eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
42 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
آشفته مانده ام و چه آسوده رفته ای ... من در خیال تو؛ تو به دنبــال کار خویش
اِی آنکه مَرا برده‌ای از یاد ، کجایی؟ بیگانه‌شدی ، دست‌مَریزاد ، کجایی؟ در دامِ تواَم ، نیست مَرا راهِ گریزی .. من عاشقِ این دام و تو صیّاد ، کجایی؟ محبوس شدم گوشه‌یِ‌ویـرانه‌یِ‌عشقـت آوارِ غمت بَر سَرم اُفتاد ، کجایی؟:) آسودگی‌اَم ، زندگی‌اَم ، دارو‌ندارم .. در راهِ تو دادم هَمه بَرباد ، کجایی؟ اینجا چه‌کنم؟ از که بگیرم خبرت‌را؟ از دستِ تو و نازِ تو فریاد ، کجایی؟ دانم که مَرا بی‌خبری می‌کشد آخر .. دیوانه‌شدم خانه‌اَت آباد ، کجایی؟:) 🌿 •°C᭄‌🍁•°
گفته بودم بی‌تو می‌میرم... ولی این‌بار نه گفته بودی عاشقم هستی... ولی انگار نه هرچه گویی دوستت دارم، به جز تکرار نیست خو نمی‌گیرم به این تکرار طوطی‌وار، نه تا که پابندت شوم، از خویش می‌رانی مرا دوست دارم همدمت باشم، ولی سربار نه دل‌فروشی می‌کنی، گویا گمان کردی که باز با غرورم می‌خرم آن را در این بازار، نه قصد رفتن کرده‌ای تا باز هم گویم بمان بار دیگر می‌کنم خواهش، ولی اصرار نه گَه مرا پس می‌زنی، گَه باز پیشم می‌کشی آنچه دستت داده‌ام نامش دل است، افسار نه! می‌روی امّا خودت هم خوب می‌دانی عزیز می‌کنی گاهی فراموشم، ولی انکار نه سخت می‌گیری به من، با این‌همه از دست تو می‌شوم دلگیر شاید نازنین، بیزار نه...