eitaa logo
عباس موزون.کانال رسمی
51هزار دنبال‌کننده
901 عکس
1.9هزار ویدیو
3 فایل
✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانشگاه: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران مدیر: عباس موزون ادمین کانال: @My_Eita_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل اول) 🔸 مطمئناً اگر من در آن حال و احوال قرار بود بمیرم و دیگر برنگردم، اینطور نمی‌رفتم، مطمئناً تجربه تلخی در انتظارم بود، این اتفاق تلنگر بود برای من... 🔸 چرا حضرت معصومه سلام الله علیها از من ناراحت بودن، چون این تلنگر را باید به دیگران هم گفت... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/xEmU8 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و یکم فصل اول) 🔸️ خرداد سال نود و پنج به همراه دوستان مشرف شدیم به سوریه برای دفاع از حرم عصر بیستم خرداد با ماشینی که برای ما دادند برای انجام مأموریت راهی شدیم، سه نفر بودیم که بنده راننده بودم. 🔸️ در دویست متری باقیمانده تا رسیدن به مقرّ مأموریت دیدم ماشین و ما مورد اصابت خمپاره یا توپ قرار گرفتیم، ترکش‌هایی به من برخورد کرده بود، از بالا و پایین و تنه... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/NfbK6 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و یکم فصل اول) 🔸️ مرحله دومش برای من سخت و دردناک است و خیلی کم تعریف کردم، موقعی بود که روحم از جسمم جدا شده بود، من را جایی بردند که به شدت عذابم می‌دادند... 🔸️ عادت داشتم با نمازهام قرآن بخونم، همان قرآن خواندن‌ها که رو یاد می‌کردم که پس کجاست اون قرآن خواندن‌ها، نیم متر فاصله می‌گرفتند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/PdQIO 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و یکم فصل اول) 🔸️ مادر وقتی نزدیک می‌شد فاصله عذاب دهندگان زیاد می‌شد. 🔸️ انگار از صبح تا شب مرا عذاب می‌دادند و جیغ و فریاد می‌زدم... 🔸️ در روایت داریم کسانی که وارد برزخ می‌شوند شیاطین آنها را محاصره می‌کنند، برای مؤمن پنج صورت می‌آیند که از مؤمن دفاع کنند... به آنکه از همه زیباتر هست می‌گویند تو که هست؟ می‌گوید من ولایت این شخص هستم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/h3krg 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و یکم فصل اول) 🔸️ مرحله سوم که دکتر هم تایید می‌کند که مدتی ایست قلبی داشتم من مطمئن مطمئن مطمئنم روح از بدنم جدا شده بود و فوت کرده بودم... 🔸️ دیدم جنازه را دارند تا جایی می‌برند و من ایستادم و به حال خودم غصه می‌خوردم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/Trp4f 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: یکم قسمت: بیست و یکم مهمان: آقای ابوالقاسم زهیری هاشم آبادی تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد 🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی) ⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و دوم فصل اول) 🔸️ اگر از من بپرسند که سفرت در آن عالم چقدر طول کشید که ده دقیقه‌ای برگشتی به بدنت، می‌گم اندازه یک سفر مشهد که بری زیارت کنی برگردی طول کشید 🔸️ به من می‌گفتند اینجایی که می‌ری خبری از دخترت زهرا نیست هیچ‌ کس رو اونجا نمی‌دیدم، دشتی بزرگ که انگار به اسم من بود و در اونجا می‌گشتم، اونجا فقط گل و گیاه و پروانه بود. 🔸️ آنچه یادم هست این هست که از همان سقف استوانه‌ای که پرواز کرده بودم، از همان سقف استوانه‌ای دوباره برگشتم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/i25Ee 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و دوم فصل اول) 🔸️ تفاوت ما که ماندیم با شهدا این هست که آنها از تعلقات‌شون گذشتند... اگر دلبستگی داشته باشی بر می‌گردانند که مرگی غیر از شهادت داشته باشی 🔸️ اینهایی که برای من ثابت شده و پرده کنار رفته، اگر دوباره بخوام همان اشتباهات و اعمال را تکرار کنم... ...خیلی سخت است وقتی دوباره در این دنیا قرار می‌گیری طبق خاصیت مادی‌ش شرایط آنجا را نداری، دنیا دوباره تو را به سمت خودش می‌کشه. 🔸️ الان مسئولیت من نسبت به شما خیلی سنگین‌تر هست چون من دیدم 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/4RM7n 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و دوم فصل اول) 🔸️ بعد تجربه آن ترسی که نسبت به مرگ داشتم دیگه ندارم، مرگ خیلی آسان بود برام 🔸️ مرگ لازم است باید باشه،مرگ نعمتی ست که خداوند به وقتش به آدم می‌ده 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/rFcB4 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و دوم فصل اول) 🔸️ وقتی بیرون محیط بیمارستان رفتم محیط را نورانی دیدم، آن قسمتی که استوانه‌ای بود (دیوارهای بیمارستان) تبدیل به استوانه نور شد، نور فراوان بود ولی تخت‌ها را می‌تونستم ببینم حسم به نور دلگرمی بود. 🔸️ من پیش از تجربه باور به عالم غیب را قبول داشتم چون بهم گفته بودن و چون از خدا می‌ترسیدم می‌گفتم معادی هست ولی وقتی تجربه کردم فرق کرد، چون دیده بودم. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/yUTDp 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: یکم قسمت: بیست و دوم مهمان: آقای ابوالقاسم زهیری هاشم آبادی تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد 🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی) ⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و سوم فصل اول) 🔸️ من در سنگری بودم و کمکی کنارم بود، من آرپی‌جی می‌زدم و رگبار می‌زدم و مُدام ایستاده بودم و فرد نشسته خشاب‌های خالی را پُر می‌کرد. 🔸️ در یک لحظه‌ای که نشستم خشاب‌ها را عوض کنم، گلوله تانک به سنگر ما خورد و تمام سنگر خراب شد و آن لحظه دیدم روحم از بدنم جدا شد و بدنم را زیر یک‌ مشت خاک دیدم و همینطور بدن دوستم را. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/YUeqw 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و سوم فصل اول) 🔸️ در لحظه‌ای که روح از بدنم خارج شد، هیچ شگفتی نداشتم ولی روح که برگشت مخصوصاً بعد از دوره درمان که سپری شد، برام سؤال بود که این چه حالتی بود چطور روح جدا شد و برگشت و اصلا چطور تصمیم گرفتم برگردم 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/b2FyV 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: یکم قسمت: بیست و سوم مهمان: آقای عبدالحسن خسرو پناه تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد 🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی) ⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و چهارم فصل اول) 🔸️ من جوانی از دست داده‌ام و ورشکستگی و مشکلات داشتم، سرپرستی بچه‌ها با خودم بود، دخترانم ازدواج کرده بودند و تنها بودم 🔸️ کار می‌کردم و زندگی را می‌چرخاندم، بعد ورشکستگی زندگی برایم سخت شده بود و فشار روحی فراوانی متحمل می‌شدم همین مسئله باعث ایجاد احساس خفگی در من شده بود 🔸️ چند باری به پزشک مراجعه داشتم و دارو گرفتم، چند شب به سختی نفس می‌کشیدم که شب سوم که دیر وقت از سر کار برگشتم دیدم اصلاً قادر به نفس کشیدن نیستم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/b6GSc 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و چهارم فصل اول) 🔸️ حس آنجا بی‌نهایت زیبا بود... در بیمارستان که بستری بودم، مشاهداتم را برای کسی تعریف نکردم، فکر می‌کردم دوباره می‌خوام برگردم، نگفتم تا کسی برداشت اشتباه از من نکنه... 🔸️ در بیمارستان قلب برای اولین بار به دکتر نوحی رئیس بیمارستان قلب گفتم که من ایست قلبی داشتم دکتر گفت: دنیای دیگر را دیدی؟ گفتم: بله زیباتر از زیبا دیدم 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/E8zAR 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و چهارم فصل اول) 🔸️ آمدم جایی دیگه، به قدری کیش را زیبا دیدم که تا پیش از آن ندیدم، کیش هنوز به آن زیبایی و پیشرفتی که دیدم نرسیده. 🔸️ مجدد به اتاق سی‌سی‌یو رفتم، کلمه ۲۶۰ را شنیدم، (جابه‌جایی رو متوجه نمی‌شدم، به اندازه صدم ثانیه اصلا زمان نمی‌برد) جعبه دستمال کاغذی کنار تخت دیدم، چند تا دستمال برداشتم عرق‌های صورت دکتر رو خشک می‌کردم و می‌گفتم دکتر حرص نخور من اینجا هستم زنده‌ام... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/onrTQ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: یکم قسمت: بیست و چهارم مهمان: خانم شهناز انصاری تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد 🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی) ⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت اول فصل چهارم؛ به مناسبت شهادت حضرت زهرا «سلام الله علیها») 🔸پرسیدم این خانم کیست؟ گفتند: مادرمان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هستند. 🔸در آن چهره درد می‌دیدم، هر بار می‌گفتند همه چیز درست می‌شود درد می‌کشیدند. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/gHtGE ایام شهادت خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) 🕯️🥀 تسلیت باد.🕯️🥀 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و ششم فصل اول) 🔸️ تابستان سال نود و هفت برای خرید نان بیرون رفتم، وقتی برگشتم و خواستم نان را داخل سفره در آشپزخانه بگذارم، بین راه احساس کردم تعادل ندارم و به سمت بوفه پذیرایی دارم سقوط می‌کنم سعی کردم تعادلم را حفظ کنم تا بوفه نشکند. 🔸️ چیزی متوجه نشدم، سقوطم را متوجه نشدم، چند لحظه بیشتر نشد که دیدم به تمام زوایای خانه منعطف شدم و جسمم را می‌دیدم، حالت خوبی بود. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/hoXsV 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و ششم فصل اول) 🔸️ بیشتر نگران جسمم بودم (سمت راست جسمم ایستاده بودم) تأسفم از این بود که جسمم ضایع می‌شود چون درب قفل بود و از طرف بیرون کسی کلید می‌انداخت نمی توانست باز کند (من تنها زندگی می‌کنم و بچه‌هام کلید دارند) کلید روی درب مانع می‌شد که درب از بیرون باز شود. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/mqcYW 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links