#دلنوشته_شماره_سه
بسم رب الشهدا و الصدیقین
به نام حضرت او
بغض های گاه و بیگاه ما بر سد اشکهای ما می تازد
و چشمهای ما مثل ابر بهار می بارد
از وصیت نامه شهدا که حرف میزنی
شمیم عطر شهادت را به مشام می رساند یاد شما
آری یاد شما و خاطرات شما رد پای پرواز شما
بوسه میزنم بر عطر شهد شهدایی شما
یک بغل تنهایی و جاماندگی را پشت خاکریزهای شرهانی
جای می گذارم و میدوزم چشمهایم را به خادمین شهید شما
آنهایی که درون این خاک غریب پرسه زدن تا پرواز را یاد بگیرند
تا آسمان شقایقهای بیقرار
واژه ها نمیتوانند از شما بسرایند از شما عطر حضور بسازند
از مدافعان حرم
از شهدایی که در غربت پرکشیدند
سلام بر پیشانیهای ضربت خورده از رد قناصه ی شما
آری هزار منزل بین ما و شما فاصله است
ما کجا شما کجا
تمام درد من این است بی لیاقتی بدرد نخوری به چشم نیامدنهای مکرر
بغض های خیس 😢
اصلا چرا مینویسم چرا میگویم چرا عشق شهادت دارم
نمیدانم به خدا نمیدانم
فقط خوب میدانم وقتی می سوزی حتما اشتیاقی است
از سوی خدای لطیف
حیف این سوختن های گاه وبیگاه لابلای دنیا گرایی ما
رنگ می بازد
الهی خود شاهد بوده ایی که بارها به التماسی بارانی
از تو طلبیده ام که مرا نیز به وادی شهیدانی بخوانی
که بارها از گناه های بیشمارخود گفتند و
فیض شهادت را دریافت کردند
خدای من کشکول من خرابه جای فیض شهادت رو نداره
ظرف وجودم آلوده س به دردت نمی خورم
خب چیکار کنم من از وسط راه رسیدم
قافله رفته بود میدونم آلوده ام ولی عاشقم
میشود کیل مرا به تمام پر کنی
میشود این یکبار را به حساب خودت حساب کنی
میشه میهمان فضل توبشم میشه منم از چشمه لطافت
تو لبریز بشم میشه منم جام و شهد شهادت را سر بکشم
اگر میشود که خوشا به حال من
که به بچه های عملیات محرم میرسم
به سرزمین غریب شرهانی
پیش اونایی که باهات عشقبازی میکردند و در خونخود غلتیدند
چرا که در خون غلتیدن لذتی دارد که هیچ لذتی در دنیا
جای آن را نمی تواند بگیرد
پس خوشا به حال شهدا
اگر هم کهنمیشود تورا به پهلوی شکسته اش قسم...😔😔
الهی یا سیدی و مولای
به حق وداع حسین ع با پیامبر وقت رفتن به سمت کربلا
به حق وداع علی ع با فاطمه اش
(ممنونم اگر نروی... می میرم اگر بروی.. از پیش من مرو)
الهی به حقوداع حسین ع با جوان رعنایش
به حقوداع حسین ع با زینب کبری س
خدایا
دستهایم خالی است و بسیار مشتاق رسیدن به توام
به پشت درم جان مولا واکن بیقرارم😔😔
خوشا به حال شهدا😔
اللهم الرزقنا..😔
25آبانماه97😔😔
#دلتنگ_شهادت
#آه_ای_شهادت
#امان_ز_بی_لیاقتی
#شهید_۹۷
#دل_نوشته_خادم_الشهدا
#سلام_به_لحظه_پرپر_شدنت
زیباترین شهید لشکر ۲۵کربلا
شهید احمدنیکجو
برادر شهید نیکجو میگوید: دفعه آخری که احمد را دیدم گفت «من خواستهای از خدا داشتم و فکر میکنم مستجاب شده. اگه شهید شدم منو با لباس بسیجی دفن کنید».
شهید «احمد نیکجو» رزمنده خوش سیمای لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود که در بیست و سوم دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. او رساله امام را حفظ بود و برای بچهها تو سیدمحله قائمشهر کلاس احکام میگذاشت به طوری که بچهها تا وقتی او را میدیدند، میگفتند: آیتالله احمد نیکجو آمد...
#آه_ای_شهادت
باز بچه های لشگر ۲۵کربلا
نمیدانم دراین لشگر چه چیزی هست
که مرا به سمت خود می کشاند
از شهیدان خانطومان
محمد بلباسی و حالا شهید احمد نیکجو
💔الهی منکه لایق وصل نیستم
به حرمت این شهیدان
روزی ما هم عطا کن😔
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
@abbass_kardani