❓چگونه دو نفر در کنار هم می توانند احساس آرامش کنند؟
✅برای این که دو نفر در کنار هم احساس آرامش کنند، باید در اخلاق و عقاید، همتای یکدیگر باشند که در زبان دینی به این همتایی «کفویّت» گفته میشود.
اگر یکی از دو پایۀ کفویّت، یعنی همسویی در اخلاق یا عقاید، استحکام لازم را نداشته باشد، ساختمان زندگی دچار تزلزل خواهد شد.
🔹وقتی زن و شوهر، خُلقیات متفاوتی داشته باشند، بنای سازش با هم نخواهند داشت.
🔹موافق بودن در عقاید و اخلاق، موجب میشود، بسیاری از دغدغههای زاید، از زندگی انسان بیرون برود و دل انسان، مشغولیتهایی بیش از آنچه مربوط به هدف آفرینش او میشود، نداشته باشد.
🔹خُلقیات متفاوت، یعنی آنچه مرا عصبانی میکند، در همسرم حالت خاصّی ایجاد نمیکند و یا حتّی حالتی متضاد با من تولید میکند. اگر من نسبت به مسئلهای حسّاسیت مثبت دارم، همسرم نسبت به آن، بیقید است یا حسّاسیت منفی دارد. اگر چیزی به من احساس خوشبختی میدهد، به همسرم احساس خاصّی نداده یا احساس ناکامی و ناخوشایندی میدهد و ... .
🔻خُلقیات، معمولاً ریشه در عقاید دارند. وقتی نوع نگرش زن و مرد به دین و خدا و زندگی و آخرت و ... متفاوت باشد، در بسیاری از نقاط زندگی به هم برخورد میکنند.
📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۷۶
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
@abbasivaladi
🍃🌼🌼🌼
✅ خلاصهی #درس صد و سی و دوم:
تا حالا پای درس توحید حضرت یوسف علیه السلام نشستی؟
🍃🌼🌼🌼
📝تو درس قبل گفتیم که یوسف علیه السلام تو شرایط مختلف تصویری از رابطۀ خودش با خدا رو نشون میده که معلومه وقتی شرایط سخت میشه، توحید یوسف علیه السلام دستخوش تغییر نمیشه. اصلاً قشنگی توحیدِ دوستای خدا تو همینه.
⚪️ تو این درس میخوایم بشینیم پای درس توحید حضرت یوسف علیه السلام.
❗️چه معرکهایه توحید یوسفی!
میدونم اگه پای درس ایشون بشینیم، حسّمون نسبت بهشون عوض میشه و محبّتتون به ایشون بیشتر میشه.
🔷 اوّلین جایی که تو سورۀ یوسف، خدا از این بندۀ دوستداشتنیش حرفی نقل میکنه، تو آیۀ چهارمه که خوابش رو برا باباش نقل میکنه.
🔰بعد از این، دیگه حرفی از زبون یوسف علیه السلام نقل نشده تا قصۀ یوسف علیه السلام و زلیخا؛ اون جایی که زلیخا یوسف رو به گناه دعوت میکنه:
🍃وَ راوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِي بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَيْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ.
✨(سورۀ یوسف(۱۲)، آیۀ۲۳)
🔺به این آیه باید واژه به واژه دقّت کرد. برا همینم ترجمهش رو نمیآرم تا قدم به قدم باهاش پیش بریم.
✔️ فقط همین قدر بگم که این آیه دانشگاه توحیده. استاد این دانشگاه هم یوسفه.
❓اونی که داره به یوسف پیشنهاد می ده کیه؟ زلیخا. خدا تو آیه میتونست بگه همسر عزیز مصر، یوسف رو به گناه دعوت کرد؛ امّا گفت: اونی که یوسف تو خونهشه: « الَّتِی هُوَ فِی بَيْتِها».
☑️ این «هُوَ فی بَیتِها» یه دنیا معنا داره.
این پیشنهاد داره از طرف ملکه داده میشه، ملکهای که این پسر، غلام همسرشه، غلامی که تو این خونه بزرگ شده.
▫️کلمۀ «راود» به معنای طلب کردن چیزی از کسی به نرمی و همراه با نقشهست.
❔خب زلیخا داره چی کار میکنه؟ داره نقشه میریزه، میره و میآد که با زیرکی و آروم و آروم یوسف علیه السلام رو از چیزی که اراده کرده، منصرف کنه و بیاره به سمتی که خودش اراده کرده.
▫️یوسف علیه السلام به دنبال پاکیه؛ امّا زلیخا دنبال هوا و هوس. زلیخا میخواد یوسف علیه السلام رو از مقصودش منصرف کنه.
▫️زلیخا همۀ این کارا رو انجام داد و اون رو تو یه جایی از کاخ تنها گیر انداخت. قرآن میگه: «غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ».
📛 تا این جا خدا میگه زلیخا همۀ مقدّمهها رو فراهم کرد. حالا دعوت میکنه و میگه: «هَیتَ لَکَ».
🔰اوّلین حرفی که از یوسف علیه السلام تو این سوره بعد از آیۀ چهارم نقل شده، جواب یوسف به درخواست زلیخاست: «مَعاذَ اللَّهِ؛ پناه بر خدا».
🔻یوسف علیه السلام درس توحیدش رو شروع کرد. همه گوشا رو تیز کنن:
●جواب یوسف علیه السلام به زلیخا این نیست که من این کار رو نمیکنم.
●نمیگه این چه پیشنهادیه به من دادی؟
●نمیگه من بالاتر از این حرفام که به پیشنهاد تو جواب مثبت بدم.
●نمیگه من پاکیِ خودم رو به پیشنهاد کثیف تو نمیفروشم.
✔️ اوّلین حرف یوسف در برابر این پیشنهاد اینه: پناه بر خدا.
‼️وای که چه قدر دیوونه میکنه این برخورد یوسف!
⚪️ یوسف حتّی نمیگه: زلیخا! من از تو به خدا پناه میبرم! نه، مطلق میگه که به خدا پناه میبرم.
✅ یوسف علیه السلام داره میگه زلیخا! من به خدا پناه میبرم، چون به خودمم اعتماد ندارم. توحید یعنی همین.
❓یوسف خدا! میشه یه سؤال بپرسم؟ چرا پناه میبری به خدا؟
✔️ چون «إِنَّهُ رَبِّی». این خدایی که من بهش پناه بردم، صاحب اختیار منه. من همۀ تدبیرم رو سپردم دست اون. خدای صاحباختیار من، اجازۀ این کار رو به من نمیده. من که از خودم اختیار ندارم. اختیار من دست ربّ منه. وقتی ربّ من بهم اجازه نمیده این کار رو بکنم، چه طوری میتونم دست به این کار بزنم؟
❓درس توحید تموم شد؟ نه.
حالا حالاها این درس ادامه داره...
#خلاصه_درس صد و سی و دوم
@abbasivaladi
➖➖➖🍃🌼🌼🌼🍃➖➖➖
🌼 اینم پیدیاف درس صد و سی و دوم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
132 درس صد و سی و دوم تا حالا پای درس توحید حضرت یوسف علیه السلام نشستی؟.pdf
211.3K
#درس
درس صد و سی و دوم:
تا حالا پای درس توحید حضرت یوسف علیه السلام نشستی؟
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0022 baghareh 065-066.mp3
6.43M
#لالایی_خدا 22
#سوره_بقره آیۀ 65-66
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹شب
با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن.
@lalaiekhoda
🍃معلم فرشته ها
یک بار خودت را بگذار به جای من
و بگو اگر میخواستی دل یارت را به دست بیاوری
تا فقط یک بار به تو شب بخیر بگوید، چه کار میکردی؟
نه این که خسته شده باشم از التماس کردن
اما دوست دارم راهش را یاد بگیرم
تا به بیراهه نروم.
شبهای زیادیست که دست التماسم
برای گرفتن دانۀ یاقوتیِ شب بخیر تو به سویت دراز شده.
شاید من دارم به بیراهه میروم.
راه را که بدانم
اگر هزار سال هر شب التماس کنم که به من شب بخیر بگویی
باز هم خسته نمیشوم.
تا تو جوابم را بگویی
بگذار اعترافی کنم.
وقتی بدون شنیدن شببخیر تو خوابم میبرد
میفهمم که هنوز تشنۀ شنیدن شببخیر تو نشدهام.
مگر میشود عطش صدای یار را داشت
و به خواب، آری گفت؟
شاید تا در برابر خواب، تسلیم هستم
توقع شنیدن صدای شببخیرت زیادهخواهی باشد!
باشد، اما بگذار من التماس کنم
و دلم را خوش کنم به این که
این التماسها روزی جواب خواهد داد.
التماس میکنم به من شب بخیر بگو، فقط یکبار
التماس میکنم.
