eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
درخت‏ ها همه عریان شدند، آبان شد و باد آمد و باران گرفت و طوفان شد نیامدی و نچیدی انار سرخی را که ماند بر سر این شاخه تا زمستان شد نیامدی و ترک خورد سینه ‏ی من و آه چقدر یک شبه یاقوت سرخ ارزان شد چقدر باغ پر از جعبه‏ های میوه شد و چقدر جعبه‏ ی پر راهی خیابان شد چقدر چشم به راهت نشستم و تو چقدر گذشتن از من و رفتن برایت آسان شد چطور قصه‏ ام آنقدر تلخ پایان یافت؟ چطور آنچه نمی‏خواستم شود آن شد؟ انار سرخ سر شاخه خشک شد، افتاد و گوش باغ پر از خنده‏ ی کلاغان شد
درخت‏ ها همه عریان شدند، آبان شد و باد آمد و باران گرفت و طوفان شد نیامدی و نچیدی انار سرخی را که ماند بر سر این شاخه تا زمستان شد نیامدی و ترک خورد سینه ‏ی من و آه چقدر یک شبه یاقوت سرخ ارزان شد چقدر باغ پر از جعبه‏ های میوه شد و چقدر جعبه‏ ی پر راهی خیابان شد چقدر چشم به راهت نشستم و تو چقدر گذشتن از من و رفتن برایت آسان شد چطور قصه‏ ام آنقدر تلخ پایان یافت؟ چطور آنچه نمی‏خواستم شود آن شد؟ انار سرخ سر شاخه خشک شد، افتاد و گوش باغ پر از خنده‏ ی کلاغان شد