❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
📜 پانزدهم صفر 📜
🔘 #بخش_چهارم
•••
💠"أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدیدِ الْفَرائِضِ وَالسُّنَنِ؟ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لِإِعادَهِ الْمِلَّهِ وَالشَّریعَهِ؟ أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیاءِ الْکِتابِ وَ حُدُودِهِ؟"💠
🔰"کجاست آنکه براى تجدید فرائض و سنن اسلام که محو و فراموش گردیده، ذخیره است؟ کجاست آنکه براى برگردانیدن ملّت و شریعت مقدّس اسلام اختیار گردیده؟ کجاست آنکه آرزومندیم کتاب و حدود آن را احیا سازد؟"🔰
💠"أَیْنَ مُحْیى مَعالِمِ الدّینِ وَ أَهْلِهِ؟ أَیْنَ قاصِمُ شَوْکَهِ الْمُعْتَدینَ؟ أَیْنَ هادِمُ أَبْنِیَهِ الشِّرْکِ وَالنِّفاقِ؟ أَیْنَ مُبیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَالْعِصْیانِ وَالطُّغْیانِ؟ أَیْنَ حاصِدُ فُرُوعِ الْغَىِّ وَالشِّقاقِ؟"💠
🔰"کجاست آنکه دین و ایمان و اهل ایمان را زنده گرداند؟ کجاست آنکه شوکت ستمکاران و متعدیان را در هم مى شکند؟ کجاست آنکه بنای شرک و نفاق را ویران مى کند؟ کجاست آنکه فسق و عصیان و طغیان را هلاک و نابود مى گرداند؟ کجاست آنکه برای کَندن ریشه گمراهى و دشمنى مهیاست؟"🔰
💠"أَیْنَ طامِسُ آثارِ الزَّیْغِ وَالْأَهْواءِ؟ أَیْنَ قاطِعُ حَبائِلِ الْکِذْبِ وَالْاِفْتِراءِ؟ أَیْنَ مُبیدُ الْعُتاهِ وَالْمَرَدَهِ؟ أَیْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنادِ وَالتَّضْلیلِ وَالْإِلْحادِ؟"💠
🔰"کجاست آنکه اندیشۀ باطل و هواهاى نفسانى را نابود مى سازد؟ کجاست آنکه ریسمان دروغ و افتراء را قطع خواهد کرد؟ کجاست آنکه متکبرانِ سرکش را هلاک و نابود مى گرداند؟ کجاست آنکه مردم ملحد و معاند و گمراه کننده را بیچاره کند؟"🔰
✔️ ادامه دارد • • •
● ۵ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
📜 پانزدهم صفر 📜
🔘 #بخش_سوم
🔰در میان ندبۀ مردمان با خود اندیشیدم•••
🔹اگر این بی وفایی و بد عهدی نبود، دیگر ندبه ای نبود، نوحه ای نبود، فاطمه زنده بود، علی زنده بود، حسن زنده بود، حسین زنده بود!🔹
🔺دیگر نیازی نبود که مردمان اشک ریز و در فغان فریاد زنند؛🔻
💠"أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ؟ أَیْنَ أَبْناءُ الْحُسَیْنِ؟"💠
🔰"کجاست حسن؟ کجاست حسین؟ کجاست فرزندان حسین؟"🔰
💠"صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ، وَ صادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ،أَیْنَ السَّبیلُ بَعْدَ السَّبیلِ؟ أَیْنَ الْخِیَرَهُ بَعْدَ الْخِیَرَهِ؟ أَیْنَ الشُّمُوسُ الطّالِعَهُ؟"💠
🔰"آن پاکان و راستگویان عالم کجایند؟ آنها که یکی بعد از دیگرى، رهبر راه خدا و برگزیده از خلق خدا بودند کجایند؟ کجا رفتند تابان خورشیدها؟"🔰
💠"أَیْنَ الْأَقْمارُ الْمُنیرَهُ؟ أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَهُ؟ أَیْنَ أَعْلامُ الدّینِ، وَ قَواعِدُ الْعِلْمِ؟أَیْنَ بَقِیَّهُ اللَّهِ الَّتى لا تَخْلُوا مِنَ الْعِتْرَهِ الْهادِیَهِ؟"💠
🔰"کجایند آن فروزان ماهها؟ کجا رفتند ستارگان درخشان؟ کجا رفتند آن رهنمایان دین و ارکان علم و دانش؟ کجاست بقیه اللَّه که عالم خالى از عترت هادى اُمّت نخواهد بود؟"🔰
💠"أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دابِرِ الظَّلَمَهِ؟ أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقامَهِ الْأَمْتِ وَالْعِوَجِ؟ أَیْنَ الْمُرْتَجى لِإِزالَهِ الْجَورِ وَالْعُدْوانِ؟"💠
🔰"کجاست آنکه براى بَرکندن ریشه ظالمان و ستمگران عالم مهیا گردیده؟ کجاست آنکه منتظریم اختلاف و کج رفتاریهاى اهل عالم را به راستى اصلاح کند؟کجاست آنکه امیدواریم اساس ظلم و عدوان را از عالم براندازد؟"🔰
✔️ ادامه دارد • • •
● ۵ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
📜 پانزدهم صفر 📜
🔘 #بخش_پنجم
•••
💠"أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیاءِ، وَ مُذِلُّ الْأَعْداءِ؟ أَیْنَ جامِعُ الْکَلِمَهِ عَلَى التَّقْوى؟ أَیْنَ بابُ اللَّهِ الَّذى مِنْهُ یُؤْتى؟ أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ؟ أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَالسَّماءِ؟"💠
🔰"کجاست آنکه دوستان را عزیز و دشمنان را ذلیل خواهد کرد؟ کجاست آنکه مردم را بر وحدت کلمه و تقوى مجتمع مى سازد؟ کجاست باب الهى که از آن وارد مى شوند؟ کجاست آن وجه الهى که دوستان به سوى او روى آوردند؟ کجاست آن وسیله که بین آسمان و زمین پیوسته است؟"🔰
💠"أَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ ناشِرُ رایَهِ الْهُدى؟ أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا؟ أَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیاءِ وَ أَبْناءِ الأَنْبِیاءِ؟"💠
🔰"کجاست صاحب روز فتح و برافرازندۀ پرچم هدایت در عالم؟ کجاست آنکه پریشانیهاى خلق را اصلاح و دلها را خشنود مى سازد؟ کجاست آنکسی که از ظلم اُمّت بر انبیاء و اولاد انبیاء دادخواهى مى کند؟"🔰
💠"أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ؟ أَیْنَ الْمَنْصُورُ عَلى مَنِ اعْتَدى عَلَیْهِ وَافْتَرى؟ أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذى یُجابُ إِذا دَعی؟ أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى؟ أَیْنَ ابْنُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى؟ وَابْنُ عَلِىٍّ الْمُرْتَضى؟"💠
🔰"کجاست آنکه انتقام خون شهید کربلا را خواهد گرفت؟ کجاست آنکه خدا بر ستمکاران و تهمت زنندگان، او را پیروز مى گرداند؟ کجاست آنکه دعاى خلق پریشان را اجابت مى کند؟ کجاست آن بالاترین خلایق و صاحب نیکوکارى و تقوى؟ کجاست فرزند نبیِّ مصطفى؟ کجاست فرزند على مرتضى؟"🔰
