eitaa logo
ابرفقه
666 دنبال‌کننده
399 عکس
337 ویدیو
19 فایل
امیرالمؤمنین (ع): عقل‌ها امامان فکرها هستند، فکرها امامان قلب‌ها، قلبها امامان حس‌ها و حسها امامان عضوها العقولُ أئمةُ الأفکار والأفکار أئمة القلوب والقلوب أئمة الحواسّ والحواسّ أئمة الأعضاء. کراجکی، کنز، ۱: ۲۰۰ کتاب ابرفقه: https://24on.ir/g/21
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌻من، علی اصغر خیالت بود! به هوایش چقدر سینه زده سینه سرخ مهاجر هیات و شب هفتم محرم باز؛ با علی اصغرش شدم بیعت ز مجلس از عدم رستم چقدر شانه های من پُر بال! باز هم آمدم حسینیه؛ چقدر زینب علی خوشحال! ا⬛️ا ... ... و دوباره وداع از هستی؛ باز از خاطرت مرا شُستی؟ من همان کودکم که هنوز! گاه، تیر سه شعبه، ! نه! به هیات نرفته ام هرگز! من هنوز است! سینه سرخ هیات تان خسته و کم انگیره است! پدرم! خانواده قسمت تان! قل اعوذ برب [بربّ] الناس کاش ام البنین شوی مادر! غرق فرزند؛ و اسم من عباس 🚨👈و لاتَقتُلو أولادَکم خشیةَ إملاق نحن نَرزقهم و ایاکم اِنّ قتلَهم کان خِطئًا کبیرا. اسرا ٣١ 😔سینه سرخان مهاجر هیات را با تیر سه شعبه در عدم رها نکنیم! گناه دارد! 🌻ابرفقه
⬛️ ابرفقه عزاداری سخنرانی در شب عاشورای ۹۸؛ رم. مجتمع آموزشی شهید باهنر با حضور سفرای ایران در ایتالیا و واتیکان، مقامات کنسولی، نماینده ایران در فائو و دوستداران ایرانی و ایتالیایی امام حسین (ع). 🌑شب سنگین مصائب عاشورا تسلیت باد 🌻امیرپردازه امیرالمؤمنین (ع) یک نظام ساده و کاملاً عادی را در تبیین لایه های انسان و جامعه بیان می کند: الْعُقُولُ أَئِمَّةُ الْأَفْکارِ وَ الْأَفْکارُ أَئِمَّةُ الْقُلُوبِ وَ الْقُلُوبُ أَئِمَّةُ الْحَوَاسِّ وَ الْحَوَاسُّ أَئِمَّةُ الْأَعْضَاء (، بحار، ۱: ۹۶) عقل‌ها، ائمه فکرها هستند و فکرها، ائمه دل‌ها هستند و دل‌ها ائمه حسّ‌ها هستند و حسّ‌ها، ائمه عضوها. 💠تبیین مثالی امیرپردازه انسان همانند خودرویی است که اعضای او، کارکرد بدنه خودرو، سامانه عصبی وی کارکرد سامانه انتقال نیرو و انتقال پیام، قلب او همانند پیشران، و فکر او همانند چراغ خودرو و سامانه راهیابی (ناوبری) است؛ و عقل نقش راننده خودرو را انجام می دهد و رانندگی درست یعنی تعقل و تنظیم تمام توانش ها در راستای هدف. تبیین امیرعزاداری 1️⃣عزاداری عضوی هماهنگ کردن ظاهر بدن با عزا؛ یعنی پوشیدن لباس مشکلی، سینه زدن و دیگر امور مربوط به وضعیت ظاهری بدن 2️⃣عزاداری حسی تراز کردن شبکه ارتباطی در فضای واقعی و مجازی با معیارهای فرد حسینی و عزادار امام حسین؛ یعنی حتی دریافت داده یا ارسال داده ها در شبکه مجازی و واقعی که در ایام عادی نادرست نیست، ممکن است در محرم و برای عزادار حسینی نادرست باشد؛ چنان که لباس گُلگُلی چنین است. 3️⃣عزاداری قلبی خوشی و ناخوشی کردن ما باید تناسب با فرد حسینی و عزادار باشد؛ شادی و ناشادی و دوست داشتن و نادوستی باید تناسب یابد. 4️⃣عزاداری فکری قواره شدن فکر با تراز اندیشه حسینی و اندیشیدن در چرایی عاشورا و درس ها و عبرتها و فاصله گرفتن از تحلیل هایی که ممکن است گوشه قبای عاشورا و امام حسین علیه السلام را بگیرد. 