إنا من المجرمین منتقمون...
حضور عقربه حس میشد، زمان اگرچه تعلل داشت
اگرچه درد سخن می گفت،سکوت شوق تکامل داشت
جهان خواب زمستانی،به فکر زخم فرو میرفت
هنوز در وسط دی ماه،حیاط خانهی ما گل داشت
نسیم آمد و بغض آلود درون حوض تنش را شست
چقدر سرخی بکری بود،چقدر رنگ به کاکل داشت
نسیم از تو سخن می گفت، از این که چشم تو روشن بود
از اینکه خاطر آرامت، چقدر عطر گلایل داشت
اگرچه حاجت خود را تو،گرفته بودی و میرفتی
عقیق روی زمین اما هنوز دست توسل داشت
عقیق راز مگویت بود،عقیق زخم عمیقت بود
چقدر بغض تو سنگین بود،چقدر شانه تحمل داشت
نرفته بودی و میرفتی که عشق پشت سرت باشد
که با وجود تو این لشکر همیشه پیش قراول داشت
نرفته بودی و میرفتی که قدس مقصد آخر بود
که جسم خسته و خونینت،هنوز روح توکل داشت
مسیح خواست که برخیزیم به قصد موعظهای تازه
اگرچه لحن یهودا نیز،هنوز مستی الکل داشت
به اعتبار تو پر کردیم، خشاب خشم تلافی را
که قلب مردم آزادی به سمت فتح تمایل داشت
#عاطفه_سادات_موسوی
#نصرمن_الله_وفتح_قریب
پیروز همیشه،جبهه ی حزب الله
پاینده همیشه،درجهان عزمِ سپاه
با طیراً ابابیل ، ببارد سجّیل؛
گر ابرهه ی زمانه نشناسد راه
#محمود_جهاندیده
#فلسطین_پیروزاست
#نصرُمِن_الله_وفتحٌ_قریب
#شعرمقاومت_شعرِپایداری
#حزب_الله_زنده_است
@abadiyesher
حضور عقربه حس میشد، زمان اگرچه تعلل داشت
اگرچه درد سخن می گفت،سکوت شوق تکامل داشت
جهان خواب زمستانی،به فکر زخم فرو میرفت
ولی بهانه روییدن هنوز در سر خود گل داشت
نسیم آمد و بغض آلود درون حوض تنش را شست
چقدر سرخی بکری بود،چقدر رنگ به کاکل داشت
نسیم از تو سخن می گفت، از این که چشم تو روشن بود
از اینکه خاطر آرامت، چقدر عطر گلایل داشت
اگرچه حاجت خود را تو،گرفته بودی و میرفتی
عقیق روی زمین اما هنوز دست توسل داشت
چقدر دغدغه ی غزه درون خانه قدم می زد
چقدر بغض تو سنگین بود،چقدر شانه تحمل داشت
نرفته بودی و میرفتی که عشق پشت سرت باشد
که با وجود تو این لشکر همیشه پیش قراول داشت
نرفته بودی و میرفتی که قدس مقصد آخر بود
که جسم خسته ی تو بر خاک ،هنوز روح توکل داشت
مسیح خواست که برخیزیم به قصد موعظهای تازه
اگرچه لحن یهودا نیز،هنوز مستی الکل داشت
به اعتبار تو پر کردیم، خشاب خشم و تلافی را
که قلب مردم آزادی به سمت فتح تمایل داشت
#عاطفه_سادات_موسوی
#نصرمن_الله_وفتح_قریب
#طریق_القدس
#شهید_مقاومت
@abadiyesher
از جورِ تو در زمانه ، ای صهیونِ پَست
چون لاله، رُخِ غزّه به خوناب نشست
با وعده ی صادقِ سه ، خواهی فهمید
آسوده نمی شوی پس از این سه شکست
#محمود_جهاندیده
#شعر_مقاومت_شعرِ_پایداری
#نصرُمِن_الله_وفتحٌ_قریب