🌙 شبنگار 🌙
چشمِ مسلّح
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
❎ دیدنِ «کفِ آب» و اکتفا به آن، عنوانش واقعبینی نیست بلکه چیزِ دیگری است و یافتنِ آنهم هنرِ خاصّی نمیطلبد و صرفا چشمِ سر میخواهد! هنر این است که بتوانیم کفِ آب را که نمود و جلوهاش بیشتر و برجستهتر است کنار بزنیم و اصل و جوهر را که «خودِ آب» است ببینیم. کفِ آب جلوهاش بیشتر است اما عمق و اثرگذاریِ تعیینکننده ندارد و مانا نیست. باطل همینگونه است و معمولا سروصدایش بیشتر است؛ آنهم به برکتِ فضای سمزای رسانهای که بر روی بدیهای سطحیِ مردم آنچنان تمرکز و آنها را درشتنمایی میکند که انگار این ملّت ذاتا باطلخواه و حقستیز هستند!
🌻 امّا الزّبد فیذهب جفاء و امّا ما ینفع النّاس فیمکث فی الارض (سورهی رعد، ۱۷)
باید دانست که کشفِ جوهرِ پاکِ «ملّتِ ایران» به همین علت اصلا کارِ آسانی نیست؛ بهطوری که حتّی بعضی از بزرگان هم در این راه به خطا رفتهاند؛ آنهم چه خطایی! خطایی که انسانهای عمیقنگر را مبتلا به داغِ جگر میکند:
چون غنچهای که کارِ دلش بخت بسته است
داغِ جگر، زبان و لبم سخت بسته است
غرض آنکه؛
🔭 اساسا شناخت افراد و به ویژه «ابَرملّتِ عمیقِ ایران»، با چشمِ غیرِ مسلّح و دانشهای رایجِ مردمشناسی و جامعهشناسی ابدا امکانپذیر نبوده و راهِ ورود به این عرصه، تنها و تنها برای اهلش و با چشمی مسلّح به دانشِ مخصوصش باز است.
✍ ابَرشاگرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛅️ پسیننگار ⛅️
📛 تناقضگویی آقای پناهیان دربارهی «حجاب» و استقبال جریان رفرمیست از آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
◼️ آقای پناهیان ۱:
«من تقریباً معتقدم درباره حجاب دیگر هر کاری بکنی، ضد تبلیغ است؛ کشتی ما رو! هر که هر چی می خواست بفهمد، فهمید. بیشتر از این هم حرف بزنی سوء تفاهم می شود ... رئیس محترم بسیج گفتند که ۹۷ درصد کسانی که بر ضد حجاب تبرج می گفتند که ما به ارزش حجاب معتقدیم.» (تارنمای حجتالاسلام پناهیان، تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۹۷، شمارهی مطلب: ۵۳۳۶)
◼️ آقای پناهیان ۲:
«ما الان در مرحله دعوت هستیم، نه امر به معروف و نهی از منکر؛ اول «حجاب» باید به «معروف» تبدیل بشود، سپس به آن امر کنیم.» (تارنمای روزنامهی دنیای اقتصاد، تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۴۰۱، شمارهی مطلب: ۳۸۸۵۷۳۱)
◻️درخواست دوستداران آقای پناهیان
حاج آقای پناهیان! جایگاه خودتان و جایگاه «فقه الهی» و «فقه ولائی» را پاس بدارید و از این مواضع خلاف شرع دست بردارید.
👈 شوربختانه دربارهی فضای مجازی هم چیزهای نادرستی گفتید که خیلیها را سردرگم یا گمراه کرد. بس است!
ابَرشاگرد
ابَرشاگرد
⛅️ پسیننگار ⛅️
⚠️ تحذیری گلهمندانه و البته دلسوزانه به برادرمان جناب «پناهیان»
ابتلاء بزرگ «خودمتخصصپنداری»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جناب «آخوند خراسانی» و برخی دیگر از آقایان حوزهی نجف نیز پیش خودشان میپنداشتند که علاوه بر تخصص در «فقه فتوایی»، در «فقه ولائی» نیز متخصص هستند و با ورود بیجا در موضوعی که صلاحیت داوری در آن را نداشتند، «مشروطهی غیر مشروعه و انگلیسی» را تأیید و امضاء کردند و سبب شکست «مشروطهی مشروعه» شدند که حضرت امام خمینی از آن به «شکست اسلام» تعبیر کردند و فجایع بعدی زیر نیز از همین «خودمتخصصپنداری» ناشی شد:
⬅️ تسلط انگلیس و غربگراها بر اوضاع ایران
⬅️ بالا رفتن سر شیخ فضلالله نوری بر دار
⬅️ برکشیدن رضاخان و کودتای انگلیسیِ او
⬅️ مسلط ساختن سلسلهی دستنشانده، غیر قانونی و منحط پهلوی بر کشور
⬅️ و ...
