eitaa logo
عباس موزون.کانال رسمی
51هزار دنبال‌کننده
899 عکس
1.9هزار ویدیو
3 فایل
✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانشگاه: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران مدیر: عباس موزون ادمین کانال: @My_Eita_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت هجدهم فصل پنجم) 🔸هیچ جای بدن من قادر به حرکت نبود که بخواهم سقف را ببینم بدنم روی تخت بود و روحم زیر تخت بود هر چیزی که داخل سقف بود کانال کشی و غیره را می‌دیدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/igjs9rl 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت هجدهم فصل پنجم) 🔸 احساس کردم دو نفر آمدند دست روی شانه هایم گذاشتند و به سرعت به سمت پایین رفتم، من را روی تخته سنگی بستند نمی‌توانستم حرکت کنم خیلی وحشت کردم فهمیدم بخاطر ناشکری هایی که کرده بودم محکوم به عذاب هستم ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/qzy90le 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت هجدهم فصل پنجم) 🔸عاجزانه از خدا خواستم که عذاب را از من بردارد. زمان طولانی طی شد گفتم مگر همه چیز دست خودت نیست چرا من را در زمان پیامبران نیافریدی؟! که مرا هدایت کنند وقتی این را گفتم عذاب از من برداشته شد، به داخل کلبه ای رفتم که برای زمان حضرت بنیامین بود، فهمیدم زندگی در آن دوران خیلی سخت بوده ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/qig23p9 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت هجدهم فصل پنجم) 🔸 گفتم خدایا من که این زمان را ندیده بودم و آگاهی نداشتم نمی‌دانستم پیامبر چه سختی هایی باید بکشد، از ته دل پشیمان شدم و گفتم خدایا توبه، اشتباه کردم این حرف را زدم. من تحت هر شرایطی ترجیح دادم در این عصر باشم ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/svv1201 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: پنجم قسمت: هجدهم عنوان: درون سقف ها مهمان: آقای حامد البرزیان تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 دانــــــلود بــــــا کیفیــــــت بالا از آپــــــــــــارات👇 https://aparat.com/v/noq3000 ⬇️ دانــــــلود با حجم کم از کــــانال ســـــروش👇 https://splus.ir/abbas_mowzoon/3485 📺 مشاهده بدون نیاز به دانلود از تلوبیون👇 https://telewebion.com/episode/0xc4054a4 🔊 دریافت فایل صـــــــوتی از ایــــــران صـــــدا👇 http://sokhanrani.iranseda.ir/detailsPodcast/?g=613767 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 💠 دختر فلسطینی در اردوگاه آوارگان، مشغول شانه‌کردنِ موهایش. پدرش نوشته: مهم نیست چه اتفاقی افتاده و یا می‌افتد، دخترم تلاش می‌کند که زیبا باشد. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت نوزدهم فصل پنجم) 🔸با شاگردم می‌خواستیم بریم آرد بخریم من راننده بودم، فرمان از دستم خارج شد و به تیر برق خوردم. یک هفته قبل از این حادثه بر سر اختلافی که با پدرم برایم پیش آمده بود یک‌لگد به سینه ی ایشان زدم؛ تا هفته ی بعد مدام منتظر رخ دادن اتفاقی بد بودم انگار به من الهام شده بود که چوب خدا صدا ندارد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/euw8u93 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت نوزدهم فصل پنجم) 🔸 وقتی آمبولانس من را به بیمارستان رساند اولین چیزی که دیدم فریاد مادرم بود. وقتی به من آمپول زدند به کما رفتم. صحنه ای دیدم که برایم قابل باور نبود، جسم خودم را می‌دیدم، پدربزرگم که چند سال پیش فوت شده بودند هم کنار من بودند ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/eje1469 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت نوزدهم فصل پنجم) 🔸کودکی بود که من در کمیته امداد حامی او شده بودم، قبلا هیچوقت از نزدیک آن کودک را ندیده بودم ولی آنجا وقتی او را دیدم کمی آرام شدم مثل اینکه آبی روی آتش بریزید. من از سنین چهار پنج سالگی همیشه هیئت میرفتم آنجا فقط امیدم این بود که حضرت ابالفضل (علیه السلام) به کمک من می‌آیند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/gvl0i31 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت نوزدهم فصل پنجم) 🔸 میلاد حضرت ابالفضل (علیه السلام بود) مادرم تمام لباسهای من را به هیئت برده بود، خودم آنجا حاضر بودم. همان شب بود که حضرت را دیدم انگار برای برگشتن من به دنیا واسطه شدند، گفتند: این جوان برای ما زیاد گریه کرده .... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/xagdyfo 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت نوزدهم فصل پنجم) 🔸از بالا می‌دیدم که دارم به جسم خودم میرسم. به بیمارستان آمدم و یکباره انگشت دست چپم تکان خورد. وقتی من بیمارستان بودم پدرم آنقدر پیاده راه رفته بود که نمی‌توانست کفش بپوشد، امیدوارم پدرم من را از ته دل ببخشد و خدا هم من را ببخشد ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/kbsy0r5 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: پنجم قسمت: نوزدهم عنوان: امشب پدر را میزنند مهمان: آقای بهنام راعی تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 دانــــــلود بــــــا کیفیــــــت بالا از آپــــــــــــارات👇 https://aparat.com/v/oxk2c9j ⬇️ دانــــــلود با حجم کم از کــــانال ســـــروش👇 https://splus.ir/abbas_mowzoon/3486 📺 مشاهده بدون نیاز به دانلود از تلوبیون👇 https://telewebion.com/episode/0xc44a3e9 🔊 دریافت فایل صـــــــوتی از ایــــــران صـــــدا👇 http://sokhanrani.iranseda.ir/detailsPodcast/?g=613848 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیستم فصل پنجم) 🔸من در مسیر بیهوش می‌شدم و به هوش می آمدم، میگفتم: یا امام رضا (علیه السلام) کمکم کن. من را روی تخت گذاشته بودند، دیدم یک دست پشت گردن من را گرفت و بالا آورد، با صدایی قدرتمند و مهربان گفت: شما اینجا چکار میکنید؟ من را بالا آورد تا سقف رسیدم و کاملاً از تن جدا شدم ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/qfd4uj4 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیستم فصل پنجم) 🔸جسمم دراز کشیده بود و پارچه ای روی او بود احساس وحشت کردم، از سقف رفتیم بالا تمامی طبقات بیمارستان را آرام آرام می‌دیدم، اقوام و خانواده ام را می‌دیدم که گریه میکنند و دعا میکنند، التماس میکردم میگفتم تو را به خدا اجازه بدهید من به نزد مادرم بروم ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/qkgnr2h 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیستم فصل پنجم) 🔸رسیدیم به لبه ی جو زمین، آیه ی «انا لله و انا الیه راجعون » تکرار می‌شد. ترس در وجود من حلقه زده بود، از یک حدی که بالاتر رفتیم دیدم بدن من در حال سرخ شدن و گداختگی هست! از داخل بدن من سیاهی هایی بیرون می‌آمد؛ هر بار که سیاهی خارج میشد من سبک‌تر میشدم ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/hho2ve9 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیستم فصل پنجم) 🔸بالاتر که رفتیم تونل نور حلقه مانندی بود. به داخل حلقه رسیدیم به من نشان می‌دادند وسط حلقه کعبه بصورت کمرنگ در حال چرخش بود و تمام معبدهای ادیان مختلف از قدیم الایام تا کنون دور خانه خدا می‌چرخیدند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/jtqh9jv 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیستم فصل پنجم) 🔸جایی رفتیم که تونل زندگی خودم بود، تمام لحظات زندگی من دوباره تکرار شد! هر کاری انجام داده بودم با دقتِ بالا می‌دیدم و جایی برای هیچگونه انکاری نبود. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/wdcuba9 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیستم فصل پنجم) 🔸وقتی از تونل بیرون رفتیم دیدم کنار ما همزمان نورهای مختلف رنگی داشتند به سمت بالا می‌رفتند، پرسیدم این نورها چیست!؟ گفتند: هر کسی یا چیزی که خداوند آفریده برای خود نوری دارند ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/aca652g 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیستم فصل پنجم) 🔸 مسئله ی مهمتری که برای من اتفاق افتاد آخرین نوری بود که من دیدم. نور سفید خیلی بزرگی بود که داخل آن نور سبز رنگی وجود داشت، وقتی چشم من به این نور سبز رنگ افتاد گفتم که این امام رضا (علیه السلام) هست، یا من را نزد ایشان ببرید یا بگذارید خودم بروم ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/yue7y7q 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: پنجم قسمت: بیستم عنوان: یک آزمون، سه برنده مهمان: آقای علی لعل یوسف تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 دانــــــلود بــــــا کیفیــــــت بالا از آپــــــــــــارات👇 https://aparat.com/v/dsp873p ⬇️ دانــــــلود با حجم کم از کــــانال ســـــروش👇 https://splus.ir/abbas_mowzoon/3487 📺 مشاهده بدون نیاز به دانلود از تلوبیون👇 https://telewebion.com/episode/0xc4851c3 🔊 دریافت فایل صـــــــوتی از ایــــــران صـــــدا👇 http://sokhanrani.iranseda.ir/detailsPodcast/?g=613949 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و یکم فصل پنجم) 🔸یک لحظه خودم را بالا دیدم، نرسیده به سقف و پایین جسدم را که سمت راست دختر بزرگم و سمت چپ دختر دومم بود. همسرم مدام مرا تکان می داد و به سر و صورتم می زد، همزمان با سیلی زدن های همسرم کشش شدیدی از پشت سَرَم احساس می کردم. همینطور که برگشتم حالتی شبیه به دهانه چاه دیدم که با سر کشیده شدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ijsfbdd 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links