5️⃣عزاداری عقلی افراد محب امام حسین و بَکّاء که مثلا در قبل از انقلاب هم داشتیم؛ گویا در محرم، فرزند و عزیزتر از فرزندشان کشته شده بود؛ کسانی مثل علامه طباطبایی یا سید احمد خوانساری شاید این چنین بودند. ✳️نسبت عزاداری ها عزاداری عضوی معمولا آسانتر است و گام نخست برای تمرین عزاداری حسینی است. اما شاگرد امام حسین در کلاس نخست نمی ماند و رشد می کند؛ در گام بعد، ضمن حفظ عزاداری عضوی، نوبت به عزاداری حسی می رسد، عزاداری حسی یعنی تراز کردن شبکه ارتباطی و حس برونی مان با صداقت و درستکاری حس درونی در خودمان و در جامعه؛ یعنی پالایش ارتباطی خویش و شبکه ارتباطی جامعه. سپس به عزاداری قلبی می رسیم که رفیق بازی افراطی یا کم محبتی نسبت به اطرافیان تراز می شود و این محبت در خدمت امام حسین (ع) و محبانش قرار می گیرد: «و ولیّ لمن والاکم و عدو لمن عاداکم مصباح المتهجد، ۲: ۷۷۵» و در گام پنجم فرد در جوهره وجودش عزادار است. 💠تفاوت دستگاه امام حسین با دستگاه دیگر معصومین آیا دستگاه امام حسین دستگاه ویژه ای است و نظام محاسباتی اش با نام محاسباتی دستگاه امیرالمؤمنین (ع) تفاوت دارد؟ شیخ جعفر شوشتری به درستی می گوید که باب حسین (ع) اوسع است و کشتی و نجات وی اسرع است (الخصائص الحسينية: ۱۴)؛ شاید این تفاوت در بیان پیامبر به شکل «حسین منی و انا من حسین؛ کامل الزیارات: ۵۲» و "لا یوم کیومک" بیان شده باشد. یعنی کسانی نمی توانند سوار کشتی سایر معصومین شوند، زیرا جا برای هر کسی ندارد؟ اما وسعت کشتی امام حسین این جا را به برخی جاماندگان کشتی نجات می دهد. دیگر این که در عصر شتاب حرکت و درک اهمیت لحظه ها و ذره ها، اسرع بودن کشتی حسین می تواند اولویت خود را به سرعت بیابد.👇
🌔نسبت اشک و بهشت آیا یک قطره اشک برای امام حسین (ع) یا یک استکان چای در مجلس عزای حسینی دادن مساوی با بهشت و خاموش شدن همه آتش های جهنم و حتی برزخ است؟ آیا نیست؟ ماجرا چیست؟ پاسخ هم مثبت است و هم منفی؛ برای کسی که در مرتبه عزاداری عضوی است؛ یک استکان چای دادن می تواند همه آتش برزخ و جهنم را خاموش کند. برای کسی که در مرتبه عزاداری حسی است، یک سخن نگفتن یا یک سخن نشنیدن یا خارج شدن از یک شبکه یا گروه مجازی به پاس عزاداری، می تواند تمام آتش جهنم و بزرخش را خاموش کند؛ ولو هر چند گناهکار باشد. برای کسی که در مقام عزاداری قلبی است، یک اشک شوق یا عزا برای حسین کار را تمام می کند؛ زیرا این بزرگترین داشته او در این مرتبه است. اما برای کسی که این مقام و این کلاس را گذرانده است، باید یک قطره اندیشه اش امام حسینی بشود و برای کسی که اندیشه اش هم حسینی شده است، باید یک قطره از جوهره وجودش حسینی شود تا کارکرد یک استکان چای دادن در مرتبه نخست داشته باشد. و کسی که جوهره و عقلش هم اجمالا حسینی شد، باید یک قطره از تعقل حسینی را انجام دهد تا کارکرد یک قطره اشک در مرتبه سوم (قلب) را داشته باشد. در این حال اگر وی جزء عزاداران عقلی نیز باشد و چنان جوهرش در ماتم حسینی بسوزد که جزء بَکائین باشد، باز هم ممکن است به پای کسی نرسد که در مرتبه رشد عزاداری عضوی، یک کفش عزاداران را مرتب کرده است. 