شبت بخیر معلم فرشتهها!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
سلام
امروز سی و یکمین و آخرین قسمت بحث #شخصیت_محوری رو با پاسخ به این سؤال تقدیم شما میکنیم:
❓فرزند من 15 ساله است. کل زمان کودکی را با مطالعۀ کتابهای امامان و آشنا شدن با سیرۀ زندگی آن بزرگواران گذرانده است؛ اما الآن که بزرگ شده چنان غرق در سرگرمیهای متنوع این دوره زمانه شده که به سختی کتاب مذهبی میخواند یا به سمت قرآن میرود؛ البته ادب و عقل مذهبی خوبی دارد؛ اما من نگرانم که در این سرگرمیها به قدری غرق شود که دچار انحرافاتی بشود که متأسفانه امروز کم نمیبینیم.
⛔️این روزا آدم وقتی بچههایی رو می بینه که در اوج پاکی به خاطر بی توجهی پدر و مادرشون به تربیت، توی بچگی دارن مسائلی رو تجربه میکنن که تو دوره زمونۀ ما حتی خیلی از جوونا ازش بی خبر بودن، دلش آتیش میگیره، دوست داره از غصه دق کنه برای این بچههای معصوم و بی گناه.
☘اما از طرفی هم وقتی پدر و مادرهایی رو میبینه که بدون بهونهگیریهای بیخودی، برای به دست آوردن راه صحیح تربیتِ بچههاشون، دست و پا میزنن، دوست داره به احترامشون یه صبح تا شب، تمام قد وایسه و تعظیمشون کنه.
🌷پدرا و مادرایی که با دغدغۀ تربیت بچههاتون روز و شبتون رو طی میکنید! دعا کنید به حال اونایی که از بچهها فقط حضورشون رو میخوان اونم برای اینکه تنها نباشن و نسلشون ادامه داشته باشه، اما حوصلۀ تربیت بچههاشون رو ندارن.
#تربیت_فرزند
@abbasivaladi
👇👇👇👇👇
f01 shakhsiate mehvari 31.mp3
3.8M
🎧قسمت سی و یکم #شخصیت_محوری
@abbasivaladi
f01 shakhsiate mehvari 31.pdf
349.3K
📝قسمت سی و یکم #شخصیت_محوری
@abbasivaladi
🍃دلبر سر تا پا ناز
چند ماه یا چند سال دیگر مانده
تا التماسهایم را پاسخ بدهی
و بگذاری صدای شب بخیر گفتنت را بشنوم؟
بارها گفتهام و باز هم میگویم
اگر دعای تو نبود
در میان روزها و در دل شبهای زندگیام
چیزی جز شرّ یافت نمیشد.
من میدانم که تو همیشه
برای بخیر شدن شبها و روزها و عاقبتم دعا میکنی.
آنچه من از تو میخواهم
شنیدن این دعاست.
دوست دارم یک بار با شنیدن آهنگ شببخیر تو بخوابم.
به گمانم تو خوشَت میآید از التماسهای من
اگر این طور است
تا عمر دارم حتی برای یک بار هم
صدای لالایی شب بخیرت را به گوشم نرسان.
بگذار من هر شب تو را التماس کنم.
شبت بخیر دلبر سر تا پا ناز!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
❓آیا درک حسّاسیتها و تنظیم رفتار با آن، مرزی هم دارد؟ یا این که باید هر حسّاسیتی را که همسرمان دارد، در نظر بگیریم و رفتارمان را مطابق با آن تنظیم کنیم؟
🔰اگر این طور باشد که خیلی از اصول زندگی زیر سؤال میرود.
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#کتاب_صوتی
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
♦️ پرسشهای گام پنجم، مرز احترام به روحیّات و حسّاسیتها
@abbasivaladi
👇👇👇👇👇
n031_تاساحل،_پرسشهای_گام_پنجم،مرز.mp3
1.21M
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#کتاب_صوتی
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
🎧❓پرسشهای گام پنجم، مرز احترام به روحیّات و حسّاسیتها
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0023 baghareh 067-067.mp3
8.01M
#لالایی_خدا 23
#سوره_بقره آیۀ 67
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹شب
با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن.
@lalaiekhoda
🍃بنده غریب خدا
مگر خدا غریبتر از تو آفریده؟
تو چه کار میکنی با بار این همه غربت؟
این باری که تو داری میکشی
کمر کوه را هم میشکند.
