کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
#مطالعه_شود!
#بسم_الله
.
امام #حسن مجتبی عليه السلام :
.
"صاحِبِ النّاسَ مِثلَ ما تُحِبُّ أن يُصاحِبوكَ بهِ"
(با مردم آن گونه رفتار كن كه دوست دارى با تو رفتار كنند.)
.
خیلی وقت بود قصد نوشتن رو داشتم ؛ ولی نه موقعیتش رو داشتم ونه شرایطم جور میشد !
.
مدتیست انگار بین مردم عادت شده که هر کسی از خانواده ی خاص جامعه به سِمت یا جایگاه بالایی میرسن اولین چیزی که به ذهنشون میرسه حتما با سهمیه رفتن بالا...
.
کاری به حرف دیگران ندارم به شخصا خودم رو میگم
اگر دائم در مسافرتم علاقه ی شخصی خودم هست و از جیب هیچ دولتی استفاده نمیکنم !
حتی یکبار هم از طرف بنیاد هیچ مسافرتی حتی یک ساعته نرفتم !
.
۶ بار آزمون استخدامی دادم یکبارهم حتی مجاز نشدم چه برسه قبول بشم !
.
اگر درحال #خوندن ارشد هستم از هیچ کلاس و سهمیه ایی که اصلا شامل من نمیشه استفاده نکردم !
#من_سهمیه_ایی_نیستم!
.
به جای این حرف ها ؛ کمی به درد و دل آنها گوش کنید ! با یک کلمه ی کوچک بدونِ تفکر، #نمک روی زخم آنها نپاشید ! .
اگر برای #شهید خرج میکنم تا یادش رو زنده نگه دارم ؛ دلیلم بالا بردن اسم شهیدم نیست و پایین آوردن شهدای دیگه یا حتی بخام اسمشونو خاموش کنم !
فقط فقط آرامشم با زنده نگه داشتن یاد #شهید_عباس هست ! متاسفانه اخیرا حرف هایی در این باره شنیدم که حرف های خوشایندی نبود .
و بارها گفتن از کدام ارگان استفاده میکنید ؟
من هم در جواب گفتم از ارگان جیب بابام.
.
اگر جوابی به شما نمیدهم ، این نیست که جوابی ندارم
خیر!
کاری رو میکنم که شهید عباس در همچین مواقعی انجام میداد
فقط #سکوت!
.
خیلی حرف برای گفتن دارم ولی #سکوت میکنم تا خدا پاسخ دهد!
.
#کمتر_دیگران_را_قضاوت_کنیم
#کمتر_ظاهر_دیگران_را_بررسی_کنیم
#کمتر_خانواده_شهدا_رو_زیر_ذره_بین_قرار_بدین
#دل_نشکنین
#من_سهمیه_ایی_نیستم
#نمک_روی_زخممان_نپاشید
#دل_دختر_بی_مادر_را_نشکنید!
۱۹ آبان ۹۷
#شهید_عباس_کردانی
#ف_کردانی
#دلنوشته
@abbass_kardani
#مطالعہ_شود
گفتم: شمــا شهید هــادے رو مےشناختید؟! ایشون رو دیده بودید؟"
گفت : نہ، من تا پارسال ڪہ مراسم یادواره برگزار شد چیزے از شهید هادے نمےدونستم، اما آقا ابرام حق بزرگے گـــردن من داره!
باتعجب پرسیدم : چہ حقـــے؟؟!!
گفت: درمراسم پارسال جاسوئیچے عڪس آقا ابراهیم را توضیع ڪردید. من هم گـــرفتم و بہ سوئیچ ماشینم بستم. چند روز قبل ،باخانواده از مسافرت برمےگشتیم ،جلوے یڪ مهمان پذیر توقف ڪـــردیم . وقتے خواستیم سوار شویم با تعجب دیدم ڪہ سوئیچ را داخل ماشین جا گذاشتم! درها قفل بود، هرڪارے ڪردم درباز نشد ،خیلے ناراحت شدم، هوا هم خیلی سرد بود، با خودم گفتم شیشہ بغل را بشکنم ،اما هواسرد و راه طولانی.
یڪدفعہ چشمم بہ عڪس آقا ابراهیم افتاد ،گفتم :آقا ابراهیم من شنیدم تا زنده بودے مشڪل مردم رو حل مےڪردے،شهید هم ڪہ همیشہ زنده است ،بعد گفتم : خدایا بہ آبروے شهید هادے مشڪلم رو حل ڪن .
توهمین حال یڪ دفعہ دستم داخل جیب ڪتم رفت ،دستہ کلید منزل رابرداشتم! ناخواستہ یکے از ڪلید هارا داخل قفل در ماشین ڪردم و قفل بازشد .
با خوشحالے وارد ماشین شدیم و از خدا تشڪــر ڪردم ، بعد بہ عڪس آقا ابراهیم خیره شدم و گفتم: ممنونم، ان شاءالله جبران ڪنم .
خانمم پرسید: در ماشین با ڪدوم ڪلید باز شد؟؟!!
باتعجب گفتم:راست مےگے،ڪدوم ڪلیدبود؟!! پیاده شدم و یڪے یڪے ڪلید هارا امتحان ڪردم ،اما هیچ ڪدام از ڪلید ها اصلا وارد قفل نميشد!!
گفتم: آقا ابراهیم ممنونم، تو بعد از شهادت هم دنبال حل مشڪلات مردم هستے ......
.
📚منبع : ڪتاب سلام بر ابراهیم ۱ صفحــــ۶۲ــہ.
.
💕💕 @abbass_kardani💕💕