eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرچه خلق مرا از تو بر حذر دارند از اشتیاق من و چشم تو خبر دارند در قفس بگشایید تا نشان بدهم پرندگان قفس نیز بال و پر دارند نسیم ! منتظر کیستی به راه بیفت ! هزار قاصدک اینجا سر سفر دارند گمان مکن دل آتشفشانم از سنگ است که قله های جهان قلب شعله ور دارند عجیب نیست اگر دشمن خودم باشم درخت ها همه در آستین تبر دارند
اگرچه خلق مرا از تو بر حذر دارند از اشتیاق من و چشم تو خبر دارند در قفس بگشایید تا نشان بدهم پرندگان قفس نیز بال و پر دارند نسیم ! منتظر کیستی به راه بیفت ! هزار قاصدک اینجا سر سفر دارند گمان مکن دل آتشفشانم از سنگ است که قله های جهان قلب شعله ور دارند عجیب نیست اگر دشمن خودم باشم درخت ها همه در آستین تبر دارند
اگرچه خلق، مرا از تو برحذر دارند از اشتیاق من و چشم تو خبر دارند
🍃🦋 اینکه دلتنگ توام اقرار می خواهد مگر؟ اینکه از من دلخوری انکار می خواهد مگر؟ وقت دل کندن به فکر باز پیوستن مباش دل بریدن وعده دیدار می خواهد مگر..؟ 🍃🦋
وقت دل_ڪندن به فڪر باز پیوستن مباش دل بریدن وعده ے دیـدار میخواهد مگـر ...
در باختن دل، کم و بسیار کدام است؟ در عشق، طلبکار و بدهکار کدام است؟ هرکس نظر انداخت به تو دست مرا خواند ای آینه‌رو! دفتر اسرار کدام است؟ از روی وفا بود که تیرم به خطا رفت بنگر که وفادار و خطاکار کدام است گر نیست غم عشق، چرا خانه‌خرابی؟ ور هست، دگر تکیه به دیوار کدام است؟ از چشم تو خواندم که برای دل عاشق منظور خدا از نظر یار کدام است صیاد تو بودی که دل از من نبریدی معلوم شد آزاد و گرفتار کدام است در کشمکش عشق، بکش تیغ و مکش دست لطف تو به من می‌رسد، آزار کدام است؟! شبلی‌ است سرافکنده و حلاج به معراج ای خلق بگویید که بر دار کدام است؟! "العبد و ما فی یده کان لمولاه" بازار کدام است و خریدار کدام است؟!
برگ‌ها از شاخه می‌افتند و تنها می‌شوند از جدایی گرچه می‌ترسم، به من هم می‌رسد
اگرچه خلق مرا از تو بر حذر دارند از اشتیاق من و چشم تو خبر دارند در قفس بگشایید تا نشان بدهم پرندگان قفس نیز بال و پر دارند نسیم! منتظر کیستی به راه بیفت! هزار قاصدک اینجا سر سفر دارند گمان مکن دل آتشفشانم از سنگ است که قله‌های جهان قلب شعله‌ور دارند عجیب نیست اگر دشمن خودم باشم درخت‌ها همه در آستین تبر دارند
برگ‌ها از شاخه می‌افتند و تنها می‌شوند از جدایی گرچه می‌ترسم، به من هم می‌رسد
عقل اگر غیرت کند، یک بار عاشق می‌شویم اشتباه ناگهان، تکرار می‌خواهد مگر!