بسم رب الشهداوالصدیقین 🌹
به نقل از خواهرشهید🌹
در دفترچه خاطراتی که از او باقی مانده در جایی نوشته است دوستانم در حال خواندن زیارت عاشورا هستند و در همان حال اشک می ریزند ولی من هرگز گریه نمی کنم زیرا اشک ریختن قلب انسان را نرم می کند. من می خواهم بغضم را فرو بخورم و کینه ام را در درونم نگاه دارم تا با کمک آن بتوانم تکفیری ها هر چه بیشتر به هلاکت برسانم.
@abbass_kardani✅
🍃🌼🌷🌻🍃🍃🍃🌼🌷🌻🍃
خدایا #ڪمڪ ڪن..
اگر در صف #شهدا غایبیم،
در صف پیام رسانان #راهشان
#غایب نباشیم...
🕊
🕊
در این شلـــــــوغے #دنیـــــــا #فراموشتــــــــان نڪردیم...
در #شلوغـــــــــــے قیامتـــــ #فراموشمــــــــان نڪنید
اے #شہــــــــــداء ...
🌹
@abbass_kardani✅
4_5857472305180968045.mp3
7.8M
کربلا از همه دنیا
حرم یار یه چیز دیگه است ...
با چشمانِ بسته ...
#باهم_گوش_کنیم
#مداحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روایت تکاندهندهی امروز رهبرانقلاب از اقدام تاریخی زن و شوهر دهههفتادی برای برگزاری جشن عروسیشان
♥️ آن پسر هم بعد میرود در دفاع از حریم حضرت زینب(س) شهید میشود
🌷 #طنز
💠پسر فداکار😂
🔸موقع #خواب بود كه یكى از بچه ها سراسیمه آمد تو #چادر و رو به دیگران گفت:
«بچه ها امشب #رزم_شب اشكى داریم. آماده بخوابید!»
🔹همه به هول و ولا افتادند و #پوتین به پا و لباس ها كامل سر به #بالین گذاشتند.
فقط حسین از این جریان خبر نداشت. چون از ساعتى پیش او به دست بوسى هفت پادشاه(خواب)رفته بود!
🔸نصفه نیمه هاى #شب بود كه ناگهان صداى گلوله و انفجار و برپا، برپا بلند شد.
بچه هاى آن #چادر كه آماده بودند مثل #قرقى دویدند بیرون و جلوى محوطه به صف شدند.
🔹خوشحال كه آماده بوده اند.
اما یك هو چشمشان افتاد به پاهاى شان. هیچ كدام جز حسین #پوتین به پا نداشتند!
#فرمانده رسید. با تعجب دید كه فقط یك نفر پوتین دارد. بچه ها كُپ كردند و حرفى نزدند.
🔸فرمانده گفت:
«مگر صدبار نگفتم همیشه #آماده باشید و پوتین هایتان را دم در چادر بگذارید تا تو همچین وضعیتى #گیج نشوید حالا پا به پاى ما پیاده بیایید»
🔹صبح روز بعد همه داشتند پاهایشان را مى مالیدند و #غُر مى زدند كه چطور پوتین ها از پایشان پرواز كرد.
یك هو حسین با ساده دلى گفت:
«پس شما از قصد پوتین به پا خوابیده بودید؟»
🔸همه با #حیرت سربرگرداندند طرفش و گفتیم:
«آره»
مگر خبر نداشتى كه قرار است رزم شب بزنند و ما قرار شد آماده بخوابیم؟
حسین با تعجب گفت:
«نه ، من كه نشنیدم»
🔹داد بچه ها درآمد:
- چى؟
- یعنى تو #خواب بودى آن موقع؟
- ببینم راستى فقط تو پوتین پات بود و به وضعیت ما دچار نشدى؟
- ببینم نكنه...
🔸حسین پس پسكى عقب رفت و گفت:
«راستش من نصفه شب از خواب پریدم. مى خواستم برم بیرون دیدم همه تان با پوتین خوابیده اید. #دلم_سوخت.
گفتم حتما #خسته بوده اید. آرام بندها را باز كردم و پوتین هایتان را درآوردم. بدكارى كردم؟
🔹آه از نهاد بچه ها درآمد و بعد در یك اقدام همه جانبه و هماهنگ با یك #جشن_پتوى مشتى از حسین تشكر كردند!🍂
منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
#رفیق بازی بلدی؟ داری از این #رفیق ها که حتی موقع #شهادت هم کنارت باشه؟ رفیق واقعی پیدا کن ... #د
❤️ای شهید
💟قبل از ایــــــــن که من برادر یا خواهرت شوم
💟تو برادری خودت را اثبات کردی و برادرم شدی!
💟قبل از این که من به سمــــــت تو بیایم تو سمــــــــت من آمدی!
💟قبل از این که من راهم را انتــــخاب کنم تو راهـــت را انتخاب کردی!
💟می بینی همه جا و همـــــــه وقت تو قبل از من همـــــــــه کار کرده ای!
💟همــــــــه کار کرده ای که من به بی راهـــــــه نروم!
💟طوری پرواز کـــــــرده ای که اگر تا قیامت هم بگویم خوشا به حالت سیر نمی شوم!
💟برادرم تا دستم را در دست مادرم و مادرت زهـــــــرا (سلام الله علیها)
نگذاشته ای تنهایــــــــم نگذار
🌹🍃🌹🍃
_شهادت رو به اهلش میدن ...
نیاز نیست اینقدر خودتو به این در اون در بزنی...
وقتی بشی از جنسش #میان_دنبالت...
@abbass_kardani✅
▫️💠 #روایتـگــری
🔹✨برای جا مانده ها ...
🔸✨دلتنگ ها ...
🔹✨خسته ها...
🔸✨بریده ها ...
🔹✨برای همه...
#گوش_بدهید
#درد_دلـ💔
💟👈🏻یک روز و شب هایی🌙 اینجا(شلمچه)
#زندگی می کردیم ...
دلمان که می گرفت ...
می رفتیم و روی این #خاکها
می نشستیم ...
چقدر غر به #شهدا که نزدیم و...
💟👈🏻اما الان ...
معنی دلتنگیـ💔 بیشتر حس می شود
وقتی در این هوای #نفس_گیر شهر
جایی برای خودت پیدا نمی کنی ...
و گرم نمی کند دلت را ؛نگاه مردم !
و روشن نکند #چشمانت را ، چراغ ها
💟👈🏻سال گذشته از این ایام
عمرمان در #شلمچه
بی محاسبه
کنتور می انداخت
💟👈🏻و حالا ...
در هوای آلوده ی دنیـــا !
زندگی در #بهشت چه لذتی دارد ...
بهشتِ خاکی ...
#شلمچه_بهشت ...
#دلتنگی_سخت_است ...
@abbass_kardani✅
هرروز با قرائت زیارتنامه شـهـدا🌹🕊
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَوْلِیآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَصْفِیآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتى فیها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظیماً، فَیا لَیْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعَكُمْ.
«الّلهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم»
🌴تقدیم به ارواح پاک
وطیّب شهدای آسمانی🌴
الـتـمـاس دعـا💐
┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄┄
@abbass_kardani✅
هدایت شده از لحظهای باشهدا
پیش زمینه محرم ۱۴۴۰_۱۳۹۷ .mp3
12.29M
•|سَݪام من بہ مآهِ تو..."شَهِ غریب و عطشانمـ"💔|•
ڪم ڪم بریم پیشوآز...
#کربلایےامیربرومند
هدایت شده از لحظهای باشهدا
پیش زمینه محرم ۱۴۴۰_۱۳۹۷ .mp3
12.29M
•|سَݪام من بہ مآهِ تو..."شَهِ غریب و عطشانمـ"💔|•
ڪم ڪم بریم پیشوآز...
#کربلایےامیربرومند
🍀 دستها وقتی بہ آسماݩ می رسند
ڪہ دلت طعم
خاڪی شدݩ را چشیده باشد
سلام خدا بر دستهایی ڪہ
خاڪ جبهہ ها را خانہ خدا ڪردند
#روزتون_بایادشھدا_آرام
@abbass_kardani✅
روز ۱۷ شهریور ، روزی که شاه با جنایات وحشتناک خود لکه ننگی را در تاریخ ایران بر جای گذاشت!
4 هزار کشته و دهها مجروح
گرامی میداریم یاد و خاطره شهدای 17شهریور را با ذکر صلوات
@abbass_kardani✅
💠مـــرغ هـای تـخـریـبـچـی😂
🌿اوضاع #غذا بد جوری بهم ریخته بود. هرچه بیشتر میگذشت #دعاها سوزناکتر میشد.
دو ماه بود که در خط مقدم بودیم و ماشین #تدارکات یا دیر به دیر به خدمتمان مشرف میشد یا نان و پنیر و انگور و هندونه برامون میاورد.
🌿جوری شد بود که طعم غذای #پختنی داشت از یادمون میرفت.
داشت یادمون میرفت که #مرغ چه شکلی است یا ران مرغ کدام است و سینه اش کدام.
چلو کباب چه مزه ای دارد و با لیمو ترش چه طعمی پیدا میکرد.
🌿در آن شرایط #نان_خشک که میخوردیم به پیشنهاد یکی از بچه ها سعی میکردیم با رجوع به خاطرات گذشته یاد غذاهای #خوشمزه و پرچرب و چیلی را زنده کنیم و روحیمون ضعیف نشود
🌿تا اینکه خدای مهربان نظری کرد و در عین #ناباوری ماشین تدارکات از زیر اتش توپ و خمپاره دشمن سالم به مقصد رسید و ما با دیدن پاتیل های #پلو و از همه مهم تر #مرغ به خودمان سیلی می زدیم که خوابیم یا بیدار.
🌿اما وقتی سر سفره نشستیم با دیدن مرغ های بی ران و بال به فکر فرو رفتیم که آنها را از کجا گیر آوردند.😂😂قدرت خدا از هر ده تا مرغ یکی ران نداشت.😁
🌿گر چه بچه ها دو قاشوقه می خوردند و دم نمیزدند.
اما همین که شکم ها #سیر شد دهن ها به کار افتاد.
من رودروایسی را گذاشتم کنار و به #راننده ماشین که مهمونمون شده بود گفتم:
«ببینم حاجی جون می شود بپرسم این مرغ های بی ران و بال مادر زاد معلول بودند یا در جنگ به این روز افتادن؟» 😁😉
🌿بچه ها که داشتند #چایی بعد از ناهار میخوردن خندیدن.
راننده کم نیاورد و گفت:
«راسیاتش اینا رو از #میدون_مین جمع کردن!»
زدم به پرویی و گفتم:
حدث میزدم #تخریبچی هستن چون هیچکدوم ران درست و حسابی ندارند!» 😂😂
کمی خندیدیم و باز خدارو شکر کردیم که مارو از نعمتاش #محروم نکرده.
منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک.📚
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹 @abbass_kardani✅