🍃یکِ یکِ یک
سالهاست که میگویم:
«وقتی بیایی
تاریخ جهان را از نو ورق خواهیم زد.
دلدادگانت ظهور تو را مبدأ تاریخ میکنند.
آقا!
میشود بگویی 1/1/1 کی فرا میرسد؟»
و حالا میگویم:
وقتی بیایی مبدأ و مقصد تاریخ
یکی خواهد شد.
هر روزی که از عاشقانت
تاریخ آن روز را بپرسی، میگویند: 1/1/1.
عاشقانت زمان را خوب میشناسند
و میدانند که وقتی بیایی
زمان از بهت عشق تو
در جای خویش، خشکش خواهد زد.
مگر میشود زمان در وقت ظهورت
تو را ببیند و عبور کند؟
به گمانم راز جوان ماندن تو نیز همین است:
زمان به تو که میرسد
دیگر پای رفتن ندارد.
میماند و میایستد به تماشا.
آقا!
با تو هر روز، اوّلین روز است
و هر ماه، اوّلین ماه و هر سال، اوّلین سال.
شبت بخیر گل همیشه بهار خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃بهار آمد
بهار آمد.
فصل باران، فصل پاک شدن، فصل زنده شدن.
بهار آمد و من هنوز آلودهام، مردهام
و منتظرم که تو بباری بر من
تا پاک شوم و زنده شوم.
بهار آمد.
فصل شکفتن، فصل طراوت، فصل تازه شدن.
بهار آمد و من هنوز پژمردهام و کهنه
و منتظر شکوفههای نگاه تو
تا طراوتی بیابم و نو شوم.
آقا!
بهار، فصل شادی است
امّا برای من پر از غصّه است.
من با دیدن شکوفهها و زنده شدن زمین
زیر بار شرم، قامتم می شکند.
درختها آمادۀ بار دادن میشوند
و من هنوز هم بار دوش توأم.
زمین، مهیّای نفس کشیدن میشود
و من هنوز مایۀ نفس تنگی توأم.
عزیز دل!
من ماندهام و یک سؤال بیپاسخ.
وقتی که من از خودم این قدر خستهام
تو چرا از من خسته نیستی؟
باز هم نگاهم دوخته شد به برق امیدی که
سرمایهای است برای نفس کشیدنم:
حتماً دوستم داری که از دستم خسته نمیشوی.
شبت بخیر تنها دوست من!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃حقیقت زندگی
خوش به حال منتظران تو!
مزۀ زندگی را میفهمند!
ما که هر چه قدر نفس کشیدیم
طعم زندگی را نچشیدیم.
بارها گفتهام که همیشه میترسم
پیش از آن که زندگی کنم، بمیرم.
کسانی از مرگ میترسند که زندگی نکردهاند.
اینها از مرگی به مرگ دیگر منتقل میشوند
وقتی مرگ اوّل وحشتناک است
معلوم است که مرگ دوم چقدر رعبنگیز است.
آنها که اوّل زندگی میکنند و بعداً میمیرند
مرگ برایشان ورود به یک زندگی برتر است
و وقتی زندگی اوّل، برایشان شیرین است
معلوم است که زندگی دوم شیرینتر است.
من از مرگ میترسم
پس معلوم است زندگی نکردهام.
زندگی را به من بچشان
تا این قدر از مرگ نترسم.
باز هم رسیدم به انتظار تو
من برای نهراسیدن از مرگ
باید هر چه زودتر منتظر تو شوم
و برای منتظر تو شدن
باید دلم را از هر چه محبّت غیر توست پاک کنم.
آقا!
من آبرویم را خیلی دوست دارم.
بارها روزگار به من ثابت کرده
حاضرم دینم را بدهم، آبرویم را نه.
هر چه دلت بخواهد توجیه روی توجیه بلدم
تا محبّتی را که به آبرویم دارم
طوری نگاه کنم که از سر و رویش دین و خدا ببارد
امّا وقتی خوب نگاه میکنم به این محبّت
میبینم روزی اگر بین تو و این آبرو مخیّر شوم ...
چه قدر بد که باید بگویم
آبرو را انتخاب میکنم؛ تو را نه.
باید چه کار کرد برای کندن ریشۀ محبّت این آبرو.
آبرویی که بر تو ترجیح داده شود
مایۀ بیآبرویی در نزد خداست.
چرا آن آبرو را میبینم، این بیآبرویی را نه؟
تو اگر بیایی شاید اوّلین سرمایهای که از من بخواهی، آبرویم باشد
اگر تو آبرویم را خواستی و من دو دستی آن را چسبیدم
باید چه خاکی به سر بریزم؟
فکری به حالم کن آقا!
حال و روزم خراب است.
زبالهدان دلم آلودهتر از آنی است که فکر میکردم
این زبالهدان هر چیزی بشود
منتظر تو نخواهد شد.
تا دلم زبالهدان است، طعم زندگی را نخواهم چشید.
راضی نشو بدون زندگی مرگم فرا برسد.
شبت بخیر حقیقت زندگی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃شرط آدمیت آدم ها
قدر و قیمت آدمها را
میشود از چیزی که منتظرش هستند شناخت.
کسی که منتظر چیزی نیست
شایستۀ نام آدم نیست
مگر میشود آدم بود و منتظر نبود
و آن کسی که شب و روزش را
در انتظار چیزی میگذراند
که پستتر از انسان است و مقام او
نه فقط به خویش که به انسان توهین کرده است.
کسانی که منتظر تو هستند
آدمترینهای روی زمیناند
ولی مگر میشود با لغلغۀ زبان به این رتبه دست یافت؟
منتظر تو بودن مقامی است
که تنها با شبیه شدن به تو به دست میآید.
آنها که با خیال منتظر بودن زندگی میکنند
چه قدر شبیه تو هستند؟
باید منتظر تو بود
برای آدم شدن راهی جز این نیست.
منتظر باید دلش را پاک کند
از هر محبّتی که در دل تو جایی ندارد.
دل منتظر اگر شبیه دل تو نشود
نام منتظر حرامش میشود آقا!
ما از شما یاد گرفتهایم که محبّت اهل و عیال
نشانۀ ایمان است و قرب به خدا
ولی این را هم آموختهایم
که اگر محبت اهل و عیال
بیشتر از محبّت خدا و شما و جهاد در راه خدا باشد
باید منتظر عذاب بود.
اگر تو میآمدی و کاری به اهل و عیالمان نداشتی
شاید خیلیهامان شایستۀ نام منتظر میشدیم
امّا میترسیم بیایی و قیمت بودن با تو
فدا کردن کسانی باشد که از جان دوست داریمشان.
اگر تردید کردیم در فدا کردنشان
سر به کدام بیابان بگذاریم؟
و اگر فراتر از تردید
حاضر نشدیم عزیزانمان را قربانی راه تو کنیم
دیگر زمین جای نفس کشیدن ما هست؟
شعار بأبی انت و امی و نفسی و اهلی
تا وقتی که بخشی از یک دعا باشد، ما پا به رکابیم
بلند میخوانیم و بارها هم تکرارش میکنیم
امّا من که نمیدانم اگر روزی پای عمل به میان بیاید
چه کار میکنم با این امتحان
کسی که نمیداند تو را بیشتر دوست دارد یا اهل و عیالش را
فکر کردن به این امتحان آرام و قرارش را میگیرد.
دوست نداشتن شاید راحتتر باشد از به اندازه دوست داشتن
من باید اهل و عیالم را دوست داشته باشم؛ امّا نه بیشتر از تو.
کمکم کن که با مدد تو سختترینها آسان میشود.
شبت بخیر شرط آدمیت آدمها!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃زیبای خدا
کسی که منتظر نیست
بهرهاش از زندگی چیست؟
جز روزمرّگیهایی که تکرارشان
چهرۀ زندگی را روز به روز سیاهتر میکند؟
و جز دلخوشکُنَکهایی که
مثل بادکنکی، عمرشان به نوک سوزنی بند است؟
و جز کاههایی که اختیارشان دست باد است
به هر سو بوزد، مجبورند به همان سو بروند.
آنها که منتظر نیستند
زندگیهایشان سمت و سویی ندارد
این منتظرها هستند که انتظار
شکلی میسازد برای زندگیشان
غیرمنتظرها آفتابپرستهایی هستند
که آخرش رنگ زندگیشان را کسی نمیفهمد.
باید بگویی منتظر چه چیزی هستی
تا معلوم شود چه شکلی هستی.
آقا!
هر کسی که منتظر تو نیست، زشت است
حتّی اگر از نگاه مردم دنیا زیبا باشد.
من از شکل خودم بدم میآید
زیرا نمیتوانم خودم را منتظر تو بنامم.
خسته شدم از این همه تکرار
تکرارهایی که کارشان تلف کردن زندگی است
بیشتر از این آیۀ یأس خواندن روا نیست
باید بروم سراغ دلم
و محبّتهایی را که دشمنِ انتظار تو هستند
از ریشه بکَنم.
زرق و برقهای دنیا
کارشان فریفتن دلهایی است
که هنوز به رشتۀ محبّت تو محکم گره نخوردهاند.
گاهی که حسابی غرق این زرق و برقها میشوم
آدمیتم را فراموش میکنم
و چونان بردهای در بند این زرق و برقها میشوم.
گاهی که به هوش میآیم
میبینم بخشی از دینم را پای این زرق و برقها قربانی کردهام
و گاهی که بیشتر به خودم میآیم
میبینم از دیروز تا امروز چه قدر دین دادهام به پای این تجمّلها.
اسم این محبّتها را میشود زیباییدوستی گذاشت
ولی وقتی که تو و خدای تو را خرج آنها میکنم
معلوم میشود که زشتتر از اینها در دنیا نیست.
مگر میشود خدایی را که زیباترین است
و تویی را که زیباترین مخلوق او روی زمینی
به نام زیبایی دوستی از دست داد؟
تو فقط زیبا نیستی
ملاکِ هر چه زیبایی است هستی.
زندگی را به انتظار خویش پر از زرق و برق کن
دیگر از زرق و برقهای خیالی خستهام.
شبت بخیر زیبای خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
مجموعۀ «طعم شیرین خدا» با تکیه به آیههای قشنگ قرآن و حدیثای پر از نور اهل بیت علیهم السلام، خدا رو معرّفی میکنه و از معرّفی خدا به معرّفی ابعاد مختلف دین میرسه.
موضوع کتاب اوّل این مجموعه (من با خدای کوچکم قهرم!)، «آثار بزرگ دیدن خدا»ست.
یکی از درسای این کتاب رو که مناسب حال و هوای این روزای کشورمونه، تقدیمتون میکنیم:👇
❓مگه میشه طعم مصیبت، شیرین باشه؟
من با خدای کوچکم قهرم، درس سیزدهم.pdf
771K
❓مگه میشه طعم مصیبت، شیرین باشه؟
#طعم_شیرین_خدا
#من_با_خدای_کوچکم_قهرم
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
✅ضمناً تو این کتاب قسمتایی هست که میتونید با صدای نویسندۀ کتاب گوش کنید، فایل اون قسمتا رو هم تقدیم حضورتون میکنیم.
👇👇👇👇👇
🍃خورشید پشت ابر خدا
شبیه تو شدن کار هر کسی نیست
چون کم کاری نیست، شبیه تو شدن.
کسی اگر شبیه تو شد
مایۀ مباهات خدا میشود و غبطۀ فرشتهها.
امّا از شبیه تو شدن، راه فراری نیست
چون اصلاً آمدهایم که شبیه تو شویم.
تو زحمتِ آمدن به این دنیا را کشیدی
تا ما بفهمیم مقصد کجاست.
جز شبیه تو شدن هر مقصد دیگری را انتخاب کنیم
به بیراهه رفتهایم
و صد افسوس از این همه بیراهه.
آقا!
مهربانی خدا و مهربانی تو را
از آمدنت به این دنیا
چه خوب میشود فهمید!
آن مؤمنی که دنیا برایش زندان است
هر کسی نباشد، تو که هستی.
تو از وسعت آسمان آمدی به تنگنای زندان این دنیا برای چه؟
خدا تو را دوست دارد بیشتر از همۀ عالم.
در این که شکّی نیست.
او محبوبترینش را زندانی کرد
تا ما که نام آدم را به یدک میکشیم
راه آدم شدن را پیدا کنیم.
تو اگر نبودی
چه کار میکردیم در برهوت این دنیا.
از هر طرف که نگاه میکنیم
هر چه پیدا میشود جز راه.
تو آمدی تا خودت راه باشی، راه آدم شدن.
به از کجا آمدن و به کجا آمدنت که فکر میکنم
دوست دارم از شوق مهربانی خدا فریاد بکشم.
وای چه قدر مهربانی!
خدا تو را زندانی کرد تا ما راه رسیدن به آسمان را پیدا کنیم.
این مهربانی، بزرگترین نعمت خدا بر ماست.
شکر این نعمت، فقط شبیه تو شدن است.
ما اگر نعمت آمدن تو به این دنیا را کفران کنیم
باید منتظر عذاب شدید خدا باشیم.
شاید غیبتت بخشی از این عذاب شدید باشد
بعید نیست. هست؟
باید شبیه تو شد
تا با شکر نعمت آمدن تو به این زندان
خدا نعمت تو را بر ما بیشتر کند.
تو خورشید پشت ابری
ما شبیه تو میشویم
تا خدا ابرها را از روی ماهت کنار بزند.
ما به شکرانۀ آمدن تو
از هر چه شباهتمان را به تو کم میکند دوری میکنیم
تا بیواسطه بر ما بتابی.
شبت بخیر خورشید پشت ابر خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃حضرت زندگی
راستی ما باید آمدنت را به تو تبریک بگوییم
یا تو باید آمدنت را به ما مبارک باد بگویی؟
تو پایین آمدی تا ما را بالا ببری.
آمدن تو بیش از تو برای ما مبارک است.
ما به جای تو آمدنت را به خودمان تبریک میگوییم.
ولی حواسمان هست که با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمیشود
هزاران از این تبریکها
آمدنت را برایمان مبارک نمیکند
مگر آن که ما شبیه تو شویم.
هنوز باور نکردهایم که مبارک بودن آمدنت به زمین
بستگی دارد به جای تو در زندگی ما.
وقتی تو حتّی در حاشیۀ زندگیهای ما جا نداری
مگر میشود آمدنت مبارک باشد برایمان؟
جای تو حتّی در متن زندگی هم نیست
تو جان زندگی هستی.
اصلاً زندگی، خود تویی.
اگر کسی، زندگیاش تو نشد
برایش مبارک نخواهی بود
و کسی هم که شبیه تو نیست
دروغ میگوید اگر بگوید تو زندگیاش هستی.
تو از وقتی پا به زمین گذاشتی
شعار توحید دادی
امّا توحید تو در شعار، زندانی نشد
زندگی تو اوّل و آخرش توحید است.
نفس میکشی، فقط خدا
میخندی، فقط خدا
گریه میکنی، فقط خدا
فریاد میزنی، فقط خدا
سکوت میکنی، فقط خدا
مینشینی و صبر میکنی، فقط خدا
قیام میکنی و شمشیر میکشی، فقط خدا
«فقط خدا» در زندگی تو
یعنی هیچ چشم بر هم زدنی نیست
که خالی از خدا باشد.
«فقط خدا» در زندگی تو
یعنی درهیچ نفسی
قلبت خالی از یاد خدا نیست.
«فقط خدا» در زندگی تو
یعنی خشنودی خدا را
به هیچ لبخندی نمیفروشی.
«فقط خدا» در زندگی تو
یعنی هر چه داری از جان و مال و اهل و عیال و آبرو
همه و همه فقط و فقط برای خداست.
من شبیه تو نیستم
چون هر چه میگردم که یک نفس در زندگی خویش
«فقط خدا»یی را پیدا کنم و به آن دل خوش کنم
پیدا نمیکنم که نمیکنم.
تا وقتی که «فقط خدا»های زندگیام زیاد نشود
نمیتوانم ادعا کنم که شبیه تو هستم
و تا وقتی که شبیه تو نشدم
نمیتوانم بگویم که تو زندگیام هستی.
میخواهم تو زندگیام باشی
زندگیام باش آقا!
شبت بخیر حضرت زندگی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃باید شبیه تو شد
دارم دانه دانه میشمارم شباهتهایی که باید به تو داشته باشم.
یکی دو تا نیست
به اندازۀ وسعت همۀ زندگی، شباهت هست به تو.
شمردن این شباهتها
سنگین کردن بار بندگی است.
این شمردنها یعنی من میدانم
در کجاها باید شبیه تو باشم
پس، فردای قیامت دیگر عذری برایم نیست.
باید شبیه تو شد
راه دیگری وجود ندارد.
اگر شبیه تو نشوم، معلوم میشود دلم جنسش از سنگ است
مگر میشود کسی تو را بشناسد
و دوست نداشته باشد شبیه تو شود؟
این فقط از دلهای سنگ بر میآید
و حتی دلهای سختتر از سنگ.
به گمانم سنگها هم دوست دارند شبیه تو شوند.
پس حرفم را پس میگیرم و دقیقتر حرف میزنم
اگر شبیه تو نشوم، معلوم می شود
دلم از سنگ هم سختتر است.
کسی که میداند چگونه باید شبیه تو شود
و میداند زندگی، فقط با شبیه تو شدن معنا پیدا میکند
باید همۀ وجودش بشود التماس
التماس به تو، التماس به خدای تو
که مدد کنی و مدد کند تا شبیه تو شود.
آقا!
از توحید تو که سخن گفتم
دیدم نمیشود سفرۀ این شباهت را
به این زودیها جمع کرد.
این سفره به اندازۀ وسعت زندگی تو گسترده است.
تو توحید را معنا میکنی
و وقتی به ترجمۀ تو از توحید نگاه میکنم
میبینم عبادت از نگاه تو با عبادت از نگاه من
از زمین تا آسمان فرق میکند.
تو به خاطر خدا و به نام عبادت نماز میخوانی
همان گونه که به خاطر خدا و به نام عبادت شوخی میکنی
وقتی که نماز میخوانی
احساس میکنی با رکعت به رکعتش داری به خدا نزدیک میشوی
و وقتی که شوخی میکنی
یقین داری با واژه به واژهاش داری به آسمان نزدیک می شوی
تو وقتی میخواهی عبادت کنی، روزه میگیری
و وقتی میخواهی باز هم عبادت کنی، به میل همنشینانت غذا میخوری
وقتی روزه میگیری شک نداری که لحظه به لحظه
داری خدا را از خویشتن راضی میکنی
و وقتی میل همنشینانت را در نظر میگیری
و همانی را میخوری که آنها دوست دارند
با لقمه به لقمۀ غذا لبخند همۀ فرشتهها را میبینی
تو وقتی فریاد میزنی به خاطر خدا
احساس میکنی با هر فریادی
صدای بلند احسنت اهل آسمان را میشنوی
و وقتی به خاطر خدا سکوت میکنی
صدای خدا را در گوش خودت میشنوی که چه دلربا آفرین میگوید.
میشود اینهایی را که گفتم، با خودم قیاس نکنم
و تنها التماس کنم به تو که مرا شبیه خودت کنی؟!
التماس میکنم مرا شبیه خودت کن!
شبت بخیر بهترین بندۀ خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃قلّۀ همۀ خوبیها
تو قلّۀ همۀ خوبیها و زیباییها هستی.
کسی که شبیه تو شود
قلّه را فتح میکند
و اگر از تو فاصله گرفت
قعر درّه میشود خانهاش.
عقل ندارد کسی که قلّه را رها میکند
و به درّه قانع میشود
پس به یقین میشود گفت
آنهایی که دوست ندارند شبیه تو شوند، عاقل نیستند.
من دوست دارم عقلم را به کار بیندازم
عقلی که خدا داده تا با آن بهشت را به دست بیاورم.
بهشتتر از وجود تو بهشتی سراغ ندارم
من می خواهم با عقلم تو را به دست بیاورم
پس باید شبیه تو شوم
و گر نه تو را از دست میدهم.
باز هم میخواهم بروم سراغ توحید تو
از توحیدت بگویم و بگویم
تا وقتی توحید خودم را نگاه کردم
لااقل کمی به توحید تو شباهت داشته باشد.
تو خیر و شرّ خویش را
فقط در دست خدا میبینی.
خدا بخواهد خیری به تو برساند
یقین داری که هیچ قدرتی در عالم
نمیتواند یک تکه سنگ کوچک را هم
در مسیر خیر خدا بیندازد
و تردید نداری که اگر خدا بخواهد بلایی نازل کند
دست هیچ قدرتی توان بر گرداندنش را ندارد.
این شعاعی از توحید توست
که موجب شده دیگر از هیچ چیز و هیچ کسی نترسی جز خدا
دست نیاز به سوی هیچ کسی دراز نکنی، جز خدا
بر کسی توکّل نکنی، جز خدا.
چه قدر این «فقط خدا»های زندگی تو قشنگ است.
من خیر و شرّ خویش را در دست این و آن میبینم
که این قدر شب و روزم پر است از اضطراب و تشویش.
خدا برای من کسی است در کنار دیگران
تازه اگر باشد
و شاید اگر بخواهم بیپردهتر سخن بگویم
باید بگویم قدرت دیگران در قاموس توحیدی من
بیشتر از قدرت خداست
زیرا من از دیگران بیشتر میترسم تا خدا
به سوی دیگران بیشتر دست دراز میکنم تا خدا
توکل و اعتمادم به دیگران بیشتر است تا خدا
تو میگویی چه کار باید کرد با این همه فاصله؟
من اگر تو را نمیشناختم و مهربانی بیاندازهات را
اگر ناامید نمیشدم،عقل نداشتم.
داروی یأس این همه فاصله
مهربانی توست که میدانم آینۀ رحمت بیانتهای خداست.
کم کن این همه فاصله را آقا!
شبت بخیر مرد مهربانیها!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃ترجمۀ توحید ناب
شنیده بودم خدا ما را که آفرید
بر فطرت کمالجویی آفرید
و ما وقتی که به کمال میرسیم، آرام میشویم.
گفته بودند هر چیزی جز کمال اگر آراممان کند
آرامش قبل از طوفان است
هر آن، باید منتظر از میان رفتن چنین آرامشی بود.
نوشته بودند وقتی به کمال نرسیدی و احساس آرامش کردی
بدان که از مسیر آدمیت بیرون رفتهای.
به قدری شنیدم کمال و کمال و کمال و نفهمیدم که کمال چیست
که دیگر از شنیدن نامش حسّ بدی پیدا کردم
آرامش همۀ وجودم را به کمال گره زدند
امّا آخرش نفهمیدم که این کمال چیست یا کیست و در کجاست.
آقا!
کاش از همان اوّلی که گفتند
بر فطرت کمالجویی آفریده شدهام
میگفتند کمال، خود تویی
تا میفهمیدم که من بر فطرت پیدا کردن تو آفریده شدهام.
کاش گفته بودند: من باید به تو برسم تا آرام شوم
و ای کاش میگفتند اگر به جز تو چیزی یا کسی آرامم کند
پس از آن، باید منتظر طوفانی سهمگین باشم
و ای کاش شنیده بودم
اگر کسی بدون رسیدن به تو احساس آرامش کرد
باید یقین کند که از آدمیت بیرون رفته.
همۀ اینها به کنار.
ای کاش میگفتند به کمال رسیدن، یعنی شبیه تو شدن
اگر کسی شبیه تو نشد و خودش را باکمال دید
کالانعام است بل هم اضل.
باید شبیه تو شد، من از کالانعام میترسم
و از بل هم اضل وحشت دارم.
تو آخرش با «فقط خدا»های زندگیات میکُشی مرا.
این «فقط خدا»ها به قدری زندگیات را قشنگ کرده
که طاقت میخواهد تماشای این همه زیبایی و نمردن.
من به «ایّاک نستعین» که میرسم
دست خودم نیست، یاد تو میافتم.
اوّلین بار که این گل زیبای گلستان حمد را برایم معنا کردند
شنیدم که یعنی: تنها از تو یاری میجویم
امّا وقتی تو را شناختم، فهمیدم حقیقت «ایاک نستعین» چیست.
التماس برای کمک را کسی از تو نشنیده
مگر وقتی چشمت رو به آسمان به سوی خداست.
تو به دنیا نیامده، دشمن داشتی
از آب و گل در نیامده، یتیم شدی
و کودک بودی و غایب شدی
و تا به امروز هم غریبترین بندۀ خدا روی زمینی
امّا جز در پیشگاه خدا
کسی دستی از تو ندیده که به نیاز دراز شده باشد
«ایاک نستعین» را در گوشم مکرّر بخوان
من عجیب محتاج «ایاک نستعین»ِ تو هستم.
دست نیازم را وقتی به سوی کسی غیر از خدا دراز کردم
اگر خواستی بشکن آقا!
دستی که نمیگذارد شبیه تو شوم
شکسته باشد بهتر است.
شبت بخیر ترجمۀ توحید ناب!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi