هدایت شده از لالایی خدا
0167 ale_emran 72-74.mp3
9.88M
#لالایی_خدا ۱۶۷
#سوره_آل_عمران آیات ۷۴ - ۷۲
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
«ماموریت ویژه(۲)»
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
📣 بچّههای لالایی خدا!
رزمندههای جبهه مواسات!
از لشگر بچّههای صاحب زمانی جا نمونید.
🔴 بچه های سحری لالایی خدا!
کسایی که دوست دارن عمو عباسی شب جمعه بهشون زنگ بزنن و قرار بچه های سحری رو یاد آوری کنن، اسمشون رو به همراه شماره تلفن به این آدرس ارسال کنن👇👇👇👇👇
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSceo3c6E4RaXJp9vGI0QRANsN-vI1ufr4ieLuzLhb5gYc-IPw/viewform?usp=sf_link
#رزمایش_مواسات
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
@lalaiekhoda
🍃پسرِ یلِ خیبرگشا
تردید، بلای جان عشق است.
کنار عشق که مینشیند، ذره ذره از وجودش میکَند.
از تردید باید ترسید.
من از تردید میترسم.
صدای پای تردید که میآید
وحشت همۀ وجودم را میگیرد.
تردید، بلای جان عشق است.
وقتی زیاد میشود
عشق را نیمه جان میکند.
زیادتر اگر شد عشق را میکُشد.
کسی اگر از من بپرسد تردید چیست
بلافاصله میگویم قتلگاه عشق.
عشقی که در این قتلگاه کشته میشود
مِیته است، شهید نیست.
حیف از عشقی که میشد جان بدهد به زمین و آسمان
ولی حالا مردار است و کاری از او بر نمیآید.
تردید، بلای جان عشق است.
وای از وقتی که نقاب یقین بزند بر چهرهاش!
زهرِ تردیدِ یقیننما، پیل افکن است.
از روزگار باید پرسید چه قدر عاشق دیده
که با زهر این تردید، تار و مار شدهاند؟
آقا!
تردیدها با تو دوست نیستند
با هر کسی هم که بخواهد با تو دوست شود، سرِ دشمنی دارند.
من میخواهم دوست تو باشم
ولی تردیدها نمیگذارند.
التماس میکنم مرا با این تردیدها تنها نگذار.
بی تو توانی برای جنگیدن با این تردیدها ندارم.
شبت بخیر پسرِ یلِ خیبرگشا!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
8.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : تعیین وظایف، بر اساس نیاز فطری انسانها است
👤 #حجت_الاسلام_عباسی_ولدی
💠 #سمت_خدا
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
4⃣ ترس 📛امر و نهیهایی که والدین برای مقابله با آزادی بچّهها به کار میبرند، آسیبهای بسیاری دار
5⃣ از بین رفتن برخی از علاقههای مثبت
✅ ارتباط کودک با برخی از امور، با بازی آغاز میشود. مثلاً ارتباط کودک با کتاب، با خواندن آغاز نمیشود؛ بلکه بازی، اوّلین راه ارتباطیِ کودک با کتاب است.
💟 او دوست دارد هر طوری که دلش میخواهد، با کتاب، بازی کند؛ حتّی با پاره کردن آن. بچّهها از موسیقی و آهنگ جمع شدن یا پاره شدن کاغذ، به شدّت لذّت میبرند
📛 اگر بازی با کتاب برای کودک با خشونت و تندی والدین همراه باشد، آرام آرام، علاقۀ او به کتاب از بین میرود؛ زیرا کتاب و خشونت در ذهن او، همراه هم میشود و وقتی نام کتاب میآید، یاد خشونت در ذهن او زنده میشود. در این جاست که تنفّر از خشونت، او را از کتاب هم دور میکند.
📚منِ دیگرِ ما، کتاب سوم، صفحه ۶۲
#من_دیگر_ما
#کتاب_سوم
#گزارههای_رفتاری
#تربیت_فرزند
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃محبوب خدا
بارها و بارها راهها را پیمودم و رسیدم به نزدیک خانهات.
لحظهای گرفتار تردید شدم و فرسنگها دور شدم از تو.
میترسم آخرش از این نزدیک شدنها و دور شدنها خسته شوم.
سخت است نزدیک خانۀ یار شوی
و خودت را در آغوش او خیال کنی
ولی هنوز خیالت تحقّق نیافته
خودت را گرفتار راهی طولانی ببینی
که حتّی نمایی مبهم از خانۀ دوست هم از آن جا پیدا نیست.
میدانم که برای عاشق دلداده
بارها و بارها شروع کردنهای دوباره، مثل بار اوّل است
امّا مشکل این جاست که من عاشق دلداده نیستم.
بعید نیست تو عاشق دلداده را
بارها و بارها از درِ خانهات برانی
تا عشقش صیقل بیشتری پیدا کند.
چنین عاشقی، تا آخر عمر هم اگر در راه باشد
باز هم دلش به عشقی خوش است که دلش را تسخیر کرده
امّا این عاشق دلداده کجا و منی که گرفتار تردیدم!؟
نزدیک شدنها و دور شدنهای من
اگر میل دل تو بود
هر چه قدر دورتر میشدم، بیشتر جان میگرفتم
امّا صد حیف که من چوب تردیدها را میخورم و دور میشوم.
آقا!
وقتی با مشتی که از تردیدها به سینهام میخورد
ازخانهات دور میشوم، حتّی اگر یک قدم باشد
به اندازۀ یک روزگار فاصله میشود برای من.
قصّه فقط قصّۀ تردید نیست
قصّۀ داغ شرمی است که از تو به خاطر این تردیدها به جانم میافتد.
فاصله را تحمّل کنم یا داغ این شرمها را؟
شبت بخیر محبوب خدا!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
10.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : یکی از دلایل پرخاشگری فرزندان، عدم توجه به نیازهای آنهاست
👤 #حجت_الاسلام_عباسی_ولدی
💠 #سمت_خدا
@abbasivaladi
🍃 آسایش عالم
دادم را از این تردیدها از کجا باید بستانم؟
چند بار باید نزدیک خانهات شوم
و با ضربۀ سهمگین یک تردید
فرسنگها فاصله بگیرم از تو؟
همین چند روز پیش مگر نبود
که تا چند قدمی خانهات آمدم
و تردیدِ میان آسایش و رسیدن به تو، سراغم را گرفت؟
همین که ماندم تو را انتخاب کنم یا آسایشم را
دیدم حتّی شبهی از خانهات پیدا نیست.
اوّلش فکر نمیکردم که تردید است.
با خودم داشتم میگفتم حالا که خانهات نزدیک است
کمی آسایش هم لازم است.
با این تن رنجور و خسته، باید مدارا کرد.
همین حرفها را داشتم با خودم میزدم
که دیدم حال و هوایم عوض شد
بو کشیدم، دیگر بوی عطر تو نمیآمد.
دور و برم را نگاه کردم.
کویر بود و برهوت.
به خودم برگشتم و دیدم چند لحظهای در این تردید فرو رفته بودم:
آیا این همه نفس نفس زدن برای تو لازم است؟
مگر نیازی است که در راه وصال تو آسایش را بر خویش حرام کرد؟
اصلاً چه کسی گفته راه تو و آسایش، سر سازش با هم ندارند؟
حالا کمی دیرتر از اگر به تو برسیم، چه میشود؟
وقتی که از خانۀ برای بار چندم دور افتادم
فهمیدم کسی که در راه وصال تو دنبال آسایش است
باید دور خانۀ تو را خط بکشد.
دیگر تردید ندارم.
خدا کند که اگر باز هم به خانۀ تو نزدیک شدم
گرفتار پنجۀ این تردید نشوم!
شبت بخیر آسایش عالم!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : انجام وظایف، موجب ایجاد آرامش در دیگران می شود
👤 #حجت_الاسلام_عباسی_ولدی
💠 #سمت_خدا
@abbasivaladi
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : رابطه ولی خدا با مردم، بر اساس آرامش بخشی است
👤 #حجت_الاسلام_عباسی_ولدی
💠 #سمت_خدا
@abbasivaladi