حضرت امام خمینی:
🔘 «اين جوّى كه ساختند در ايران و در ساير جاها [نجف]، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل الله را با دست 👈بعضى از روحانيونِ👉 خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و 👈شكست دادند اسلام را👉 در آن وقت. و 👈مردم👉 غفلت داشتند از اين عمل، حتى 👈علما👉 هم غفلت داشتند».
📖 صحیفهی نور، ج ۱۸، ص ۲۴۸
✍ ابَرشاگرد
☀️ نیمروز ☀️
چرا رهبر معظّم انقلاب برخی از مسئولان را که با رأی مستقیم مردم برگزیده شدهاند اما به ملّت صدمه میزنند و مشکلآفرین هستند، شخصا «عزل» نمیکند؟ مگر ایشان دلسوز مردم نیست؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امتناع امام جامعه از عزل مسئولانِ منتخبِ ملّت که موجب ایجاد فساد در جامعه شده و برای مردم مشکلآفرینی میکنند، حکمتهای متعدّدی دارد که اکنون در مقام بیان اجمالی یکی از آنها هستیم.
🔘 اگر رهبر حکیم انقلاب فلان مسئولِ مشکلآفرین و بیکفایت را که با رأی ملّت بر سر کار آمده است شخصا عزل نماید، هنر «انتخاب خوب» در ملّت نهادینه نمیشود و در نتیجهی این اقدام، مردم نیز در هنگام برگزاری انتخاباتهای آینده، تمام همّ و غمّ خود را برای کشف اصلح و رأی دادن به او صرف نخواهند کرد و برای این اقدام بسیار مهم انگیزهای نخواهند داشت؛ زیرا همواره در اذهانشان این تصوّر منقّش است که «اگر هم حاصل رأی ما ناسالم و نالایق از آب درآمد، «امام جامعه» هست که دستگلی را که به آب دادیم بازگرداند؛ بنابرین نیاز نیست که ما آنچنان هم برای انتخاب خوب اهتمام به خرج دهیم»؛ این مساوی است با عدم رشد ما مردم.
🌻 والله «امام خامنهای» از خودِ ما مردم برایمان دلسوزتر است.
✍ ابَرشاگرد
☀️ نیمروز ☀️
با توجه به در پیش بودن سالروز فوت «حسینعلی منتظری»
📝 پاسخ اینجانب به شخصی که از «منتظری» دفاع نمود و رویاروییِ وی با «حق» را به سطح «اشتباه» فروکاست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منتظری که میگویید «از بهترین فقها بود»، بنا بر چه منطقی، پیگیری پروندهی قتل افراد در جامعهی اسلامی را نیازمند «شاکی خصوصی» میدانست؟ بر فرض که فرد مقتول هیچ خویشاوندی نداشته باشد و شاکی خصوصی در میان نباشد، آیا وظیفهی حکومت اسلامی این نیست که خون بیگناه و مظلوم را بستاند و در زمینهی یافتن فرد قاتل و محاکمهی او اقدام کند تا زمینهی جری شدن جنایتکاران و اوباش در جامعه فراهم نشود؟ حال اگر مسئلهی «قتلهای متعدد و برنامهریزیشده» در میان باشد، به طریق اولی دولت اسلامی موظف است به پیگیری این مسئله؛ حتی اگر پای شاکی خصوصی هم در میان نباشد. در اوایل انقلاب(فروردین ۶۱) منتظری برای برخورد با گروهک سازمان مجاهدین، این مبنا را پیش نکشید و برخورد حکومت اسلامی با آنان را ناگزیر و مطلوب دانست، اما چگونه برای محاکمهی یک جنایتکار به نام «سید مهدی هاشمی»، این مبنای مزخرف را پیش میکشد؟!
مگر منتظری در صفحهی ۶۰۴ کتاب خاطراتش نمیگوید: «ترور و خشونت و تندروی در هر حال و از هر کس باشد محکوم است و در همه جا قانون باید رعایت شود»، پس چگونه است که با وجود اذعان صریح خودِ ایشان در کتاب خاطراتشان مبنی بر اینکه سید مهدی هاشمی در فقرهی قتل مرحوم «شمسآبادی» نقش داشته است و آقای منتظری نیز از این قضیه مطلع بودهاند(خاطرات آیتالله منتظری، صفحات ۶۰۱ الی ۶۰۴)، اما بازهم با رسیدگی به پروندهی این فرد با تمام وجود مخالفت میورزد؟
منتظری حتی «قول همکاری» مهدی هاشمی به 👈ساواک👉 را نیز انکار نمیکند(خاطرات آیتالله منتظری، صفحهی ۶۰۵).
میشود بفرمایید که مبنای فقهی آقای منتظری برای حمایت شدید و مدید از این جنایتکارِ کثیف(مهدی هاشمی) چه بود؟
میشود بفرمایید که کدام مبنای فقهی، آقای منتظری را بر آن داشت که اعدام مشروع و حکیمانهی منافقین در سال ۶۷ را تخطئه کند؟ همان منافقینی که نه از کار خود پشیمان و نه توبه کرده بودند و کماکان هم به مبارزه با جمهوری اسلامی اعتقاد داشتند. مگر ایشان در پیام نوروزی سال ۶۱ خود در بارهی فتنهی منافقین نگفتند: «اگر ببینیم کسانی به انقلاب و کشور لطمه میزنند، چارهای نداریم جز اینکه آنان را به جوخهی 👈اعدام👉 بسپاریم. سرطان را بایستی بُرید؛ آخرُ الدواء اَلکَی... حضرت علی علیهالسلام که میزان الاعمال است، حدود ۴ هزار نمازشبخوانِ تالی قرآن را در نهروان از دم شمشیر گذراند. چرا؟ برای اینکه فتنه میکردند؛ جلو فتنه را باید گرفت... کاری نکنید که دادگاههای انقلاب ناچار بشوند که حکم 👈اعدام👉 صادر بکنند و این اعدامها اجرا بشود. آنوقت شما دنیا و آخرتتان را از دست میدهید...»
مگر فتوای آقای منتظری این نبود که «هرکس به هر روش باعث ایجاد رعب و وحشت در جامعه باشد مفسد فیالارض است و باید اعدام شود»؟ پس چرا ایشان به جای طرح کردن اعدام موسوی و کروبی در سال ۸۸ به دلیل ایجاد رعب و وحشت در جامعه، از آنان حمایت کرد؟
چه شد که فقاهت ایشان ناگهان این میزان دچار چرخش شد؟! چه شد که ایشان کارشان به جایی رسید که حاضر به حمایت از کسانی شدند که به گفتهی خودِ ایشان، «دنیا و آخرتشان را خراب کردهاند»؟
آیا آقای منتظری همان کسی نبود که در مقام مسئول «هیئت عفو زندانیان» با دستِ باز بسیاری از منافقین زندانی را آزاد کرد؟ مگر «یکپنجم» کشتهشدگان منافقین در عملیات «مرصاد»، همان کسانی نبودند که با دستور آقای منتظری از زندان آزاد شده بودند؟
✍ ابَرشاگرد
🌙 شبنگار 🌙
تفاوت «آقای خامنهای»، «آیتالله العظمی خامنهای» و «امام خامنهای»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⏪ «آقای خامنهای» کسی است که نظرش فقط برای 👈خودش👉 حجّت است و لازمالاجراء است (البته مقولهی لازمالاجراء بودن اوامر مرد بر خانواده و امثال اینها را مستثنی کنید).
⏪ «آیتالله العظمی خامنهای» کسی است که در جایگاه قوّهی «فکر» است و در «فقه الهی(فتوایی)» تخصص دارد (= مرجع تقلید) و نظرش فقط برای 👈مقلّدینش👉 حجّت و لازمالاجراء است.
⏪ «امام خامنهای» کسی است که در جایگاه قوّهی «عقل» و مدیریت کلان است و در «فقه ولائی» تخصص کلان دارد (= ولایت امر) و نظرش برای 👈آحاد جامعه👉 حجّت و لازمالاجراء است.
✍ ابَرشاگرد
🌥 پگاهنگار 🌥
چرا «غفلت از یاد خدا» موجب میشود که در زندگی با مشکلات طاقتفرسا مواجه شویم؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⬅️ پروردگار میخواهد به ما بفهماند که از «دینداریِ» ما نفعی به خدا نمیرسد؛ بلکه نفع «دینداری» به خودمان میرسد و آسیب «رویگردانی از یاد خدا» به خودمان اصابت میکند و این ما هستیم که برای سامان یافتن زندگیمان به «خدا و دین خدا» نیازمندیم.
⬅️ پروردگار میخواهد به ما بفهماند که «غفلت از یاد خدا» علاوه بر صدمه زدن به زندگی اخروی، در زندگی عادی و روزمرهی ما نیز اختلال ایجاد میکند.
🎯 ما در همه چیز به «خدا و دین خدا» نیاز داریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا (سورهی طه، آیهی ۱۲۴)
و هر کس از یاد من رویگردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت. (ترجمه: آیتالله مکارم)
✍ ابَرشاگرد
🌙 شبنگار 🌙
برای کسانی که بدشان میآید که مورد «نگاهِ گناهآلود» دیگران واقع شوند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آیا «گناهآلود بودنِ یک نگاه» از خودِ آن نگاه مشخص و آشکار است؟
خیر!
نه تنها لزوما اینگونه نیست؛ بلکه غالبا هم اینگونه نیست.
یک نگاهِ گناهآلود در اجتماع طبیعتا و اقتضائا میوهی دو چیز است:
کمبود یا نبودِ تقوا - زمینهی شهوتزایی که نگاه به سوی آن کشیده میشود
اکنون که نه تقوای دیگران در اختیار ماست و نه لزوما از میزان دقیق تقوای دیگران اطلاع داریم، و نه طبیعتا میتوانیم گناهآلود بودنِ نگاهها(یا دستکم بسیاری از آنها) را تشخیص دهیم، خب چه باید کرد که نگاهِ گناهآلود به وقوع نپیوندد و چگونه میتوان در حد توان این عدم وقوع را تضمین کرد؟
تنها یک راه وجود دارد:
وقتی آن طرف قضیه در اختیار ما نیست، این سوی قضیه که در اختیار ماست. نیست؟
این طرف قضیه چیست؟ «عفاف و حجاب»
نمیشود که از شهوتآلود بودنِ نگاه فلان فرد کمتقوا یا بیتقوا گلایه کرد، اما زمینهی آن را فراهم ساخت و با این وجود خود را در این آسیب بزرگ بیتقصیر تلقی کرد.
✍ ابَرشاگرد
🌥 پگاهنگار 🌥
به مناسبت امروز؛ سالروز فوت «حسینعلی منتظری»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔘 تاریخ گواه است که مؤثرترین و مهمترین عنصر نقشآفرین در ماجرای قرارگیری حسینعلی منتظری در جایگاه خطیر و بسیار مهم «رهبر آینده»، کسی نیست جز «اکبر هاشمی رفسنجانی».
♦️ برخلاف آنچه مشهور گشته، حضرت امام خمینی نه صرفا «یک بار»؛ بلکه دستکم «سه بار» مخالفت خود را نسبت به مطرح شدن نامبرده برای انتخاب به عنوان رهبر آینده به هاشمی رفسنجانی(نائب رئیس وقت مجلس خبرگان که در عمل جلسات با مدیریت او برگزار میشد) اعلام کرده و وی را «سه بار» از پیگیری این امر نهی میفرمایند؛ یک بار به صورت «مستقیم و بیواسطه» و دو بار به صورت «غیر مستقیم و باواسطه».
این مدعای بزرگ ما مبتنی بر اظهارات خودِ آقای هاشمی است. به منظور اثبات این مدعا، اهل تحقیق را به مطالعهی فقرات زیر از کتاب خاطرات سال ۶۴ ایشان با عنوان «امید و دلواپسی» دعوت میکنم:
🔺 خاطرهی ۱۴ آبان ۶۴ ⬅️ نهی بیواسطه
🔺 خاطرهی ۱۷ آبان ۶۴ ⬅️ نهی باواسطه
🔺 خاطرهی ۱۸ آبان ۶۴ ⬅️ نهی باواسطه
😡 اما «هاشمی رفسنجانی» با کتمان این واقعیت بسیار مهم و سرنوشتساز از خبرگان امت، انقلاب و نظام اسلامی که چشم امید مستضعفان عالم به آن دوخته شده و خشم شیاطین جن و انس را برانگیخته است را در آستانهی فاجعهای عظیم و تاریخی قرار داد و برای نیل به مقصود خود حتی از «دروغ بستن» به امام(رحمة الله علیه) هم فروگذار نکرد.
آیتالله ابراهیم امینی در این باره میگوید:
⏪ «در آن زمان که خبرگان در اجلاس فوقالعاده در رابطه با انتخاب آقای منتظری به قائممقامی در حال مذاکره بودند، آقای محمدی گیلانی در بیخ گوش من گفت: من در جماران بودم، در بیت امام گفته میشد که امام با انتخاب آقای منتظری به قائممقامی موافق نیست. من نیز همین مطلب را آهسته به آقای هاشمی رفسنجانی گفتم، ایشان گفتند: 👈امام که نهی نکرده👉، به علاوه، در شرایط فعلی طرح این مطلب به مصلحت نیست، تا ببینیم چه پیش میآید.» (کتاب «روزگار قائممقامی» - ص ۶۳)
🌻 گرچه با عنایت ویژهی پروردگار و اتخاذ استراتژی بسیار پیچیده و مظلومانهای از سوی امام خمینی(سلام الله علیه)، در نهایت به آنچه بر آن همت گماردند نائل نشدند (هَمّوا بِما لَم یَنالوا)، اما این تخلف و سرپیچی آشکارِ «اکبر هاشمی» از فرمان صریح و چندبارهی ولیّامر زمان در حیاتیترین موضوع نظام (= امامت جامعه)، به ما این حقیقت را گوشزد و خاطرنشان میکند که:
⚠️ «امامت و ولایت» مرتبه و شأنی نیست که طمع به آن منحصر به مقطع یا مقاطع خاصی از تاریخ باشد؛ همواره باید با چشم تیزبین مراقب بود.
✍ ابَرشاگرد
☀️ نیمروز ☀️
تا پیش از پیروزی قیام ملت ایران علیه طاغوت به رهبری حضرت امام خمینی، «دین» مُرده بود.
امامت و ولایت به منزلهی «سر» است برای بدن.
بدنی که سر نداشته باشد، اگر تمام اعضای آن سالم هم باشد؛ بازهم آن بدن مُرده است و «حیات» ندارد. (أمیرالمؤمنین: فَقْدُ اَلْعَقْلِ فَقْدُ اَلْحَيَاةِ وَ لاَ يُقَاسُ إِلاَّ بِالْأَمْوَاتِ. الکافی، ج ۱، ص ۲۷)
امامت و ولایت به پیکرهی بیجانِ دین، «جان» میبخشد.
«جان» محصول بن مضارع «جنبیدن» است. جان یعنی «چیزی که عامل اصلی جنبش است».
به همین دلیل امام خمینی را «احیاگر دین» میگوییم.
🔴 «منتظری» در برابر احیاگر دین ایستاد و ابلیس نیز او را به عنوان «دوست» خود برگزید و تا قعر جهنم هدایتش کرد.
✍ ابَرشاگرد
🌙 شبنگار 🌙
نگاه پهلوی به «زنان»؛ پا در جای پای آمریکا و انگلیس
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻 دوران حکومت «پهلویها» به طور رسمی از سال ۱۳۰۴ آغاز گردید. در این دوره، تا اوایل دههی ۴۰ «زنان» از حق رأی محروم بودند.
🔻 حکومت «ایالات متحدهی آمریکا» به طور رسمی در سال ۱۷۷۶ میلادی بر این کشور مسلط گردید. در این دوره، تا اوایل قرن بیستم «زنان» فاقد حق رأی بودند. در تاریخ ۲۶ آگوست ۱۹۲۰ به موجب مصوبهی متمم نوزدهم قانون اساسی ایالات متحدهی آمریکا توسط کنگرهی این کشور، زنان در انتخابات سیاسی حق رأی یافتند.
🔻 حکومت «بریتانیا» نیز تا پیش از سال ۱۹۲۸ میلادی «زنان» کشورش را از شرکت در انتخابات محروم ساخته بود.
📚 منبع کمکی:
«یوسرائیل و صهیوناکراسی»، سید هاشم میرلوحی، دفتر نشر معارف، چاپ ششم
✍ ابَرشاگرد
🌙 شبنگار 🌙
به تهدیگش هم نرسیدید!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 «زندگی و آزادیِ» ما در اختیارِ کیست؟
🔸 «زن بودنِ» زنان در اختیارِ کیست؟ «مرد بودنِ» مردان چطور؟
🔸 اصلا «نفس کشیدن»، «پلک زدن» و «آب خوردن» و همهچیزِ من و شما (چه زن و چه مرد) در اختیارِ کیست؟
🌻 بسیاری از ایرانیان بنا بر معارفِ نابِ شیعی معتقدند که «تمامِ مقدّراتِ عالَم» - از ریز تا درشت - در دستانِ پُرقدرتِ یک بانوی ۱۸ ساله یعنی «فاطمه زهرا» سلام الله علیها قرار دارد؛ همهی عالَمِ خلقت هرچه دارد و ندارد، مقدّراتش همگی در اختیارِ یک «زن» است و آن زن «زهرا» است.
😂 آنگاه جماعتی که خداوند پسِ کلّهشان زده، با شعارِ مزوّرانهی «زن، زندگی، آزادی» میخواهند علیه این معارف و این ملّتِ باایمان و فاطمی، انقلاب کنند!
☺️ خیلی دیر رسیدند؛ حتّی از تهدیگ هم جا ماندهاند بیچارهها!
🌹 «تشیّع و انقلاب اسلامی» خیلی زودتر از آنها این پرچم را برافراشته است.
✍ ابَرشاگرد
🌤 چاشتنگار 🌤
پاسخ نقضی به مغالطهای سخیف
⛔️ ادعا میشود که فلان اشکال در کار «گشت ارشاد» و «پلیس امنیّت اخلاقی» وجود دارد و سپس نتیجه میگیرند که اساسا برخورد «قهری» در قضیهی «بیحجابی و بدحجابی» کار نادرستی است!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اشکال «روشی» استدلال بالا آشکار است.
🔘 اگر کاری را به خوبی یا به خوبترین وجه ممکن انجام ندهیم و به همین سبب فلان آسیب عارض شود، باید نتیجه گرفت که «اصل آن کار» نادرست است یا باید نتیجه گرفت که «اشکالات آن» بایستی رفع شود؟ کدام؟
خب اگر مغالطهی یادشده را بپذیریم، چرا آن را به موارد دیگر تسرّی ندهیم؟
🔴 مثلا اگر کسی به علت «بد غذا خوردن» مبتلا به بیماری شود، چرا نتیجه نگیریم که غذا خوردن از اساس کار غلطی است؟!
🔴 یا اگر کسی به روش نادرستی به قرآن تمسّک کرد و به همین سبب قرآن به جای هدایت، باعث گمراهی بیشتر او شد (و لا یزید الظّالمین الا خسارا)، آیا باید نتیجه گرفت که «تمسّک به قرآن» از اساس کار غلطی است؟!
✍ ابَرشاگرد
ابَرشاگرد
تیتر تاریخی روزنامهی مدعی اصلاحطلبی «شرق»: 🔴 «امضای کری تضمین است» 🗓 ۱ دی ۱۳۹۴ ابَرشاگرد ⬇️⬇️⬇
🌙 شبنگار 🌙
به مناسبت ۱ دی؛ سالروز تیتر تاریخی روزنامهی شرق
🔴 آیا امضاء «جان کری» اساسا میتوانست «تضمین» باشد؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🗣 سال گذشته نیز «رابرت مالی» نماینده آمریکا در امور ایران در مصاحبه با شبکه «ام اس ان بی سی» به صراحت اعلام کرده بود: «دولت فعلی واشنگتن نمیتواند تضمین کند که دولت بعدی از توافق خارج نخواهد شد.» و افزوده بود: «این مسئله حقیقت دارد که در نظام ایالات متحده، ما نمیتوانیم رئیسجمهور بعدی را ملزم(به چیزی) کنیم. دولت بعدی تصمیمات خود را خواهد گرفت.» ⬅️ (خبرگزاری مهر، شمارهی خبر: ۵۴۱۷۱۶۸)
🔰 واکاوی
یکم:
🔘 براساس «کنوانسیون حقوق معاهدات وین»، اگر قوهی مجریهی یک کشور به توافقی دست یابد و آن توافق در مجلس آن کشور به تصویب نرسد(یعنی به «معاهده» تبدیل نشود)، دولت بعدی آن کشور الزامی به اجرای آن توافق نخواهد داشت و میتواند آن را زیر پا بگذارد. «برجام» از نگاه آمریکاییها اساسا یک «معاهده» نبوده و نیست؛ زیرا هیچگاه در کنگرهی این کشور به تصویب نرسید.
دوم:
🔘 قانون اساسی ایالات متحدهی آمریکا، قوانین فدرال را از نظر ارزش حقوقی، هممرتبه با تعهدات بینالمللی میداند. مضافا اینکه براساس قانون اساسی این کشور، کنگره این اختیار و قدرت را داراست که تعهدات بینالمللی را اصلاح نماید. لطفا به این نمونه توجه فرمایید:
👈 کشور «رودِزیا» در سال ۱۹۶۶ به سبب اقدامات نژادپرستانه، مورد تحریم شورای امنیت به واسطهی قطعنامهی فصل هفتمی ۲۳۲ قرار میگیرد. پس از گذشت مدتی، وزارت بازرگانی ایالات متحده (commerce) اعلام میکند که صنعت آمریکا به واسطهی تحریم رودزیا با مشکل مواجه شده است(یا خواهد شد)؛ کمبود فلز «کروم». در سال ۱۹۷۱ کنگرهی آمریکا به اعلام وزارت بازرگانی لبیک گفته و برخلاف نص صریح قطعنامهی ۲۳۲، مجوز صدور خرید فلز کروم را تصویب کرده و اینگونه قطعنامهی شورای امنیت و تعهدات بینالمللی را لگدمال مینماید.
✍ ابَرشاگرد
🌙 شبنگار 🌙
گرامیان!
شما کدامیک از این دو حالت را میپسندید؟ 👇
🔸 دلتان میخواهد که از «هزار» چیز به طور «ناقص» لذّت ببرید،
🔸 یا از «یک» چیز به طور «کامل» لذّت ببرید؟
🤔 کدام؟
فکر میکنید که «واقعا» کدامیک حال شما را «خوب» میکند و کدامیک شما را «عقدهای» میسازد؟
احتمالا درست حدس زدهاید.
در حالت نخست با اینکه «تعداد» چیزهای لذّتآور خیلی بیشتر و «دلفریب» است و افراد «سطحینگر» و «طمعورز» را خیلی زود به خود جذب میکند، اما چون هیچ لذّتی را در حدّ کمال از آن نمیبریم، «عقده»ی همهی آن هزار چیز جذّاب در دلمان میماند و «افسردگی» را به ما هدیه میدهد! زیرا میزان لذّتی که انسان از چیزهای مادّی میتواند دریافت کند «محدود» است.
در حالت دوّم قضیه خیلی متفاوت است و روح انسان پس از آنکه همان «یک» لذّت را به طور «کامل» دریافت نمود، داغ و حسرتی از آن چیز در دل خود احساس نمیکند و آسیب روحی نمیبیند.
بگذارید نمونهای عرض کنیم.
فرض کنید که خیلی گرسنه هستیم.
اگر دو میز در برابرمان بگذارند و روی یکی «هزار نوع غذا» و روی دیگری فقط «یک نوع غذا» باشد، متأسفانه تعداد بسیار بالایی از ما با این خیال خام که «نمیخواهیم لذّت هیچیک از هزار نوع غذا را از دست بدهیم»، اصلا به میز دوّمی هیچ توجّهی نمیکنیم و با آرزوی رسیدن به خوشبختی به سوی میز نخست شیرجه میزنیم! اما این افراد غافلند از اینکه برای رسیدن به هدفشان، از هر یک از آن هزار گونه غذای خوشمزه و رنگارنگ فقط میتوانند مقدار «کمی» بخورند؛ چراکه پس از مدّت کوتاهی «سیر» میشوند و در حالی که میزان زیادی از غذاهای موردعلاقهشان هنوز در برابر چشمشان باقی است، اما دیگر نمیتوانند از آنها لذّت ببرند!
اکنون به آسانی میتواند فهمید که چرا زندگی «عشایری و روستایی» بسیار لذّتبخش است، اما زندگی «مدرنیستی» بسیار عذابزا و منشأ افسردگی است؛ در حالی که میزان امکانات و تمتّعات زندگی عشایری و روستایی آنچنان زیاد نیست، در حالی که مدرنیته(و شبهمدرنیته) با آتش زدن به خرمن نفس امّارهی سیریناپذیر، انبوهی از امکانات مادّی را به او عرضه میکند، اما لذّت و آرامش و آسودگی خیال را از او میستاند.
✍ ابَرشاگرد
🌥 پگاهنگار 🌥
چه بسیارند خندههایی که از «نشاط» ناشی نمیشوند؛ بلکه نشانهی «افسردهدلی» هستند.
کدام خندهها؟
همان خندههایی که با هدفِ «خودنمایی» و جلبِ «تحسین و تشویق» دیگران سر داده میشوند و سپس احتمالا نسخهای از آن را هم در اینستاگرام(بخوانید: بزرگترین بیمارسرای دنیا!) به نمایش درمیآورند تا دیگران نیز شاهدِ این «شادیِ ظاهری و گداصفتانه» باشند؛ به امید آنکه چند نفر بیشتر «لایک»شان!!! فرمایند و سپس به واسطهی همین گداصفتی، احساس «قدرت» کنند که توانستهاند گردن چند نفر را به سوی خود بچرخانند!
🔸🔸🔸🔸🔸
و چه بسیار اندوهها و گریههایی که از «افسردهدلی» ناشی نمیشوند؛ بلکه نشانهی «نشاط» هستند.
کدام اندوهها و گریهها؟
همانها اندوههایی که دوری از محبوب ازلی و ترس از جلب نکردن نظر رحمت پروردگار، آن را در دل جای میدهد؛ این گونه از اندوهها و گریهها، انسان را به حرکت وامیدارند و جایی برای «افسردگی» باقی نمیگذارند.
✍ ابَرشاگرد
⛅️ پسیننگار ⛅️
کارخانهی معیوبسازیِ موتور!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 «اینستاگرام»، «واتساپ»، «تلگرام» و امثالِ آنها، بهواسطهی مواجههی بیامان و بیرحمانهی افراد با محبوبهای کاذب و نیز پمپاژِ پرفشارِ خبرهای تلخ و نیز خبرهای به ظاهر شیرینِ بیخاصیّت امّا مخدّر و سرمستکننده، «قلبِ» انسان را دچارِ انبساطها و انقباضهای بیگاه و بیجا و مخرّب نموده و به حدّ «اشباع» میرساند. در نتیجهی این قبضوبسطهای غیر عقلانی و خارج از چرخهی درست و رشدآفرین، این قوّهی بسیار مهمّ انسان در عمل «فلج» شده و کارکردِ آن به اختلالِ شدید مبتلا میگردد.
در صورتی که قلب اشباع شود، آنگاه نمیتواند واکنش و حبّ و بغضِ لازم و بایسته را نسبت به شیرینیها و تلخیها تولید کند.
🔴 اینستاگرام و ... ابزارهایی هستند برای از کار انداختن «موتورِ محرّکهی ملّتها»؛ تا نتوانند در مسیر «رشد و سعادت» حرکت کنند. با این موتورِ معیوب، فقط همان جادّهی موردنظر «صهیونیستهای کثیف» را میتوان پیمود (= نظم نوین جهانی).
⚠️ این هدف اگر استعماری نیست، پس چیست؟
✍ ابَرشاگرد
🔘 هاشمی رفسنجانی و ترور جایگاه «امامت» جامعه (۱)
https://eitaa.com/abarshagerd/2099
🔘 هاشمی رفسنجانی و ترور جایگاه «امامت» جامعه (۲)
https://eitaa.com/abarshagerd/2102
🔘 هاشمی رفسنجانی و ترور جایگاه «امامت» جامعه (۳)
https://eitaa.com/abarshagerd/2105
🌥 پگاهنگار 🌥
تسهیل مسیر جهنم!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مگر نه آنکه کاربران اینستاگرام و ... بدون اندکی زحمت و صرفا با فشردن چند دکمه و جستجوی بیحد و مرز، در مدتی بسیار کوتاه 👈به آسانیِ👉 هرچهتمامتر میتوانند به مستهجنترین محتواهای ضد اخلاقی و مخربترین محتواهای ضد دینی و ضد ملی دست یابند؟ آیا چنین وضعیتی مورد تأیید دین است؟
قرآن کریم فرمود: ثمّ السّبیلَ یسّره(سورهی عبس، آیهی ۲۰)
آیا نباید مسیر «رفتن به بهشت» برای مردم «آسان» باشد و مسیر رفتن به «جهنم» برای مردم «دشوار»؟ آیا دین و عقل به چیزی جز این حکم میکنند؟ براستی آیا هماکنون در فضای «اینستاگرام» و برادران و خواهرانش، مسیر رفتن به بهشت در نهایت دشواری نیست و مسیر رفتن به جهنم در نهایت آسانی هموار نشده است؟ با چنین وضعیت دهشتناک، اسفبار و غیر قابل تحمل چه باید کرد؟ (بیشتر بخوانید. 👇)
همیشه شرایط کار «شیطان» برای اغواگری «آسان» بوده است و شرایط کار «رهبران الهی» برای هدایت «دشوار»؛ زیرا شیطان ما را به لذتهای لحظهای و نزدیک و دمدست (اما زودگذر و بدبختکننده) دعوت میکند، اما رهبران الهی ما را به لذتهای بینهایت، همهجانبه، سعادتبخش و ابدی (اما اندکی صعبالوصول و اندکی هم دور) بشارت میدهند. شیطان ما را به راههای «سرازیر» دعوت میکند (= پسرفت و سقوط)، اما رهبران الهی ما را به راههای «سربالا» فرامیخوانند (= رشد و سعادت). اکنون به راحتی میتوانیم بفهمیم که چرا انسان در هنگام ارتکاب گناه(مانند مستهجننگری) «حضور قلب» خوبی دارد، اما برای کسب حضور قلب در «نماز»، فشار زیادی به انسان وارد میآید. پس «راه حق» و «راه شیطان» در دو وضعیت یکسان نیستند.
بنا بر همین حقیقت کلیدی، رهبران الهی هیچگاه بسترها و محیطهایی را که ذاتا فسادزا بودند، تحمل نمیکردند و نمیکنند و در این شرایط، توهم «اثرگذاری کلان» به آنان دست نمیداد؛ یا از آنجا هجرت مینمودند(مانند حضرت رسول اکرم و حضرت لوط)، یا آن محیط را از اساس ویران میساختند(مانند مسجد ضرار)، یا مدیریت حاکم بر آن را براندازی میکردند(مانند حضرت رسول اکرم در فتح مکه و حضرت امام خمینی در براندازی رژیم پهلوی).
👆 برخوردها و تدابیر یادشده، همگی از مصادیق مهم «واقعبینی کلان» هستند که غفلت از آن، نتیجهی مبارزه را از پیش روشن میسازد؛ «شکست قطعی و حتمی»!
پس این «توهم» را باید کنار گذاشت و به دیوار کوبید که شرایط «تخریبکنندگان» و «اصلاحگران» در زمین دشمن(مانند اینستاگرام) یکسان است (یا نباید تصور کرد که اگر هم این شرایط یکسان نیست، این تفاوت در شرایط به گونهای نیست که نتوان به ثمربخش بودن مبارزه امیدوار بود!). وجود این توهم در افراد، موجب ایجاد امید و انگیزهی کاذب برای «اثرگذاری کلان» در اینگونه محیطهاست که ثمرهی این توهم چیزی جز استمرار و استحکام حاکمیت دشمنِ محاربِ صهیونیستی بر فضای مجازی کشور و بقای «قتلگاه جوانان و نوجوانان» نخواهد بود.
✍ ابَرشاگرد