eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.5هزار دنبال‌کننده
85 عکس
49 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
مسافرم اربعین آمده زیر علم مهدی ام زائر کرب و بلا از کرم مهدی ام قَدَری بهتر از این نیست ببینم ای جان در ره کرب و بلا هم قدم مهدی ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ان شاءالله در حرم حضرات علیهم السلام نائب الزیاره دوستان هستم. یاعلی
سبک1 بند۱و۲:زیارت بند۳و۴:مصیبت ‌‌دوباره جاده به جاده می آیم سویت پیاده دوباره شوق زیارت گرفته از من اراده حسین جان،نظر کردی ز رحمت قبولم ، نموده ای ز رأفت مرا بر،حرم کردی تو دعوت اگرچه یک عمرسربارت هستم گرفتی مولا بازم تو دستم ببخش عهد زیر قبّه ات را من شکستم حسین جان،به لطفت،شدم کربوبلایی... یا حسین جان،حسین جان،ز تو ممنونم ارباب.. 🌸🌸🌸🌸🌸 فروشم فخر، چون زیارت شد افضل بر هر عبادت شدم مهمان خداوند چه بهتر از این عنایت خوشم که،روم تا فوق افلاک به راهت،شوم بایک قدم پاک گذارم، سرم بر بهترین خاک تأسّی کردم بر خواهر تو می آیم تا گردم یاور تو که شایدمرهم باشم به قلب مادر تو حسین جان،به لطفت،شدم کربوبلایی.. 🌸🌸🌸🌸🌸 دگر امن است راه رفتن نباشد ترسی ز دشمن دراین ره موکب به موکب پذیرایی گشته از من بمیرم ، برای آن یتیمان که بودند،همیشه دیده گریان خمیدند ، ز جور میزبانان چهل منزل سختیها کشیدند چه زخم زبان هایی شنیدند به جای تسلیت روی لب ها خنده دیدند واویلا،واویلا،امان از درد غربت... 🌸🌸🌸🌸🌸 زده تاول گرچه بر پام حزینم بهر ره شام بمیرم خار مغیلان چه کرده با پای ایتام اگرچه،روم باحال خسته نرفتم، دگر بادست بسته ز کینه،نشد رأسم شکسته ندارد کودک دیگر سر جنگ چرا بر جسم او می زدند سنگ ز خون سر ، کوچه ی یهودی شد چرا رنگ واویلا،واویلا،امان از درد غربت.. یا واویلا،واویلا،امان از قلب زینب.. 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
سبک 2 اجرا با تمام سبکها جواب: با قصد مواسات/ با عمه ی سادات میریم ما پیاده / با فخر و مباهات لبیک یا حسین..... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بنداول: با لطف حسین / با اذن رضا ما پر می کشیم/ تا عرش خدا ما دلبسته ی / بوی تربتیم مست کربلا / کوی رحمتیم شکر خدا داده به ما نشون ره سعادت با این که ما نالایقم شده به ما عنایت بازم نوشته فاطمه برای ما زیارت ما با شور وشعف /از ایوون نجف هستیم با انبیا / راهی شهر طف 🌸🌸🌸🌸🌸 بنددوم: هرچند پای ما/ پر از تاوله داریم در مسیر/شور و هروله خاک این مسیر / پاکم میکنه موکب های راه/ جنت منه راه نجات مؤمنین محبت الحسینه بالاتر از حج وزکات زیارت الحسینه رمز ورودی بهشت شفاعت الحسینه ‌سیره ی متقین /رسم روح الامین شد خدمت در ره ِ/ زوار الاربعین 🌸🌸🌸🌸🌸 بندسوم: هستیم همسفر/با صاحب زمان در سایه ی او / می گیریم امان ما با هر قدم / تا کرب و بلا داریم روی لب/ مهدی جان بیا کاش که بشیم مالحظه ای رفیق راه آقا روشن بشه چشمای ما به روی ماه آقا باشیم همه از نوکراش با یک نگاه آقا می گیریم زمزمه/ گوشه ی علقمه العجل الامان / مهدی فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک 3 سنگین،زمزمه.... آروم آروم پا میزارم تو جاده ها با تاولایی که نشسته کف پام آسوده ام درد دیگه ندارمو تو این مسیر به یاد اون جسارتام بردند ، اسیرا رو به کوفه وحشیونه دشمن ، چرا میزد اونا رو بی بهونه هرکی، روی زبون ناله ی یا حسین داشت می شد ، جواب ناله ش درد تازیونه ای وای،امان امان از این همه غریبی..‌‌ یا ای وای،امان امان از این همه مصیبت... 🌸🌸🌸🌸🌸 پهنه بساط سفره توی موکبا شدیم پذیرایی همیشه بین راه اما جلو چشامونه تشنگیو گرسنگی کودکای بی گناه سه شب،در پشت دروازه ی شام واویلا پیچید ، بوی غذای شامیان تو صحرا سیرند ، لشکر ابن سعد ولی بمیرم تشنه ، خوابیده اند گلای باغ زهرا ای وای،امان امان از این همه غریبی..‌‌ یا ای وای،امان امان از این همه مصیبت... 🌸🌸🌸🌸🌸 ما با اراده اومدیم تو این مسیر کسی نبسته دستامون رو با طناب کسی نداده ما رو از ظلم وجفا با دیدن سرای رو نیزه عذاب زینب،چون ابر پاییزی همیشه بارید رو نی ، سر بریده ی حسینشو دید وقتی ، نگاش به حنجر بریده افتاد ای وای،به محمل از غُصّه سرش رو کوبید ای وای،امان امان از این همه غریبی..‌‌ یا ای وای،امان امان از این همه مصیبت... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک 4 جواب: بازم قدم قدم ،رو دوشمه علم میام من اربعین، پیاده تا حرم با صاحب الزمان،امام با کرم میام من اربعین، پیاده تا حرم لبیک یاحسین..... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بنداول: یه ساله کارم گشته،چشم انتظاری درد فراقت آقا ، شد زخم کاری یه ساله زیر خیمه ت، دل بی قرارم خواستم همش تو راهت، قدم بزارم با سینه ای پر از گناه ، دارم میام حسین بااشک ودرد وسوز وآه،دارم میام حسین با لطفت گشتم روبراه ،دارم میام حسین برای همدلی ، با قلب زینبین میام من اربعین،پیاده تاحرم باداد وناله بر،غریبی حسین میام من اربعین،پیاده تا حرم 🌸🌸🌸🌸🌸 بنددوم: با یه قدم تو راهت ، گردیده ام پاک دعام اینه تو این راه،یه روز بشم خاک مسیر راه زوار ، راه یقینه خادم زوار تو،روح الامینه با امضای آقام رضا،دارم میام حسین گردیدم مهمان خدا،دارم میام حسین همراه صاحب عزا ، دارم میام حسین نشسته رو لبم،دعای انتظار میام من اربعین پیاده تا حرم امید من اینه،دیدار روی یار میام من اربعین پیاده تا حرم 🌸🌸🌸🌸🌸 بند سوم: ترک ترک شد لبهام،به زیر آفتاب با یاد داغ اصغر ، نمی خورم آب به روی پام از وقتی،تاول نشسته دیگه به یاد ایتام ، دلم شکسته با تأسّی بر خواهرت ، دارم میام حسین من همدردم بامادرت ، دارم میام حسین در زیر سایه ی سرت ، دارم میام حسین با یاد خشکی لبای اصغرت میام من اربعین پیاده تا حرم با درد پهلوی علی اکبرت میام من اربعین پیاده تا حرم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) کانال اشعار: @abdolmohsen158
سبک 5 نوحه،سنگین،..... برخیز و بنگر تو باغ خزان را یک کاروان شده نیمه جان را خواهر رسیده با قد خم باسینه ای بشکسته از غم در خاطرم مانده که اینجا شد سایه ی تو از سرم کم سالار زینب ،یا حسین جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بر پیکرم مانده نقش جسارت بر قلب من مانده درد اسارت زخم لبم از آفتاب است زخم دو دستم از طناب است این زخم بی درمان سینه از غُصّه ی بزم شراب است سالار زینب،یاحسین جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دیگر نپرس از سه ساله برادر شد در خرابه ز داغ تو پرپر مویش سپید ازکینه ها شد قدّش ز بار غصه تا شد با دیدن رأس بریده ت دق کرد ودر راهت فداشد سالار زینب،یاحسین جان.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
