🔴پیچ تنظیم درد وجدان❗️
✅اقدام زشت #جوجه_کُشی وجدان ها را آزرده کرد ...
🚩 اما کشته شدن هزاران کودک #یمنی باید با وجدان بشری چه می کرد؟
⁉️ پیچ تنظیم درد وجدان ها کجاست؟
✍ حمیدرضا ابراهیمی
🌸🌺کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🔺کی گفته #چوب_خدا صدا نداره؟
100 روز پس از شهادت شهید #سلیمانی، #آمریکا به یک #قبرستان تبدیل شده.. تاکنون 42 هزار کشته #کرونا و 700 هزار مبتلا.. رکورد #مرگ در جهان..
ما حوادث عالم را در کنار هم می بینیم.. چرا که این عالم #خدا دارد
#انتقام #انتقام_سخت #انتقام_الهی #ترامپ #اخبار_کرونا #طنز #حاج_قاسم #حاج_قاسم_سلیمانی #سلبریتی #دورهمی #عراق #بازیگران #هنرمندان #روحانی #اصلاحات #سردار_دلها #التماس_تفکر #ایران #آریایی #پایتخت #چین
🌸🌺کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
⭕️ افسرعراقی تعریف میکرد؛
از رزمندگان کم سن وسال،آووردیم مثلاازش حرف بکشیم
باتمسخرگفتیم؛
امام خمینی کارش به جایی کشیده که دست به دامن بچه هاشه وسن سربازی روکم کنه؟
بالحن فیلسوفانه ای گفت:
سن سربازی پایین نیومده
سن عاشقی وغیرت پایین اومده🇮🇷
هدیه به ارواح طیبه شهداوتعجیل درفرج صلوات
🌸🌺کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
#ارسالی_مخاطب
🔴 تظلم گروهی از اعضای متقاضی مسکن مهر ۲۰۰۰ واحدی نفت اهواز
🔹 حدود ۱۰ سال است که ساخت پروژه مسکن مهر از فاز بلوک F به بعد طول کشیده و راه و شهر سازی از زمان وزارت آخوندی تا کنون کارشکنی می کند علی رغم پیشرفت بیش از ۸۰ درصد بلوک F طی فراز و نشیب ها و توقف های فراوان باز پروژه را متوقف کرده اند و در برخی فازهای بعدی پیشرفت پروژه به مراتب کمتر است
🔸 تا کنون مکاتبات متعددی با راه و شهرسازی و دیوان محاسبات کمیسیون عمران استانداری و مجلس و استاندار خوزستان و بازرسی استانداری و وزیر و نمایندگان مجلس انجام شده ولی بی نتیجه و بلا اثر مانده است
✅ تا زمانی که شرکت مناطق نفتخیز جنوب به راه و شهرسازی کمک عملیاتی و مشاوره می کرد کارها به خوبی پیش می رفت ولی از زمانی که دست شرکت مناطق نفتخیز جنوب را از پروژه کوتاه کردند کار متوقف شد و بسیار به کندی پیش رفت
🔹 پس از شکایت اعضا به دفتر آقای رییسی آخر سال ۹۸ جلسه ای در شعبه دادگستری باهنر با حضور آقای سلامی معاون دادستان اهواز تشکیل شد با اینکه تاخیر پروژه به عهده دستگاه نظارت یعنی راه و شهرسازی و بی کفایتی پیمانکار راه و شهرسازی است بانک مسکن اعلام نمود جریمه اطاله پروژه را از متقاضی و نه پیمانکار خواهد گرفت!
🔸 و راه و شهرسازی هم در پاسخ به دلیل اطاله زمان ۱۰ ساله ساخت پروژه طبق معمول فرافکنی و دلیل تراشی غیر موجه نمود و شرکت نفت هم کما فی السابق برای همکاری در جلسه اعلام آمادگی کرد و مقرر شد پیمانکار فعلی را برکنار و سریعا با اخذ پیمانکار جدید کار را نهایی کنند.
✅ حدود ۸۰۰ خانوار که عمدتا بی خانمان و مستاجر و از قشر ضعیف کارگر و و قراردادی و ارکان ثالث و بازنشسته و بعضی فلج و بیمار سرطانی و سالخورده و برخی جوان تازه تشکیل زندگی داده اند در فازهای f و g و h و ... درگیر و اسیر این مسئله هستند و بعضی ها فوت شدند و به خانه آخرت رفتند و هنوز تکلیف خانه دنیا برایشان معلوم نشده!
🔹 خیلی ها پول را هم کامل پرداخت کردند و در برخی موارد چند میلیون تومان هم بیشتر از بعضی گرفته اند و شرکت نفت هم مبالغ میلیاردی جهت تسریع و اتمام پروژه به راه و شهر سازی کمک کرد و زمینی را هم که برای رفاه حال کارکنانش در اختیار گذاشته راه و شهرسازی تصاحب کرده و در ازای زمین حدود ۳۰ میلیون تومان از هر نفر پول اضافی به صورت اقساطی یا نقد طلب می کنند.
🔸 از دیوان محاسبات مجلس و نهادهای نظارتی مثل بازرسی استان خواسته ایم جهت شفافیت مالی به پروژه راه و شهرسازی ورود کنند!؟ چرا به این مسئله ورود نمی کنند و چرا گزارش آن را به عموم ملت اعلام نمی کنند؟!
✅ شواهدی وجود دارد که در این پروژه تخلفات زیادی صورت گرفته این پروژه شرایط پروژه های مسکن مهر را ندارد و علی الظاهر نام مسکن مهر را یدک می کشد چرا؟ چون قیمت آن چند برابر برای متقاضی تمام شده و فعلا هم پس از ۱۰ سال چشم انتظاری متوقف مانده!
💢 از جناب ژنرال زنگنه هم می خواهیم نه همانطور که فراقانونی به فکر منافع ژنرال های نفتی هستید بلکه در چهارچوب تفاهمنامه فی مابین نفت و راه و شهرسازی به اعلام آمادگی همکاری و رها سازی قضیه بسنده نکنید و در خصوص منافع سربازان فداکار دون پایه نفت اقدام قاطع و عاجل به عمل آورید!؟
📩 گروهی از کارکنان متقاضی مسکن مهر ۲۰۰۰ واحدی اهواز
#اجتماعی #اقتصادی
➖➖➖➖➖➖➖
🌸🌺کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🌷 امام صادق(ع):
هرگاه کسی ازشما خواست دعایش اجابت شود، درآمدش را حلال کند و از زير بارحقوق مردم بيرون برود. دعای بنده اى كه درشكمش حرام باشد يا حق الناس به گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمیرود. (بحار ج۹۳ ص۳۲۱)
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
✊🏻 رفع #وابستگی به خارج
🔹میتوانیم در طول یک مدت دراز ما از همه چیز مستغنی بشویم، از همه کس مستغنی بشویم. وقتی که ما میتوانیم خودمان را مستغنی کنیم، جوانهایمان را مستغنی کنیم، باید کوشش بکنیم. باید همهمان دست به هم بدهیم تا اینکه این وابستگی به خارج را از بین ببریم.
📅 امام خمینی(ره) | ۲۲ آذر ۱۳۶۰
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane 🕊🌺
⛔️آنوقتی دشمنی آمریکاییها تمام میشود که بتوانند همان سلطه دوران طاغوت را بار دیگر در این کشور تجدید کنند.
✍رهبرانقلاب: لازم است من به جوانهای عزیز که رژیم طاغوت را درک نکردهاند و دوران طاغوت را ندیدهاند و نمیدانند که چه اتّفاقی با پیروزی انقلاب در این کشور افتاد، چند جملهای را عرض بکنم. ببینید؛ در این منطقهای که ما زندگی میکنیم -منطقهی غرب آسیا- کشور عزیز شما ایران، گُل منطقه است؛ از لحاظ جایگاه راهبردی و به تعبیر رایجْ موقعیت استراتژیکی، یک کشور بینظیر است؛ از لحاظ منابع فراوان نفت و گاز در همهی این منطقه و با یک نگاه از همهی دنیا امتیاز دارد؛ غیر از نفت و گاز، منابع فراوان دیگری هم هست. کشوری است بزرگ، با جمعیتی مستعد و مردمی بااستعداد، با تاریخی غنی. اینجا گل منطقه است؛ این گُل منطقه یک روزی یکجا و بهطور کامل در قبضهی آمریکا بوده است و هر کاری آمریکاییها میخواستند نسبت به این کشور و در این کشور انجام بدهند میکردند: غارت میکردند، ثروتهایش را میبردند؛ همهی کارهایی که یک دولت استعمارگر و یک دولت مستکبر با یک کشور ضعیف انجام میدهد، اینها در این کشور انجام میدادند و اینجا را در قبضهی خودشان و در پنجهی اقتدار خودشان داشتند، انقلاب آمده است این کشور را از پنجهی آنها بیرون کشیده، [لذا] کینه ی انقلاب از دل سیاست آمریکا خارج نمیشود.