🌻عزاداری تعقلی امام خمینی امام خمینی رحمة الله علیه در پیش از انقلاب از مقام عزاداری عقلی به عزاداری تعقلی رسید. او تمام حوزه های شخصی خود (عضو، حس، قلب، فکر و عقل) را به گونه ای مرتبط و همسو حسینی و عزادار کرد و آنگاه توانست اجمالا تمام لایه های جامعه را درگیر «حیات و ممات» حسین گونه کند. او امام حسین و عزاداری را از یک رسم به یک رسم کننده خطوط سعادت تبدیل کرد. او امام حسین را از حسینیه و محرم به شهر و ادارات و وزارت خانه و مجلس و نظام کشاند و در تمام طول سال استمرار بخشید. 🌕گام دوم انقلاب، حسینی تر: شتابان تر و گستردهتر کردن حرکت انقلاب این اوج عزاداری است و اکنون در گام دوم انقلاب اسلامی باید عزاداری تعقلی را رشد بدهیم؛ باید همه لایه های هویت خود و جامعه را با شتاب و گستره کشتی حسین (ع) (اوسع و اسرع) هماهنگ کرد. باید به سوی «نجات بندگان خدا از الجهالة و حیرة الضلالة». کتاب المزار: ۱۰۸ حرکت کرد. امام خمینی به ما آموخت که «سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» یعنی چه! او عملا هویت جامعه را با دوستان حسینی در جهان سلمی کرد و با دشمنان حسین ع حربی کرد. نه این که فقط زیارت عاشورا را بخواند، بلکه زیارت عاشورا را اجرا کرد، خمینی و بسیجیانش هیچ نامه ای برای امام حسین ننگاشتند، اما دویست هزار شهید برایش فرستادند تا روح علی اصغرش شاد شود و اهداف خداوند محقق شود؛ خدایا کار مردم ایران حججی دادن است و این چنین، حجت را برای حضرت حجت تمام کردیم که حالا دیگر بیاید! 🌓نکته سلم لمن سالمکم ما نمی گوییم هر کس با من خوب است، با او خوبم، بلکه می گوییم من که باشم؟ هر کس با حسین خوب است، حتی اگر با من بد باشد، من با وی سر آشتی و نیکی دارم و هر کس با حسین ع بد است، حتی اگر فرزند یا والدینم باشند، من با آنان بد هستم؛ چه رسد استکبار. این فراز خیلی به انسان صبر عاشقانه و تحمل پذیر در برای دشمنی های خانگی و خویشاوندان و دوستان و جریان و حزب سیاسی رقیب می دهد. آقا هر کس چپ یا راست است باشد، اگر حسینی است، من دوستش دارم و دیگر با وی بد نمی کنم و به وی بد نمی گویم. بلکه با اشکالاتش آن هم با عشق به خودش، مخالفت می کنم. با این نگاه چقدر روابط اصلاح می شود؟ چقدر غصه های جانکاه، تحمل پذیر می شوند. چقدر عروس و مادر شوهر و رقبای انتخاباتی و دوستان و ... روابط شان زیباتر می شود؟👇
💧روضه خوانی امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به پشت خیمه ها می رود، خارها را می کند تا فردا پای فرزندانش را نخلد؛ آری «لا یترک المیسور بالمعسور» عوالی، ۴: ۵۸؛ وقتی نمی شود همه خارها را کند، دست کم می شود برخی را کند. اکنون فرزندان فاطمه زهرا و علی (انا و علیٌّ ابوا هذه الامة. کمال الدین، ۱: ۲۶۱) در زمین ادارات و جامعه و فرهنگ و سیاست و اقتصاد، با خارهایی مواجهند، شما را به خدا هر کسی به شوق حسین هر خواری را که می تواند از سر راه بردارد. یکی از داستانهای عاشقانه و سوزناک شب عاشورا، نشست حضرت زینب با امام حسین و نگرانی از بی وفایی یارانش در فردا بود؛ حبیب، داستان را از هلال می شنود و می رود پی دوستان و داستان نگرانی حضرت زینب را بیان می کند و همگی نزد امام حسین علیه السلام و حضرت زینب می رسند و وفاداری را نشان می دهند تا دل گرامی حضرت زینب آرام بگیرد (الدمعة الساکبة، ۴: ۲۷۴). دلی که پس از عاشورا تنها باید گفت: «امان از دل زینب». همین زینب همین امشب هم در همین چادرهای سوگواری می آید و نگران فردا است که آیا امام زمان مان را تنها می گذاریم یا نه؟ آیا نائبش را یاری می کنیم یا نه؟ اگر هستید همه بگوییم یا حسین یا زینب یا صاحب الزمان؛ لبیک یا خامنه ای. با تلخیص و ویرایش 🌻ابرفقه @abarin
❌ رهبر انقلاب صبح امروز: آمریکا بداند که ما سردرگم نمیشویم 👈 جمهوری اسلامی، جمهوری عزت است 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز: الان مشاهده میکنید، باز مسئله‌ی مذاکره را آمریکاییها همین طور دارند دنبال میکنند. این یک ترفند است. این را باید همه بدانند. همه باید توجه کنند. 🔹️ البته آمریکا هم یک، آمریکاییها هم یک جور حرف نمیزنند. گاهی میگویند مذاکره‌ی بی‌قید و شرط. گاهی میگویند مذاکره‌ی بدون پیش‌شرط. گاهی میگویند مذاکره‌ی با دوازده شرط. حالا یا واقعاً سیاستشان، سیاست آشفته‌ای است، نمیدانند چه میخواهند، که احتمال دارد این باشد، یا هم این است که دارند ترفند میزنند. یکی از ترفندها هم همین است. یکی یک حرفی بزند، آن دیگری یک چیز دیگری بگوید، برای اینکه طرف مقابل را سردرگم کنند. لکن ما سردرگم نمیشویم، ما راهمان روشن است. ما میفهمیم داریم چه کار میکنیم. ⛔ آمریکا که میگوید کنیم، مقصودش این نیست که بیاییم یک راه‌حل عادلانه‌ای پیدا کنیم. نه. مقصودش این است که بیاییم سر میز مذاکره بنشینیم، ما یک چیزی بگوییم، شما آن را قبول کنید. این است. مقصود از مذاکره این است. 🔹️ حالاها این قدر گستاخ شدند که همین را صریح هم میگویند. قبلها بنده این را میگفتم که آمریکاییها مقصودشان این است. بعضی‌ها میگفتند نه، نه‌خیر، این جور نیست. اما حالا خود آمریکاییها میگویند. 🔹️ همین چند روز قبل از این یکی‌شان باز همین حرف را زد که باید بنشینیم سر میز مذاکره با ایران و ایران فلان چیزها را قبول کند. مقصود اینها از مذاکره این است. یعنی ما یک چیزی بگوییم، شما آن را قبول کنید. خیلی خب، بروند با آن کسانی که به عنوان گاو شیرده آنها عمل میکنند، بروند با آنها هر جور میخواهند همین طور مذاکره کنند. 🔺️ اما جمهوری اسلامی، جمهوری مؤمنین است، جمهوری مسلمین لله است، جمهوری عزت است. ۹۸/۶/۲۶ 💻 @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹واکنش آقا به حذف نام شهدا☝️ 🌹 تا یاد شهید را ز ما دزدیدند، 🌹 شهید را ز ما دزدیدند 🌹بنیاد تشیع از شهادت بوده 🌹 شهید را ز ما دزدیدند خیابان 👈کوچه 📛 تعویض جای قاتل و شهید از اینجاست. @abarin
هدایت شده از ابَرشاگرد
🌤 عصرنوشت 🌤 🔴 چه کسی شایستگی امامت بر جامعه را داراست؟ ☑️ پاسخ: آن کس که حاصل جمع جبری «عقلش» (یعنی سرمایه‌اش) و «تعقلش» (یعنی به‌کارگیری سرمایه‌اش) از بقیه بیشتر باشد. @abarshagerd ✍
🟩 آفرینش عقل، درمان، شکوفایی و ظهور 💠 «خَلَقَ اللَّهُ تعالى الْعَقْلَ مِنْ أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ مِنَ الْعِلْمِ و الْقُدْرَةِ و النُّورِ و الْمَشِيئَةِ بِالْأَمْرِ ...». خداوند بلند مرتبه، عقل را از چهار چیز آفرید: علم، قدرت، نور، خواست انجام چیزی 💐عصاره نابِ فکر (علم)، قلب (قدرت)، حس (نور) و عضو (مشیت) در عقل هست. 🌻 لذا تعقل (همکاری همه لایه ها در انجام وظیفه) راه رشد جامع است که یک نمونه آن، یدار ایمانی (ملاقاه الاخوان) است؛ که راه شکوفایی عقل درون و حتی ظهور بیشتر عقل برین (عج) برای ما است. امام زمان به پسر مهزیار در دیر شدن دیدارش می فرماید: «لا! و لَکنَّکم کَثّرتُم الاموال و تَجَبّرتُم عَلَی ضُعَفاء المُؤمنین و الذی بَینَکُم 🌹«ملاقاةُ الإخْوانِ نُشْرَةٌ و تلقیحٌ لِلعَقل و إن کان نَزْراً قليلا»؛ اَمالی، مفيد: ۳۲۸. دیدار برادران، درمان بیماری [عقل] و بارور کردن عقل است هر چند که زمان آن خیلی اندک باشد. ✅ کدام بیماری برای عقل، سخت تر از غیبت امام زمان (عج) است؟ اگر به دست من افتد فراق را بکشم! 🌻 مرجع ابرفقه @abarin
🌻چارپاره قهرمان سازی از افسانه بیگانه (پترس) و قهرمان سوزی از حقایق افسانه گون شهیدان 1⃣ا نه فقط در کتاب درسی مان دل مان را ربود با پترس دنبال خون خورشید است سال هشتاد و هشت، طرح سورس! 2⃣ا شد برشته بریجتون وقتی نادر مهدوی به دریا زد این طرف جام قهرمانی را پترس، افسانه وار بالا زد 3⃣ا سند ۲۰۳۰، چُنان سیلاب و تنی مثل سد ذو القرنین پترس واقعی است، فهمیده نام او روی کوی قلب 4⃣ا شهدا زنده اند؛ البته بهنام محمدی را کشت پترس قهرمان قلابی روزن نور بست با انگشت .
به نام خدای مان؛ سلام ✅ رویکرد قلبیِ ستیزا با نگاهی به شریعتی و انتخابات 🌻پردازه ابرفقه: عقلها امام فکرها هستند، فکرها امام قلبها، قلبها امام حسها و حسها امام عضوها؛ بنابراین ابرفقه ارتباطی نشان می دهد که ما پنج روش ارتباطی داریم که اگر با هم جمع شوند، روش ارتباطی تعقلی را شکل می دهند؛ که روش امام خمینی و امام خامنه ای بوده است. در گذار ارتباطی تعقلی همه لایه ها به صورت متوازن و هماهنگ و چرخه وار رشد می کنند و این رشد، رشد برتر و ماندگارتر است. 💠گفتیم که روش مرحوم شریعتی، بیشتر روش ارتباطی قلبی با چاشنی فکری بود. آنگاه رویکردهای ارتباطی را در دو دسته «سلبی» و «ایجادی» بخش بستیم و گفتیم که رویکرد شریعتی در روش ارتباطی قلبی، بیشتر بر شورآفرینی بر پایه عناصر سلبی انگیزه سازی بوده است؛ هر چند که عناصر ایجادی نیز نقش داشته اند. عناصر سلبی شورآفرینی به این معنا است که از احساسات منفی محیط بر ضد جریانها استفاده شود تا احساس مشترک تولید شود. این مساله در منطق حاکم بر آثار شریعتی کاملا روشن است؛ منطق «تضاد دیالکتیکی» و ضرورت استمرار ستیز برای تحقق تکامل مارپیچی. 🌗این «تضاد دیالکتیکی» به صورت مشخص بر سه حوزه «زر و زور و تزویر» یعنی سرمایه داران، حاکمان و دین و روحانیون، تمرکز دارد که پیامد طبیعی آن ستیز بین فقیر با ثروتمند، بین دین و روحانی با مردم، و بین حاکم و مردم است؛ یعنی به جای همبسته کردن اینها، باید در گسست و شکاف و تضاد آنها دمید و از دل عناصر جامعه و از در هر عنصری، دشمن آن را برجسته کرد. نزد روشنفکر، جهات سلبی روحانیون را فریاد زدن، نزد روحانیون، جهات سلبی روشنفکر را نواختن، نزد هر دو، جهات سلبی مردم را گفتن و نزد هر سه جهات سلبی ثروتمندان را و نزد هر چهار، جهات سلبی حکومت را و نزد حکومت، جهات سلبی هر چهار را گفت. اینها یعنی تمرکز بر نقاط گسست و حرکت جامعه از محوریت ایجادی و همبستگی به تولید احساس مشترک سلبی با خویش به قیمت دمیدن در تنوره اختلاف بین همگان. 🔥کاری که سید محمد خاتمی (باغی فتنه) و جریان نفاق کنونی با انقلاب هراسی و دین هراسی و عدالت هراسی و رقیب هراسی و جنگ هراسی و حتی خودهراسی (آبگوشت بزباش) و تحقیر هویت ملی و بیگانه ستایی، در انتخابات می کنند؛ یعنی تفرقه بینداز و حکومت کن. 💠در این حال ما دیگر جامعه نداریم، یعنی وجه «جامع» و جمع کننده نداریم، بلکه یک عده افراد هستند که از «بغض معاویه» دور هم اجتماع کرده اند نه از «حب علی»؛ «أین جامع الکلم علی التقوی»! چنین جامعه ای یعنی فردگرایی و بلکه حتی خود فردستیزی با آنتی تز سازی از آن. چنین جامعه ای مستعد شورش و ترور و ستیز و فروپاشی و شیطان پرستی است. این جامعه شبیه جامعه برخی اصولگراها است که می گویند بیایید با ما ائتلاف کنید، وگرنه رقیب رای می آورد؛ یعنی با ترساندن نیروهای ارزشی از رقیب، در حال خودمرکزی هستند. 🌕 آیت الله خامنه ای در مصاحبه خرداد ۶۰ درباره شریعتی ضمن ارائه داوری بسیار منصفانه و مدبرانه می گویند: «متأسفانه به نام رساندن اندیشه‌های او یا به نام نشر آثار او یا به عنوان پیگیری خط و راه او، فجایعی در کشور صورت می‌گیرد. فراموش نکرده‌ایم که یک مشت قاتل و تروریست به نام «فرقان‌ها» خودشان را دنباله‌روی خط شریعتی می‌دانستند.» مرجع ابرفقه @abarin
به نام خدا؛ سلام 🌍رویکرد همفزا با نقدی به حافظ و احمدی نژاد 💠نیروی ایجابی و سلبی (حب و بغض و جاذبه و دافعه) هر موجودی با دو نوع موجود رو به رو است: آ. موجوداتی که با وی سنخیت و سازگاری دارند و لذا بین آنها محبت و کشش هست؛ ب. موجوداتی که با وی ناسازگاری دارند؛ بنابراین بین آنها بغض و ستیز است. 💠برای موفقیت در چنین جهانی، به هر دو نیروی حب و بغض نیازمندیم و در بسیاری از موارد باید با افرادی که در حب و بغض با ما مشرکند، متحد شویم. 🌕اما نیروی اصلی در عالم، نیروی سنخیت و سازگاری (با خداوند و خیرات) است و بنابراین محور همبستگی برتر و ماندگارتر، نیروی حب و همبستگی است و اشتراک در بُغض و ستیز، نمی تواند محوریت داشته باشد: «ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت». لذا امام خمینی فقط نگفت که نظام سیاسی طاغوت بد است، بلکه در سال ۴۸، ولایت فقیه را به عنوان نظام جایگزین معرفی کرد و شعار اصلی انقلاب هم بیشتر ایجادی است: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی». 