✔️ ادامه دارد • • •
● ۵ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
📜 پانزدهم صفر 📜
🔘 #بخش_ششم
🔰مردمان با ندبه گریستند و ضجّه زدند، سینه چاک کردند و به سوز دل از عمق جان به استغاثه فریاد زدند:
+ "اى مولاى ما، تا به کى در انتظار شما حیران و سرگردان بمانیم؟"
💠"هَلْ مِنْ مُعینٍ فَأُطیلَ مَعَهُ الْعَویلَ وَالْبُکاءَ؟ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُساعِدَ جَزَعَهُ إِذا خَلا؟ هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَساعَدَتْها عَیْنى عَلَى الْقَذى؟ هَلْ إِلَیْکَ یَابْنَ أَحْمَدَ سَبیلٌ فَتُلْقى؟ هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنا مِنْکَ بِعِدَهٍ فَنَحْظى؟"💠
🔰"آیا کسى هست که مرا یارى کند تا بسى ناله فراق و فریاد و فغان طولانى از دل بَرکِشم؟ کسى هست که جزع و زارى کند؟» آیا چشمى مى گرید تا چشم من با او همراه شود و زار زار بگرید؟ اى پسر پیامبر آیا به سوى تو راه ملاقاتى هست؟ آیا امروز به فردایى مى رسد که به دیدار جمالت بهره مند شویم؟"🔰
🔸خیل بسیار مردمان چشم انتظار مهدی، دیده براه دوختند🔸
•••اما سکوت بود و سکوت•••
•••سکوت بود و تنهایی و فراق•••
•••سکوت بود و دنیایی انتظار•••
✔️ ادامه دارد • • •
● ۵ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
📜 پانزدهم صفر 📜
🔘 #بخش_هفتم
🔰صدای شیهۀ اسبی یکباره در کربلا پیچید•••
•••نگاه پُر اشتیاق مردمان سوی او چرخید•••
🔰تک سواری به لطافت نور، با شمشیری در دست با اسب می تاخت و ندا می کرد•••
💠"هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرونی؟"💠
🔰"آیا یاری کننده ای هست که مرا یاری کند؟"🔰
💠"هَل مِن مُعینِ یُعینُنی؟"💠
🔰"آیا کمک کننده ای هست که مرا کمک کند؟"🔰
🔹آسمان غُرید و زمین نالید از استغاثۀ حسین🔹
🔺اما از میان اهل کوفه و مکه و مدینه و بصره و شام، و از میان سی هزار سپاه، صدایی به یاری بر نخواست🔻
🔹فریاد استغاثۀ حسین پیاپی به گوش می رسید، اما مردمان در سکوت بودند🔹
•••گویی همه مسخ بودند•••
•••کَر بودند، کور بودند•••
•••گویی مُرده بودند•••
🔰اکنون پس از گذشت قرنها از عاشور حسین، سالها فراق و دوری، سالها گریه و ندبه، سالها استغاثه و فریاد، سالها تظلم و دادخواهی•••
🔸مهدی از ما رُخ پوشانده•••
🔸استغاثۀ ما بی جواب مانده•••
🔹رُخ پوشاندن مهدی از ما🔹
•••تاوان سکوت مردمان در آن روز است•••
🔺تاوان استغاثۀ بی جواب حسین در عاشوراست!🔻
● ۵ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #کلیپ #شهدا بسیار با کیفیت و زیبا
👌پیشنهاد ویژه حتما ببینید
🌹 #شهیدمحمدحسین_بشیری
😊✋ استفاده با لوگوی خودتون آزاده
☝️به شرط هدیه #صلوات به شهید امید اکبری
اللّهُمَّصَلِّعَلي مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُــم
❣تقدیم به خانواده شهدا...
❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
📜 شانزدهم صفر 📜
🔘 #بخش_اول
🔰بوی عِطر تربت پاک حسین، لذتی دارد نگفتنی•••
🔰در کنار تربت حسین، دست بر قبر او ساییدم•••
•••روز عاشور را بارِ دِگر مرور کردم•••
🔹قطعه سنگی بر سطح زمین خودنمایی کرد🔹
🔺دست بردم و سنگ را برداشتم، از زمین خون جوشید🔻
🔸از دل خون حسین، نور تابید و زمین را پویید🔸
🔰بارها دیده بودم از دل خون حسین نور می تابد، اما باز، سرگشته و حیران و در اندیشه شدم•••
•••از بس که می گفتند محمّد و اهل بیت او، بَشر اند، بشری مثل ما•••
🔵از یاد بُرده بودم این بشرهای نازنین، این آسمانیانِ روی زمین، اصل وجودشان از نور است•••
💠"اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَهٍ الزُّجاجَهُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لا شَرْقِیَّهٍ وَ لا غَرْبِیَّهٍ یَکادُ زَیْتُها یُضیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ یَهْدِی اللّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللّهُ اْلأَمْثالَ لِلنّاسِ وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ."💠
🔰"خدا نور آسمانها و زمین است. مَثَل نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی، و آن چراغ در شیشهای» «است. آن شیشه گویی اختری درخشان است که از درخت خُجستۀ زیتونی که نه شرقی است و نه غربی،افروخته میشود. نزدیک است که روغنش ـ هر چند بدان آتشی نرسیده باشد ـ روشنی بخشد.روشنی بر روی روشنی است. خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت میکند،و این مَثَلها را خدا برای مردم میزند و خدا به هر چیزی داناست."🔰
🔶نور حسین کربلا را پویید و در زمین چرخید•••
✔️ ادامه دارد • • •
● ۴ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
📜 شانزدهم صفر 📜
🔘 #بخش_دوم
🔰چشم گرداندم در زمین، زمین تاریک بود همچو شب، و مردمانِ تاریک و خموش، زمین را شهر به شهر، شهرها را کوچه به کوچه، کوچه ها را خانه به خانه، به جستجو، در پی نور می گشتند•••
⚫️زمین ظلمتکده بود، شهرها خلوت، خانه ها خالی•••
🔸و نور حسین در زمین می چرخید در پی طالبان نور🔸
•••هرکسی خواهان بود، هرکسی نور طلب می کرد•••
○نور روشنی بخش حسین، پُر فروغ اش می کرد•••
○شور و امیداش می بخشید•••
○زندگی را برای او معنا می کرد، حیات اش می بخشید•••
○زندگی را با طعم دِگری می فهمید•••
•••تا زمانی که نور طلب می کرد•••
🔹حُب حسین، راه حسین، نور حسین با او بود🔹
🔴در ظلمتکدۀ دنیا، در شهرهای خلوت و خانه های خالی•••
🔺نور حسین خانه ای گِلین را نشان می داد🔻
•••پُر امید، پُر نور، بی نظیر و بی همتا•••
🔶خانۀ پنج تن آل کسا، خانۀ اهل بیت مصطفی، خانۀ رُخصت دادۀ خدا🔶
💠"فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ اْلآصالِ"💠
🔰"در خانههایی که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود.در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش میکنند."🔰
✨اهل این خانه همه از نور بودند، نور علی نور بودند•••
♡مادر مهربانِ این خانه♡
🔰هم برای پدر مادر بود، هم برای شوهر، هم برای طفلان، هم برای اُمّت•••
🔹افسوس، افسوس و صد افسوس که قدرش نشناختند و زود از میان اُمّت رفت🔹
♡مادر مهربان، طالبان نور را نصرت می کرد•••
♡مادر مهربان، مادران را هم مادری می کرد•••
● ۴ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
Shab16Safar1397[02].mp3
5.02M
●کنار قدم های جابر... + روایت زیارت جابر بن عبدالله انصاری در اربعین●
● بانوای: #حاج_میثم_مطیعی
#شانزدهم_صفر
Banifatemeh-Zohr 16 Safar1397-001.mp3
1.53M
●می باره بارون روی سر مجنون●
● بانوای: #حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
#شعرخوانی
#شانزدهم_صفر
❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
●می باره بارون روی سر مجنون● ● بانوای: #حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه #شعرخوانی #شانزدهم_صفر
چه لذتی داره توراه کربلازیربارون
ماکه خیلی لذت بردیم ان شاالله تک تک شماهم مشرف بشین زیرباروون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم اجعل محیای محیای من...
حس خوب
📜 هفدهم صفر 📜
🔘 #بخش_اول
🔰در کنار فرات دو تن را دیدم، یکی پیرمردی تکیده و نابینا با محاسنی سپید، دیگری جوانی رشید•••
🔹خواستم به نزدشان روم و با آنان هم سخن شوم🔹
~ ابتدا با خود گفتم:
"شاید از مخالفین باشند،"
🔹اما طاقت نیاوردم، عاقبت سوی شان رفتم🔹
•••هر دو را می شناختم•••
✔️پیرمرد، از اصحاب نبی بود و یار علی، در هجده غزوه همراه نبی بود و راوی سنت او، و در صفین در خدمت علی•••
✔️و مرد جوان، از اصحاب علی•••
🔺نام پیرمرد، جابر بن عبدالله انصاری، و مرد جوان عطیّۀ عوفی🔻
~ با خود گفتم:
"نزدیک نرو، دور بایست،"
"ببین که این تربیت یافتۀ آل نبی، در زیارتِ حسین چه می کند."
•••جابر تن به آب زد و غُسلی کرد•••
🔰و سپس مُحرِم شد، همچو حاجیان که به شوق طواف کعبه به مکه می روند، همیان گشود و خود را به بوی خوش معطر کرد، ذکر گویان به راه افتاد•••
🔺حمد کرد خدا را و ثنا گفت او را، تا به قبر سالار شهیدان رسید.🔻
•••لحظه ای ایستاد، نفسی تازه کرد•••
🔹نابینا بود، اما تو گویی می دانست قبر حسین در این نزدیکی است.🔹
+ به عطیّه گفت:
"دست مرا بگیر و بگذار روی قبر."
🔸عطیّه دستش را روی قبر گذاشت، جابر صیحه ای زد و از هوش رفت🔸
🔺عطیّه ترسید، دست و پایش را گم کرد🔻
•••آب مَشک را بر او پاشید•••
🔴جابر به هوش آمد•••
+ پیاپی گفت:
"یاحسین! یاحسین! یاحسین!"
○لحظه ای ساکت ماند○
•••سکوت بود و سکوت•••
•••صدایی نشنید•••
✔️ ادامه دارد • • •
● ۳ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
📜 هفدهم صفر 📜
🔘 #بخش_دوم
•••جابر گریست•••
+ گفت:
"حبیب من، چرا جواب دوست را نمی دهی؟"
•••لحظه ای ساکت ماند•••
+ و سپس با خود گفت:
"این چه تمنّایی است جابر، حسین در خون خُفته و بین سر و بدنش جدایی افتاده."
🔷مویه کرد و به شدت گریست•••
🔸عطیّه در کنار جابر نشست و با هم، هم ناله شدند.🔸
•••سیلاب اشک بر صورت جابر بارید•••
+ گفت:
"گواهی می دهم که تو فرزند بهترین پیامبران و فرزند بزرگِ مومنینی،"
"تو فرزند سلالۀ هدایت و تقوا و پنجمینِ از اصحاب کسایی،"
"تو فرزند بزرگِ نقیبان و فرزند فاطمه سیدۀ بانوانی،"
"چرا چنین نباشد، دست سیدالمرسلین ترا غذا داده و در دامن پرهیزکاران پرورش یافته ای،"
"از پستان ایمان شیر خورده ای، پاک زیسته ای و پاک رفته ای،"
"و دلهای مومنین را در فراق خود اندوهگین کرده ای،"
"سلام و رضوان خدا بر تو باد، تو بر همان طریقه رفته ای که برادرت یحیی شهید شد."
"سلام بر شما ارواحی که در کنار حسین نزول کرده و آرمیده اید،"
"گواهی می دهم که شما نماز را بپا داشته و زکوه را ادا نموده اید،"
"به معروف امر، از منکر نهی، و با ملحدین و کفار جهاد کرده اید،"
"و تا هنگام مرگ خدا را عبادت کرده اید."
"به آن خدایی که پیامبر را به حق مبعوث کرد،"
"ما در آنچه شما شهدا در آن وارد شدید شریک هستیم!"
🔸عطیّه یکباره سر سوی او چرخاند و لحظه ای به جابر خیره ماند🔸
- گفت:
"جابر! این چه حرفی است؟ ما که کاری نکرده ایم! اینها شهید شده اند."
+ جابر گفت:
* "از حبیبم رسول خدا شنیدم که گفت:
《هر که گروهی را دوست داشته باشد با همانان محشور می شود، و هر که عمل جماعتی را دوست داشته باشد، در عمل آنان شریک خواهد بود!》"
● ۳ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
📜 هجدهم صفر 📜
🔘 #بخش_اول
🔰علقمه به صدای آرام و روان، به ترنم می خواند•••
•••باد از شاخسار نخل ها گذر می کرد•••
🔰و پرندگان به زیارت سالار شهیدان، فوج فوج به کربلا می آمدند•••
•••و منِ واله و شیدا، کربلا مأوایم شده بود•••
🔹گاه بر مزار حسین بودم، گاه بر مزار عباس، گاه بر مزار یاران.🔹
🔶و اکنون بر مزار باب الحوائج عباس بودم، همان عباس که تمام شهیدان در قیامت به منزلت او غبطه می خورند•••
🔹جسم عباس در خاک آرمیده بود، اما پرچم او همچنان برافراشته بود و در اهتزاز🔹
🔷تا در روزگار قحطی هر فریاد، هر جنبش، هر جوشش و هر کوشش، نام و ذکر دلیر مردی عباس، کالبد خَمود و نیمه جان آدمیان را حیاتی دوباره بخشد•••
🔸عباس، پُر تلاش بود و پُر خروش، در رفع نیاز نیازمندان🔸
🔰خدا که دستان او را گرفت، در اِزا دو بال به او هدیه داد، تا حد و مرزی برایش نماند، زمین و آسمان را در نوردد•••
•••عباس مجال نیافت که نیاز اهل خیام را به آب بر طرف کند•••
🔹خدا در عوض، برآوردن نیاز تمام اهل زمین را به او سپرد🔹
🔵تا بر زمین تشنۀ اهل نیاز ببارد و تشنه دلان را سیراب کند•••
🔷بر مزار عباس نشسته بودم و در اندیشۀ کارستان او، که صدای نوحه و گریه در کربلا پیچید•••
•••صدا آشنا بود، چشم تیز کردم و کربلا را کاویدم•••
🔻کاروانی سیه پوش نزدیک می شد🔺
🔸اشتران از حرکت باز نایستاده بودند هنوز🔸
•••زن و مرد، پیر و جوان بر زمین غلتیدند•••
- یکی گفت:
"یاحسین!"
+ دیگری گفت:
"عمویم عباس!"
~ آن یکی گفت:
"ای وای برادرم، محبوب دلم."
¤ آن کس دیگر گفت:
"غریب پدرم، مظلوم پدرم، عطشان پدرم."
✔️ ادامه دارد • • •
● ۲ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
📜 هجدهم صفر 📜
🔘 #بخش_دوم
🔰بازماندگان کاروان حسین، به لقاء حسین آمدند•••
🔹سید الساجدین بر مزار پدر نشست، دست بر تربت پدر سایید و گریست.🔹
* گفت:
"وای پدرم!"
"ای اباعبدالله، کاش بودی و می دیدی، که مرا با خِفت و خاری به اسیری بردند،"
"ای پدر جان، شامیان با کشتن تو چشمشان روشن شد،"
"ای پدر جان، با کشتن تو بنی امیه شاد شدند،"
"ای پدر جان، بعد تو غم و غصۀ ما طولانی است."
💠"إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ."💠
🔺لحظاتی گریست، و سپس قبر را بوسید🔻
•••نزد عباس آمد•••
🔷دست بر قبر کشید•••
* گفت:
"بعد تو خاک بر این دنیا، ای ماه بنی هاشم،"
"سلام ما بر تو ای عموی خوبم،"
"عموجان، نبودی که ببینی اهل حرم فریاد می کشیدند،"
"وای از بی کسی، وای از تنهایی، وای از عطش."
🔹صدای زینب یکباره در کربلا پیچید🔹
+ گفت:
"ای برادرم حسین، ای محبوب دل پیامبر خدا،"
"ای فرزند مکه و منا،"
"ای پسر فاطمه و علی مرتضی."
🔸فاطمه و سکینه و رباب، بر قبر حسین می گریستند🔸
🔰و من در میان این همه غم، این همه درد، این همه ظلم، این همه رنج، تار و پودم از هم می گسست. خورد می شدم، می شکستم•••
✔️ ادامه دارد • • •
● ۲ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده