قیامتیست در آن دم که بهرِ زنده شدن
ز خاکِ کوی تو خاک مرا جدا سازند..
#وحید_قزوینی
کنم هر شب برای مهر او گریه که شاید بشنود دردم
ولی آهسته میگویم : الهی بی خبر باشد
#وحید_قزوینی
قیامتیست در آن دم که بهرِ زنده شدن
ز خاکِ کوی تو خاک مرا جدا سازند..
#وحید_قزوینی
سراغ یار می پرسم
به هر کس می رسم اما
به خود آهسته می گویم:
که یا رب بی خبر باشد..
#وحید_قزوینی
داریم خنده بر لب و کوهِ غمی به دل
چون مطربِ عروسیِ ماتمرسیدهایم
#وحید_قزوینی
زندگانی بسکه تلخ و ناگوار افتاده است
هرکه را دیدم، برایِ مرگِ خود جان میدهد!
#وحید_قزوینی
مانند غنچه ای که بگیرند از او گلاب
ما را گرهگشایِ دلِ تنگ، گریه بود
#وحید_قزوینی
ندیدهام به جهان کشوری چو شهر خیال!
چه عالمی است که پیوسته یار با یار است...
#وحید_قزوینی
ندیدهام به جهان کشوری چو شهر خیال!
چه عالمی است که پیوسته یار با یار است.
#وحید_قزوینی
@abadiyesher