💠بنابراین نیروی دافعه و ستیزا و انگیزه های سلبی، نمی توانند محور جامعه باشند؛ بلکه باید مکمل باشند؛ چون دشمنِ دشمن ما، در همه مسائل، دوست ما نیست؛ بلکه خصوص دشمنی با دشمن یا از آن جهت که با دشمن ما دشمن است، در جایگاه دوست ما است. 🔥جامعه سازی یا جامعه سوزی؟ جمع کردن افراد در زیر چتر دشمنی های مشترک با دیگران و با حربه «بُغضاً لمعاویه و نه حبّا لعلی»، «جامعه» سازی نیست؛ بلکه یک «اجتماع سازی» مستعد فروپاشی و ستیز در ابعاد دیگر است. احمدی نژاد در سال ۸۴ بیشتر رویه اش بر شورآفرینی ایجادی بود تا سلبی؛ چنان که رویه جلیلی و رئیسی رویه ای ایجادی بر محوریت همبستگی بود؛ نه گسست و دو قطبی و تفرقه ای که احمدی نژاد هم در سال ۸۸ به آن رو آورد. 📚نقدی به حافظ معلوم نیست که حافظ هر چه کرده، همه از منطق قران کرده باشد. او می گوید: «دیو چو بیرون رود فرشته درآید»؛ در حالی که قرآن می فرماید «حق آمد و باطل رفت»: «جاء الحقُّ و زهَق الباطلُ». دیو برای چه باید برود که فرشته بیاید؟ آیا نذر کرده است؟ 🌕اگر حق بیاید باطل می رود و اگر حق برود، باطل می آید؛ در هر دو حالت، آمد و شد حق تعیین کننده است: «قلوبٌ خَلَت عن ذکرِ الله فأذاقها اللهُ حُبَّ غیره». این سخن یعنی در جامعه طاغوتی اصلاح معنا ندارد و باید انقلاب اسلامی رخ دهد؛ زیرا باطل قرار نیست با دست خودش از بین برود و دیو بنای بر رفتن ندارد. 💠تقدم رویکرد نفی بر اثبات اما رویارویی «نفی و اثباتی»؛ مانند: «لا اله الا الله» و «من یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله» برای جایی است که تصور شود که کسی جز خدا یا کسی همراه با خدا، می تواند پرستیدنی باشد و برای رسیدن به مطلوب، هم باید دوست را داشت و هم دشمن را: «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا». در این جا باید با استواری طاغوت را نفی کرد و آنگاه ایمان درست آورد. مشابه این مساله برای کسانی است که از ظلم طاغوت خسته شده اند و آماده پذیرش حق هستند (در آنجا مناسب است که «لا الهٌ» باشد نه «لا الاهَ» زیرا آنان ابتدا خدا را به خوبی نشناختند تا بتوانند همه را نفی کنند، بنا براین جنس معبودان غیر از خدا را نفی نمی توانند بکنند و نیز «یکفُرُ» با آنان سازگار است، نه «یکفُرْ». پس از تحقق ایمان، ترک گناه نسبت به انجام مستحبات، مقدم است؛ بنابراین بهترین کار در ماه رمضان نیز ترک گناه است (البته ترک گناه بر انجام واجبات تقدم ندارد، زیرا عدم انجام واجبات، خودش مصداق ترک گناه است)؛ در این جا بحث: «دفع شر موش» مقدم بر «جمع گندم» است. 🌍هوشیارسازی بخش هایی از حوزه درباره حوزه علمیه که امام خامنه ای گفته اند درد را تبیین کنید که حوزه بفهمد درد دارد؛ وگرنه تا درد را نبپذیرد، در پی درمان نخواهد رفت. در اینجا ما در وضعیت پیشاشورافرینی هستیم. یعنی بخش هایی از حوزه مثل موجودی بی حس، دچار اختلال در سامانه ایمنی است که حتی درد را نیز درک نمی کند! و لذا باید با تبین درد، او را به وضعیت هوشیاری رساند و تا بتوان شورآفرینی را از راه سلبی و ایجابی برای اصلاح امور ایجاد کرد. 🌻مرجع ابرفقه @abarin