بااشک قلم خورد سبک 6 سبک قدم قدم جواب: برادر غریب من،شداربعین غصه های خواهرت برادر غریب من،یادم نمیره اون وداع آخرت غریب حسین..... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بنداول چل روزه با سرت همراهم لبریز سوز و اشک و آهم چل روزه با دودست بسته از خدا مرگمو میخواهم با تورفت همه ی امّیدم بی تو از زندگی بریدم رونیزه زخم روتو دیدم به محمل سرمو کوبیدم مزار تو خیسه ببین،با اشک خواهری که گشته نیمه جون قسمت من ببین چی شد،زیارت قبرتو باقدکمون 🌸🌸🌸🌸🌸 بنددوم بعدتو شدرباب بیچاره گریون ِاصغره همواره لالایی میخونه بمیرم رودستش خالیه گهواره داره از حرمله گلایه بعد تو نمیره تو سایه آخه دیده که توی آفتاب قرآنش شده آیه آیه بایاداون لبای خشک،نخورده خواهرت به دل یه جرعه آب با یه نیگاه به ظرف آب،تازه میشه داغ لب طفل رباب 🌸🌸🌸🌸🌸 بندسوم بزم می تیشه زد بر ریشه داغش موند رو دلم همیشه بعد اون ضربه ی خیزرون من زندم باورم نمیشه نمونده بر دلم قراری جسارت به توشدای قاری درپیش چشم خیس سجاد خون دندون تو شدجاری یکی نبودکمک کنه،زینب کجا ومجلس نامحرما یکی بگه چرا شده،به اون لبی که بوسه زدنبی جفا 🌸🌸🌸🌸🌸 بندچهارم نپرس از خون روی جامه از سنگ کوچه های شامه نپرس از گرد رو لباسم خاکسترهای روی بامه سکینه از غمت سیرابه با یاد مقتلت میخوابه نپرس از دخترت رقیه دق کرده( جامونده) توی اون خرابه من الذی ایتمنی ، جوابی از سر بریدت نشنید با قدخم،موی سپید،توآغوشش گرفت سرتو پرکشید 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
با غصه های بی بدل خواهر رسیده با یک عصا زیر بغل خواهر رسیده مولا ببین در هاله ای از نور دور از آن دیده های مبتذل خواهر رسیده شمشیر نه اما لسان که حیدری هست فاتح به هر جنگ وجدل خواهر رسیده از این کبودی هامشخص می شود که از بغض صفین و جمل خواهر رسیده گیسو سپید و قدکمان و دل شکسته از آنچه دیده روی تل خواهر رسیده صد بار مرد و زنده شد اما دریغ از یک مرگ احلیٰ من عسل خواهر رسیده وقتی که اسقونی شنیده از لب خشک با کام تشنه محتمل خواهر رسیده چون مادر عباس می گوید حسین و بر داغ ابناء، بی محل خواهر رسیده . شد اربعین و خسته از داغ سه ساله مثل ردیف این غزل خواهر رسیده 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
ای تو گل شکسته ی در خون تپیده ام چل روز می شود که تو را من ندیده ام از لحظه ی بریدن رگ های حنجرت دیگر رگ حیات خودم را بریده ام تو ماندی و بهانه ی تو ماند همرهم بار غمت ببین که به دوشم کشیده ام یک عمر زیر سایه ی تو بوده ام کنون چل روز زیر سایه ی رأس بریده ام شیرین ترین دقایق من با تو بوده و چل روز تلخی غم تو را چشیده ام این سرخی مزار تو از دیده ی من است خشکیده اشک،خون چکداز ابر دیده ام قدّت کنار پیکر سقا خمیده شد من هم کنار جسم تو قامت خمیده ام حقم بده که آب خوشی من نخورده ام وقتی صدای العطشت را شنیده ام چل روز می شود که شدی تو شهید ومن در روضه های روز و شب تو شهیده ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
چای ابوعلی ِ مسیر است زمزمم شد موکب تو جنّت ِ عَدْن ِمُجسّمم بی اختیار غَرّه شوم بر مقام خود از بس در این مسیر عزیز و مکرّمم تعظیم می کنند مرا در مسیر راه چون عابر ِطریق تو هستم مُعظّمم خواندم ثواب هر قدم زائر تو را از تاول نشسته به پا شاد و خرّمم از مِهر میزبان ِ رهت در تحیّرم مهمانم و به صاحب ِ خانه مقدّمم اینجا برای هر دم من اجر می دهند لبّیک یا حسین طنین شد به هر دمم عرش خداست مقصد زوّار اربعین معراج می روند از این راه،مؤمنین پاکم کند فقط قدمی سمت کربلات بر دست زائرین تو باشد فقط برات بر آن که شد غریق گناهان چو ساحلی الحق تویی برای بشر کشتی نجات شوق زیارتت شده روحی به پیکرم بر دیدن حریم تو وابسته شد حیات واجب شده ست حبّ زیارت ،بدون آن بالا نمی رود به خدا رکعتی صلات برده ست زائر تو ثواب هزار حج این نکته می دهد به دل زائرت نشاط مرهم برای درد بشر در جوار توست دارالشفاست بر همه یک قطره از فرات با یاد زخم پای اسیران کربلا زائر چگونه بر کف پا دارد التفات!؟ مهمان فاطمه ست اگر زائرالحسین حقّش دهید آمده همراه زینبین بار دگر به کرب و بلا خواهرت رسید اما شبیه تو شده گیسوی او سپید گویی دوباره آمده پایین ز روی تل بایاد عصر ِ بی کسی ات سمت تو دوید تصویر شمر مانده هنوزم مقابلش یادش نرفته رأس تو را از قفا برید چل روز پیش خواست ببوسد تو را ولی یک جای سالمی به تن پاره ات ندید وقتی که کم شد از سر او سایه ی کفیل در زیر سایه ی سر تو قامتش خمید علّت برای چاک گریبان او شده خونی که از لبان تو در بزم ِ مِی چکید از غیبت رقیّه ات از او دگر نپرس بین خرابه کودک ِ پیر تو آرمید خواهش نمود دختر تو بر نماندنش وقتی گرفت رأس تو را روی دامنش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
با موضوع اربعین شعر 17 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان دردآشنای صبح و مسا صاحب الزمان این روزها شبیه اسیران نینوا داری هوای مهد بلا صاحب الزمان پای پیاده با عَلَمی روی دوش خود راهی شدی به کرب وبلا صاحب الزمان خاک ِمسیر، گِل شده از اشک چشم تو داری همیشه سوز و نوا صاحب الزمان موکب به موکب از ته دل آه می کشی با یاد درد فاطمه ها صاحب الزمان لب تشنه و گرسنه در این راه رفته اند خسته بدون آب و غذا صاحب الزمان از خار و زخم پای رقیّه کنی تو یاد با تاول نشسته به پا صاحب الزمان با دیدن نی و علم و پرچم و کتل هستی به یاد رأس جدا صاحب الزمان هرجا طناب ،دیده ای از خاطرت گذشت بستند دست جدّ تو را صاحب الزمان خسته و دل شکسته اگر می رسی به طف زینب رسیده با قد ِ تا صاحب الزمان یک اربعین گذشته و هرگز نرفته است از خاطرش زمین جفا صاحب الزمان چل روز پیش رأس حسینش مقابلش از تن جدا شده ز قفا صاحب الزمان رفته میان مقتل و دیده به جسم او زخم سنان و سنگ و عصا صاحب الزمان چل روز پیش دیده تنش را میان بغض در زیر نعل تازه رها صاحب الزمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک 7 دوباره پای خواهرت رسیده کربلا دوباره پر شده دلم با آه و ناله ها ببین که قدکمون شدم از این همه بلا ببین که مثل تو داداش مویم شده سپید ببین که خواهر تو دل از زندگی بُرید بعد شهادتت دیگه یک روز خوش ندید یا اخَا الغریب... 🌸🌸🌸🌸🌸 چل روزه سایه بون من سرت رو نیزه هاست چل روزه ناموس تو همسفر با دشمناست سهم صاحب عزای تو شکنجه از جفاست هرجای من زخمی شد از بغض حرامیان شکسته رأس من با سنگ بام شامیان دیدم لب تو پاره شد با چوب خیزران یا اخَا الغریب..... 🌸🌸🌸🌸🌸 یادم نمیره مقتل و چل نعل تازه رو گودال ِ پُر شده ز تیر و سنگ و نیزه رو رسونده ام همش به این گریز روضه رو دیدم همین جا پاره پاره پیکر تو رو غارت نموده دشمنت انگشتر تو رو بوسیده ام داداش رگای حنجر تو رو یا اخَا الغریب.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک 8 پاشو حسین اومده زینب با ناله و با دل پر غم پاشو ببین در فراق تو دیگه شده قامت من خم چل روزه که روی نیزه رأس تو شد سایه بونم یاد تن پاره پاره ت چل روزه که نیمه جونم تو موندی و شد خواهرت با قاتل تو هم سفر رأسم میون بغض شام شد زخمی از سنگ گذر واویلتا واویلتا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 با یک عصا اومده خواهر از بس جفا دیدم از دشمن خیسه مزار تو از اشکم تنها دوایم شده مُردن دیگه من از غصه پیرم بنگر که مویم سپیده کم سو شده دیده ام چون خون جای اشکم چکیده از کینه های شامیان رفته از این دیده توون دیدم که شد در بزم می پاره لبت از خیزرون واویلتا واویلتا..‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 چل روز پیش روبه روی من رأس تو بر روی نیزه رفت جسم تو در گودی مقتل زیر چهل نعل تازه رفت دیدم شدی پاره پیکر با نیزه و تیغ و خنجر اینجا شده قسمت من بوسه به رگهای حنجر تو رفتی و من موندمو یه کاروون بی گناه گویی شبیه تو داداش جون داده ام در قتلگاه واویلتا واویلتا.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام صدشکر با نگاه تو انسان شدم حسین در روضه ی غم تو مسلمان شدم حسین از لحظه ای که شد دل من آشنای تو من آشنای حضرت یزدان شدم حسین وقتی که ذکر اعظم روی لبم شدی از فاتحان قلّه ی عرفان شدم حسین دارم مقام‌ گریه کن ِ مجلس عزات پس روی عرش صاحب عنوان شدم حسین بر درد خود طبیب نخواهم چرا که من با تربت حریم تو درمان شدم حسین از کودکی به اشک غمت خو گرفته ام نام تو را شنیدم و گریان شدم حسین حالا که اربعین (بازهم) نشدم زائر حرم در مجلس عزای تو مهمان شدم حسین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
با غصه های بی بدل خواهر رسیده با یک عصا زیر بغل خواهر رسیده مولا ببین در هاله ای از نور دور از آن دیده های مبتذل خواهر رسیده شمشیر نه اما لسان که حیدری هست فاتح به هر جنگ وجدل خواهر رسیده از این کبودی هامشخص می شود که از بغض صفین و جمل خواهر رسیده گیسو سپید و قدکمان و دل شکسته از آنچه دیده روی تل خواهر رسیده صد بار مرد و زنده شد اما دریغ از یک مرگ احلیٰ من عسل خواهر رسیده وقتی که اسقونی شنیده از لب خشک با کام تشنه محتمل خواهر رسیده چون مادر عباس می گوید حسین و بر داغ ابناء، بی محل خواهر رسیده . شد اربعین و خسته از داغ سه ساله مثل ردیف این غزل خواهر رسیده 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
4_5861900644096411115.mp3
7.26M
سنگین ( پاشو حسین اومده زینب ) به قلم:علی مهدوی نسب(قم) عزاداری شب اربعین حسینی هیئت خدام المهدی ارواحنافداه(مشهد) با مــــــداحى حـــاج مهدی میری جمـــعه ۲۶ مهر ماه ۱۳۹۸
سلام علیکم با هماهنگی که صورت گرفت ازاین پس تمام اجراهای اشعار حقیر در کانال های کشوری ارسال می شود لطفا تمامی اجراها در مجالستون رو برای حقیر ارسال نمایید👇👇👇 یاعلی @abdolmohsen