چقدر دلم تنگ شده برای پاکی های دوران کودکی ام!
🍃اشک رقیب
دلم را میشکست.
آهش نفسم را بند می آورد
🍃امروز در مسابقههای دنیایی
که تو مقصدش نیستی
رقیب، دشمن من است.
اشک که میریزد
دلم خنک میشود.
آه که میکشد
نعرۀ شادی، در و دیوار دلم را می لرزاند.
🍃رقابتهای دوران کودکی
شادی در شادی بود.
رقابتهای امروزم
شادی در غم و غم در شادی است.
شادی من در غم رقیبان
و غمم در شادی آنان.
خستهام از این همه خودخواهی!
🍃رقابتهای کودکانه
راه بزرگ شدنم بود.
زمین که میخوردم
بلند شدن را یاد میگرفتم.
🍃برنده که میشدم
جوانمردی را میآموختم.
شکست که میخوردم
به دنبال راه پیروزی میگشتم.
🍃امان از رقابتهای امروزم!
که هر روز، کوچکتر از دیروزم!
زمین که میخورم
به زمین و زمان ناسزا میگویم.
برنده که میشوم
نیشتر میزنم به دل رقیبان.
شکست که میخورم
بغض و کینه
لایه بر لایه متراکم میشود روی دلم.
🍃وای!
هرچه بازمیگردم به کودکی
دلم بیشتر میگیرد.
بازیهای کودکانه
با بزرگ شدن من بزرگ میشدند.
هر سال به بازیهای سال گذشتهام میخندیدم.
🍃اما حالا چه آمده بر سرم
که هرچه بزرگتر میشوم
بازیهایم کوچکتر میشوند؟
بازیهایم بوی تعفن میدهند
⬅️ادامه دارد.......
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃چقدر دلم تنگ شده برا پاکی های دوران کودکی ام!
🍃رقابتهای دوران کودکی
شادی در شادی بود.
رقابتهای امروزم
شادی در غم و غم در شادی است.
شادی من در غم رقیبان
و غمم در شادی آنان.
خستهام از این همه خودخواهی!
🍃رقابتهای کودکانه
راه بزرگ شدنم بود.
زمین که میخوردم
بلند شدن را یاد میگرفتم.
برنده که میشدم
جوانمردی را میآموختم.
شکست که میخوردم
به دنبال راه پیروزی میگشتم.
🍃وای!
هرچه بازمیگردم به کودکی
دلم بیشتر میگیرد.
بازیهای کودکانه
با بزرگ شدن من بزرگ میشدند.
هر سال به بازیهای سال گذشتهام میخندیدم.
🍃اما حالا چه آمده بر سرم
که هرچه بزرگتر میشوم
بازیهایم کوچکتر میشوند؟
بازیهایم بوی تعفن میدهند
🍃من هنوز مقصدم دنیاست
تا کی این همه دست بالای دست ببینم
و پشت سر هم دو دستی بر سر خودم بکوبم؟
به قدری بر سرم کوبیدهام
که دیگر نه دستم توان دارد
و نه سرم تاب این دستها را.
خستهام آقا!
بگو چه کار کنم؟
🍃نفس نفس زدنها
در رقابتی که تو مقصودش هستی
عبادت است
و چه عبادتی!
تو خودت با دست خودت
زمینخورده های مسیر مسابقهات را
بلند میکنی.
تو به قدری زیادی
که اگر همۀ عالم یکجا در این مسابقه به تو برسند
به همه میرسی
بی آن که سهم کسی حتی به اندازۀ ذرهای کم بیاید.
🍃شنیدهام تو
از زمینخورده های مسابقۀ دنیا
دستگیری میکنی
و میاندازیشان در مسیر مسابقۀ خودت.
درست شنیدهام؟
پس بیا و من زمینخورده را
از میان انبوده رقیبان بیرون بکش
که سخت محتاج دستگیریَم.
🍃در گیرودارِ نفس نفس زدنهایم
حواست به نفَس آخرم باشد!
دوست دارم نفس آخر را
در مسیر به دست آوردن تو از سینه برآورم!
منتظرم زیر این همه دست و پا
زودتر بیا آقا!
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃آه از این همه کاهی که کوه پنداشته شد!
🍃خانهای که رنگ تو را گرفته
بوی تو را میدهد
از در و دیوارش
نام تو به گوش میرسد
و همیشه
صدای پای تو را میشود در آن شنید
خانۀ دل بستن است.
به این راحتی نمیشود از این خانه دل کند
🍃در این خانه نمیشود خوابید
اصلاً خواب برای چه؟
مست که خواب ندارد!
خواب برای کسانی است که تو را ندارند
و مجبورند بخوابند
تا یادشان برود نداشتن تو را.
🍃اهالی این خانه نمیخوابند
فقط چشم بر هم میگذارند.
چشمهای اهل این خانه
که روی هم میآید
معنیش این است
که قرارشان با تو در این دنیا سر رسیده
و باید برای عشقبازی با تو
به دنیای دیگری بروند.
🍃اهالی این دنیا
تاب تماشای عشقبازیِ اینها با تو را ندارند
اما در آن دنیا
دیگر غریبهای نیست.
هر طور که بخواهند، عشق میبازند
بی آن که انگ هوسبازی یا ننگ خیالبافی
بر جبین بیگناهشان بخورد.
🍃دل بچههای این خانه
میخانۀ سیّار است.
پایشان را که بیرون میگذارند
بوی شراب عشق تو
از دهانشان در کوچه میپیچد
و بچههای دیگر را هم
مشتری میخانۀ محبتت میکند.
🍃بچههای این خانه
از کودکی، ساقیِ عشق تواند.
خمره خمره شراب، از خانه به کوچه میبرند
و جام دل بچههای محل را
لبریز میکنند.
🍃در این خانهها
بچهها مست میشوند
به قدری که وقتی به کوچه میروند
به خواب غفلتِ بچههای کوچه
مبتلا نمیشوند.
اینها رسولان خدایند
برای بیدار کردن بچههای دیگر از خواب غفلت.
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃من خیالاتی نیستم
هر کسی نداند، تو خوب میدانی
که اینها بافتۀ خیال من نیست
عین واقعیت است
ولی مردمِ از تو دور
نام خیال بر آن نهادهاند.
🍃خیال
چیزی است
که نشانی از تو نداشته باشد.
خانههای مردم امروز
روی آب بنا شده
و خیال میکنند که در دل زمین پِی زدهاند.
🍃مگر میشود خانهای
رنگ و بوی تو را نداشته باشد
اما بنیانش مرصوص باشد؟
🍃آه از این همه کاهی که کوه پنداشته شد!
و این همه کوهی که کاه به حساب آمد!
آه از این همه راهی که چاه پنداشته شد!
و این همه چاهی که راه به حساب آمد!
🍃امروز پدران و مادرانی که خانهشان
روی آب بنا شده
بچهها را منع میکنند
از بازیِ بیرون از خانه
و من هرچه فکر کردم
نفهمیدم فرق این خانهها با کوچهها چیست؟
🍃خانهای که ردّپای تو در آن نیست
همان کوچه است
اما کوچهای که چهار دیوار دارد.
🍃در این خانهها
شاید بچهها حرف زشت نشنوند
ولی مگر حرف زشت
فقط همینهایی است
که بچههای کوچه میگویند؟
زشتتر از زشت
حرفهایی هستند که رنگ و بوی تو را ندارند.
🍃چرا زشت و زیبای این مردم
این قدر رنگ عوض کرده، آقا؟!
صبح و شام
زشتترین حرفها را میزنند
به خیال این که دارند قشنگ حرف میزنند.
🍃آقا!
خودت به فریاد بچههایی برس
که گرفتار کوچههای چاردیواریاند.
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃کاش زندگی را مثل کودکیهایم بازی میکردم!
🍃کاش بچه بودم!
هنوز راه رفتن را یاد نگرفته بودم
حرف زدن بلد نبودم
کاش حتی هنوز
مادرم آب میداد به من!
لیوان آب را میگرفت جلوی دهانم
کمی بالا میآورد
و من جرعه جرعه مینوشیدم
و مادرم قربان صدقه ام میرفت.
🍃کاش تازه اول بازیهایم بود!
و به جای این که مثل الآن
زندگی را در بزرگی، بازی کنم
بازی را کوچک شدۀ زندگی میدیدم
و در بازی تجربه میکردم
تا در زندگی، زندگی کنم.
🍃کاش کسی به من میگفت
«بالابلندی» یعنی
هرکه بالا باشد
از بند و از گزند در امان است.
پایین که بیایی
دنبالت میکنند
تا جایی که نفست بند بیاید.
🍃من زندگی را در بازیهایم تجربه نکرده بودم
که وقتی بزرگ شدم
پایین را بالا انگاشتم
و اسیر دانه و دام شدم.
🍃«گرگم و گلّه میبرم» را بازی کردم
اما چرا کسی به من نگفت
گرگ کیست
و چوپان این گله کدام است؟
🍃من تو را که چوپانم بودی
گم کردم
و گرفتار دندانهای تیز گرگها شدم.
رفته رفته خودم برای خودم گرگی شدهام، آقا!
🍃در خاله بازی
مادر که میشدم
دلسوز بودم.
پدر که میشدم
دلم برای زن و بچهام میتپید.
حواسم نبود
که خالهبازی
تمرین رها شدن از خالهزنکبازی است.
کاش الآن هم
همان پدر یا همان مادر خالهبازیهایم بودم!
همان قدر مهربان و دلسوز
.
🍃کاش الآن هم
مثل خالهبازیها
سرم در زندگی خودم بود.
خسته شده ام
از این همه سر دواندن در زندگی این و آن.
🍃در «گل یا پوچ»
باید میفهمیدم
که گُل در این عالم، فقط یکی است
و همه باید در اندیشۀ پیدا کردنِ همان یک گل باشند.
چرا کسی به من نگفت
«اگر دنبال گل گشتی
و پیدایش نکردی
باز هم برو
برو
برو
که جوینده یابنده است»؟
🍃وقتی «گل یا پوچ» را دسته جمعی بازی میکردیم
چه خوب بود اگر میفهمیدیم
به دنبال گل گشتن
اگر دسته جمعی باشد
طعم دیگری دارد!
⬅️ادامه دارد.......
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍂در «گل یا پوچ»
باید میفهمیدم
که گُل در این عالم، فقط یکی است
و همه باید در اندیشۀ پیدا کردنِ همان یک گل باشند.
چرا کسی به من نگفت
«اگر دنبال گل گشتی
و پیدایش نکردی
باز هم برو
برو
برو
که جوینده یابنده است»؟
🍂وقتی «گل یا پوچ» را دسته جمعی بازی میکردیم
چه خوب بود اگر میفهمیدیم
به دنبال گل گشتن
اگر دستهجمعی باشد
طعم دیگری دارد!
🍂میخواهم بچه شوم
و باز هم خاکبازی کنم.
میخواهم گِل درست کنم
خانه بسازم
تمام که شد، خراب کنم
تا یقین کنم
خانه ها عاقبت ویرانه میشوند
تا دیگر این قدر
به در و دیوار خانهام دل نبندم.
🍂با پدرم که «قایم باشک» بازی میکردم
پدرم که پنهان میشد
با این که میدانستم همین نزدیکی است
تاب پنهان شدنش را نداشتم
کمی که دیر میشد
ترس، وجودم را میگرفت.
میخواستم گریه کنم
پدرم که پیدا میشد
از شوق پیدا شدنش
یادم میرفت که در حال بازیام.
🍂تو از کی پنهان شدهای آقا؟!
چرا ترس وجودم را نگرفته؟
پس شوق پیداشدنت کجاست؟
چرا بازی دنیا را فراموش نکردهام؟
🍂بازی شکست داشت
پیروزی داشت
وقتی شکست
درس عبرت میشد
پلهای میشد برای بالا رفتن.
وقتی که پیروزی
مایۀ غرور میشد
طنابی میشد برای پایین افتادن.
🍂بازی، قاعده داشت
شکست و پیروزیاش معلوم بود
جرزنی، زیر پا گذاشتن قاعدههای بازی بود
کاش زندگیهای بزرگسالی مان
مثل بازیهای کودکیمان
قاعده داشتند!
امروز شکستها نام پیروزی به خود میگیرند
و بر پیروزیها مُهر شکست کوفته می شود.
همه جرزن شدهایم، آقا!
🍂یادت هست اولش گفتم:
«کاش تازه اول بازیهایم بود
و به جای این که مثل الآن
زندگی را در بزرگی، بازی کنم
بازی را کوچک شدۀ زندگی میدیدم
و در بازی تجربه میکردم
تا در زندگی، زندگی کنم»؟
حالا آرزویم عوض شده
با صدای بلند میگویم تا همه بشنوند:
کاش زندگی را مثل کودکیهایم بازی میکردم!
🍂بازیهای کودکانهام
جدیتر از این چیزی است
که نامش را زندگی نهادهام.
دلم برای کودکیام
برای بازیهای کودکانهام تنگ شده.
🍂تو که صاحبِ زمانی
تو که زمان، دست به سینه و گوش به فرمان توست
میشود به زمان دستور بدهی
که مرا برگرداند به کودکیام؟
دلم کودکی میخواهد
از این خودِ بزرگ شدهام خستهام، آقا!
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍀 گاهی میشود بر قالیچۀ خیال نشست
و پرواز کرد به آسمان آرزوها.
آرزو اگر رنگ تو را داشته باشد
فقط بافتۀ ذهن نیست
میشود بر آن جامۀ حقیقت هم پوشاند.
آرزو دارم بشوم مثل تو، مثل خود تو
🍀 بخندم، وقتی تو میخندی
اخم کنم، وقتی تو اخم میکنی
سکوت کنم، وقتی تو سکوت میکنی
فریاد بکشم، وقتی تو فریاد میکشی
🍀به قدری مثل تو بشوم
که وقتی آمدی
و مردم کارهای تو را دیدند
بفهمند که غزلهای عاشقانۀ من
تنها ردیف کردن واژهها نبود
حال دلم بود
که واژهها زحمت بیانش را میکشیدند.
📚بازی چه محراب خوبی است برای عبادت
⬅️ لینک خرید کتاب👇👇👇
🌐http://ketabefetrat.com
#بهانه_بودن
#امام_زمان
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
من میخواهم با مثل تو شدن
خانهام را محل ظهورت کنم.
میشود دیگر؟
نمیشود؟
پیش از آن که بیایی
میشود اهل هر خانهای
ظهور تو را با چشمهایشان ببینند.
وقتی یکی در خانه ای مثل تو میشود
گویی تو قدم گذاشتهای به آن خانه.
ببخش که گفتم «گویی»
تو «حتماً» به خانهای که یکی مثل خودت آن جاست
سر میزنی.
اشتباه که نمیکنم آقا!؟
معنای ظهور اگر این نیست
پس چیست؟
📚بازی چه محراب خوبی است برای عبادت
⬅️ لینک خرید کتاب👇👇👇
🌐http://ketabefetrat.com
#بهانه_بودن
#امام_زمان
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
من اگر با کودکانم
مثل تو حرف بزنم
مثل تو رفتار کنم
طعمِ با تو بودن به کامشان می نشیند.
من اهل کتمان حقیقت نیستم
با بچه ها اگر بازی کنم
به آنها خواهم گفت
که در مکتب تو یاد گرفته ام
محبت را رفیقِ بازی کنم.
من می خواهم از همین امروز
همبازی بچه هایم باشم
تا بدانند چقدر دوستشان دارم
و به آنها خواهم گفت
که محبت تو به بچه ها بود
که مرا از جان، شیفته آنان کرد.
📚بازی چه محراب خوبی است برای عبادت
⬅️ لینک خرید کتاب👇👇👇
🌐http://ketabefetrat.com
#بهانه_بودن
#امام_زمان
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
من اگر با کودکانم
مثل تو حرف بزنم
مثل تو رفتار کنم
طعمِ با تو بودن به کامشان می نشیند.
من اهل کتمان حقیقت نیستم
با بچه ها اگر بازی کنم
به آنها خواهم گفت
که در مکتب تو یاد گرفته ام
محبت را رفیقِ بازی کنم.
من می خواهم از همین امروز
همبازی بچه هایم باشم
تا بدانند چقدر دوستشان دارم
و به آنها خواهم گفت
که محبت تو به بچه ها بود
که مرا از جان، شیفته آنان کرد.
📚بازی چه محراب خوبی است برای عبادت
⬅️ لینک خرید کتاب👇👇👇
🌐http://ketabefetrat.com
#بهانه_بودن
#امام_زمان
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃آقاجان!
من اگر با کودکانم
مثل تو حرف بزنم
مثل تو رفتار کنم
طعمِ با تو بودن به کامشان می نشیند.
🍃من اهل کتمان حقیقت نیستم
با بچه ها اگر بازی کنم
به آنها خواهم گفت
که در مکتب تو یاد گرفته ام
محبت را رفیقِ بازی کنم.
🍃من می خواهم از همین امروز
همبازی بچه هایم باشم
تا بدانند چقدر دوستشان دارم
و به آنها خواهم گفت
که محبت تو به بچه ها بود
که مرا از جان، شیفته آنان کرد.
📚بازی چه محراب خوبی است برای عبادت (ضمیمه کتاب چهارم مجموعه من دیگر ما)
#بهانه_بودن
#امام_زمان
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi