eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آن شش‌هزار و ششصد و اندی به جای خود تنها سه آیه بود که قرآن لقب گرفت برخوان «یطعمون» تو دائم نشسته «دهر» این سوره «هل‌اتی‌علی‌الانسان» لقب گرفت از خانه‌ی «لیذهب عنکم» طلوع کرد نوری که قلب عالم امکان لقب گرفت بانو! فقط کلید شفاعت به دست توست هر کس تو را نداشت پشیمان لقب گرفت
غزل امام رضا علیه‌السلام آب و جارو می‌کنم با چشمم این درگاه را ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را چشم‌هایی را که حیرانند پشت «لا اله» در خراسان تو می‌بینند «اِلّا الله را» این تجلی‌گاه سلطان ازل، این کوه نور برده است از یادها الماس نادرشاه را با زبان بی‌زبانی بشنو از نقّاره‌ها «وال من والاه» را و «عاد من عاداه» را ای خراسانی‌ترین خورشید، روشن کن مرا ما که می‌دانی نمی‌دانیم راه و چاه را من زیارت‌نامه خواندم، شعرهایم مانده است وقت داری تا بخوانم چند دفتر آه را؟ بیت‌هایم خانه بر دوشند مانند خودم راستش دعبل شدن سخت است این درگاه را راز پهلوی تو ماندن را نمی‌دانم ولی آخرش می‌پرسم از شیخ بهایی راه را می‌کِشی از هرطرف هر بی‌پناهی را به طوس بچه آهو کرده‌ای انگار خَلقُ الله را شعر من با دوستت دارم به پایان می‌رسد کاش می‌دادی جواب این جملهٔ کوتاه را
پابند توام در شب من زلف میفشان دیوانه‌ی آرام که زنجیر ندارد هُرمی که لبت دارد و داغی که دل من خورشید پدرسوخته‌ی تیر ندارد
از جدایی پُر است پیوندت گریه دارد نظر به لبخندت کُلُ مَن فیِ الوجود حیران‌اند آفریده است تا خداوندت این که راه گریز او بسته است هفت بند من است در بندت روز ما را سیاه خواهد کرد گیسوان قصیده مانندت آخر از داغ شهد لب‌هایت رودکی مُرد در سمر،،،قندت این شکوه از کجاست با تو، اگر نسبتی نیست با دماوندت تو بهار منی و فرقی نیست بین اردیبهشت و اسفندت شاعری گوشه‌گیر جا خوش کرد گوشه‌ی خال بی همانندت روز اول که شاعرم کردی غزلم بوده آرزومندت بیت‌ها پابرهنه آمده‌اند تا بخوانی و تا بخوانندت  بر سر ما تو پادشاهی کن! ما فقط بنده‌ایم و دربندت حرف‌های مرا ندیده بگیر نیست این شعر اگر خوشایندت
پابند توام در شب من زلف میفشان دیوانه‌ی آرام که زنجیر ندارد هُرمی که لبت دارد و داغی که دل من خورشید پدرسوخته‌ی تیر ندارد