eitaa logo
شهید مدافع حرم آل الله روح الله طالبی اقدم
439 دنبال‌کننده
42هزار عکس
6.9هزار ویدیو
12 فایل
شهید روح الله طالبی اقدم ظهر تاسوعای سال ۱۳۹۴ در دفاع از حرم اهل بیت در سوریه به شهادت رسید. ارتباط با ادمن: @abo_ammar
مشاهده در ایتا
دانلود
امام خامنه‌ای✍ 🔸#نسل جوان،نسل جوانِ مؤمنی است.امروزنسل جوان ما دربرابر هر امتحانی مثل همان نسل جوان دوران #جبهه است. کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane
#عکس_یادگاری عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من عکس بگیره انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود... قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه #مسجد بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم... آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشه... موقع #جبهه رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاالله این هدیه ناقابل من رو قبول کنه پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)... چند سالی #مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره... راوی: مادر شهید علی اکبر احمدیان #قائمشهر #فاتحان۲۵ ✅یاد کنیم همه شهدا را با ذکر صلواتی بر محمد وآل محمد 💠اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً💠 کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋 قبل از #اذان صبح برگشت. پیکر #شهید هم روی دوشش بود. #خسته بود و #خوشحال. می گفت: یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز #عملیات داشتیم. فقط همین شهید جا مانده بود. پیرمردی جلو آمد. #پدرشهید بود. همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاع آورده بود. سلام کردیم و جواب داد. همه ساکت بودند. انگار می خواهد چیزی بگوید اما! لحظاتی بعد سکوتش را شکست: آقا ابراهیم ممنون! زحمت کشیدی! اما پسرم...! پیرمرد مکثی کرد و گفت: پسرم از دست شما #ناراحت است! #لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود از تعجب! #بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از #اشک بود. صدایش هم لرزان و خسته: دیشب پسرم را در خواب دیدم. می گفت: در مدتی که ما #گمنام و بی نشان بر خاک #جبهه افتاده بودیم، هر شب مادر سادات #حضرت_زهرا(س) به ما سر می زد. اما حالا، دیگر چنین خبری برای ما نیست...! می گویند #شهدای_گمنام مهمانان ویژه حضرت زهرا(س) هستند! پیرمرد دیگر ادامه نداد. سکوت جمع ما را گرفته بود. به ابراهیم هادی نگاه کردم. دانه های درشت اشک از گوشه چشمانش غلط میخورد و پایین می آمد. می توانستم فکرش را بخوانم. ابراهیم هادی گمشده اش را پیدا کرده بود! #گمنامی... #شهید_ابراهیم_هادی 📚 سلام بر ابراهیم کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🕊🌺 🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋
🔸از #مشهد که برگشت حال و روزش تغییر کرد نشاط عجیبی💗 داشت، از بیشتر دوستان و آشنایان خداحافظی کرد👋 و از همه #حلالیت طلبید. 🔹قرار بود فردا با دوستانش عازم #جبهه شود، همان روز رفتیم به #گلستان_شهدا، سر قبر شهید سیدرحمان هاشمی🌷 دیگر گریه نمی‌کرد. 🔸دو تن دیگر از دوستانش👥 در کنار رحمان آرمیده بودند، به مزار آن‌ها خیره شد؛ گویی چیزهایی می‌دید که ما از آن‌ها بی خبر بودیم. رفت سراغ #مسئول گلستان شهدا🌷 از او خواست در کنار سید رحمان کسی را #دفن_نکند. 🔹ایشان هم گفت: من نمی‌توانم قبر را نگه دارم❌ شاید فردا یک #شهید آوردند و گفتند می‌خواهیم اینجا دفن کنیم. محمد نگاهی به صورت پیرمرد انداخت و گفت: شما فقط یک ماه📆 اینجا را برای من نگهدار. همان‌طور هم شد و محمد در کنار سید رحمان #دفن_شد راوی: برادر شهید(علی) #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane
°❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ✍((میراث)) 🌺خاله با یکی از نیروهای خدماتی بیمارستان هماهنگ کرده بود. بنده خدا واقعا خانم با شخصیتی بود. تا مادربزرگ تکان می خورد، و مهربان بهش می رسید. توی بقیه کارها هم همین طور، حتی کارهایی که باهاش هماهنگ نشده بود. 🍃با اومدن ایشون، حس کردم بار سنگینی رو که اون مدت به دوش کشیده بودم، سبک تر شده. اما این حس خوشحالی، زمان زیادی طول نکشید. با درخواست خاله، مادربزرگ برای ویزیت می اومد خونه. من اون روز هیچی ار حرف هاش نفهمیدم، جملاتش پر از اصطلاح پزشکی بود. فقط از حالت چهره خاله می فهمیدم اوضاع اصلا خوب نیست. 🌺بعد از گذشت ماه ها، بدجور با مادربزرگ خو گرفته بودم. خاله با همه تماس گرفت. 🍃بزرگ ترها، هر کدوم سفری چند روزی اومدن مشهد دیدن بی بی. دلشون می خواست بمونن ولی نمی شد. از همه بیشتر دایی محمد موند. یه هفته ای رو پیش ما بود، موقع خم شد پای مادربزرگ رو بوسید. بی بی دیگه حس نداشت. 