♨️آنوقتی دشمنی اینها تمام میشود که بتوانند همان سلطه را بار دیگر در این کشور تجدید کنند؛ هدف این است و دنبال این هستند. ۹۵/۱/۱
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
#قسمت_دوم (٢ / ٢)
#ماجرای_اولین_پاسداری_که_سرش؛
#از_تنش_جدا_شد.
🌷....افسر به سراغ رضائيان رفت. رضائیان سرش را پایین انداخت و حرفى نزد. افسر عراقی پا روی سینه اش گذاشت و او را به پشت خواباند. محسن که خون زیادی از او رفته بود، هنوز از هوش نرفته بود. چشمانش گاه سیاهی می رفت و منظره را به سختی مى ديد.
🌷افسر عراقی رضائیان را به پشت خواباند و دستور داد دستش را ببندند. ضربه ای دیگر به سرش زدند. رضائیان از حال رفت، اما هنوز بی هوش نشده بود. تیزی کارد را پشت گردن خود حس کرد. باورش نمی شد، اما سوزش و درد، او را به خود آورد. با فشار بعدی کارد در گردنش فرو رفت و خون به بیرون فوران کرد.
🌷چشمانش همچون دستش خون رنگ شده بود. دستان خون آلود افسر هر لحظه بیشتر قوت می گرفت، اصرار داشت که سر رضائیان را از بدن جدا کند. محسن دست و پا زدن رضائیان را می دید. فکر می کرد که در خواب است، اما همین که پای رضائیان به زمین کوبیده می شد، باورش می شد که بیدار است. دیگر درد پایش را فراموش کرده بود. هنوز بدن رضائیان مقاومت می کرد. دستان بسته اش سعی در آزاد شدن داشت اما بی فایده بود....
🌷عرق از سر و صورت افسر عراقی جاری بود. کارد کمری کُند بود و نمی توانست کارش را به راحتی انجام دهد. افسر عراقی اصرار داشت که گلوی رضائیان را گوش تا گوش ببرد. دیگر رضائیان دست و پا نمی زد. خون، زمینِ اطرافش را رنگین کرده بود. خشم تمام وجود افسر را فرا گرفت. باید خلاصش می کرد. با یک فشار دیگر کار را تمام کرد و سرش را از بدن جدا نمود.
🌷کمر خم شده اش را بلند کرد و نگاهی به دست خون آلود خود انداخت و صداى قهقهه اش بلند شد. مجدداً به سمت رضائیان رفت. سرش را بلند کرد و همراه با خنده گفت: هدیه ی خوبی است برای فرمانده. این پاسدارها دارخوئين را فلج کرده اند.
🌷افسر عراقى بدن بی سر رضائیان را برگرداند. چشمش به آرم سپاه که به سینه اش چسبیده بود، افتاد. خم شد و گوشه آرم پارچه ای را گرفت و آن را درید. پارچه کوچک را روی سر رضائیان گذاشت و گفت:حالا پرونده ما تکمیل شد و با خشم گفت: حرکت کنید....
🌷گروهبان گفت: پس تکلیف آن یکی چه می شود. با او کاری نداریم، افسر عراقی سر رضائیان را گرفت و به سمت خاکریز عراق حرکت کرد. گشتی های خودی رسیدند. بچه ها با بدن بی سر رضائیان که مواجه شدند، کمی اطراف را جستجو کردند. محسن که هنوز نفس می کشید، به سختی گفت: سرش را بردند....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
گفتم: دارم از استرس میمیرم، گفت: یہ ذڪر بهت میگم هر بار گیر ڪردے بگو، من خیلی قبولش دارم: گرهے ڪار ِمنم همین باز ڪرد (آخہ خودشم بہ سختـی اجازهے خروج گرفت) گفتم: باشہ داداش بگو، گفت: تسبیح دارے؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی بالرقیہ سلام الله علیها"
حتمـا سہ سـالہے ارباب نظر میڪنہ، منتظرتم و قطع ڪردم
چشممو بستم شروع ڪردم:
الهی بالرقیہ سلاماللهعلیها
الهی بالرقیہ سلاماللهعلیها
۱۰تا نگفتم ڪہ یهو گفتن: این پنج نفـر آخرین لیستہ، بقیہاش فـردا، توجہ نڪردم همینجور ذڪر میگفتم ڪہ یهو اسمم رو خوندن، بغضم ترڪید با گریہ رفتم سمت خونہ حاضرشم، وقتی حسین رو دیدم گفتم: درستشد، اشڪ تو چشمش حلقہ زد و گفت: "الهی بالرقیہ سلام الله علیها"
شهید #حسین_معزغلامی🌹
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان_بی_تو_هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_بیست و سه✍ آمدی جانم به قربانت
❤️شلوغی ها به شدت به دانشگاه ها کشیده شده بود … اونقدر اوضاع به هم ریخته بود که نفهمیدن یه زندانی سیاسی برگشته دانشگاه … منم از فرصت استفاده کردم… با قدرت و تمام توان درس می خوندم … .
🦋ترم آخرم و تموم شدن درسم … با فرار شاه و آزادی تمام زندانی های سیاسی همزمان شد … التهاب مبارزه اون روزها … شیرینی فرار شاه … با آزادی علی همراه شده بود …
❤️صدای زنگ در بلند شد … در رو که باز کردم … علی بود … .
علی ۲۶ ساله من … مثل یه مرد چهل ساله شده بود … چهره شکسته … بدن پوست به استخوان چسبیده … با موهایی که می شد تارهای سفید رو بین شون دید … و پایی که می لنگید …
🦋زینب یک سال و نیمه بود که علی رو بردن … و مریم هرگز پدرش رو ندیده بود … حالا زینبم داشت وارد هفت سال می شد و سن مدرسه رفتنش شده بود … و مریم به شدت با علی غریبی می کرد … می ترسید به پدرش نزدیک بشه و پشت زینب قایم شده بود …
❤️من اصلا توی حال و هوای خودم نبودم … نمی فهمیدم باید چه کار کنم … به زحمت خودم رو کنترل می کردم … دست مریم و زینب رو گرفتم و آوردم جلو …. – بچه ها بیاید … یادتونه از بابا براتون تعریف می کردم … ببینید … بابا اومده … بابایی برگشته خونه … علی با چشم های سرخ، تا یه ساعت پیش حتی نمی دونست بچه دوم مون دختره … خیلی آروم دستش رو آورد سمت مریم …
🦋 مریم خودش رو جمع کرد و دستش رو از توی دست علی کشید … چرخیدم سمت مریم …
. – مریم مامان … بابایی اومده … علی با سر بهم اشاره کرد ولش کنم … چشم ها و لب هاش می لرزید … دیگه نمی تونستم اون صحنه رو ببینم … چشم هام آتش گرفته بود و قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم …
❤️ صورتم رو چرخوندم و بلند شدم
. – میرم برات شربت بیارم علی جان … چند قدم دور نشده بودم … که یهو بغض زینبم شکست و خودش رو پرت کرد توی بغل علی … بغض علی هم شکست … محکم زینب رو بغل کرده بود و بی امان گریه می کرد …
من پای در آشپزخونه … زینب توی بغل علی … و مریم غریبی کنان … شادترین لحظات اون سال هام … به سخت ترین شکل می گذشت …
🦋بدترین لحظه، زمانی بود که صدای در دوباره بلند شد … پدر و مادر علی، سریع خودشون رو رسونده بودن … مادرش با اشتیاق و شتاب … علی گویان…دوید داخل…تا چشمش به علی افتاد از هوش رفت…علی من , پیر شده بود…
#ادامه_دارد
🌸🌺کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
رفت بابا
مست عطر
یاس ها
تاشود
همسنگر
عباس ها
رفت بابایم
سحرگاهے
دمشق
تاکہ
عباسےکند
در شهر عشق
رفتہ بودے
یارے سید علے
گفتہ بودے
زود مے آیے ولے
#دلتنگتم_باباجون😭😭😭
#حنانه کوچولو یادگار شهید طالبی
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
💢حضرت محمد(ص):
اگر #ارزش ماه رمضان را می دانستید، آرزو میکردید که #سراسر سال، رمضان باشد.
📚بحارالانوار ، ج۹۳، ص۳۴۶
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane 🕊🌺