eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.5هزار دنبال‌کننده
85 عکس
49 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
مرده مخوان کسی که مکرّر شهیدشد در راه عشق حضرت داور شهید شد تا کی  بگو مگوی برادر شهید شد جای تقیه نیست پیمبر شهید شد دراصل ازجفای دوهمسر شهید شد لعن خدا برآن دو لعینه برآن دوزن دو قاتل نبی ِ خداوند ذوالمنن با طعنه گفته شاعر این شعر، این سخن نام خدیجه روی لبش بود دائما حتما به جرم عشق به مادر شهیدشد با زهر کینه تلخ نمودند کام خلق اعلام میکنم به همه بر تمام خلق کشته شده است حضرت خیرالانام خلق بعداز غدیرخم که علی شد امام خلق احیا گر ولایت حیدر شهید شد قلب رسول، زخمی زخم زبانشان طعنه براو شده همه دم آب ونانشان آتش زنم به منبر طاها به جانشان ازاولی ودومی و دخترانشان بغضی رسید و صاحب منبر شهیدشد گریه کنید داغ دمادم شده شروع طاها که رفت غصه و ماتم شده شروع رخ داده آن چه ماه محرم شده شروع بعداز صفر مصیبت اعظم شده شروع محسن به دست امت کافر شهید شد داغ تو یارسول به دل، غصه دوخته خصم تو کین خرید و وفا را فروخته قافیه ها، زهر جفاگشته سوخته زد دومی لگد به در ِ نیمه سوخته یک سوم سلاله ی کوثرشهیدشد اجر رسالت تو چه خوش می شود ادا یامصطفی چگونه بگویم ز کوچه ها درپیش چشم ِخون شده ی شاه اولیا قنفذ مغیره، ثانی و چل مرد بی حیا جوری زدند حضرت مادر شهید شد آن روز قلب شیعه به غم مبتلا شدو دلها اسیر غصه ودردو بلا شد و این داغ ،ذکر نوحه کربوبلا شد و تیرسقیفه روز دوشنبه رها شد و با شعبه های آن علی اصغرشهید شد مانند( عبدمحسن )زهرا به روضه هات ای (روضه خوان) بگو غم این قلب مبتلات فریاد زن ز سینه که زهرا کند دعات شیعه نکن جفا به پیمبر مگو "وفات" جای تقیه نیست پیمبر شهید شد... ✍حاج علی پاکدامن *تضمین از شعر علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/asharemahdavieheiat
رزق امشب السلام علیک یا أبانا الغریب باز هم آمد شب جمعه، کجایی ای غریب من بمیرم مثل مادر؛ کربلایی ای غریب روبه روی چشم تو یکجا تمام روضه هاست همزمان بالاسر و پایین ِپایی ای غریب خیس از خون دو چشم توست خاک قتلگاه بی قرار از داغ رگهای جدایی ای غریب یک هزار و نهصد و پنجاه زخمش دیده ای تو فقط بر زخم های او دوایی ای غریب خون جدّ تو نمی افتد ز جوشش،بی امان می شود آرام وقتی که بیایی ای غریب عضوعضو پیکر جدّت صدایت می زند پیکر او جمع شد با بوریایی ای غریب یک نظر بالای تلّ زینبیه می کنی باز یاد اضطرار عمّه هایی ای غریب با نگاهی بر جراحات لب جدّت حسین گوئیا در مجلس شام بلایی ای غریب کاش دیگر مادرت قفل فرج را وا کند او کند بهر ظهور تو دعایی ای غریب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
😭😭😭 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جز ظهور تو دعایی من ندارم جمعه ها انتظارت می کشم تنها نگارم، جمعه ها با زمستان ِ بدون تو گذشته عمر من چشم بر راهم بیایی ای بهارم جمعه ها ای قرار قلب عالم بی قرارم؛ بی قرار ندبه می خوانم شده تنها قرارم جمعه ها کم دعا بهر ظهورت کرده ام آقا ببخش وای از من که فقط در فکر یارم جمعه ها وصف شش روز ِتمام هفته هایم غفلت است گشته تنها لحظه های انتظارم جمعه ها پیش زهرا مادرت شرمنده ام، بی اعتبار شد دعا بهر ظهورت؛ اعتبارم،جمعه ها روضه می خوانم، تضرّع میکنم آقا بیا نیست آرامش برای قلب زارم جمعه ها آخر ِهر هفته ی عمرم شده اندوه و درد تا به کی در حسرت رویت ببارم جمعه ها یوسف زیبای زهرا کی میایی؟ العجل آرزویی جز وصال تو ندارم جمعه ها ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای روضه خوان ِغربت ِقبر کریم ها شاه غریب ، وارث صبر کریم ها‌ بین بقیع، صاحب بزم عزا شدی زائر برای مظهر جود خدا شدی وقت عزای جدّ کریم تو مجتباست اما بقیع، بی علم و بیرق عزاست گریه کنی به دور حصارش نمانده است جز تو کسی کنار مزارش نمانده است حالا به روی خاک حریمش نشسته ای از بی کسی شبیه حسن دل شکسته ای مثل حسن  تو هم شده ای شاه بی سپاه صحرانشین فاطمه، لبریز اشک و آه اما دلیل اشک حسن داغ کوچه بود آن کوچه ای که صورت مادر شده کبود یک بی حیا رسید و به یکباره جان گرفت از فرصت نبودن حیدر توان گرفت جمع ِ تمام کینه ی او مشت بسته شد بد زد که گوشواره ی مادر شکسته شد از آن به بعد بر رخ مادر نقاب دید روی کبود حوریه را در حجاب دید از آن به بعد روز خوشی مجتبی ندید در روضه های کوچه ی غربت قدش خمید راحت شد آخر از غم جانکاه مادرش وقتی که شد شهید جنایات همسرش با زهر کینه پاره جگر شد اگر حسن او را نموده غسل و کفن شاه بی کفن دیگر نرفته بر سر سرنیزه ها سرش در زیر نعل تازه نمانده ست پیکرش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داری کدام خیمه، پدر ناله می زنی با روضه های ماه صفر ناله می زنی با داغ ِ روی داغ، گذشته دقایقت داری برای چند نفر ناله میزنی آیا همیشه گریه کنی هست پیش تو وقتی که شام تا به سحر ناله می زنی اشک تو را کدام ملک پاک می کند آن دم که با دو دیده ی تر ناله می زنی داری خودت که غُصّه،  نبینم ابَالرَّئوف با غصّه های کلّ بشر ناله می زنی این روزها برای عموجان خود حسن با یاد پاره های جگر ناله می زنی مثل حسین؛ جدّ غریبت کنار طشت دستی گرفته ای به کمر ناله می زنی باران تیر روبه روی توست گوئیا مانده تنش بدون سپر ناله می زنی وقتی که تیر می کشد از پیکرش، حسین با یاد زخم  ِتیر  ِسه پَر ناله می زنی یک تیر از گلوی علی می کشد برون یک تیر هم ز چشم قمر ناله می زنی حرف از حسن که می شود ای صاحب عزا حتما برای داغ دگر ناله می زنی حتما گریز روضه ی تو فرق میکند یاد جفای بین گذر ناله می زنی ایام فاطمیه فقط نه ؛ تمام سال از زخم میخ و ضربه ی در ناله می زنی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا حسن بن علی یامجتبی علیه السلام از تنت بیرون کشیدم تیر ،قدّ من خمید بر کفن هم خون تو هم اشک ِ چشم من چکید یاد پشت در مرا انداختی دیدم حسن تیر از تابوت بگذشت و به پهلویت رسید هم کشیدم تیر و هم درد غریبی تو را خوب شد زینب نبود و تیرباران را ندید من جگرهای لبت را پاک کرده بودم و باز او فهمید و در داغت گریبان را درید پس چگونه گویمش تشییع خونین تو را جای گل جسمت میان تیر دشمن آرمید قامتی که شد خمیده بیشتر خم می شود در کنار عضو عضو جسم سقای رشید‌ موی من در کربلا گردد سپید و موی تو وقت سیلی خوردن مادر به کوچه شد سپید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا حسن بن علی علیهماالسلام او آمده تا الگوی جود و کرم باشد ایمان به یُمن بودنش دور از عدم باشد در سطر اول از ستایش های او مانده هر کس به راه مدح او صاحب قلم باشد در مدح یک خط از فضیلت های او الحق باید به تعداد خلایق محتشم باشد ثابت نموده در جمل او می شود حیدر وقتی که یک لحظه به دوش او علم  باشد گردد دم هر پهلوان بی بازدم وقتی یک دم میان دست او تیغ دو دم باشد با دشمنانش دشمنم با دوستانش دوست فرقی ندارد از عرب یا از عجم باشد او بارگاهی گر ندارد حکمتش این است تا در دل شیعه برای او حرم باشد آن کس که از تابوت او بیرون کشیده تیر حق داشته گر قامتش از غصه خم باشد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا کریم اهل البیت یا مجتبی علیه السلام (زبان حال امام حسین با امام حسن علیهماالسلام) ای آسمان ِغُصّه ی تو بی کران حسن تو یک ستاره و غم تو کهکشان حسن چون صبر تو که حد نهایت نداشته ست اشکت برای کوچه شده جاودان حسن گردیده متن روضه ی پنهانی ات، غم ِ یاسی که در مقابل تو شد خزان حسن مِهر رباب قسمت تنهایی ام شد و شد همدم تو همسر نامهربان حسن تیر از تنت کشیده ام ودرد می کشم هستم کنار قبر تو قامت کمان حسن ای کاش درکنار تو من خاک می شدم بر روی خاک قبر توام نیمه جان حسن در لحظه ای که وارث انگشترت شدم شد ناله های روی لبت،ساربان حسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام‌علیک یا کریم‌اهل البیت با گریز به بقیع می نویسم حُسن می خوانم حَسَن من کویر تشنه ، بارانم حسن بین ظلمت، ماه تابانم حسن روز محشر باب رضوانم حسن با نگاهش می رود نوکر بهشت با حسن باشد چه حاجت بر بهشت دست های اوست جنّت آفرین روی ماهش، نور فردوس برین دیده اش سرچشمه ی ماء مَعین سایه اش عرشی ست بر روی زمین جمع شد در او تمام حُسن ها خوانده اند او را امام حُسن ها سفره دار است و دلش باب کرم ما گدا و اوست ارباب کرم بحر حق را دُرّ نایاب کرم اوست هر تصویر در قاب کرم پهن‌کرده سفره ای شاه کریم که در آن پیداست جنّات نعیم سفره ای از جنس بال جبرئیل از دلش جوشیده زمزم ،سلسبیل ریزه خوارش نوح و موسی و خلیل هر ملک دل را به آن بسته دخیل پای این سفره فلج ها پا شدند کور مادرزادها بینا شدند نان او رزق تمام عمر ماست گندمش سرمایه ی شاه و گداست آن چنان او مظهر جود وسخاست دشمنش هم با عطایش آشناست بر سر اطعام او کافر نشست شد به لطف نان او یکتاپرست او اگر چه در شجاعت حیدراست یک تنه پیروز بر صد لشکر است تیغ صلحش، گاه برّنده تر است مثل صدها فتح جنگ خیبر است تیغ صلحش ،مصلحت اندیشه بود ریشه ی تزویر را چون تیشه بود گاه هم شد پاسخش دندان شکن رفت میدان در جمل استاد فن ریخت سرها پای رزمش از بدن ذکر اهل عرش شد جانم‌ حسن راه ِ امّ الفتنه را با تیغ بست شاخ شیطان را به یک ضربه شکست بَه ! چه رویایی ست باران بقیع روی گنبد،صحن و ایوان بقیع وعده ی ما در شبستان بقیع محفل شعر  ِامامان بقیع می شود ابیات ناب شعر ما وصف ایوان طلای مجتبی هست امّید دل ما، منتقم جان دهد نام حسن را منتقم محشری برپا شود با منتقم می دهد وقتی که فتوا منتقم می شود وقت عمل بر وعده ها می رسد روز عذاب جَعده ها ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا حسن بن علی أیها المجتبی علیه السلام وقتی که بخواهم به حقیقت ز شباهت بنویسم باید که خدا را حسن از وجه کرامت بنویسم نزدش که عدو سبّ پدر کردفقط لطف از او دید پس نوکریش را ره پرخیر سعادت بنویسم شمشیرکِشد یا نکشد می شوداو فاتح میدان پس صلح دلیرانه او را ز شجاعت بنویسم در خانه ی خود با عدویش برسر یک سفره نشسته این عادت الاحسان سببی شد زسخاوت بنویسم الحق که کفایت کند این جمله که قاتل شده همسر تاسینه ی او را سپر ظلم ِنهایت بنویسم گر شرح دهم درد حسین و سبب موی سپیدش تیری که ز تابوت کشد حدّ کفایت بنویسم بهتر ز عسل، قاسم اگر خواست میان طف ِبی آب باید که برایش به بلا فیض ِشهادت بنویسم حالا که شده قامت قاسم به زیر نعل، کشیده باید که برای عمویش از خم قامت بنویسم 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
شد کریم فاطمه مسموم با زهر جفا/ یا اباصالح بیا عاقبت از بغض همسر خون جگر شد مجتبی/ یا اباصالح بیا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 در مدینه تیرباران شد تن پاک حسن/ العجل یابن الحسن در میان قبر او دیده حسین ،خون بر کفن/ العجل یابن الحسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
بر دشمن اهل بیت و قرآن لعنت بر خصم امام شیعه هر آن لعنت تا شاد شود حضرت مجتبی بگو بر جعده ی ملعونه هزاران لعنت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
یاحسن ادرکنا با نام حسن همیشه اعجاز شود با یک نظرش قفل فرج باز شود ای کاش که با ظهور صاحب الزّمان آتش زدن دشمنش آغاز شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
مناجات جدید مهدوی شهادت حضرت رسول صلوات الله علیه و آله آن کس که ز بی کسی تو آگاه است کارش همه دم ناله و اشک و آه است ای وای، کسی چرا نپرسید از خود یک عمر چرا یوسف ما در چاه است دنیای بدون توست چونان دوزخ ولله حیات ِبی تو با اکراه است در ظلمت فتنه ها تو را کم داریم شبهای بدون تو بدون ماه است رفتی به مدینه باز هم آقاجان در سینه ی تو داغ رسول الله است با کینه ی همسران خود شد مسموم خونین جگر از صحابی گمراه است در بستر خود دقایق آخر او در فکر هجوم و ناله ی جانکاه است در وقت شهادتش به زهرایش گفت عمرت گُل من بعد پدر کوتاه است ای لاله ی دلشکسته تنها مرهم بر زخم دل تو فرج خونخواه است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
آخر پدر آل عبا را کشتند از بغض، امیر انبیا را کشتند بوبکر، حمیرا و عمر با حفصه هم دست شدند، مصطفی را کشتند ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
ای شیعه همیشه دم زدی از غیرت گویی ز چه رو جای شهادت: رحلت یادت نرود که قاتل پیغمبر بودند خلیفه های اهل سنت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158 ❌ مطلبی که نشنیده‌اید ❌ 💚 اَمیرالمؤمنین علیه‌ السلام 👇 هنگام شهادتِ پیامبر ، از دهانِ ایشان روی کف دست من جاری شد که من آن را به صورتم مالیدم. 📚 نهج البلاغه / خطبه ۱۹۷ (در اَثَرِ سَمّی که عایشه و حفصه لعنت الله علیهما با همکاری عمر و ابوبکر ملعون به پیامبر دادند، در لحظه شهادت، از دهانِ ایشان، خارج میشد)
ای وای از این جماعت بی غیرت خواندند شهادت نبی را : رحلت تاریخ شده به قصد وحدت؛ تحریف بر وحدت  ِبا دشمن زهرا لعنت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
لعنت بر کسی که باعث وبانی اشک وآه حضرت زهرا علیهاالسلام تا لحظه ی آخر عمرشان شده است بر قاتل  ِملعون پیمبر لعنت بر باعث  ِآه و اشک مادر لعنت با قصد ظهور منتقم هر لحظه بر حفصه و عایشه مکرّر لعنت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از پشت ابر ، ای مه تابان ِ احمدی جانها به لب رسیده و بیرون نیامدی مانده هنوز روی لب شیعه بی امان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان هر روز ما گذشته چرا با نبودنت مانده همیشه در دل ما شوق دیدنت در پای منبر تو نشد سینه زن شویم با تو نشد که ثانیه ای هم سخن شویم قسمت نشد که گریه کند پا به پای تو این دیده، بین روضه ی صبح و مسای تو روز عزای حضرت سلطان طوس شد برپا دوباره هیئت شمس الشموس شد روی کتیبه ضامن آهو نوشته ای یک (یا رئوف)گوشه ی هر سو نوشته ای قربان شال مشکی و اشک عزای تو در زیر خیمه زمزمه ی یا رضای تو این روزها تو زائر سلطان مشهدی دل را به بحر صحن و سرای رضا زدی داری برای غربت او گریه می کنی بر آن عبا و محنت او گریه می کنی در زیر آن عبا که به رأسش کشیده است در بین قصر و حجره قد او خمیده است خورده زمین و پا شده با زحمت زیاد از دست زهر و دوری فرزند خود جواد جوری به خاک حجره سرش را نهاده است گویا به صورت از روی مرکب فتاده است افتاده باز یاد تن غرق خاک و خون داغ عظیم،اشک حرم ،زین واژگون یاد تنی که گوشه ی صحرا رها شده با نیزه عضوعضو تنش جابه جا شده دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم کین جسمش بدون غسل و کفن مانده بر زمین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ماه صفر گذشت بدون شما چرا؟ در پشت ابر، مانده ای ای ماه ما چرا؟ شاه جهان که ساکن صحرا نمی شود! هستی همیشه در به در  ِذی طُویٰ چرا؟ دشمن که جای خود، چه توقّع از آن ولی از یاد برده است تو را آشنا چرا؟ غیر از دعا برای ظهورت که چاره نیست اما نمی رسد به اجابت دعا چرا؟ هستی کجای مجلس ما،صاحب  ِعزا؟ حاضر شوی به مجلس ما در خفا چرا؟ روضه برای حضرت سلطان گرفته ایم کشته شده ست جدّ رئوفت رضا چرا؟ ای منتقم بگیر دگر انتقام  ِاو اجر امامتش شده زهر جفا چرا؟ در بین قصر و حجره ی خود خورده بر زمین انداخته به روی سرش یک عبا چرا؟ حالا که روی خاک، سرش را گذاشته جدّش حسین را زده دائم صدا چرا؟ گوید: حسین از چه تو را تشنه کشته اند موی سپید تو شده با خون حنا چرا؟ وقتی که پیش عمّه، سرت را بریده اند دیگر جدا شده سر تو از قفا چرا؟ در زیر نعل تازه ی ده مرکب عدو شد عضوعضو پیکر تو جابجا چرا؟ جسمی که جای بوسه ندارد سه روز و شب شد روی خاک گودی مقتل رها چرا؟ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
😭😭😭😭😭 یابن الشبیب، مهدی ِمن می شود شَرید از دست شیعیان ِخودش می شود طَرید یابن الشبیب، بر پسرم می شود جفا او هم شود شبیه من از شهر خود جدا یابن الشبیب، داغ دلش آتشین شود بیش از هزار سال، بیابان نشین شود یابن الشبیب، می شود از غصه خون جگر هستم غریب و او شود از من غریب تر یابن الشبیب صبح و مساء گریه می کند در روز عید و روز عزا گریه می کند شیعه دعا برای ظهورش نمی کند کاری برای قلب صبورش نمی کند در مجلسی که خوانده شود روضه های مشک جاری شود ز دیده ی او خون به جای اشک یابن الشبیب، دل نگرانی ولی بدان رجعت کنیم با فرج صاحب الزّمان آید ندا که مهدی آل عبا رسید هنگام انتقام ز مأمون فرا رسید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا غریب الغربا یاعلی بن موسی الرضا علیه السلام تا حجره با شرار جگر درد می کشم با سوز و آه و دیده ی تر درد می کشم وقتی که راه رفتن من سخت می شود با یاد زخم ساق پدر درد می کشم در این مسیر یاد غریبی زینبم از شام وسنگ های گذر درد می کشم وقتی که درب حجره گشایم به دست خویش با یاد میخ و ضربه ی در درد می کشم در را کنار می زنم و یاد مادر و شش ماهه ای که بوده سپر درد می کشم عطشانی ام تداعی لب های خشک شد یاد رباب و تیر سه پر درد می کشم با غُصه ی عبا و تن پاره ی علی دائم برای هجر پسر درد می کشم وقتی گذاشتم سر خود را به روی خاک با روضه های نیزه و سر درد می کشم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا غریب الغربا یا علی بن موسی الرضا علیه السلام از آن عبا که بر سر پاکش کشیده است فهمیده ام زمان فراقش رسیده است از این نشست و پا شدنش خون جگر شدم تا حجره گوئیا که خودش را کشیده است عجّل وفاتی است به روی لبان او خیلی اهانت از لب دشمن شنیده است شیرین شده ست تلخی زهر جفا که او یک عمر طعم درد و بلا را چشیده است راضی به رفتنش شده حق می دهم که او یک روز  ِخوش، زمان حیاتش ندیده است افتاده یاد گودی مقتل که این چنین بر روی خاک حجره ی خود آرمیده است حالا دوباره گوشه ی حجره میان درد صاحب عزای روضه ی رأس بریده است از بس مرور کرده غم شام و کوفه را او هم شبیه فاطمه ها قدخمیده است بر روی خاک با لب تشنه در احتضار یاد خرابه و لب طفل شهیده است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158