هدایت شده از خِیــٰـالِ وَصـْــلْ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ما جرات نداریم این حرف رو بزنیم
و قدرت اثباتش رو هم نداریم که [مانند امام] بگیم:
"حفظ نظام از اوجب واجبات است"
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میان سرسرایتان، پر از امید و رحمتم
رسیدهام کنارتان، برای عرض حاجتم
مرا مران از این حرم، که این دیار آشنا
به لطف جاودانهات، همیشه داده عزتم
#یا_انیس_النفوس
#یا_امام_رضا
#مشهدی_زاده
من رفته رفته
همهچیز را کم میآورم؛
خورشید را از خودش
زمین را از خودش
و درمییابم که اندوهم داراییِ من نیست؛
بدهی اجباری من است...
#شهرام_شیدایی
شکایت میکنم هر روز و هر دم
از این دنیای سر تا سر پر از غم
نمیدانم کجا لبخند گم شد..!
که چشم این زمانه پر شد از نم
#الهه_نودهی
بعد از نگاهت در دلم طوفان به پا شد
ویرانهام کردی ، درونم کودتا شد...
بعد از نگاهت آسمان چشمهایم
با قدرتی از جنس باران آشنا شد
من تازه فهمیدم برای با تو بودن
باید به دردِ تازهای هم مبتلا شد
از خود گذشتن کار هر پروانهای نیست!
تا در میان آتش عشقت فنا شد...
ای کاش من در آتش عشقت بسوزم
شاید که جانم پر گرفت و کیمیا شد
#الهه_نودهی
نگو که با غم و اندوه همزبان هستی
خبر گرفتم و گفتند: شادمان هستی
اگر مسابقه باشد میان سنگدلان
به احتمال فراوان تو قهرمان هستی
چقدر سخت که آسان مرا رها کردی
چقدر تلخ که شیرینِ دیگران هستی
اگر تو را به صدایی شبیه باید کرد
صدای خُردشدنهای استخوان هستی
در این زمانه که از راستی نشانی نیست
اگر دروغ بگوییم مهربان هستی
هزار بار تو را از دلم بُرون کردم
نگاه کردم و دیدم که همچنان هستی
#سجاد_نجاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسته شده چشمهای تو ماه آمد
غــم بـا نـفـس تـازهای از راه آمد
خـوابیـدی و انـگار نـدیدی اصلا
در هر نـفـسـم نـام تـــو با آه آمد
#محمدحسن_محمدی
گیرم که در قمار محبت ضرر کنم
باید که از شکست نترسم، خطر کنم
دیدارِ آخر است، کمی بیشتر بمان
میخواستم که دردِدلی مختصر کنم
فرزند آدمم که زِ سیبی گذر نکرد
پس من چگونه از لبِ سرخت حذر کنم؟
از من عبور کردی و حالا تمامِ عمر
باید کنارِ خاطرههای تو سر کنم
هر جایِ شهر یادِ تو را زنده میکند
راهی نمانده! باید از اینجا سفر کنم
#مجید_ترکابادی
بیحرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست
سوگند میخورم به مرام پرندگان
در عرف ما سزای پریدن تفنگ نیست
در کارگاه رنگرزان دیار ما
رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست
از بردگی مقام بلالی گرفتهاند
در مکتبی که عزت انسان به رنگ نیست
دارد بهار می گذرد با شتاب عمر
فکری کنید که فرصت پلکی درنگ نیست
وقتی که عاشقانه بنوشی پیاله را
فرقی میان طعم شراب و شرنگ نیست
تنها یکی به قلهی تاریخ میرسد
هر مرد پاشکسته که تیمور لنگ نیست
#محمد_سلمانی
بیتفاوت مینشینیم از سر اجبارها
مثل از نو دیدن صدبارهی "اخبار"ها
خانه هم از سردی دلهای ما یخ میزند
در سکوت ما، صدا میآید از دیوارها
هر شبم بیتابی و بیخوابی و بیحاصلی
حال و روزم را نمیفهمند جز شب کارها
دوستت دارم ولی دیگر نخواهم گفت چون
"دوستت دارم" شده قربانی تکرار ها
خنده های زورکی را خوب یادم داده ای
مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها
گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم
بغض کردم، خود خوری کردم، نگفتم بارها
#سید_تقی_سیدی