eitaa logo
محسن عباسی ولدی
54.5هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
343 فایل
زیر مجموعهٔ کانون فرهنگی_تبلیغی آیین فطرت توحیدی کانال ‌زیر نظر مستقیم حاج آقا عباسی ولدی اداره ‌می‌شود. کانال ها و آدرسهای کانون: ktft.ir/v سایت و ادمین فروش انتشارات آیین فطرت: ketabefetrat.com @foroosh_fetrat ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃خدایا! اگر دلم اسیر محبّتت نباشد، سر به ناکجاآباد می‌گذارد. پس دلم را مالامال از محبّت خویش کن. بنده‌ای که مولا را دوست بدارد ولی از او حساب نبرد، هنوز تا حقیقت محبّت، فرسنگها راه دارد. وقتی دلم را خانۀ محبّت خویش کردی، ترس از خود را هم روزی‌ام کن. 🍃 زبانم را به تصدیق خویش گویا کن و دلم را از گوهر ایمانِ به خود، آکنده کن. نشانۀ صدق محبّت، آن است که غم‌های عاشق همه رنگ محبوب به خود بگیرد. خدایا! دلم را لبریز غم و اندوه خویش کن، مگر می‌شود عاشق بود و شوق لقاء نداشت؟ 🍃الهی! به دلم دستی بکش تا تمام وجودم شوق دیدار تو گردد. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۳۰ @abbasivaladi
🍃شکر خدایی را که تا به بن‌بست‌های نیاز رسیدم و از او طلب کردم، بلافاصله آنچه میخواستم در دستان کرم خویش قرار داد و عطایم کرد؛ امّا وقتی که او دست به سویم دراز کرد و از من قرضی خواست، دستانم را مشت کردم و بخل ورزیدم و بی‌اعتنا از کنار درخواستش رد شدم. 🍃شکر خدای را که هر حاجتی داشتم، در هر زمانی که خواستم صدایش زدم و او هم پاسخم داد. 🍃حرف‌های دلم بسیار است و نمی‌توانم سفرۀ دلم را برای هر کسی باز کنم، ولی شکر خدایی را که هر زمان، به هر اندازه که خواستم با او خلوت کردم و حرف دل با او زدم، بی آن که واسطه‌ای در میان باشد. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۳۱ @abbasivaladi
🍃خدای را شکر که مرا به خودش وانهاد و کارم را به خلق خویش واگذار نکرد. او مخلوقات خود را می‌شناسد و می‌داند اگر مرا به مردم وانَهد، سرمایۀ عزّتم را پایمالِ بخل و منّت و کِبر خود می کنند. 🍃شکر خدایی را که بساط محبّت برایم گسترد در حالی که نیازی به من نداشت. اگر به مهربانی اش ایمان نداشتم، باورم نمی‌شد که او با عظمت بی‌منتهایش، به من که جز فقر، سرمایۀ دیگری ندارم اظهار محبت کرده است. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۳۲ @abbasivaladi
أَوْ لَعَلَّكَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضاً عَنْكَ فَقَلَیتَنِی‏ یا شاید دیده‌ای از تو رو گردانده‌ام، پس خشم گرفته ای بر من أَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَنِی فِی مَقامِ الْكاذِبِینَ‏ فَرَفَضْتَنِی یا شاید در جایگاه دروغ‌گویانم دیده‌ای، پس رهایم كرده‌ای 🍃شب و روزم را که نگاه می‌کنم، می‌بینم جز آن زمان که خود را محتاج تو می‌دیدم، همیشه پشت به تو کرده، رو از تو برگردانده بودم؛ می‌شود باور کرد که تو از این رو به من خشم گرفته‌ای؟ و من نشانۀ تیر غضبت شده ام؟ 🍃من دروغ گفته ام. گفتم تنها تو را عبادت می‌کنم، امّا طوق بندگی هر کس و ناکسی را به گردن انداختم، جز تو. 🍃 گفتم تنها از تو یاری می‌جویم امّا دست نیاز به سوی همه دراز کردم و وقتی به سوی تو آمدم که همه ناامیدم کرده بودند. 🍃 از این «گفتم»‌های توخالی بسیار گفته ام؛ شاید دروغ‌هایم تو را از من ناامید کرده که این چنین رهایم کرده‌ای. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۳۳ @lalaiekhoda
🍃أَوْ لَعَلَّكَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شاكِرٍ لِنَعْمائِكَ فَحَرَمْتَنِی یا شاید دیده‌ای سپاسگزار نعمت‌هایت نیستم، پس محرومم ساخته‌ای 🍃أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجالِسِ الْعُلَماءِ فَخَذَلْتَنِی یا شاید مرا در مجلس دانایان و آگاهان، نیافته‌ای، پس خوارم كرده‌‌ای 🍃چه قدر نعمتم دادی و به جای شکرِ نعمت، کفران کردم و حق مُنعِم را زیر پا لِه کردم؟ 🍃 به گمانم وقتی دیدی چقدر ناشکرم، دیگر راه نعمت‌های خویش را بر من سد کرد‌ه‌ای، نه؟ 🍃برای رفتن به مجلس لهو و لعب، عطش داشتم و برای نشستن در مجالس علما امروز و فردا می‌کردم. 🍃خیال می‌کنم ترک همنشینی با عالمان ربّانی بود که موجب شد خدای مهربانم مرا این چنین خوار کند. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۳٤ @lalaiekhoda
🍃أَوْ لَعَلَّكَ رَأَیْتَنِی فِی الْغافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آیَسْتَنِی یا شاید در زمرۀ غافلانم دیده‌ای، پس از رحمت خویش ناامیدم فرموده ای 🍃أَوْ لَعَلَّكَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی یا شاید مرا مأنوس به همنشینی اهل بطالت دیده‌ای، پس مرا به همان بیهوده گذاران واگذاشته‌ای 🍃به انبوه معاصی و تلنبار گناهانم که نگاه می‌کنم، امید به رحمتت را در دلم کمرنگ می‌بینم. 🍃نکند مرا در زمرۀ غافلین که دیدی با یأس از رحمت خویش، کیفرم دادی! 🍃همنشینان من کسانی هستند که عمر به بطالت می‌‌گذرانند و روز و شبشان با هم تفاوتی نمی‌کند؛ از بس که روزشان در تاریکی غفلت از تو شب می‌شود. 🍃 حتماً ولع مرا به هم‌نشینی با آنان که دیدی از رفاقت با من، پا پس کشیدی و خلوت مرا با آنان بر هم نزدی. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۳۵ @lalaiekhoda
🍃أَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعائِی فَباعَدْتَنِی یا شاید دوست نداشتی دعایم را بشنوی، پس از درگاهت دورم كرده‌ای 🍃أَوْ لَعَلَّكَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی‏ كافَیْتَنِی یا شاید به جرم و گناهم كیفرم داده‌ای 🍃أَوْ لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَیائِی مِنْكَ جازَیْتَنِی یا شاید به خاطر کمبود حیا، مجازاتم كرده‌ای 🍃فکرش هم از هستی ساقطم می‌کند، امّا بگذار بگویم شاید تو جوابی دهی که مرا به زندگی بازگرداند. 🍃خدایا! از من فاصله بسیار گرفته‌ای، درست می‌گویم؟ 🍃اگر فاصله گرفتنت از من برای تربیت کردنم باشد، خوشحالم، امّا نکند دیگر دوست نداری آهنگ زبر و خشن صدای گناه آلودم را بشنوی که این همه از خودت دورم کرده‌ای؟ 🍃شاید هم این، مکافات جرم و جنایتی باشد که در مسیر بندگی تو مرتکب شده ام. شاید هم حیای اندک وذرّه بینی ام بوده که مرا مستحقّ چنین مجازاتی کرده است. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۳۶ @abbasivaladi
✨چہ مےشود ڪه شب جمعہ زائرٺ باشم دوباره ڪنج حرم، آبرو بده بہ گدا ✨کسے بہ جز تو درے وا نڪرد بر رویم دوباره در بہ درم، آبرو بده بہ گدا 🍃صلی الله علیک یا اباعبدالله🍃 @abbasivaladi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 | 🌷 🎙 سید رضا نریمانی سرنوشتی رو که نگات می‌سازه دوست دارم هرچی که منو یاد تو میندازه، دوست دارم... @abbasivaladi
✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨ امشب آرزویم همین است؛ مرا ببر به زیر گنبد حسیـن مرا به جایی ببر که هرشب شب آرزوهـاست... همان‌جا که امانِ عالم از تمامی بـلاهاست... @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃یه ذره منو ببین مگه من چند تا امام حسین دارم 🍃پای حرف من بشین مگه من چند تا امام حسین دارم @abbasivaladi