eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
17 فایل
ارتباط با مدیر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم امّید ز هر کس که بریدیم، بریدیم دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشهٔ بامی که پریدیم، پریدیم
روی در روی و نگه بر نگه و چشم به چشم حرف ما و تو چه محتاجِ زبان‌ است امروز ...
دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
جان رفت و ما به آرزوی دل نمی‌رسیم هر چند می‌رویم به منزل نمی‌رسیم برقیم و بلکه تندتر از برق و رعد نیز وین طرفه تر که هیچ به محمل نمی‌رسیم لطف خدا مدد کند از ناخدا چه سود تا باد شرطه نیست به ساحل نمی‌رسیم در اصل حل مسأله عشق کس نکرد یا ما بدین دقیقهٔ مشکل نمی‌رسیم وحشی نمی‌رسد ز رهی آن سوار تند کش از ره دگر ز مقابل نمی رسیم
ز پیش دیده تا جانان من رفت تو پنداری که از تن جان من رفت سر و سامان مجو از من چو رفتی تو چون رفتی سر و سامان من رفت
حکایتی که نگه می‌کند زبان نکند....
وحشی اگر رحم نیست در دلِ او، گو مباش شُکر که جانِ تو را طاقتِ آزار هست!!
. دگر قصد که داری؟ ای جهانی کشتهٔ نازت!
‌چه‌ها با جانِ خود دور از رخِ جانانِ خود کردم مگر دشمن کند اینها که من با جانِ خود کردم
گفتم مرنج و گوش کن از من حکایتی رنجش نمود و گوش به گفتار من نکرد خندان نشست و شمع شبستان غیر شد رحمی به گریه‌های شب تار من نکرد