eitaa logo
عباس موزون.کانال رسمی
51هزار دنبال‌کننده
901 عکس
1.9هزار ویدیو
3 فایل
✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانشگاه: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران مدیر: عباس موزون ادمین کانال: @My_Eita_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت پنجم فصل دوم) 🔸سال ۱۳۸۵ تقریباً چهارده ساله بودم ایام امتحانات بود که اکثراً تا دیروقت بیدار می‌ماندم و مشغول درس بودم یک شب رفتم بخوابم به ساعت نگاه کردم حدوداً ۴:۴۵ دقیقه بامداد بود همین که سَرَم را روی بالش گذاشتم، از بدنم جدا شدم و به سرعت خیلی زیاد به سقف چسبیدم همزمان بدون سختی قسمت‌های مختلف خانه بودم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/F5gfw 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت پنجم فصل دوم) 🔸در این فکر بودم که برگردم به جسمم که تمام زندگی را به صورت بخش‌های مهم دیدم و درک کردم 🔸تمام لحظاتی که درک می‌کردم، کار مثبتی انجام داده بودم رصد شده بود و می.دیدم احساس شادمانی و رضایت (حال خوبی) داشت و لحظاتی که بار منفی داشت و درک می‌کردم احساس خجالت و شرم زیادی به من دست می‌داد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ZRqlC 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت پنجم فصل دوم) 🔸بعد از اینکه کل زندگی را دیدم و درک کردم، آن لحظه حالتی از تسلیم شدم (که من تلاش کردم که برگردم به جسمم چون اصلاً دوست نداشتم بمیرم) و باور کردم می‌میرم و ناامید شدم 🔸خداوند را قسم دادم که هنوز زود است و کارهای نیمه تمام دارم، بعد این قسم دادن خودم را در مسیری سبز دیدم ایستادم مسحور و مبهوت این جاده شدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/znlxC 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت پنجم فصل دوم) 🔸در آن محیط (مسیر سبز) اصلا سئوال برام پیش نیامد چون هر لحظه بر خودم آگاه بودم حسی از آرامش، اطمینان و حس فوق‌العاده که توصیف‌ش با جملات سخت است 🔸در این محیط امن حدود یک متری خودم، آقایی رو دیدم که حضورشان را احساس کردم قدبلند، چهارشانه، موهای مجعد خیلی زیبا و ساده و مرتب داشت لحظه‌ای نگذشت من را نگاه کردند وقتی صورتشان را دیدم تمام حس‌هایی که به محیط داشتم صد برابر شد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/QpkGA 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت پنجم فصل دوم) 🔸این احساس اطمینان از جنس اطمینان فرزند به پدر مادر شاید بیشتر بود، انگار سالیان ایشان را می‌شناختم و این حس مربوط به لحظه دیدار نبود، قدیمی بود ایشان از من خواستند مسیر را حرکت کنیم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/frK9d 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت پنجم فصل دوم) 🔸به جسمم که برگشتم به حدی فشار داشت مثل اینکه نهنگی را وارد تُنگی بکنید طوری که نه آن نهنگ از بین برود نه آن تُنگ بشکند 🔸به محض اینکه وارد جسم شدم با اینکه خوابیده بودم، روبروی خودم، ساعتی که روی دیوار بود ساعت پنج بود و اولین نفسی که کشیدم خدا را شکر کردم که برگشتم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/WaLvw 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دنیا، دنیادوستی و دنیاخواری تا دم مرگ؟ یا انجام وظایف مادی تا آخرین دم حیات؟ یا امید به معجزه، لطف و مهربانی پروردگار؟ یا آگاهی از چیستی ورود به زندگی بعدی؟ پی‌نوشت: جالب است که حین گیاه خوردن هرازگاه جیغ هم می‌زند. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت ششم فصل دوم) 🔸ما با تعدادی از دوستان در ساعات بیکاری در فصل گرما کنار رودخانه می‌رفتیم و شنا می‌کردیم و همیشه یک مکان خاصی قرار داشتیم این بار به بخاطر زدن شیرجه‌ از بلندی جای دیگری را انتخاب کردیم 🔸من هم پشت سر دوستان وارد آب شدم، وارد محدوده پرفشار شدم، فریاد زدم کمک که آب مرا پایین کشید... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/wXRcp 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت ششم فصل دوم) 🔸بعد از آن واقعه بود که حالت احتیاط در رفتار برای من پیش آمد، در کارهایی که می‌خواستم انجام بدم یک شناختی برای من ایجاد کرد که اینها که گفته و شنیده می‌شود زندگی پس از مرگ هست... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/twhgu 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت ششم فصل دوم) 🔸تجربه دوم عمدی بود، ولی نه نیت خودکشی، جوانی پر شر و شور بودم ولی نسبت به مادر خیلی احترام قائل بودم 🔸با دوستانی در محلی از شهر زندگی‌مان جمع می‌شدیم، برادر بزرگترم به مادرم شکایت برد و گفت پسرت و دوستان‌ش باعث اعتراض مردم می‌شود مادرم مرا نصیحت کردند که منجر به مشاجره بین ما شد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/hgBl6 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت ششم فصل دوم) 🔸من به هر کس بخواهم نصیحت بکنم از اسم خودم کمک می‌گیرم می‌گویم زندگی سراسر امید است، زندگی می‌کنیم چون برای زندگی کردن آمدیم، مقدمات زندگی کردن را خودمان رقم بزنیم و باید از تمام نعمات بهره ببریم. 🔸آنچه به فرزند خودم بارها می‌گویم از تجربه اول است، کار خوب انجام دهی خواهی دید و کار بد نتیجه بد خواهی دید... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/zo8dJ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 وقتی از تنم بیرون بودم، فلان کودک مرا دید... 🔸 در گزارش‌های بسیاری از تجربه‌گران مشاهده شدن توسط برخی کودکان، حیوانات و برخی افراد دارای اشکال ذهنی (مانند سندروم دان و...) گزارش شده است. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️چرا دولت آلمان، "مدعیان هولوکاست" را برای کشتار فلسطينيان و نسل‌کشی مسلمانان غزه، تشویق و پشتیبانی می‌کند؟! 🔺با گذشت بیش از دو ماه از جنگ غزه، تخریب زیرساخت‌های آن، شهادت بیش‌از ۱۸ هزار شهروند، بویژه کودکان و زنان مسلمان، دولت آلمان همچنان از رژیم نژادپرست یهودی برای قتل‌عام فلسطینیان، صریح و همه‌جانبه حمایت می‌کند‼️ ⁉️اگر مدعای "کشتار شش میلیون یهودی توسط دولت آلمان در جنگ دوم" بررسی می‌شد، یکی از این دو امر پیش می‌آمد: ۱_ یا ارتکاب چنين جنایتی توسط آلمان‌ها واقعا ثابت می‌شد که در نتیجه می‌بایست برای جبران آن، یک ایالت آلمان به قوم یهود اختصاص داده می‌شد تا بازماندگان یهودی در امنیت و حرمت، در آن زندگی کنند. ۲_ یا در نتیجه افشاء دروغین بودن مدعای هولوکاست، مملکت آلمان از گروگان اشراریهودی آزاد می‌شد، آلمان‌ها ۷۹سال همه‌گونه غارت نمی‌شدند، ناخواسته در نسل‌کشی فلسطینیان مشارکت نمی‌کردند و نیز با پشتوانه همان دروغ، بدون هیچ دلیل عقلی و ضرورت انسانی، سرزمین فلسطین توسط اشراریهودی، همچنان اشغال و فلسطينيان مظلوم، طی ۷۵سال متوالی، آواره و قتل‌عام نمی‌شدند. 🔰بنابراین، بازخوانی هولوکاست: 🔺راه نجات مملکت آلمان از بردگی، 🔺راه ادامه حیات شرافتمندانه یهودیان در سرزمین‌های قبلی خودشان در اروپا (آلمان، اتریش، لهستان و...) و نیز 🔺راه نجات فلسطین از اشغال ظالمانه توسط اشراریهودی است. ⁉️مگر آن‌که آلمانی‌ها، با تشویق اسرائیل به ادامه نسل‌کشی، طرح دیگری علیه قوم یهود داشته باشند‼️ ✍محمدعلی رامین، دبیرکل بنیاد جهانی بررسی هولوکاست eitaa.com/maramin ایتا splus.ir/mohammadali_ramin سروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کانال عباس موزون هیچ گاه و به هیچ وجه تبلیغات نمی‌پذیرد. (خواه باهزینه، خواه بدون هزینه) اطلاع‌رسانی این همایش نیز رایگان و صرفاً و استثنایا به درخواست برخی فعالان فرهنگی، برای همیاری در این اقدام تربیتی انجام شده است. لطفاً دیگر فعالان فرهنگی یا اجتماعی درخواستهای تبلیغاتی ارسال نفرمایند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل دوم) 🔸بهمن سال هفتاد و هفت بود دخترم در شُرُف متولد شدن، دوران بارداری دشواری گذرانده بودم همزمان زندگی دانشجویی در خوابگاه دانشجویی، صبح آن روز با یک‌ نیسان حامل نان که برای خوابگاه نان تازه می‌آوردند دوستان هم خوابگاهی از ترس اینکه تا رسیدن آمبولانس اتفاقی برایم بیفتد مرا تا بیمارستان طالقانی همراهی کردند. 🔸بستری شدم و دخترم متولد شد، به اصرار خواهرشوهرم بلند شدم تا چیزی بخورم رفتم دست و صورتم را بشویم که دیگر هیچ چیز نفهمیدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/nDN6O 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل دوم) 🔸یک وجود غیرمادی را دیدم او هم سفید بود کوتاه قد بود با من صحبت کرد انگار یک صدایی، وجودی، زیر یک پرده سفیدی است و اصلاً تو‌ چیزی نمی‌بینی (برداشت من این بود) 🔸گفت: من روح‌ شما هستم گفتم: شما روح‌ منی؟ گفت: بله شما قرار نیست بری زود است باید برگردی و ادامه بدی... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/jyw02 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل دوم) 🔸من گفتم ولی اینجا خیلی خوبه، خوب شدم خیلی حس زیبایی دارم، رها شدم انگار زندانی بود. او به من می‌گوید: نه حالا زود است تو باید برگردی (صمیمانه مرا ترغیب می‌کند به برگشتن)... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/3S7CD 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل دوم) 🔸 قبلاً از مرگ می‌ترسیدم ولی بعد تجربه احساس می‌کنم یک مرحله از تکامل و‌ عبور است، فرصتی است انگار سوار قطاریم و این فاصله ۶۰_۷۰ (عمر) کما بیش است هر کسی یک ایستگاه پیاده می‌شود فاصله این قطار تا مقصد تعیین شده است اما این که چگونه و چه کنیم انتخاب و اختیار است... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/Ge1Tf 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links