eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یا مقلب گفتم و قلبم پریشان تو شد دیدگان خلق را دیدم که گریان تو شد یا مدبر تا که از دل بر زبان ها کوچ کرد روز شد بی تاب و شب مشتاق چشمان تو شد حال ما یابن الحسن،احسن نمی گردد مگر آن منادی بانگ بردارد که دوران تو شد
🌹🍃 آمــــد بهــــــــار جـــانــــــهــــــــــــــــا 🌱🌱🌱🌱 دوباره شهر من به تو دچار شد بهار در بهار در بهار شد ❤️💛💙💚💜💙💚❤️
اللهم فکما کان من شأنک ما اذنت لی به من مسئلتک و رحمتنی به من ذکرک فلیکن من شأنک سیدی الاجابة لی فیما دعوتک و عوائدالافضال فیما رجوتک و النجاة فیما فزعت الیک فیه (بخشی از دعای روزهای ماه رمضان) لطفی است از الطاف تو یارب که به من توفیق و اجازه ی گدایی دادی آغوش به روی من گشودی بامهر هرگاه به خلوت از تو کردم یادی پس شاد بکن به استجابت دل را با مرحمتی فزون تر از حاجاتش این بنده ی شرمسار خود را بنواز با وعده ی صادق نجات از آتش ۶ فروردین ۱۴٠۲ (راهی)
سالروز رحلت همسر باوفاو فداکار رسول الله، حضرت خدیجه ی کبری گرامی باد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ قامت سرو تورا این همه غم خم کرده است چه ستم هاست که بر سینه ی تو غم کرده است رنگ رخسار تو را شسته به باران مدام چشمهای تو زبس گریه ی نم نم کرده است تو که هر ریشه ی آیین محمد را هم بارش بخشش دستان تو محکم کرده است طلب معجزه کردند و نمی دانستند که خدا معجزه را در تو مجسم کرده است دردل این همه نامحرم کین توز لجوج بادلم قلب تورامحرم و همدم کرده است سال ها صبر صمیمانه ی بانوی حجاز در دل حادثه اندوه مرا کم کرده است این چه دامی است که با قصد فراق من و تو چرخ بی رحم بد اندیش فراهم کرده است؟ شده ای آب و دل فاطمه ات هم شد خون در دلش خانه همه غصه ی عالم کرده است. (راهی) ۱۲فروردین ۱۴٠۲
🌹 رمضان نیمه شد و قرص قمر پیدا شد مجتبی آمد و عید علی و زهرا شد چاوش شهر بگویید که آواز دهد دشمن ابتر و بدخواه امین، رسوا شد ـــــــــــــــــــــــ می آیی و بار غم از دوش علی کم می شود زهرای او مادر ترین بانوی عالم می شود از چشم شاد مصطفی برقی به چشمت می خورد وقتی برای بوسه بر لب های تو خم می شود امروز لب می بندم از ذکر مصیبات شما در ذهن من شادی زهرا چون مجسم می شود جاء الحسن جاء الحسن جاء الحسن جاءالحسن روی لب لاهوتیان ذکر دمادم می شود 🖍 ــــــــــــــــــــــ
حیدر که خار چشم ناپاک شما بود، رویای چشم کودکان بی نوا بود حیدر که مسحورش زمین و آسمان بود، هیهات ! قوت غالبش یک قرص نان بود حیدر که عدلش طلحه را بی تاب می کرد، شب قلب چاهی را به اشکش آب می کرد حیدر که باصد زخم از دشمن نترسید قلبش به جز از آه مظلومی نلرزید حیدر که چشم فتنه را از جا در آورد فریاد از تاراج خلخالی بر آورد حیدر که برظالم چنان پرخاش میکرد گویی که اسرار شما را فاش میکرد حیدر که از بغضش لب خود می گزیدید وقتی از احمد "یا اخا" را می شنیدید بادست اشقی الاشقیایی بی بصیرت انسان به ظاهر ، دیو و دد اما به سیرت خون دلش از چاک فرقش بر زمین ریخت حیدر که نامش کین تان را برمی انگیخت نامردی از ایل شما ای اهل دنیا از ما و از هستی ربود آن شب علی را اینک جماعت ! بی علی آرام گیرید رقصید در گرداب دنیا تا بمیرید بعد از علی ما و عدالت ؟ شرمتان باد اف بر شما و رختخواب گرمتان باد . 🖍
وخداخواست که عیسای دگر برخیزد تا در این قوم دل افسرده حیات انگیزد خواست تا در دل طوفان برساند نوحی که دوصد موج بلا را همه درهم ریزد به جهان نادره ای داد که در غایت لطف با همه اهل ستم تیز و دژم بستیزد کودکی پای دراین خانه ی پر فتنه گذاشت تا چوبالید در او نور خدا آمیزد قهرمانی که حریفش نشود لشکر کفر هرکجا این برود لاجرم او بگریزد روز ارتش شده با روز امیرش همراه دست تایکسره بر دامن او آویزد ۲۹فروردین ۱۴٠۲
. مولای منی و غرق احسان توام من شیفتهٔ بوی خراسان توام خورشید ولایتی و در باغ وجود من هم گل آفتاب گردان توام!
از این تصویر زیباتر ندیدم در همه عمرم به دور حضرت خورشید پیچ و تاب دریا را
رحلت همسر باوفا و فداکار رسول الله، حضرت خدیجهٔ کبری گرامی باد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ قامت سرو تو را این همه غم خم کرده است چه ستم هاست که بر سینه ی تو غم کرده است رنگ رخسار تو را شسته به باران مدام چشمهای تو ز بس گریه ی نم نم کرده است ای که هر ریشه ی آیین محمد را هم بارش بخشش دستان تو محکم کرده است طالب معجزه بودند و نمی دانستند که خدا معجزه را در تو مجسم کرده است در دل این همه نامحرم کین توز لجوج با دلم قلب تو را همدم و محرم کرده است سال ها صبر صمیمانهٔ بانوی حجاز در دل حادثه اندوه مرا کم کرده است این چه دامی است که با قصد فراق من و تو چرخ بی رحم بد اندیش فراهم کرده است؟ شده ای آب و دل فاطمه ات هم شد خون در دلش خانه همه غصهٔ عالم کرده است. (راهی) ۱۲فروردین ۱۴٠۲
روزگار سیاه.🇬🇧🇺🇸 در روزگارانی نه چندان دور از ده سال بودیم اسیر انتخاب عده ای خوشحال بیگانه ای پیدا شد و با آشنا بُر خورد آن "آشنا" که از سرش، عمامه اش سُر خورد در مملکت داری ربود از ناصرالدین شاه گوی خرابی را همان صد روزهٔ کوتاه انداخت در صد روز ریل کشور ما را از خط استقلال روی خط امریکا شاگرد دست آموز مغروقی معین بود درخدمت بیگانه و با دوست دشمن بود عمامه را همچون کلاهی بر سر خود داشت بس آرزوی پادشاهی در سر خود داشت خر کرد با آواز و ورزش برخی از ما را خر تا گذشت ازپل، چو رفت از پله ها بالا.. .. ویران نمود آن پله و پل را شه خوشبخت هر اعتراضی را جوابی داد تلخ و سخت پر کرد باسیمان دهان صنعت ما را محروم کرد از هسته ای او ملت ما را راهی"ظریف"و"آشنا"همواره می پیمود پهنای باندش آن"وزیرک"آن ملیجک بود هم بود نامش عاریه هم نام فامیلش مشکوک می زد درس و مدرک های تحصیلش ارباب محض وعده ها خود نوکری می کرد دل،خوش به لبخند اوباما یا کری می کرد از فرط عشق اجنبی درتن نمی‌گنجید هرگز از اخم و تخم اربابان نمی‌رنجید هشتاد ملیون زندگی را دوخت بر برجام زهر هلاهل بود شیرین‌تر از آن، در کام امروز با یادی از آن دوران پر آشوب صد شکر آزادیم با یک انتخاب خوب (راهی)
"ای کاش مدد شود که با شعری ناب" تشریح کنم تفاوت آب و سراب رای من و توست مایه ی آبادی با رای ندادن شود این خانه خراب ــــــــــــــــــــــ