#نهج_البلاغه
▫️لَا تَدْعُوَنَّ إِلَى مُبَارَزَةٍ، وَ إِنْ دُعِيتَ إِلَيْهَا فَأَجِبْ؛ فَإِنَّ الدَّاعِيَ إِلَيْهَا بَاغٍ، وَ الْبَاغِيَ مَصْرُوعٌ.
🌔كسى را به پيكار دعوت نكن، اما اگر تو را به نبرد خواندند بپذير، زيرا آغازگر پيكار تجاوزكار، و تجاوزكار شكست خورده است.
✍مسلمانان دستور داشتند آغازگر مبارزه در ميدان هاى جنگ نباشند; ولى در صورتى كه كسى از لشكر دشمن در وسط ميدان قرار گرفت و مبارز طلبيد، سكوت در برابر او جايز نيست، زيرا چنين سكوتى مساوى با شكست به شمار مى آيد
📘#حکمت_233
4.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نه سستى، نه سازش
#نهج_البلاغه
▫️ وَ لَعَمْرِي مَا عَلَيَّ مِنْ قِتَالِ مَنْ خَالَفَ الْحَقَّ وَ خَابَطَ الْغَيَّ، مِنْ إِدْهَان وَلاَ إِيهَان
🟠به جان خودم سوگند! در مبارزه با مخالفان حق و آنان که در گمراهى غوطه ورند، هيچ گونه مُجامله و مدارا نمى کنم و سستى به خرج نمى دهم
✍نخست، اشاره به کسى است که آگاهانه راه خلاف حق را مى پويد و جمله دوم، نظر به کسى دارد که از روى جهل و نادانى و اشتباه و بدون تأمّل و مطالعه، در گمراهى غوطه ور مى شود.
و تعبير به اِدهان (مجامله و مداهنه) و اِيهان (سست کردن) اشاره به اين است که سبب دست برداشتن از مبارزه، يکى از اين دو علّت است: يا سازشکارى و مداهنه با دشمن و يا ضعف و ناتوانى را بر خويش هموار کردن، و چون هيچ يک از اين دو عامل، در وجود على (عليه السلام) راه ندارد، بنابراين، مبارزه او با مخالفان حق، قطعى و آشتى ناپذير است.
📘#خطبه_24
راه رستگارى
#نهج_البلاغه
▫️وَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ الْمُؤْمِنِينَ أَفْضَلُهُمْ تَقْدِمَةً مِنْ نَفْسِهِ وَأَهْلِهِ وَمَالِهِ
🟠بدان برترين مؤمنان کسانى هستند که خود و خانواده و اموالشان را تقديم (به پروردگار و جلب رضاى او) مى کنند (آنها از همه در اين راه پيشگام ترند)»;
📘#نامه_69
#نهج_البلاغه
▫️فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَة اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُيُونِکَ، اکْتَفَيْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ، وَأَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ، ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ، وَوَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ، وَقَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ
🟠و از همكاران نزديكت سخت مراقبت كن، و اگر يكى از آنان دست به خيانت زد، و گزارش جاسوسان تو هم آن خيانت را تأييد كرد، به همين مقدار گواهى قناعت كرده او را با تازيانه كيفر كن، و آنچه از اموال كه در اختيار دارد از او باز پس گير، سپس او را خوار دار، و خيانتكار بشمار، و طوق بد نامى به گردنش بيفكن.
📘#نامه_53
#نهج_البلاغه
💠گناهى كه بعد از آن مهلت دو ركعت نماز داشته باشم مرا نگران وغمگين نمى كند (چراكه در اين نماز يا بعد از آن، عفو و) عافيت را از خدا مى طلبم (و توبه مى كنم)
📚 #خطبه_199
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نهج_البلاغه
سخنان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
#نهج_البلاغه
💠جنايتكارى را حضور امام آوردند، كه جمعى اوباش همراه او بودند.) مبارك مباد، چهره هايى كه جز به هنگام زشتى ها ديده نمى شوند.
📚 #حکمت ۲۰۰
دِين اغنيا به فقرا
#نهج_البلاغه
▫️إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ، فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ، وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ.
🟠همانا خداى سبحان روزى فقراء را در اموال سرمايه داران قرار داده است، پس فقيرى گرسنه نمى ماند جز به كاميابى توانگران، و خداوند از آنان در باره گرسنگى گرسنگان خواهد پرسيد.
📘 #حکمت_328
#نهج_البلاغه
💠با هر انسانى دو فرشته است كه او را حفظ مى كنند، و چون تقدير الهى فرا رسد، تنهايش مى گذارند، كه همانا زمان عمر انسان، سپرى نگهدارنده است.
📘#حکمت_201
#نهج_البلاغه
▫️وَالْحِرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَيْرٌ مِنَ الْغِنَى مَعَ الْفُجُورِ
🟠درآمد (کم) همراه با پاکى و درست کارى بهتر از ثروت فراوان توأم با فجور و گناه است
✍عفت از نظر لغت و موارد استعمال نزد علماى اخلاق، تنها به معناى خودنگهدارى جنسى نيست، بلکه هرگونه خويشتن دارى از گناه را شامل مى شود و در جمله بالا به اين معناست، زيرا بعضى به هر گناه و زشتى تن در مى دهند تا ثروتى را از اين سو و آن سو جمع آورى کنند اما مؤمنان پاک دل ممکن است از طريق حلال و خالى از هرگونه گناه به ثروت کمترى برسند; امام(عليه السلام) مى فرمايد اين را بر آن ترجيح بده.
📘#نامه_31
اگر پايان كار را مى ديديد...✨
#نهج_البلاغه
▫️لَوْ رَأَى الْعَبْدُ الآجَلَ وَمَصِيرَهُ لاََبْغَضَ الاَْمَلَ وَغُرُورَهُ
🟠اگر انسان، سرآمد زندگى و عاقبت كارش را مى ديد، آرزوها و غرورش را دشمن مى شمرد.
✍سرآمد زندگى و پايان عمر بر هيچكس روشن نيست؛ خواه جوان باشد يا پير، سالم باشد يا زمين گير، زيرا هر روز ممكن است حادثه اى رخ دهد و حتى جوانان و افراد سالم و نيرومند را با خود از اين جهان ببرد؛ ولى با توجه به اينكه انسان از پايان عمر خويش به طور دقيق آگاه نيست همين امر گاهى سبب اشتباه او مى شود و زندگى را جاودانه مى پندارد، دامنه آرزوهايش گسترش پيدا مى كند و غرور ناشى از آن تمام وجود او را فرا مى گيرد. البته مكتوم بودن پايان زندگى فلسفه مهمى دارد و آن اين است كه اگر هركس از پايان عمر خود باخبر بود، هرگاه پايان آن را نزديك مى ديد در اضطراب شديدى به سر مى برد و زندگى در كام او تلخ مى شد و اگر پايان آن را دور مى ديد در غفلت و غرور فرو مى رفت، خداوند آن را مكتوم داشته تا انسان دائمآ در ميان خوف و رجا باشد نه زندگى در كامش تلخ شود و نه غرور و غفلت و آرزوهاى دور و دراز او را احاطه كند.
📘#حکمت_334