کسی جز خودت هست
که تو را در کشیدن این بار یاری کند؟
فکر کردن به غربت تو
برای مردن کافی است.
عیبی ندارد به غربت تو فکر کنم و بمیرم؟
نامش خودکشی نیست؟
من که نمیتوانم نفس بکشم
امّا به غربت تو فکر نکنم.
پس این خودکشی اشکال ندارد؟
شاید بشود کاری کرد
که فکر کردن به غربت تو
عامل قتلم نشود:
هر شب سری به من بزن
و شب بخیری بگو به من.
آقا! من دوست ندارم حالا حالاها بمیرم.
شبت بخیر بندۀ غریب خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🌹زمین بهشت میشود🌹
لحظۀ آمدنت رسیده بود
امّا زنی نبود تا مادر را در وقت به دنیا آمدنت یاری کند.
نه این که نباشد، بود؛ امّا مگر زنان زمینی
شایستۀ به دنیا آوردنِ بهشتیترین زن عالم هستند؟
فاطمه علیها السلام معنای پاکی است.
«طهارت» از فاطمه علیها السلام جان گرفته.
فاطمه علیها السلام نور است.
«روشنایی» وجودش را مدیون فاطمه علیها السلام است.
خدایا!
شکرت که وقتی خدیجه علیها السلام از زنان مکّی کمک خواست
کسی حاضر به امداد او نشد
که اگر دست زنان زمینی
در لحظۀ تولّد به فاطمه علیها السلام میخورد
فریاد «طهارت» به آسمان میرفت
و قامت «نور» میشکست.
کسی نیامد
تا دلهایی که از همراهی خدیجه علیها السلام با محمّد صلی الله علیه و آله و سلّم
آتش گرفته بودند، خنک شوند.
کسی نیامد تا با تنها گذاشتن خدیجه علیها السلام
انتقام ازدواج او با محمّد صلی الله علیه و آله و سلّم
یتیم ابوطالب را بگیرند
امّا من خدا را شکر میکنم
که آنها از مادرت این گونه انتقام گرفتند
تا بر لحظۀ آمدنت
هیچ گَردی از زمینیان ننشیند
و بهشتیترین لحظۀ زمین رقم بخورد.
لحظۀ آمدنت رسیده و مادر، تنهاست
و غم، راه خویش را به دل خدیجه علیها السلام باز کرده.
ناگاه زنانی در قامت زنان بنیهاشم
گندمگون و بلندبالا
قدم در خانۀ خدیجه علیها السلام نهادند.
غم جای خود را به ترس داده بود
که یکی از آن جماعت زبان گشود و گفت:
«ای خدیجه!
غم به دلت راه مده.
ما از سوی خدا به نزد تو آمدهایم.
من سارهام، همسر ابراهیمِ بتشکن
آن دیگری رفیق تو در بهشت است، آسیه، همسر فرعون
و او مریم است
و دیگری هم کلثُم خواهر موسی است».
کاش میدانستم این چهار زن چه کردهاند
که افتخار دیدار تو را یافتهاند
آن هم در اوّلین لحظۀ ورودت به این عالم.
امّا این را میدانم که زنی چون آسیه
اگر نه یک موسی که هزار موسی را از مرگ نجات میداد
و هزار بار زنده میشد
و هر بار زیر شکنجۀ فرعون
هزار بار جان میداد
باز هم قیمت آن همه لطف و این همه زجر
به پای دیدار تو
در اوّلین لحظۀ ورودت به این عالم نمیرسید، یا زهرا!
📚مجموعۀ ریحانۀ خدا، کتاب اوّل، "منبع نور بهشت، خندۀ تو فاطمه"، ص35
#بهانه_بودن
#مادر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🌸مادرتر از همه🌸
🌸چرا میگویند
مرد نمیتواند حس مادرانه داشته باشد؟
مادرهای مهربانی که عاشق پیشهاند
باید بیایند در کلاس اول مدرسۀ مهربانی تو ثبت نام کنند.
🌸نوازش همۀ مادرها
با دستان لطیفشان یک سو
نوازشهای تو با دستان مردانهات
یک سوی دیگر.
لطافت نوازشهای همۀ مادران
بیآبرو میشود در کنار نوازشهای تو.
🌸آقا!
کلاس مادری بگذار
تا همه بفهمند
کسانی که بی تعلیم تو مادری کردهاند
باید برای مادری کردنهایشان
تا پایان عمر
استغفار کنند.
