eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
رفت و بعد از رفتنش آن شب چه بارانی گرفت بوته ی یاس کنار نرده ها جانی گرفت خواستم باران که بند آمد بدنبالش روم باد و باران بس نبود انگار، طوفانی گرفت لحظه ای با شمعدانی ها مدارا کرد و رفت از من بی دین و ایمان، دین و ایمانی گرفت رفتنش درد بزرگی بود و پشتم را شکست از دو چشم عاشقم اشک فراوانی گرفت خسته و تنها رهایم کرد با رنج و عذاب جان من را جان جانانم به آسانی گرفت عاقبت هرگز نفهمیدم گناه من چه بود از من نفرین شده امّا چه تاوانی گرفت...