🌺با گریه از در خونه رفت. رفتم بدرقه اش، دستش رو گذاشت روی شونه ام. – خیلی مردی مهران، خیلی برگشتم داخل، که بی بی با اون صدای آرام و لرزانش صدام کرد. – مهران، بیا پسرم – جونم بی بی جان، چی کارم داری؟ – کمد بزرگه توی اتاق، یه جعبه توشه. قدیمیه مال مادرم، توش یه ساک کوچیک دستیه 🌺رفتم سر جعبه، اونقدر قدیمی بود که واقعا حس عجیبی به آدم دست می داد. ساک رو آوردم، درش رو که باز کردم بوی خاک فضا رو پر کرد. 🍃– این ساک پدربزرگت بود. با همین ساک دستی می رفت . که شد این رو واسمون آوردن. ولی نزاشتم احدی بهش دست بزنه، همین طوری دست نخورده گذاشتمش کنار. آب دهنش به زحمت کمی گلوش رو تر کرد. – رو خیلی وقته نوشتم. لای قرآنه، هر چی داشتم مال بچه هامه. بچه هاشونم که از اونها ارث می برن. اما این ساک، نه 🌺دلم می خواست دست کسی بدم که بیشتر قدرش رو بدونه. این ، مال توئه، علی الخصوص دفتر توش ✍ادامه دارد...... °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 🌸🌺کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ((امثال تو)) 🌷صدام خسته و خواب آلود، از توی گلوم در نمی اومد. – به داداش، رسیدن بخیر رفت سر کمد، لباس عوض کردن. 🌹– امروز هر کی رسید سراغ تو رو گرفت. دیگه آخر اعصابم خورد شد می خواستم بگم دیوونه ام کردید. اصلا مرده، به من چه که نیومده. غلت زدم رو به دیوار، که نور کمتر بیوفته تو چشمم. 🌷– مخصوصا این پسره کیه؟ سپهر، تا فهمید من داداش توئم، اومد پیله شد که مهران کو، چرا نیومده. راستی دکتر هم اینقدر گیر داد تا بالاخره شماره ات رو دادم بهش. ته دلم گفتم. 🌹ـ من دیگه بیا نیستم، اون یه بار رو هم فکر کردم رضای خدا به رفتن منه. و چشم هام رو بستم. نیم ساعت بعد، سعید هم خوابید، اما خواب از سر من پریده بود. هنوز از پس هضم وقایع هفته قبل برنیومده بودم. نه اینکه از چنین شرایطی توی اجتماع خبر نداشته باشم، نه. 🌷پیش خودم گیر بودم، معلق بین اون درگیرهای فکری و همه اش دوباره زنده شد. فردا، حدود ظهر، دکتر زنگ زد احوال پرسی و گله که چرا نیومدی. هر چی می گفتم فایده نداشت. مکث عمیقی کردم – دکتر، من نباشم بقیه هم راحت ترن سکوت کرد، خوشحال شدم، فکر کردم الان که بیخیال من بشه. 🌹ـ نه اتفاقا، یه مدلی هستی آدم دلش واست تنگ میشه. اون روز، حسابی من رو بردی توی حال و هوای اون موقع، شاید دیگه بهم نیاد ولی منم یه زمانی رفته بودم . و زد زیر خنده? 🌷من، مات پای تلفن، نمی فهمیدم کجای حرفش خنده داره. آدم جبهه رفته ای که خون شهدا رو دیده، اما بعد از جنگ، اینقدر عوض شده، بیشتر اعصابم رو بهم می ریخت. 🌹ـ دیروز به بچه ها گفتم، فکر نمی کردم دیگه امثال تو وجود داشته باشن. نه فقط من، بقیه هم می خوان بیایی. مهرت به دل همه افتاده. ✍ادامه دارد.... 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🌺کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
دو و شهید دفاع مقدس و آموخت 🍃🌷🍃 آموخت دوم آبان ۱۳۲۰، در روستای کله‌بهرام از توابع شهر کرج به دنیا آمد.پدرش علی و مادرش جیران نام داشتند. ایشان در حد خواندن و نوشتن سواد داشت. فروشنده بود.سال ۱۳۴۵ ازدواج کرد وصاحب سه پسر و سه دختر شد. 🍃🌷🍃 بصورت به رفت ، و پنجم بهمن ۱۳۶۴#، در عراق بر اثر ترکش به رسید. مزار ایشان در گلزار شهر آبیک قرار دارد. #ایرج نیز به رسیده است. 🍃🌷🍃 آموخت بیست و هشتم شهریور ۱۳۴۷، در شهر تهران به دنیا آمد. (شهادت ۱۳۶۴) و مادرش شاه‌صنم نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند‌. 🍃🌷🍃 بصورت به رفت. و پنجم بهمن ۱۳۶۴#، در عراق بر اثر ترکش به به رسید. ایشان در گلزار شهر آبیک قرار دارد. 🍃🌷🍃 ایشان و ، پدر و پسری هستند که در منطقه در سال 64 هم به رسیده اند. 🍃🌷🍃 ‍#📡کانال شهیدروح الله_طالبی اقدم @shahidtalebi 🕊🌺
بسم رب الشهدا🕊 دل ڪه شود، است ڪه آسمانیت می ڪند و اگر بال داشته باشی دیگر آسمــان، طعم می گیرد دلها را راهی ڪربلای ها می کنیم و دست بر سینه، به زیارت #"شهــــــداء" می رویم... و خاطره شهدای ۸ سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم ، بویژه شهید تاسوعایی مدافع حرم روح الله_طالبی اقدم و دیگر همرزمانش بخیر          بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم. ☘☘☘☘ شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺
🌷 مقاومت پیروز بر جبهه شرارت ✏️رهبر انقلاب، روز گذشته: ما امروز در گیرودار یک مسئله اساسی و مهم در منطقه هستیم. همین مسائل مربوط به منطقه غرب آسیا، مسائل لبنان، مسائل غزه، مسائل کرانه باختری، اینها قضایای تاریخ‌سازی است. هر کدام از این حوادث می‌تواند منشأ یک جریان و یک حرکت تاریخی به یک سمتی بشود. ۱۴۰۳/۸/۲ شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