خدا کند که خدا
توبهشان را قبول کند.
🌸بگذار این را بگویم و تمام کنم
آقا!
تو که از مادران مادرتری
برای این است که
شاگرد مدرسۀ فاطمهای.
شما همهتان مادری کردن را
از فاطمه آموختهاید.
#بهانه_بودن
#مادر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃🌷🌷🌷
✅ خلاصهی #درس صد و سی و سوم:
چرا تا حالا به قصّۀ یوسف علیه السلام، توحیدی نگاه نکردیم؟
🍃🌷🌷🌷
🔶 پای درس توحید استاد یوسف بن یعقوب نشستیم.
🔸تو مرحلۀ اوّل خدا به کمک یوسف اومد و بالأخره یوسف از دست زلیخا نجات پیدا کرد. امّا زلیخا دستبردار نبود.
🔸آوازۀ عشق زلیخا به یوسف تو شهر پیچید و زَنا شروع کردن به صحبت کردن پشت سر زلیخا.
🔸زلیخا وقتی دید زَنا پشت سرش دارن حرف میزن،تصمیم گرفت یوسف رو که تا اون موقع از چشم زَنا دور نگهداشته بود، از پرده بیرون بیاره و نشونشون بده.
🔸وقتی که بنا شد این زَنا بیان به جایی که زلیخا میخواد یوسف رو به نمایش بذاره، برا اونا مجلسی ترتیب داد و میوه و چاقو رو هم جلوشون گذاشت. اینا وقتی شروع کردن به بریدن میوه، زلیخا دستورش رو صادر کرد و یوسف وارد مجلس شد.
🔸همین که زَنا یوسف رو دیدن، از شدّت عظمت و بزرگی یوسف، واموندن و به جای میوه دستشون رو بریدن. گفتن اصلاً این آدم نیست یه فرشتۀ بزرگواره: «ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِيمٌ».
🔸حالا که زلیخا احساس پیروزی میکرد و موقعیت رو مناسب میدید، شروع کرد به نتیجهگیری از این مجلس:
🍃قالَتْ فَذلِكُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِيهِ وَ لَقَدْ راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَ لَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ ما آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَ لَيَكُوناً مِنَ الصَّاغِرِينَ.
🍂[همسر پادشاه] گفت: این همان است که شما مرا به خاطر او سرزنش میکردید و من او را به سمت خویش کشاندم؛ امّا او [از خدا] چیزی خواست که پناهش دهد و اگر آن چه را که به او امر میکنم، انجام ندهد، بدون تردید او زندانی و ذلیل و خوار خواهد شد.
✨(سورۀ یوسف(۱۲)، آیۀ۳۲).
🔻ببینیم استاد دانشگاه توحید، چه واکنشی در برابر این تهدید از خودش نشون میده:
🍃قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلِينَ.
🍂(يوسف) گفت: پروردگارا! زندان براى من از آنچه مرا به آن دعوت مى كنند محبوبتر است، و اگر مكر و نيرنگ آن زنان را از من بازنگردانى، به سوى آنها ميل خواهم كرد و از نادانها خواهم بود.
✨(سورۀ یوسف(۱۲)، آیۀ۳۳).
🔸وقتی که قصّۀ یوسف به این جا رسید و زلیخا به سیم آخر زد، بازم یوسف با صاحب اصلیش حرف زد.
❗️خیلی قشنگه! زلیخا داره یوسف رو تهدید میکنه؛ امّا انگار نه انگار که مخاطب اصلی زلیخا، یوسفه.
♦️اون داره با خدای خودش حرف میزنه و میگه خدای صاحب اختیار من! اگه بناست بین پیشنهادی که اینا میدن و زندان، یکیشون رو انتخاب کنم، حتماً زندون رو انتخاب میکنم: «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ».
✅توحید یعنی این که شما از هیچ دردسری برا گوش دادن به حرف خدا فرار نکنی. توحید یعنی دوست داشته باشی که به خاطر خدا دردسر ببینی.
♦️یوسف داره به خدا میگه خدای صاحب اختیار من! یوسف تو، زندانی رو که برا گوش دادن به حرف تو و پس زدن پیشنهاد گناه براش میبُرن، دوست داره.
❗️رو این «أحبّ» وایسید.
ما دردسر کشیدن برا خدا رو باید دوست داشته باشیم. این جا صحبت از قبول کردن دردسر نیست، صحبت از تحمّل کردن دردسر نیست، صحبت از دوست داشتن این دردسره.
