هدایت شده از لالایی خدا
آقا محمدحسن و یگانه زهرا خانم در حال بسته بندی بسته های ارزاق برای نیازمندان😊
#رزمایش_مواسات
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
سلام عموعباسی زینب سلمانی هستم از شهر مقدس قم از وقتی که قصه شما را درباره رزمایش مواسات گوش کردم با کمک مامانم مواد غذایی که تو خونه داشتیم را با نیازمندان تقسیم کردیم حالا قراره بابام ببره تا برسه به دستشون
#رزمایش_مواسات
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
سلام عمو عباسی
من با برادر و جمعی از هیئت محبان الرضا
برای نیازمندان ۱۰۰ بسته غذایی آماده کردیم
#رزمایش_مواسات
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
همکاری مائده خانم و محدثه خانم در طرح مواسات🤩
#رزمایش_مواسات
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
🔸سلام
عمو عباسی جان
ما برای رزمایش همدلی،
چند عدد روغن و رب و برنج و...
ومواد غذایی دادیم به مسجد محل که برسه به دست فقیر ها
و یکم پول.
ازطرف رضا و احمد
🔹سلام عموعباسی منو خواهرم دوقلو هستیم زهرا وزینب بیات از گلبهارشهری در نزدیکی مشهدمقدس .وقتی صحبتای رهبرعزیزمون و شما رو توکانال گوش کردم به همراه پدرومادرمون به روستای مادربزرگمون رفتیم واونجا یه گوسفند قربانی کردیم وبه نیازمند کمک کردیم ..لبیک یا خامنه ای ..
#رزمایش_مواسات
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
0130 baghareh 280-281.mp3
10.58M
#لالایی_خدا ۱۳۰
#سوره_بقره آیات ۲۸۱ - ۲۸۰
#محسن_عباسی_ولدی
#قصه
#نمایشنامه
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
منبع قصّه این برنامه👇
📚برگرفته از کتاب «بحار الأنوار، جلد ۴۳، صفحه ۳۳۳» اثر علامه محمد باقر مجلسی
📣 بچّههای لالای خدا!
رزمندههای جبهه مواسات!
از لشگر بچّههای صاحب زمانی جا نمونید.
#رزمایش_مواسات
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
@lalaiekhoda
🍃یار دلسوز من
میخواهم منتظر تو باشم
پس باید شبیه تو شوم.
من حق الناسی گفتهام و شنیدهام
امّا تو وقتی به حق به مردم میرسی
همۀ وجودت میشود توجه توجه توجه
حتّی به اندازۀ سنگینی یک کاه
روی دوشت حقی از مردم را احساس نمیکنی
خوش به حالت که این قدر سبکباری
من که به اندازۀ یک کوه
روی دوشم حق الناس هست
چه کار باید بکنم؟
من میدانم اگر بر فرض محال
به اندازۀ یک کاه از حق مردم روی دوشت بیاید
تو به اندازۀ یک کوه احساس سنگینی میکنی
من که یک کوه از حق مردم روی دوشم هست
ولی به اندازۀ یک کاه احساس سنگینی نمیکنم
چه کار باید بکنم؟
با این که حقّی از مردم در نامۀ عملت نیست
امّا وقتی به مناجات میایستی
از خدا میخواهی که اگر حقی هست و تو نمیدانی
همان را به لطف و بخشش خویش جبران کند
من که یقین دارم نامۀ عملم پر است از حق مردم
ولی در مناجاتها به التماس نمیافتم برای جبرانشان
چه کار باید بکنم
آقا!
بیا فکری کنیم برای این همه فاصله.
دلم برایت میسوزد
که داری مرا تحمّل میکنی.
کاش آخر کارم را همین حالا نشانم میدادی:
من آدم میشوم یا نه؟!
اگر آدم شدنی نیستم
حیف تو نیست که این قدر غصّۀ مرا بخوری!
گاهی که در خلوتم به فاصلۀ میان خودم تا تو فکر میکنم
و در این اندیشه فرو میروم
که با این همه فاصله
باز هم تو برایم دعا میکنی، به حالم غصّه میخوری
به دنبالم میآیی و دستم را میگیری
همۀ وجودم میشود امید.
من میدانم تو اهل تلف کردن عمرت نیستی
حتماً میدانی که یک روز آدم خواهم شد
که وقت مناجات، مرا دعا میکنی
و دلت را برای من خانۀ غم میکنی.
در کار خودم ماندهام
میفهمم که تو مرا دوست داری
ولی نمیدانم چرا قدر دوستداشتنهایت را نمیدانم.
گاهی میخواهم به تو بگویم
شاید نیاز باشد کمی هم با عتاب نگاهم کنی
ولی زبانم بند میآید
چون میدانم تاب عتاب تو را ندارم.
تو اگر با عتاب نگاهم کنی، من در جا میمیرم.
خودت فکری به حالم کن
این فاصلهها آخرش میکُشد مرا.
شبت بخیر یار دلسوز من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃معنای لطف و مهربانی
امروز داشتم قرآن میخواندم
رسیدم به آیهای که گویی نازل شده
برای در هم کوبیدن آرامشهای خیالیام.
این آیهها چه ناگهان از آدم میگیرند آرامش و قرارش را.
آیه داشت از دلهایی سخن میگفت
که چونان سنگاند و از سنگ هم سنگتر.
همیشه سنگ را نماد سختدلی و قساوت میدانستم
این آیه به من گفت: دلهایی هستند
که سنگها در سختی، از آنان کم میآورند.
سنگی که نماد قساوت است
گاهی از سینهاش چشمهای میجوشد
و زمینهای تشنه را سیراب میکند.
من دیدهام کوههایی را که از سنگِ سختاند
ولی از دلشان رود جاری میشود.
همین سنگ، گاهی خودش را بر دو نیم میکند
تا آبی جاری شود و جگر تشنه و تفتیدهای را خنک کند.
چه قدر سنگ برایم مهربان میشود
وقتی به آبی که از دلش میجوشد فکر میکنم.
آیه میگفت: بعضی از سنگها از خشیت و ترس خدا
از بالا به پایین میآیند
و حالا من ماندهام و این آیه و آرامشی که بر باد رفته.
یک نظر به دلم نگاه میکنم
و گوشه چشمی به سنگهایی که میبینم.
دل من سختتر است یا این سنگها؟!
تا امروز حتّی به این سؤال فکر نکرده بودم
تا چه رسد به این که بخواهم در پاسخش بیندیشم.
دل من سختتر است یا این سنگها؟!
آقا!
اجازه بده به جای فکر کردن به پاسخ این سؤال
مثل همیشه به شبیه شدن خودم به تو فکر کنم.
کسی اگر شبیه تو شد، دلش از برگ گل نازکتر میشود.
اگر دلهایی هست که سنگ
نمیتواند نماد قساوتشان باشد
دلهایی هم هست که برگ گل
نمیتواند نماد لطافتشان باشد.
دلهایی که شبیه دل توست
خودشان نماد لطافت شدهاند.
گلبرگها در برابر این دلها
احساس سختی و زبری دارند.
دل تو لطیف است؛ نه آه یتیمی را تاب تحمّل داری
و نه گناه بندهای دور افتاده از مولا را.
آه و گناه هر دو تو را آتش میزنند.
اشکهای همیشه جاری تو
حاصل دل لطیفی است
که بیخیال زندگی کردن را
گناه نابخشودنی خویش میداند.
محتاجم، سخت محتاجم به دلی که مثل دل تو لطیف باشد.
بیخیال زندگی کردن تنها از دلهایی بر میآید
که از سنگ هم سختتر شده باشند.
من از سنگ بودن دلم میترسم
چه رسد به سختتر شدن از سنگ.
با دل لطیفت دعایم کن
التماس دعا آقا!
شبت بخیر معنای لطافت و مهربانی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
n075 تا ساحل،گام چهارم،بخش اول.mp3
7.3M
✅ جایگاه محبّتورزی در زندگی مشترک
🌸 وقتی محبّت نبارد از آسمان زندگی تو، خشک میشود زمین دلت. تو از زمینِ خشکیده، انتظارِ حاصل داری؟!
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_دوم
#کتاب_صوتی
#قایق_مهربانی
#بایدهای_زندگی_مشترک1
🎧 گام چهارم (بخش اوّل)
@abbasivaladi