بسیجی شهید محسن باقریان🌻
تاریخ ولادت: 1345/5/28
محل ولادت: رفسنجان
تاریخ شهادت: 1361/11/21
محل شهادت: اروندرود، عملیات والفجر۸
مزار: گلزار شهدای رفسنجان
یادشهداکمترازشهادت نیست
امنیت اتفاقی نیست
مدیون قطره قطره خون شهدائیم
قدر دان خون شهدا باشیم
ادامه دهنده راه شان باشیم
صلوات یادت نره رفیق شهدایی
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔰زندگینامه شهید بزرگوار محسن باقریان
💐🍃شهید محسن باقریان در۲۸ مرداد سال ۱۳۴۵ در بخش ماهونک شهرستان رفسنجان در خانواده ای مذهبی ومتدین به دنیا آمد.
پدربزرگوارشون مرحوم حاج شیخ عباس باقریان از روحانیون مبارز دوران ستمشاهی بود ومادر بزرگوارشون سکینه سادات سجادی خواهرِ معلم شهید سید جلال سجادی هستند.
مادر شهید میگویند: محسن بچه اولم بود وقتی باردار بودم با خدای خودم عهد کردم اگه بچه ام سالم باشد تایکسال اورا با وضو شیر بدم
🌹🍃دوران ابتدایی رو در بخش ماهونک گذراندند ودوران راهنمایی چون در بخش ماهونک مدرسه راهنمایی نبود محسن مجبور بود به شهر بیاید وشبها پیش عموی خود مرحوم حاج اکبر باقریان میرفت،عموی شهید در بسیج نگهبانی میدادند ومحسن شبها کنار عموی خود نگهبانی میداد واین باعث شده بود که روزها توی کلاس چرت بزند بعدکه معلم خواسته بود پدر شهید به مدرسه بروند از ایشان سوال کرده بودند محسن شبها چکار میکند که روزها در کلاس چرت میزند؟ که پدر شهید گفتند همراه عمویش نگهبانی میدهد،پدر به محسن گفتند: پسرم الان موقع درس خواندن تو است ان شاالله۱۵ سال که شدی میتونی به جبهه بری پس الان درست را خوب بخوان.
محسن درسش را در مدرسه راهنمایی صاحب الزمان (عج)گذراند وبعداز پایان دوران راهنمایی وارد بسیج شدند.
🌷🍃شهید محسن باقریان در دوران مبارزات رژیم شاه همراه پدرومادر در راهپیمایی وتظاهرات علیه شاه شرکت میکرد ودر پخش اعلامیه ها همراه پدر بود.
با شروع جنگ تحمیلی همراه دایی بزرگوارشان شهید سید جلال سجادی وپسرخاله شهید محمد رضا ومحمدمهدی صالحی به جبهه ها رفتند ودوران غواصی را همراه فرمانده خود شهید حاج احمد امینی گذراندند،
شهید محسن باقریان دوست وهمراه شهید سید حمید میرافضلی بود واین دونفر علاقه شدیدی به هم داشتند که شهید سید حمید میرافضلی در جایی گفته بود محسن چشمهای مظلومی دارد.
بعداز شهادت سید حمید میرافضلی، محسن اصلا آروم قرار نداشت وخیلی ناراحت بود،
🌺🍃سال ۱۳۶۲ دایی بزرگوارشان شهید سید جلال سجادی به شهادت رسید ولی پیکر مطهرشان مفقود بود.
محسن بعداز شهادت دایی هر وقت از جبهه می آمد حتما به خانواده دایی شان سر نیزد ودوفرزند دایی رو به پارک میبرد وهرکار که زن دایی شان داشتند انجام میداد، محسن در وصیت نامه شان هم سفارش کرده بودند که به بچه های دایی سر بزنید.
✨✨✨✨
💥جمله ای هست که میگه: رفیق شهید، شهیدت میکنه،
خوبه که ادم رفیقی انتخاب کنه که اونو در راه خدا هدایت وهمراهی کنه
شهدارایادکنیدحتی بایک صلوات
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔹خاطرات از مادر گرامی شهید محسن باقریان:
❣یک روز محسن با لباس پاره از در اومد تو، نه رنگ داشت ونه حالی، بچه ام خیلی بد حال بودهرچی پرسیدم چی شده؟ چطوری؟ گفت چیزی نشده خوبم، نگران نشین، بعد خوابید.
کمی که خوابید بلند شد ووقتی نگرانی منو دید گفت: چندروز پیش با یک ماشین باری پر از مهمات وبمب وگلوله وتجهیزات میرفتیم خط مقدم، یه دفعه ماشین از جاده خارج شد وپرت شدیم توی دره، ما چند نفر نشسته بودیم عقب وانت، همه فریاد میزدند یا امام زمان، یا زهرا، یا امام حسین، خدایا خودت نجاتمون بده....
✨بی بی، خدا شاهده رسیدیم ته دره انگار کسی ماشین رو نگه داشت وآروم روی زمین گذاشت. من وچندتا از بچه ها پرت شدیم بیرون ولی هیچ کس کشته نشدومهمات هم منفجر نشدماشین صدمتر رفت ورفت تا نشست کف دره، خدا خیلی رحم کرد...
🌿🌿🌿🌿
🔸خاطره مادر از اخرین باری که شهید به جبهه رفت:
دفعه اخر رفت به همه خاله ها وعمه ها سر زد وحلالیت طلبید، خونه که اومد دیدم چندتا عکس بزرگ وچندتا عکس کوچک سه در چهار از خودش گرفته بود، گذاشت روی طاقچه،
پرسیدم چرا اینقدر عکس گرفتی؟؟؟
گفت بی بی شما که از من عکس ندارین، گفتم چندتا عکس گرفته باشم شما داشته باشید...
🌱محسن هروقت میخواست بره جبهه حلالیت وبهبودی میطلبید، همیشه میگفت بی بی من که قابل نیستم شهید بشم ولی شما من رو ببخشید، خیلی اذیتتون کردم حلالم کنید...
دفعه اخری هم چند بار این جمله ها رو گفت ودر اخر گفت: راستی بی بی من توی گردان غواصی هستم اگر شهید بشم لباس غواصی رو در می آورندیه وقت خدایی ناکرده ناراحت نشین... دلم هری ریخت پایین، دلم شور میزد، از حرفاش از عکساش.
💔بغلش کردم وبوسیدمش، قربون قد وبالاش برم میبایست خم بشه تا بتونه با من روبوسی کنه.
محسنم رفت، میگفتندتوی عملیات والفجر هشت وقتی از اروند رد میشدندوبه زمین عراقی ها رسیدندیه گلوله وخمپاره میاد میخوره وسط جمعشون ومحسن همراه فرمانده شون شهید حاج احمد امینی وخیلی های دیگه به شهادت رسید. وقتی آورندنش سالم بود از پشت ترکش خورده بود وگوشه لبش لبخندی داشت و آروم خوابیده بود😭😭😭
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
💞خاطره خواهرشهید:
من کوچیک بودم داداش هوای منو خیلی داشت، هروقت از جبهه می اومد قصه امام حسین (ع) وحضرت زینب (س) رو برام تعریف میکرد وبه بی بی سفارش کرده بود وحتی توی وصیت نامه هم گفته بودند که مواظب حجاب فاطمه باشید.
یادشهداکمترازشهادت نیست
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مَـقـامـ شُـهداء پیـش خُـدا..؟!🕊
🎤 شهیدقاسمسلیمانی♥️
یادشهداکمترازشهادت نیست
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
4_333285742727922174.mp3
4.21M
🔺 #تحدیر (تند خوانی) قرآن کریم
#جزء_هشتم
مدت زمان: ۳۴ دقیقه
حجم: ۴ مگابایت
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
ثواب سی جزء را هدیه کنیم محضر امام زمان عج الله و روح بلند امام و شهدا وعلما شهیدان یحیی و شعبانعلی و سلطانعلی گرایلی و یزدان سراجی وشهید مدافع حرم عباس کردانی وشهیدسجاد باوی
و سردار دلها حاج قاسم سلیمانی عزیز و یارانش و تمامی اموات مومنین ومومنات ورفتگان بنده حقیر وشما بزرگواران
اللهم عجل لولیک الفرج