✔️ یوسف میتونست بگه خدایا! من زندان میرم؛ ولی به پیشنهاد اونا تن نمیدم؛ امّا گفت من دوست دارم به خاطر رد کردن پیشنهاد اونا زندان برم.
❗️یوسف! ما رو ببخش که تو رو خوب نشناختیم! اگه اون قدری که از عشق زلیخا به تو گفتن، از عشق تو به خدا گفته بودن، الآن یه جور دیگهای تو رو دوست داشتیم.
⁉️ من از تو باید یاد میگرفتم هر چیزی برا خدا حتّی اگه ظاهرش دردسره، باید محبوب من باشه! چرا یاد نگرفتم؟
*•*•*•*•*•*
⬅️ شرح مفصل این ماجرا رو تو متن کامل درس بخونید.
#خلاصه_درس صد و سی و سوم
@abbasivaladi
➖➖➖🍃🌷🌷🌷🍃➖➖➖
🌷 اینم پیدیاف درس صد و سی و سوم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
133 درس صد و سی و سوم چرا تا حالا به قصّۀ یوسف علیه السلام، توحیدی نگاه نکردیم؟.pdf
232.4K
#درس
درس صد و سی و سوم:
چرا تا حالا به قصّۀ یوسف علیه السلام، توحیدی نگاه نکردیم؟
@abbasivaladi
روز میلاد مادر تو بود.
ما نام این روز را گذاشتهایم:
روز مادر.
در این روز به مادرهایمان هدیه میدهیم.
هر کسی به وسع خودش
چیزی برای مادرش میخرد
که دوستش داشته باشد.
مادر تو مادر ما هم هست.
نیست؟
نگو نیست که همۀ دلخوشی ما در دنیا همین است:
مادر تو مادر ما هم هست.
تو چه میخواهی به مادرت بدهی آقا!
بگو که ما نیز همان را
به رسم هدیه بگیریم و به مادرت بدهیم.
خواستم بگویم تو دلت را هدیه میکنی به مادرت
دیدم از همان اوّل
دلت را دادهای به مادر.
فکر کردم و فکر کردم
تا این که به ذهنم رسید
نکند اشکت را هدیه میکنی به مادرت؟
آری؟ اشکت را؟
میشود به من بگویی
کدام قطره از قطرات اشکت را
هدیه میکنی به مادرت؟
🌷شبت بخیر عزیز مادر!🌷
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
حدس زدن اشکال🔹▫️🔺 و اشیا🏀⏰🎁
✅بازیهای حدس زدنی را به چند شیوه میشود انجام داد :
◀️ الف) با مداد یا خودکار🖍🖊، شروع به کشیدن یک شکل روی کاغذ 🗒بکنید. از کودک بخواهید قبل از کامل شدن شکل، حدس بزند که بناست چه شکلی بکشید؟
◀️ ب) مواد لازم یک غذا🍛🌭 را یکی، یکی بگویید و با گفتن هر کدام از مواد، از کودک بخواهید که نام آن غذا را حدس بزند.
◀️ ج) یک شیء را در ذهن🤔 خود، انتخاب کنید و از کودک بخواهید با پرسشهایی❓ که پاسخ آن، «بله» ✅یا «خیر» ❌است، به نام آن شیء برسد. این، همان بیستْ سؤالی خودمان است.
◀️ د) میان یک برگه🗒 را به اندازۀ یک دایرۀ کوچک ⭕️ببرید. برگه را روی شکلی که چند برابر آن دایره است، بچرخانید و از کودک بخواهید حدس بزند زیر برگه چه شکلی قرار دارد؟
◀️ هـ) به کودک بگویید اتاق را به خوبی نگاه کند👀. وقتی از اتاق بیرون رفت🚶، جای یک یا چند وسیله ⏰⚱🛍را عوض کنید. بعد هم از او بخواهید داخل شود و با توجّه به آنچه پیش از بیرون رفتن دیده، حدس بزند کدام یک از اشیا جا به جا شده است؟
◀️ و) در یک ظرف یا چیزی مثل زنبیل یا پلاستیک، اشیایی را بریزید. چشمان👀 کودک را با یک چشمبند یا روسری ببندید. از کودک بخواهید یکی از اشیا💍👓 را بردارد و حدس بزند چه چیزی است؟
تقویت قدرت تفکّر🤔، لامسه🖐 و حافظه، از مزایای این بازی است.
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۴۳
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi