eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
88 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شاعرم شاعر شعری که ردیفش عشق است ریزش واژه از انگشت ظریفش عشق است واژه معروف به عنوان حجاب است ولی در لغت‌نامهٔ حق شرح شریفش عشق است هالهٔ نور به سر می‌کند آن باغ حیا که گل و میوهٔ دامان عفیفش عشق است گوهر پیکر زن در صدف چادر خود زیر چتری است که الیاف لطیفش عشق است چشم دشمن شده کور از شرف و هیبت او و نداند که در این رزم حریفش عشق است @bareshe_ghalam
وقتی که موج تیرها بر جان قاسم می نشست وقتی تبر آن شاخه ی سرو حسن را می شکست وقتی فلک این صحنه را بر پرده ی عالم کشید دیدم که کوه از صبرشان مجنون شد و از پا نشست در گلشن سبز حسن پیچیده شب باد خزان افتاده در هر گوشه ایی یک نخل سبز نوجوان عطر کلام آخرین دیوانه می سازد حسین گوش فلک کر می شود از ضجه های بی امان اکبر به میدان می رود ،دارد تماشا مادرش خونابه ریزد جای اشک از دیدگان خواهرش تیری سه شعبه می درد چون طفل شش ماه رباب بر هر قلم جوهر شود تا حشر خون حنجرش زینب به میدان می برد ، دردانه های جان خویش تا در ره جانان دهد هم جان و هم جانان خویش بر بوم هستی حک شود تا «مارآیت الا جمیل» با خون فرزندان سزد ، امضا کند پیمان خویش با آب دیده می زنم در کربلا اکنون قدم شاید که شعرم تر شود از چشم شعر محتشم یا از غبار چادر مادر بگیرم رزق خود یا که شوم جاروکش هر ذاکر و اهل قلم
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
یوماً ما قلنا لن نفترق إلا بالموت…  تأخّر الموت و افترقنا... روزی گفتیم فقط مرگ می‎تواند ما را از یکدیگر جدا کند… مرگ دیر کرد و ما از یکدیگر جدا شدیم…
از قلب صدف کشیده بیرون دُر را تا زنده کند رسم رضـا قلـدر را آینده به عمق درد پی خواهد برد نسلی که نداشت حـرمت چادر را
حیف است که درحال تکاثر باشی درهجمه ی شبهه بی تفکر باشی تاریخ به انتخاب تو می بالد وقتی که میان کوفیان حر باشی
اگرچه از من دل بردی از ازل، بانو! ولی تو نگشودی بر دلم بغل، بانو! نشد که از تو بگویم چنان‌که می‌خواهم نشد که دل ببرم از تو با غزل، بانو! نشد که تلخ نباشی و رو تُرُش نکنی نشد نگاه تو در کام من عسل، بانو! نبود بین من و تو تفاهم از آغاز نمی‌شود پس‌از این مشکلات، حل، بانو! هم‌اینک از تو گذشتم پی بهانه نگرد بس است با دل مجروح من جدل، بانو @javad14md
در پیچ و خم حماسه ی گوهـــرشاد دادیم به تاریخ جهـــان ایـــن را یاد؛ در راه حفــاظت از حــریم و ناموس صد جـان به فـدای یک نخ چـادر باد
✍عرقی که زن زیر چادر می ریزد... 🔹سه جا برای او نـــــــــور می شود: ۱- درون قبر ۲- در برزخ ۳- در قیامت ▪️عارف بالله آیت الله بهاءالدینی رحمة الله علیه
📌 : خالصانه در مجالس عزاداری شركت كنيد. طوری باشيد كه غير از (ع) چيزی نبينيد. دهه محرم، دهه تحول است. جناب حرّ يک شخص است؛ اما حرّ شدن یک جریان می‌باشد. در اين دهه بايد متحول شويم.
چه بلائی سرت ای نورِ دو عین آمده است تیربارانِ حسن یاد حسین آمده است قرعه ی قائله انگار به اسمت زده اند سنگ، کم آمده از بسکه به جسمت زده اند سرِ لِه کردنِ جسم تو چه بلوا کردند عقده ها از پدرت را سرِ تو وا کردند سینه اَت خُرد شده، بسکه لگدمال شدی زیرِ این نیزه و شمشیر و سنان، چال شدی سیزده ساله ی بشکسته تنم، صبر نما ای شده کشته بجای حسنم، صبر نما بدن هیچ کسی اینهمه پر چین نشده هیچکس مثل تو، چون فاطمه گلچین نشده چو غزالی، گلوی نازکِ تو نحر شده صحن این دشتِ غم، از خونِ تو یک بحر شده چه بلوغی قد و بالای تو دارد، گُلِ من غارتِ گیسوی خونریزِ تو شد قاتلِ من بس مرا خوانده ای، از آهِ تو بیتاب شدم تشنه لب مانده ای، از شرمِ لبت آب شدم ناله ی آخری اَت، لحظه ی افتادنِ تو پیشَت آورد مرا، در دمِ جان دادنِ تو بغلت میکنم اما ز بغل می ریزی چقدَر از دهن ای مست، عسل می ریزی سوی معراج شدی، در برِ چشمِ ترِ من جای تو هست همان پیشِ علی اکبرِ من محمود ژولیده
12.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دیانت بر سیاست چیره شد آری جهان فهمید رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه... ✍شعرخوانی در محضر بازنشر به مناسبت روز ، حمله به مسجد و کشتار مردم توسط رضا خان ملعون
آشنا بود آن صدایِ آشنایی که زدی کربلا بیت الحسن شد با صدایی که زدی خواهرم را بیشتر از هر کسی خوشحال کرد بانگ إنّی قاسم بن المجتبایی که زدی لشکری را ریختی، آخر تنت را ریختند کار دستت داد آخر ضربه‌هایی که زدی استخوان سینه‌ات می‌گفت اینجایم عمو خوب شد پیدا شدی با دست و پایی که زدی ذره ذره چون علیِّ اکبرم میبوسمت این به جای بوسه‌هایِ بر عبایی که زدی سیزده تا سیزده تا نیزه بیرون می‌کشم در إزای سیزده جام بلایی که زدی