♨️در ماجـرای #فتنه ی ۸۸ . . .
معمولاً به ما آمادهباش میدادند.
بنابراین چند تا از بچهها برای اینکه
بتوانند در مراسم تاسوعا، #عاشورا
شرکت کنند گوشیشان را #خاموش
کرده بودند تا آمادهباش شامل آنها نشود.
🌺منتهـا مرتضــی گوش به
زنگ بود و به محض #اعلام آمادهباش
به مصاف #فتنـهگــران رفت.
🌴من آن روز همراهـش بودم
به نظرم در خیابان شادمـان بود؛
که در یک موقعیت #خاص،
عدهی زیادی از فتنـــهگران
مرتضــی را #محاصره ڪردند
و او را از ناحیه گردن و دست
به شدت #مضروب کردند طوریکه
او را به بیمـارستان رساندیم.
💐مرتضـی تنها از #ولایتمداری دم نزد ؛
و به امر ولایت وارد میدان عمل شد
مزد این #اخلاص و #عملگرایی
چیـزی جز " شهــادت " نبـود ...
✏️راوی : مهدی بهارلو (دوستشهید)
#جانباز_فتنه۸۸
#شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم
#شهید_مرتضی_کریمی🌷
🍃🌹🍃🌹
شهادت خاک را بوسیدنی کرد شهادت:
ارسال شده از سروش+:
فکه که رفتی...
سر روی #رمل ها بگذار!
هر ذره اش کلمه ای است!
رمل ها را با تو حرفی است...
یکی پنجم...
دیگری آب...
یکی عطش...
دیگری نان...
یکی محاصره...
دیگری کانال...شهدا...تشنه...
مشتی از آن را که برداری، جمله را تمام می شنوی:
«امروز روز پنجم است که در #محاصره هستیم؛
#آب را جیره بندی کرده اند!
#نان را جیره بندی کرده اند!
#عطش همه را هلاک کرده!
همه را، جز شهدا که در انتهای کانال خوابیده اند...
فدای لب تشنه ات پسر فاطمه!»
خطا کردی اگر گمان بردی که این جملات #عقل است؛ زبان #عشق است برادر... عشق!
این #رمز را که با راز #خون درآمیزی!
نیک می شنوی نجوای عاشق دلسوخته ای را که با محبوبش #مناجات می کند که:
« عمری است عشقت مرا محاصره کرده...
این پنج روز که چیزی نیست!
آب نمی خواهم، شراب عشق کجاست؟!
نان نمی خواهم، جان جانانم کجاست؟!
عطش دیدار تو محبوب، آخر می کشد مرا...
آری!
جز شهدا؛
همه خواب اند!
انتهای کانال جمع خوبان جمع است...
پسر فاطمه به دادمان برس!
دستمان را بگیر!
دیگر راهی نمانده...»
لحظه ای بیش نمی گذرد که انتهای جمله اش را با قطره ی خونش #نقطه می گذارد و راز و رمز تمام وجود خود را در آن نقطه جا می گذارد که تفسیرش نه «پایان» است و نه «آغاز» بلکه همچون #شهید از ازل تا ابد است...
آری!
رمل های فکه را همین نقطه ها ساخته است برادر!
فکه پر است از نقطه هایی که کهکشان خدا را به سخره گرفته است...
@abbass_kardani✅
🌟💖
🌴ابراهیم در هر سه وعده روی بلندی می ایستاد و #اذان می گفت، همیشه با پخش نوای ملکوتی اذان ابراهیم🔊 گلوله باران💥 دشمن #شدت می گرفت نمی دانم از چه چیزی #وحشت داشتند⁉️
🌴یادم هست یک روز، در کنار اصغر وصالی و #ابراهیم و چند نفر👥 از نیروها نشسته بودیم شخصی به ابراهیم اعتراض کرد😠 که چرا در هر موقعیتی، حتی زمانی که در #محاصره هستیم اذان می گویی؟! آن هم با صدای بلند🗣 و در مقابل دشمن!
🌴این سۇال در ذهن💭 بسیاری از افراد بود اما شاید #جرئت نمی کردند بیان کنند همه منتظر جواب شدند، #ابراهیم کمی فکر کرد و چند جمله بیشتر نگفت❌ تمام افراد جواب خودشان را گرفتند ابراهیم گفت: مگه توی #کربلا امام حسین (ع) محاصره نشده بود⁉️ چرا اذان گفت و درست در جلوی دشمن نماز خواند؟ بعد مکثی کرد و گفت: "ما برای همین #اذان_ونماز با دشمن میجنگیم."
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani