eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.5هزار دنبال‌کننده
85 عکس
49 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شورحماسی مادران علی اکبر،علی اصغر و قاسم وعبدالله علیهم السلام سلام حق به تو، امّ لیلا مادر ِ اکبر، گل ِ بی همتا از بس که تو بالیاقت بودی شدی عروس ِ علی و زهرا تویی مادر همون سرداری که خُلقاً وخَلقاً شبیه مصطفاست قبله ی اصلیه ِ قلب شیعه در پایین ِ پای امام کربلاست تو قرار ِ خون خدایی مادر مؤذّن ِ کربوبلایی سروریه ِ دو دنیا اینه که در ِ خونه ی تو کنم گدایی سیدتی،دریابم 🌸🌸🌸🌸🌸 ای مادر ِ باوفای اصغر کسی مث تو نداره گوهر گوهر شیش ماهه ای که عمری کرده به پا توی دلها محشر تویی مادر همون شهزاده که باب حاجت تموم نوکراست چه مقامی داره که تو نینوا روی سینه ی شهید کربلاست خیلی بانو کشیدی محنت هستیتو دادی توی راه امامت با شکوه و صبر عظیمت شده اند حرمله ها اسیر ذلت 🌸🌸🌸🌸🌸 ای هم نشین کریم طاها همسر نور دوعین زهرا تموم گلهای باغ تو شد فداییه ِ نهضت عاشورا تویی نجمه مادر قاسمی که بی رقیبه توی رزم تن به تن توی کربلا نشون داد که شده وارث شجاعت امام حسن تو عروس ِ حبل المتینی واسه انگشتر مجتبی نگینی شد پسرهات فدای ِ ارباب در وفاداری مث ِ امّ البنینی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
4_5884198735612742321.mp3
3.98M
شور مادران سرداران کربلا حضرت امّ لیلا حضرت رباب حضرت نجمه علیهم السلام با نوای : کربلایی احمد نصرالهی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/abdolmohsen158‌
ازدواج حضرت امیرالمؤمنین وحضرت زهرا علیهماالسلام شد دوباره عرش اعلی' خالی از غِلمان وحور هر ملک در عقد زهرا و علی دارد حضور در طواف آن دو می گردند با شور و سرور محفلی برپا شده روی زمین از جنس نور بر لب کلّ ملائک هم زمان این زمزمه ست: روز جشن ازدواج مرتضی با فاطمه ست سفره ی عقدی به پا شد وسعتش هفت آسمان در کنار سفره، جبریل امین شد دُرفشان دور تا دورش ملائک با تبسّم نغمه خوان نیست بزم شادی ِ بهتر از این بین جهان حضرت زهرای اطهر صاحب همسر شده کفو یکتای امیرالمؤمنین حیدر شده این چه پیوندی ست!به به خطبه خوانش مصطفی' بی قرار خطبه ی عقدش شده ذات خدا در کنار سفره ی عقدند حاضر انبیا با دم ِ (دامادیت بادا مبارک مرتضی') اولیا هستند در صف از یسار واز یمین در صف ِبوسه به دستان امیرالمؤمنین بر زمین گویا بهشت دیگری ایجاد شد شد خدیجه حاضر و از عقد زهرا شاد شد قلب های عاشقان از بند غم آزاد شد شیعیان تبریک!سردار نجف داماد شد می دهد امشب نبی بر شیعیان برگ برات هرکه باشد شاداز این تزویج شد اهل نجات ازدواج نور با نور است و عاقد مصطفی' یک طرف شیر خدا و یک طرف خیرالنّسا شد زمان استجابت، شیعه کن حالا دعا خنده ی احمد کند هر حاجت ما را روا بَه گل ِ لبخند بر لعل نبی زیبا شده حیدر کرّار امشب صاحب دریا شده شد زمان وصل دریایی به دریای دگر یا میان آسمان پیوستن شمس و قمر شیعیان تبریک! از امشب شده بر ما نظر فاطمه شد مادر ما و علی هم چون پدر شیعه زیر دِین ِ وصل مرتضی و فاطمه ست اصلاً این پیوند ،راز اصلی خلق همه ست نیست زوج و زوجه مانند علی و فاطمه نیست پیوندی چو پیوند علی و فاطمه هستی ِ ما گشته ، لبخند علی و فاطمه شیعه شد در اصل ،پابند علی و فاطمه شد ولای حیدر و زهرا تمام بندگی زندگی بی این ولایت! ننگ بر این زندگی خطبه جاری شد دل آن دو گهر پیوند خورد قلب والایی به والای دگر پیوند خورد آن نگاه عاشق آن دو قمر پیوند خورد شام درد هر محبّی بر سحر پیوند خورد جشن عقد بی نظیر ماه ذی الحجّه شده عید ما، قبل از غدیر ماه ذی الحجّه شده می خورد پیوند دستان علی و فاطمه هم دل وهم قلب و هم جان علی و فاطمه جان هر شیعه به قربان علی و فاطمه دل فدای روی خندان علی و فاطمه دست زهرا می رسد امروز در دست علی هستی زهرا از این پس می شود هست علی تا نفس در سینه دارد می شود یار علی مونس و دلدار ودر غم ها پرستار علی می شود مأوا برای درد بسیار علی بعد بابا می شود تنها هوادار علی کوری اهل سقیفه طالب حقّ علی ست می زند فریاد:حیدر بعد بابایم ولی ست وای از روزی که او زخمی ز میخ در شود در میان آتش و دیوار و در مضطر شود لاله ی شش ماهه اش در پشت در پرپر شود بین کوچه خون جگر از غربت حیدر شود یک طرف داغ علی و دست های بسته اش یک طرف چل بی حیا و بازوی بشکسته اش ✍علی مهدوی نسب( عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
باموضوع شهادت حضرت باقر علیه السلام السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بین بقیع، زائر تنها ولیّ عصر ای صاحب دو دیده ی دریا ولیّ عصر آتش زده به سینه ی تو غربت بقیع درد عزای باقر و این خلوت بقیع در التهاب ِ رفتن حُجّاج ِمستطیع نه سینه زن نه گریه کنی مانده در بقیع داری به دل شرار غم باقرالعلوم روی لبت نشسته دم باقرالعلوم پیش مزار خاکی جدّت نشسته ای صاحب عزای صاحب ِقلب شکسته ای قلبی که زخمی از غم کرب وبلا شده در کودکی اسیر هزاران جفا شده در نصف روز موی سر او سپید شد گویی کنار جدّ غریبش شهید شد او هم کنار آب ،عطش را کشیده است آه ِ رباب و اصغر او را شنیده است او دیده است پیکر صدپاره بر عبا یک قدکشیده زیر سُم ِمرکب از جفا او انتظار آب کشیده ست در حرم لطمه زنان شده دم ِ افتادن علم دیده وداع آخر شاه غریب را بوسه به زیر حنجر شیب الخضیب را (اُسقونی) از میانه ی مقتل شنیده است همراه عمه آه ز سینه کشیده است رأس بریده بر سر نی دیده است او با یک تن بدون کفن گشته رو به رو پیش حسین نغمه ی شادی سروده شد ای وای! کهنه پیروهنش هم ربوده شد او دیده است آتش دامان دختری در زیر پای اسب عدو یاس پرپری گردیده است همسفر خولی و سنان همراه کاروان ِ اسیران ِقدکمان او هم به روی ناقه ی عریان سوار شد بر زخم تازیانه ی دشمن دچار شد در کوچه های شام سرش سنگ خورده است او را عدو به مجلس اغیار برده است هرچند او شهید شد از کینه ی هشام اما شده ست کشته ی بزم شراب شام پنجاه سال ِ او به غم خیزران گذشت هر لحظه با مرور غم کاروان گذشت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
السلام علیک یا اباجعفر یا محمد بن علی علیهماالسلام ای پنجمین ولی خدا باقرالعلوم هفتم رئوف اهل ولا باقرالعلوم اسلام مانده تا به ابد زیر دِین تو شد زنده با کلام تو یا باقرالعلوم تنها دلیل خلقت عالم ولای توست مِهرت شده دلیل بقا باقرالعلوم شد شرح آیه آیه ی قرآن حقیقتاً بغض عدوی آل شما باقرالعلوم شاهانه در میان همه داد می زنم هستم همیشه بر تو گدا باقرالعلوم باید که گفت تا به ابد از فضائلت شایسته ای به هر چه ثنا باقرالعلوم داری مزار خاکی و سهمت نشد چرا یک بارگاه و صحن وسرا باقرالعلوم از تو جهان به غیر محبّت ندیده بود حقّت نبود زهر جفا باقرالعلوم از کودکی تو درد زیادی کشیده ای داری مقام صبر و رضا باقرالعلوم هستی تو هم شبیه پدر شاهد جفا راوی درد کرب وبلا باقرالعلوم یک نصفه روز شد غم پنجاه سال تو شد کار تو همیشه بکاء باقرالعلوم یادت نمی رود بدن پاره ای که بود پیچیده در میان عبا باقرالعلوم با وعده های آب، عمو رفت وبرنگشت شد فرق او ز کینه دوتا باقرالعلوم یادت نمی رود که به جدّ تو می زدند با سنگ وتیغ و چوب وعصا باقرالعلوم روی ضریح سینه ی او رفت چکمه و رأسش بریده شد ز قفا باقرالعلوم تا رفت روی نیزه سرش روبه روی تو آغاز شد زمان بلا باقرالعلوم با شعله های آتش و بغضش عدو رسید سمت خیام آل عبا باقرالعلوم خوردی کتک شبیه رقیه از آن به بعد از زجرها و حرمله ها باقرالعلوم با ناسزا و مسخره و کعب نی، عدو داده جواب آه تو را باقرالعلوم در کوچه ی یهودی شام ِ بلا تو هم خوردی ز بام، سنگ جفا باقرالعلوم شد خاطر تو زخم ز بزم شراب شام با یاد چوب و رأس جدا باقرالعلوم خون می چکید هم ز لب وهم ز گوشه ی چشمان صاحبین عزا باقرالعلوم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
السلام علیک یا محمد بن علی یا باقرالعلوم علیه السلام از چارسالگی من اگر قدخمیده ام حقّم دهید داغ زیادی کشیده ام آزرده است خاطر پنجاه سال ِ من از داغ های عمّه ی قامت خمیده ام مویم اگر سپید شده وقت کودکی هجده سر بریده سر نیزه دیده ام چون جدّ خود کنار تن زخمی علی من هم صدای هلهله ها را شنیده ام پایین نرفته آب خوشی از گلوی من یاد لبان اصغر ِ در خون تپیده ام هرچند پیش عمّه نبودم به روی تل چون او ز سینه آه غریبی کشیده ام از وقت دیدن سر جدّم به روی نی گویی میان مقتل خود آرمیده ام وقت هجوم و غارت خلخال دختران از خیمه ای به خیمه ی دیگر دویده ام در لحظه ی گذشتنمان بین قتلگاه من جای اشک ،خون ز دو دیده چکیده ام هر شب به یاد عمه و رخسار نیلی اش با خواب زجر پست ز جایم پریده ام مسمومم و شهید ولی چون رقیه من دق کرده از مصائب رأس بریده ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
مسافرم دارم به سرم باز هوای عرفه خوانده ست مرا کربوبلای عرفه ای کاش ببینم رخ مولایم را در کربوبلا بین دعای عرفه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) حلال بفرمایید در جنت المأوای عتبات عالیات دعاگو برای فرج به نیابت از شما ونائب الزیاره ی شما خواهم بود یاعلی
سلام علیکم این سفر حقیر به نیابت از حضرت مسلم علیه السلام به نیت سلامتی و تعجیل در فرج حضرت ولی عصر علیه السلام می باشد. سعی کنید هر سفر کربلا را به نیابت از حضرات علیهم السلام مشرف بشید تا توفیقاتتون بیشتر بشه. ۱۴ زیارت اول کربلای حقیر به نیابت از ۱۴ معصوم علیهم السلام بود و مابقی به ترتیب به نیابت از حضرت زینب،حضرت عباس،حضرت رقیه،حضرت نرجس،حضرت معصومه،حضرت علی اکبر،حضرت علی اصغر،حضرت رباب ،حضرت ام‌کلثوم ،حضرت ام البنین علیهم السلام بوده است یاعلی
(نساء الاصحاب و امهات الاصحاب) من مادر دریا،امّ وهب هستم شکر خدا دل بر،آل علی بستم سر وهب تو راه دین جدا شد با افتخار ،شهید کربلا شد عروس من هانیه ی وفادار برای غربت حسین فدا شد تموم هستیمون فدای ارباب.... 🌸🌸🌸🌸 ما هم شریکیم در سعادت اصحاب هستیمونو دادیم فدا سر ارباب اگه شدن گلامون اینجا پرپر به قربون یه تار موی اصغر ما اومدیم از اولش با نیت باشیم کنیز لاله های حیدر تموم هستیمون فدای ارباب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 حرومه کعب نی،به پیکر زینب باید سپر باشیم برابر زینب بانوی ما خیلی جفا کشیده در نصف روزی قامتش خمیده کاش که میشد کاری کنیم نبینه رو نیزه ی عدو سر بریده تموم هستیمون فدای ارباب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 کاش میزدن ما رو به جای این گلها تا سربلند باشیم، مقابل زهرا چطور ببینیم زینبش اسیره از غم، یه دختر سه ساله پیره کاش که بشیم‌کشته ولی رقیه از غصه ی سر باباش نمیره تموم هستیمون فدای ارباب.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭حضرت فاطمه(همسر حضرت سجاد) دختر امام حسن علیهم السلام که در کاروان اسرا بودند 😭ام الحسن و ام الحسین علیهماالسلام که عصر عاشورا زیر پای اسبها شهید شدند 😭آمنه علیهاالسلام که در راه شام زیر پای شتر به شهادت رسیدند 😭شریفه علیهاالسلام براثر جراحت زیاد به قولی در راه شام و به قول دیگر بعد اربعین شهید شدند کشیدن چقد داغ توی نینوا، بنات الحسن شدن توی راه عموشون فدا، بنات الحسن شکست قلبشون از هزاران جفا،بنات الحسن میون غم های عاشورا ،شدن مأنوس با اشک و آه جلو چشماشون رو نیزه رفت،سر قاسم و عبدالله بیا ای منتقم آقا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 امون از زمونی که شد خیمه ها، پر از دشمنا شکستن دوتا لاله ی مجتبی،زیر دست وپا توی خاک و خون همراه مرکبا ،شدند جابه جا تن بی جون ِ دو مظلومه، رها شد گوشه ی صحرا چه کرده داغ دو نازدانه،با قلب زینب کبری بیا ای منتقم آقا..... 🌸🌸🌸🌸🌸 شدن دخترای حسن خون جگر،توی راه شام شدن با یه مشت بی حیا همسفر ،توی راه شام شنیدن چقد طعنه تو هر گذر،توی راه شام شریفه و آمنه از درد،شدند کشته توی غربت بمیرم تو سن کودکی،کشیدند روز وشب محنت بیا ای منتقم آقا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بمیرم شریفه توی کربلا، شده قدکمون دیده پیکر زخمی ِقاسمو ،شده نیمه‌جون جلو روش به عمه توی قتلگاه ،زدن بی امون اونم مثل عمّه شد مضطر،شده پیر از شکنجه ها بمیرم که مثل عبدالله،تنش رفت زیر دست و پا بیا ای منتقم آقا.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭چند پسر شهید کربلا 😭دوپسر بعد از واقعه کربلا(محمد وابراهیم)سرشان مقابل هم از تن جدا شد 😭یک دختر(عاتکه)زیر پای اسب عصر عاشورا.... 😭دختر دیگر(حمیده) وهمسرش(رقیه بنت امیرالمومنین) همراه کاروان اسرا.... باید بشه اشک چشمای ما دائم برای اولاد ِ غم پرور مسلم آقای ما مسلم،خیلی جسارت دید تموم گلهاشو به راه دین بخشید خودش که کشته شد تو شهر ظلمت سرش شد از تنش جدا تو غربت یکی یکی گلای پاک اونو عدو شکست با کینه وعداوت وای از غم اولاد پاک مسلم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دختر هفت سالَش،تو عصر عاشورا کشته شده ای وای،به زیر دست و پا شده بازم تکرار،جنایت گودال مثل تن ارباب،شده تنش پامال عاتکه ی مظلومه وقتی جون داد به زیر پای اسب چند تا جلّاد از ناله های مادرش رقیه قهقهه زد عدو،ای داد وبیداد وای از غم اولاد پاک مسلم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 داده به راه حق، همه پسرهاشو دشمن برید از بغض،سر قمرهاشو خدا کنه هیچ کس نبینه که دشمن جدا کنه رأس ِ برادرو از تن هیچ کی چنین جنایتی ندیده چقد عدوی مرتضی پلیده برای جایزه و مشتی درهم سر دو کودکو چطور بریده وای از غم اولاد پاک مسلم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نهم ذی الحجه شهادت حضرت مسلم علیه السلام السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مولای ما که اشک نگاهت مداوم است بر قلب تو همیشه غم ِشیعه حاکم است بنگر که ما اسیر هزاران بلا شدیم بهر نجات شیعه ظهور تو لازم است پایان بده به غیبت خود صاحب الزّمان دیگر بیا که غیبت تو، درد دایم است داری به تن، لباس عزا ای غریب عصر در سینه ی تو داغ شرربار مسلم است داری برای غربت او گریه می کنی او بی پناه در وسط قوم ظالم است نامه نوشته کوفی ملعون ولی کنون تنها به فکر رأس حسین و غنائم است نامه نوشته کوفی و با اهل خود حسین سمت دیار مردم بد عهد،عازم است حالا به روی بام به وقت شهادتش از نامه ی نوشته به ارباب ، نادم است گردد به روی بام، سر از پیکرش جدا زیرا برای عشق ِبه ارباب، مجرم است صدشکر،دخترش سر او را ندیده است ناموس او احاطه میان ِ محارم است انگشترش نرفته به غارت به وقت مرگ رأسش بریده شد ولی انگشت سالم است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
خروج کاروان امام حسین علیه السلام از مکه به سمت کربلا زمزمه یک قافله از کعبه شده راهی صحرا از محنت آن دیده ی زهرا شده دریا این قافله را قافله سالار حسین است بر گونه ی عالم ز غمش اشک دو عین است ای وای حسین جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 در محمل این قافله آسوده رباب است سیراب،علی اصغر او یکسره خواب است صدشکر در این راه دگر حرمله ای نیست از تیر سه شعبه به لب او گله ای نیست ای وای حسین جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 در قافله همراه پدر اکبر لیلاست با جلوه ی چون فاطمه اش دلبر باباست ذکر کرمش بین همه قافله جاری ست حرفی ز عبا وتن صد پاره ی او نیست ای وای حسین جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 سردار سپاهش پسر اُمّ بنین است غمخوار عقیله ز یسار و ز یمین است شد دیده ی او نور دل و چشم سکینه ای وای که این دیده شود بسته ز کینه ای وای حسین جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 زینب برود کرب وبلا بین نوامیس ای وای شود از غم طف ،گونه ی او خیس ای وای از آن دم که زند بوسه به حنجر بر تل برود دق کند از ضربه ی خنجر ای وای حسین جان... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
با موضوع عرفه السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دیده روشن شده از نور دعای عرفه دل من پر زده در اوج هوای عرفه باز هم یوسف زهرا نشده قسمت من دیدنت کرب وبلا بین دعای عرفه حال، من آمده ام تا که بجویم ز تو روی گوئیا در طلب توست گدای عرفه آمدم عرش نه با پای خودم، از سرِ لطف سوی خود خوانده مرا باز خدای عرفه نوکر روسیه ام بار گناه آوردم تا کنی پاک مرا بین صفای عرفه تو ببخشای مرا گرچه نمکدان شکنم من نمک خورده ام از خوان عطای عرفه قبل رفتن به منا،مشعر و کوی عرفات تو مُسَلّم بروی کرب وبلای عرفه باز جدّت بشود ذاکر و تو مستمعش بشنوی از لب او سوز صدای عرفه داری از غربت او در دل خود شور ونوا کاروانش شده راهی به سوی کرب وبلا در میان کاروانش هست زینب خواهرش هم رقیه آن سه ساله نازدانه دخترش با خودش برداشته گل های باغش را تمام اکبر و عباس و قاسم هست بین لشکرش می شود سی روز دیگر،باغ گل هایش خزان می شود در راه ِ او گل ها تماماً پرپرش وای از آن دم که رسد بر سینه اش داغ جوان روبه روی او شود صدپاره جسم اکبرش می زند بوسه به دستان جدای حامی اش می کشد تیر از درون دیده ی آب آورش بر روی دستان او سیراب گردد ناگهان با سه شعبه، حنجر خشک علی اصغرش وای از آن دم که زند زینب کنار خیمه گاه بوسه ای بر حنجر او در وداع آخرش می رود زینب به روی تل ولی بیند که شمر رفته با چکمه ز کینه روی جسم اطهرش می زند بر سینه و سر، می شود بر روی تل محتضر از دیدن خنجر به روی حنجرش بی کفن گردد رها در بین‌مقتل جسم او می رود تا شام و کوفه روی سرنیزه سرش روبه روی دخترش ده مرکب ده بی حیا می رسد با نعل تازه بر ضریح پیکرش می شود دعوا سر عمامه و پیراهنش زیر تیر و نیزه وسنگ وعصا مدفون تنش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا هادی کل امم یا علی النقی علیه السلام بر سینه ی ما حک شده یا حضرت هادی نه این که فقط شد دم ما حضرت هادی شد ذکر لب شاه و گدا حضرت هادی شیرین شده بر روی لبم صحبت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی جانم به فدای حرم سامره ی تو هستم به هوای علم سامره ی تو دلبست دو ماه کرم سامره ی تو دلها به فدای حرم و ساحت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی ما در دوجهان غیر تو دلدار نداریم میلی به سوی یوسف بازار نداریم با غیر تو و آل تو ما کار نداریم شد عزّت من نوکری دولت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی صحن حرمت ملجأ قلب همگان شد شش گوشه ضریح تو به دل روح و روان شد آن گنبد زرد حرمت نور جهان شد مسجود ملائک همه دم تربت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی با جامعه ی تو دل ما گشته هدایت هر حرف تو خود داده نشان راه سعادت حبّ تو شود ناجی ما روز قیامت جنت بروم با نگه رحمت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی مأوای تو شد خان ِصَعالیک واویلا ای وای چرا روبه رویت سب شده زهرا قبری ست چرا پیش تو از کینه ی اعدا یک عمر، شده غصّه وغم قسمت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی بردند تو را سوی عدو جاده به جاده دشمن به روی مرکب و تو پای پیاده بی کفش و عبا ،برده تو را مجلس باده دریا شده چشمان من از محنت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی بر روی دو دست تو چرا جای طناب است جای تو مگر، نور خدا بزم شراب است قلب تو از این ظلم عدو غرق عذاب است گردیده جگر پُرشرر از غربت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا ابن الجواد یا هادی الائمه علیه السلام ای آفتاب سامره یا هادی الأُمم مِهرت ره هدایت ما هادی الأُمم با جامعه کبیره ی تو شیعه ایم ما با تو شدیم عبد خدا هادی الأُمم الحق ز ماه روی تو بر قلب شیعیان تابیده است نور هدی' هادی الأُمم توحید واقعی ست فقط در کلام تو چشمان توست قبله نما هادی الأُمم اصلا اصول دین و فروعش حقیقتاً شد معرفت به ذات شما هادی الأُمم در راه دین، تو داغ زیادی کشیده ای تو مظهری به صبر و رضا هادی الأُمم از چه تو را به خان ِصَعالیک برده اند در بین مستمند و گدا هادی الأُمم قبری کنار پای تو کندند از جفا با کینه های آل عبا هادی الأُمم دشمن سواره بوده و برده پیاده ات در کوچه ها بدون عبا هادی الأُمم معصوم آل حیدری و برده دشمنت در مجلس شراب چرا هادی الأُمم دشمن ز تو به غیر محبت ندیده بود حقّت نبود زهر جفا هادی الأُم وقت شهادتت حسنت بوده پیش تو با اشک و ناله خوانده دعا هادی الأُمم غسل و کفن نموده تنت را کنار تو برپا شده ست بزم عزا هادی الأُمم دیگر نبوده پیکر تو چند روز و شب در زیر آفتاب رها هادی الأُمم شکر خدا مقابل چشمان خواهرت دیگر نشد سر تو جدا هادی الأُمم هر جای پیکر تو نشد زخم روی زخم با ضرب سنگ و تیر و عصا هادی الأُمم شکر خدا ندیده حسن صبح تا به شام بر روی نیزه رأس تو را هادی الأُمم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا علی بن محمد هادی الائمه علیه السلام چشم وا کن ای تو اوّل آفتاب سامرا از صدف بیرون بیا ای دُرّ ناب سامرا باش باران کرامت از سحاب سامرا تا شود از کیمیایت زر، تراب سامرا من شوم نوکر تو هم عالیجناب سامرا شد جهان روشن ز نورت ای مه باب المراد روز میلادت مبارک یا علی بن جواد چشم وا کن که مدینه عرش اعلایت شده قلب هر حور و ملک یکباره شیدایت شده آرزوی عرشیان یک بوسه بر پایت شده روی لب ها صحبت از رخسار زیبایت شده گوئیا حتی خدا هم محو سیمایت شده شد گناهانم به یُمن روز میلاد تو پاک یا علی بن جواد بن الرضا روحی فداک آمدی و با نگاهت دافع هر غم شدی روی دستان سمانه دلبر عالم شدی در تمام سرّ هستی با خدا محرم شدی تا که در هر باب دانش بر همه اعلم شدی بعد بابایت ولی و نائب خاتم شدی هم دهم گوهر شدی در بین دریای علی هم شدی وارث برای نام زیبای علی ماه، تابان است از نور جبینت سیدی قلب،شد زنده ز عشق آتشینت سیدی ما مسلمانیم با قرآن و دینت سیدی می برد ما را جنان، حبل المتینت سیدی بَه که ما هستیم جزء مؤمنینت سیدی شد تمام دین، عمل بر شیوه ی رفتار تو شد زیارت نامه ای چون جامعه گفتار تو می شود آغاز، هر راه خدا از جامعه می شود شاه دو عالم هر گدا از جامعه دیده ی هر شیعه می گیرد جلا از جامعه قلب ما هرگز نمی گردد جدا از جامعه چون که قلب ما همه شد باخدا از جامعه با صفای جامعه دل را مصفّا کرده ای با غدیریه* مرا غرق تولّی' کرده ای با شکوه تو همیشه برملا تزویر شد وصف اعجاز و کرامات تو عالم‌ گیر شد یک اشاره کردی وتصویر شیری شیر شد دشمن بدطینتت پیش همه تحقیر شد روی لب های ملائک یاعلی تکبیر شد با جلالت کاخ ظلم دشمنان ویران شده بدعت کذّاب های آن زمان ویران شده شیعیان را هادی و مولا و رهبر یا نقی کوری عباسیان بر سروران سر یا نقی در دو دنیا نیست از آل تو بهتر یا نقی در حریمت منصبم گردیده نوکر یانقی ما تو را داریم در صحرای محشر یا نقی می دهی ما را امان یا هادی کلّ امم می بری ما را جنان یا هادی کلّ امم ای دهم نور ولایت یا علی بن جواد ای تجلّای هدایت یا علی بن جواد باتو هستم باسعادت یا علی بن جواد کن مرا آقا شفاعت یا علی بن جواد ای سر وجانم فدایت یا علی بن جواد تو علی چارم و ابن الرضای دوّمی در مسیر راه حق نور الهدای مردمی می دهد مِهر تو بر دل های شیعه اعتبار هر که دارد بغض اعدای تو را شد رستگار بعد بابایت تویی وارث برای ذوالفقار می شوی بر هر چه ما داریم صاحب اختیار ساعتی در مرقدت بودن شده اصل قرار نوکرت را کی دوباره می کنی حاجت روا می شود کی زائر صحن و سرای سامرا وای از بزم شراب وآن جسارت بر شما بردنت تا مجلس دشمن پیاده از جفا می شود بر تو تعارف باده، ای نورالهدی' می کشی ای تو غریب فاطمه صدها بلا آخرش با زهر می گردد حقوق تو ادا با شهادت،حاجت مرگت روا شد ای غریب در دفاع از دین حق جانت فدا شد ای غریب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) *زیارت غدیریه از زیارت نامه‌های حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که از طرف امام هادی علیه السلام در روز غدیر صادر شده است. محور این زیارت تولی و تبری محتوای آن بیان فضایل حضرت علی علیه السلام است. زیارت غدیریه را در هر موقع از سال می‌توان خواند. https://t.me/abdolmohsen158
ثبت با اشک مادر حضرت علی اکبر علیه السلام روایتهای محکمی داریم که ایشان‌کربلا بودند..... ... با قلبی که لبریز داغه علی اکبرم می بینم تو رو از رو ناقه علی اکبرم تو ای آینه ی پیمبر علی اکبرم چگونه شدی پاره پیکر علی اکبرم عصای پیری مادر شکستی علی جان توی خاک و خون صحرا نشستی علی جان با شمشیر و نیزه از هم گسستی علی جان امون از قلب امّ لیلا واویلا،واویلا 🌸🌸🌸🌸🌸 من و خنده های یه قاتل علی اکبرم شدم همسفر با اراذل علی اکبرم حالا که سرت روبه رومه علی اکبرم بدون دیگه کارم تمومه علی اکبرم به دور رأست می رقصند، توی شام،علی جان با طعنه راهم رو بستند ،توی شام، علی جان سرم رو با سنگ شکستند،توی شام، علی جان امون از قلب امّ لیلا واویلا واویلا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا