eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.5هزار دنبال‌کننده
85 عکس
49 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
زبان حال حضرت رباب علیها السلام با حضرت امام حسین علیه السلام چل روز پیش در بر من بود گوهری در آسمان سینه ی من ماه انوری می شد غم دلم ز نگاهی به او برون با خنده هاش بوده مرا جان دیگری وقتی که آب بر حرم ما حرام شد امیّد کام اصغر من بود ساغری وقتی که مشک ساقی لبهاش پاره شد دیگر نماند بر عطشش یار و یاوری شرم از لب ترک ترکش قاتلم شد و آهش شده ست بر جگرم همچو آذری لب تشنه بردی اش،خبر از سیری اش نشد یک تن نگفت منتظرش مانده مادری آخر چرا میان دو دریا غریب من شد بی نتیجه خواهش آبت ز لشکری دیدی جواب گریه ی شش ماهه ام چه شد بغض علی و خنده ی تیر ستمگری هر شعبه ای ز تیر سه پر بود نیزه ای الحق که کرد هر پر آن کار خنجری پرسم ز تو حسین چگونه تو را نکشت تیری که تو کشیده ای از پاره حنجری برگشتنت به خیمه برای تو سخت شد آخر چگونه با گل بی جان پرپری چل روز می شود که نرفته ز یاد من دیدم تو را که محتضر از درد اصغری با خنده های حرمله چل روز همدمم گشته انیس دیده ی من روی نی سری ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
عنایت امروز👇 ترکیب بند چای ابوعلی مسیر است زمزمم شد موکب تو جنت عَدْن ِمجسّمم بی اختیار غَرّه شوم بر مقام خود از بس در این مسیر عزیز و مکرّمم تعظیم می کنند مرا در مسیر راه چون عابر طریق تو هستم معظّمم خواندم ثواب هر قدم زائر تو را از تاول نشسته به پا شاد و خرّمم از مِهر میزبان ِ رهت در تحیّرم مهمانم و به صاحب ِ خانه مقدّمم اینجا برای هر دم من اجر می دهند لبّیک یا حسین طنین شد به هر دمم عرش خداست مقصد زوّار اربعین معراج می روند از این راه،مؤمنین پاکم کند فقط قدمی سمت کربلات بر دست زائرین تو باشد فقط برات بر آن که شد غریق گناهان چو ساحلی الحق تویی برای بشر کشتی نجات شوق زیارتت شده روحی به پیکرم بر دیدن حریم تو وابسته شد حیات واجب شده ست حبّ زیارت ،بدون آن بالا نمی رود به خدا رکعتی صلات برده ست زائر تو ثواب هزار حج این نکته می دهد به دل زائرت نشاط مرهم برای درد بشر در جوار توست دارالشفاست بر همه یک قطره از فرات با یاد زخم پای اسیران کربلا زائر چگونه بر کف پا دارد التفات!؟ مهمان فاطمه ست اگر زائرالحسین حقّش دهید آمده همراه زینبین بار دگر به کرب و بلا خواهرت رسید اما شبیه تو شده گیسوی او سپید گویی دوباره آمده پایین ز روی تل بایاد عصر ِ بی کسی ات سمت تو دوید تصویر شمر مانده هنوزم مقابلش یادش نرفته رأس تو را از قفا برید چل روز پیش خواست ببوسد تو را ولی یک جای سالمی به تن پاره ات ندید وقتی که کم شد از سر او سایه ی کفیل در زیر سایه ی سر تو قامتش خمید علّت برای چاک گریبان او شده خونی که از لبان تو در بزم ِ مِی چکید از غیبت رقیّه ات از او دگر نپرس بین خرابه کودک ِ پیر تو آرمید خواهش نمود دختر تو بر نماندنش وقتی گرفت رأس تو را روی دامنش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
بااشک قلم خورد سبک 6 سبک قدم قدم جواب: برادر غریب من،شداربعین غصه های خواهرت برادر غریب من،یادم نمیره اون وداع آخرت غریب حسین..... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بنداول چل روزه با سرت همراهم لبریز سوز و اشک و آهم چل روزه با دودست بسته از خدا مرگمو میخواهم با تورفت همه ی امّیدم بی تو از زندگی بریدم رونیزه زخم روتو دیدم به محمل سرمو کوبیدم مزار تو خیسه ببین،با اشک خواهری که گشته نیمه جون قسمت من ببین چی شد،زیارت قبرتو باقدکمون 🌸🌸🌸🌸🌸 بنددوم بعدتو شدرباب بیچاره گریون ِاصغره همواره لالایی میخونه بمیرم رودستش خالیه گهواره داره از حرمله گلایه بعد تو نمیره تو سایه آخه دیده که توی آفتاب قرآنش شده آیه آیه بایاداون لبای خشک،نخورده خواهرت به دل یه جرعه آب با یه نیگاه به ظرف آب،تازه میشه داغ لب طفل رباب 🌸🌸🌸🌸🌸 بندسوم بزم می تیشه زد بر ریشه داغش موند رو دلم همیشه بعد اون ضربه ی خیزرون من زندم باورم نمیشه نمونده بر دلم قراری جسارت به توشدای قاری درپیش چشم خیس سجاد خون دندون تو شدجاری یکی نبودکمک کنه،زینب کجا ومجلس نامحرما یکی بگه چرا شده،به اون لبی که بوسه زدنبی جفا 🌸🌸🌸🌸🌸 بندچهارم نپرس از خون روی جامه از سنگ کوچه های شامه نپرس از گرد رو لباسم خاکسترهای روی بامه سکینه از غمت سیرابه با یاد مقتلت میخوابه نپرس از دخترت رقیه دق کرده( جامونده) توی اون خرابه من الذی ایتمنی ، جوابی از سر بریدت نشنید با قدخم،موی سپید،توآغوشش گرفت سرتو پرکشید 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
درحرم حضرت سید محمد فرزند امام هادی علیهما السلام یابن هادی، مسموم زهر ِکینه ، ای سیّد محمد ای نجل پاک فاطمه ، فرزند احمد ای صاحب گنبدوگلدسته ی سرمد دستم را بگیر ای شاه و امیر بر حُبّت شدم عمری من اسیر بازقسمت نما سُرّ من رَأیٰ آیم نزد تو بعدازسامرا یا ابنُ النّقی....... 🌸🌸🌸🌸🌸 درغم تو شد سامرا ماتم سرا ، ای زاهد پاک گشته گریبان ِحسن در هجرتت چاک شد مدفن ِتو گوهری از بهترین خاک ای صحن وسرات مسجود همه یک زیارتت رافع ِ غمه بازقسمت نما(شده) سُرّ من رَأیٰ آیم نزد تو بعدازسامرا(قبل از سامرا) یا ابنُ النّقی....... 🌸🌸🌸🌸🌸 عمّ مهدی، تاعمر دارم باحبّ توسرزنده هستم بر خاک ِ درگاه تو تنها بنده هستم تنها گذاری گر مرا درمانده هستم ای نور خدا کن نظربه ما راهی کن بازم سوی کربلا بازقسمت نما سُرّ من رَأیٰ آیم نزد تو بعدازسامرا یا ابنُ النّقی...... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
ورود زائر به کربلا سه بند:احساسی بند چهارم: قتلگاه دخیل ِپنجره فولاد نهایت حاجت روا شد گرفت اذن از شاه طوس و مسافر نینوا شد حسین جان،سر وجانم فدایت شدم من ، گدای با سعادت شد امضا ، طواف کربلایت به شهر زیبای تو رسیدم میان بین الحرم دویدم ز هرگوشه گوشه ی زمینت بوسه چیدم حسین جان،به لطفت ،شدم کرب وبلایی.... یا حسین جان حسین جان ز تو ممنونم ارباب 🌸🌸🌸🌸🌸 نگاهم به گنبد افتاد شدم از بار گنه پاک قدم در صحنت مرا برد به عرش ِ مافوق ِ افلاک دوباره،زیارت شد نصیبم غبار ِ،حریمت شد طبیبم دراینجا،قرین بوی سیبم ملائک هستند دربان ِاینجا خوش آمد میگوید شخص زهرا شدم گویا زائر خدا و عرش اعلا حسین جان،حسین جان،شدم کرب وبلایی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 ز باب القبله گذشتم ز شش گوشه جان گرفتم خزان بودم بر ضریحت نگاهی کردم شکفتم حسین جان، تویی نعم الامیرم من عمری،به مهر تو اسیرم نظر کن ، کنار تو بمیرم ز راه لطف نذر خود، سرم کن مرا سنگ کف پوش حرم کن😍 مرا در هر دو دنیا غلام حیدرم کن‌ حسین جان،به لطفت،شدم کرب وبلایی 🌸🌸🌸🌸🌸 همین جا گلهای پاکت بمیرم در خون تپیدند همین جا در پیش زینب سر پاکت را بریدند همین جا،سرت از تن جدا شد سر تو ، اسیر نیزه ها شد به مقتل، تن پاکت رها شد همین جا شد بر جسمت جسارت عقیق دست تو رفته غارت جواب اشک و آه سکینه شد اهانت 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
مسافرم اربعین آمده زیر علم مهدی ام زائر کرب و بلا از کرم مهدی ام قَدَری بهتر از این نیست ببینم ای جان در ره کرب و بلا هم قدم مهدی ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) در هر قدم دعاگو و ان شاءالله در حرم حضرات علیهم السلام نائب الزیاره دوستان هستم. یاعلی
هستیم زیر سایه ی سلطان کربلا با یک نگاه ِ فاطمه مهمان کربلا حتی کلاف، بهر خریدن نداشتیم ما را خریده یوسف کنعان کربلا ایمان اگر که بسته به حبّ زیارت است ما در حقیقتیم مسلمان کربلا وصف بهشت کار گزافی ست پیش ما ما را بس است لؤلؤ و مرجان کربلا خورشید وماه واختر وهرچه منور است روشن شده ست از مه تابان کربلا الحق حسین مالک هست خلائق است وقتی که هستی اش شده قربان کربلا آخر چرا خزان شده بی جرم و بی گناه در نصف روز ، باغ و گلستان کربلا زینت برای دوش نبی با هزار زخم افتاده از چه گوشه ی میدان کربلا در زیر نعل تازه ی ده مرکب عدو شد آیه آیه حضرت قرآن کربلا دعوا شده ست بر سر یک کهنه پیروهن در رو به روی خواهر گریان کربلا انگشت شاه کرب و بلا غرق خون شده غارت شده عقیق سلیمان کربلا بر نیزه رفته رأس حسین و تنش شده عریان رها میان بیابان کربلا پای برهنه تا حرمش رفته ایم ما با یاد زخم خار مغیلان کربلا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
آمدم کرب و بلا شاید تو را پیدا کنم روی چون ماه تو را بر دیده ام مأوا کنم ای که در صبح ومسا بر جدّ خود باریده ای آمدم هم پای تو این دیده را دریا کنم آمدم تا فارغ از هر حاجت دنیایی ام زیر قبّه نام زیبای تو را نجوا کنم جستجو کردم تو را آقا میان زائرین تا که با دیدار تو عقده ز دیده وا کنم آمدم تا که برای دیدنت در علقمه مجلسی دایر به نام حضرت سقا کنم حال که زهرا به استقبال هر زائر رود من مهیّایم که جان را هدیه بر زهرا کنم علقمه،پایین پا، بالای تل یا خیمه گاه در کجای کربلا آقا تو را پیدا کنم؟ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
اشعار مناسبتهای آخر صفر 👇👇👇👇
تقدیم به مادرسادات علیهاالسلام سبک1 🌸در 7 بند🌸 🌸سبک قدم قدم🌸 بنداول ودوم :پیامبر صلوات الله علیه وآله وسلم بند سوم وچهارم: حضرت مجتبی علیه السلام بندپنجم وششم:حضرت رضاعلیه السلام بند هفتم: گریزبه کربلا جواب: فاطمه شد،صاحب عزا غم پدر، غم حسن، غم رضا فاطمه شد،صاحب عزا هم تو مدینه هم تو مشهدالرضا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بنداول: نشسته در کنار بابا بادیده های مثل دریا امیّدش بارسفر بسته بمیرم داره میشه تنها باغ گل شده بی باغبون زهراشددیگه بی سایه بون چی گفته در ِ گوشش بابا خوشحاله بادو چشم گریون فاطمه جون گریه نکن تو زودتر ازهمه بابا میای پیشم این دم آخری ببین فکر تو و علی و درب و آتیشم 🌸🌸🌸🌸🌸 سرش رو سینه ی باباشه آه و ناله روی لبهاشه ازبس که سنگینه این غُصّه توونی نداره که پاشه باباش فکر غم حیدره غمگین ِدردای دختره چندروز ِدیگه گل یاسش از ضرب میخ در پرپره دست علی بسته میشه زدن به دختر نبی روا میشه با تازیونه،کعب نی اجر رسالت نبی ادا میشه 🌸🌸🌸🌸🌸 می سوزه برای حسنش اون که غریبه تو وطنش امام بی کسی که گشته همسر بی وفا دشمنش دلشو پیش زینب برده ازخون توی تشت آزرده این خون دلیه که اون روز تو کوچه برا مادر خورده یادش نرفت،کوچه ی تنگ دستی که گوشواره ی مادرو شکست تو خونه دیگه مادرش به صورتش ازاون به بعد پوشیه بست 🌸🌸🌸🌸🌸 کاشکی می شدشبونه مدفون دور از چشم همه و پنهون دیگه کنار قبر جدّش تابوتش نمی شد تیر بارون حسین اومده بالا سرش کفن خیسه با چشم ترش انگار هدف گرفته قلبش تیری که کشید از پیکرش گفت حسنم،پشتم شکست هجرتو برده از دلم قرار وصبر غارت زده ، به من میگن برادرم رو می زارم میون قبر 🌸🌸🌸🌸🌸 باز ذکر یارضا می گیره باز برا غربتش دلگیره بی کس وتنها توی حجره پاره ی جگرش می میره گشته مسموم زهر انگور که مأمون داده به او با زور هی می شینه وهی پا میشه توونش رو گرفته بدجور خادم چی دید که گریونه رو سر عبا کشیده و تمومه کار گذاشته سر،به روی خاک چرا زده فرشای حجره رو کنار 🌸🌸🌸🌸🌸 راحت میشه ز غربت کم کم بسّه این همه درد و ماتم می پیچه به خودش توحجره انگار کاری شده دیگه سم کسی نیست برسه به دادش جوابی بده به فریادش منتظر مونده بار آخر ببینه باز روی جوادش بادل خون،از راه دور جوادش آخر اومده به دیدنش تو بچگی یتیم شدو گرفت سرباباشو روی دومنش 🌸🌸🌸🌸🌸 هم نبی هم رضا هم حسن از غم کربلا دم زدن میخونن لحظه های آخر روضه ی شاه دور از وطن جسمشون شده غسل وکفن زیر آفتاب نمونده بدن جدا نشد دیگه انگشتی نشدغارت دیگه پیروهن امون ز غربت حسین باهرچی توی دست دارن می زننش ز نعل تازه ی عدو نموند یه جای سالمی روی تنش غریب حسین،غریب حسین امیر بی سپاه کربلا حسین غریب حسین غریب حسین شهید بی گناه کربلا حسین 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
سبک2 زبان حال آقاامام حسین علیه السلام موقع کشیدن تیراز تابوت بندسوم گریز به کربلا روضه،واحد،سنگین،نوحه یکی یکی تیر از بدن،می کشم و یادم میاد بمیرم از غمای تو ، داشتی تو غصه ی زیاد یادم میاد برگشتی از ،کوچه یه روز با مادرو چشای غرق اشک تو،نشون دردوغم میداد میدونم از نفس هاموندی چادر مادرو تکوندی تا درخونه دستهاشو گرفتی،مادرو رسوندی میدونم خیلی غصه خوردی ازخون گوش پاره مُردی امونَت بابا علی رو با قلبی پاره پاره بردی امون امون ازاین غریبی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 یکی یکی تیرازبدن، میکشم ودق میکنم چشارو غرق اشک خون،تواین دقایق میکنم به یاد قلب زینبو، صورت رنگ پریده ات یاد لب وتشت وجگر،دوباره هق هق میکنم میدونم که امون نداشتی همسر مهربون نداشتی ستاره ی غریب زهرا جایی تو آسمون نداشتی میدونم که همش شکستی بین یارات،زره می بستی راحت شدی آخه داداشم ندیدی جز بدی ز هستی امون امون ازاین غریبی... (*امام حسن علیه السلام حتی بین یاران نزدیکش زره می پوشیدند زیرا حتی خیانت دربین یاران نزدیکشون هم دیده میشد)😭 🌸🌸🌸🌸🌸 بندسوم زبان حال جواب امام حسن علیه السلام به امام حسین علیه السلام: تیراز تنم کشیدی و،منو گذاشتی تو کفن دعوا دیگه اینجا نشد ، سر یه کهنه پیروهن اگه غریب عالمم،موقع مرگ تو رو دارم بعد ازبارون تیر خصم ، نشد دیگه رها بدن یه روز میشی غریب وتنها کسی نداری توی صحرا باور نمیکنم بمیری تشنه ولی کنار دریا یه روز ز دردوغصه پیری اصغرتو رودست میگیری.... نیاز نداره تیر ونیزه بالاسر اکبر می میری امون امون از این غریبی..... (*وقتی درمجلس ابن زیاد رأس مبارک علی اکبرعلیه السلام روآوردند ابن زیادملعون نگاهی به جمالش انداخت وگفت چرا حسین علیه السلام روکشتید?!گفتند:امیرخودت دستوردادی ابن زیاد گفت نیازنبود حسین علیه السلام رو بکشید مرگ همین جوان زیبا کافی بودکه حسین درغمش دق کنه وبمیره)😭 امون امون ازاین غریبی.... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
(زبان حال امام حسین با امام حسن علیهماالسلام) ای آسمان ِغُصّه ی تو بی کران حسن تو یک ستاره و غم تو کهکشان حسن چون صبر تو که حد نهایت نداشته ست اشکت برای کوچه شده جاودان حسن آن ضربه ای که مادر ما را ز ما گرفت عمری نموده است تو را نیمه جان حسن گردیده متن روضه ی پنهانی ات، غم ِ یاسی که در مقابل تو شد خزان حسن مِهر رباب قسمت تنهایی ام شد و شد همدم تو همسر نامهربان حسن تیر از تنت کشیده ام ودرد می کشم گشتم کنار قبر تو قامت کمان حسن ای کاش درکنار تو من خاک می شدم دیگر نمانده بهر حیاتم توان حسن در لحظه ای که وارث انگشترت شدم شد ناله های روی لبت،ساربان حسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
سبک3 زمینه،،سنگین،شور..... مادر که رفت بابا ، تو لااقل بمون خورشید قلب من،بمون تو آسمون با رفتنت یاس ِ ، منو نکن خزون ای به دردای من طبیب بی تو میشه دل بی شکیب بعد از تو همسرم علی بین مردم میشه غریب میشه سلامش بی جواب می بینه ظلم بی حساب آبادی قلب علی با رفتنت میشه خراب جان زهرا، بابا مرو... یا ای حبیب قلبم نرو... یا ای پناه حیدر مرو... 🌸🌸🌸🌸🌸 بعد از تو کار دل ، همیشه بارونه بی اجازه دشمن ، میاد توی خونه می میره پشت در،محسن غریبونه میشه به من ظلم وجفا حقّ رسالتت ادا در راه ولای علی میشه دختر تو فدا قلب دشمن از آهنه به رویم سیلی میزنه در کوچه با بغض علی قنفذ بازومو میشکنه جان زهرا بابا مرو... یا ای حبیب قلبم نرو... یا ای پناه حیدر مرو... 🌸🌸🌸🌸🌸 این لحظه ی آخر ، داری دم حسین خون میباره چشمات،از ماتم حسین میخونی روضه باز ، برا غم حسین روضه ی خشکی لبا روضه ی اکبر و عبا قاسم وقد کشیدنش به زیر نعل مرکبا روضه ی یک تیرسه پَر خواهش آب یک پدر منتظر مونده در حرم یک مادر خونین جگر مظلوم کربلا حسین.... یا غریب کربلا حسین... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
سبک4 بسم الله، لعنت به معاویه لعنت بر سه مُلحد هاویه هرکی داره بغض آقام حسن وللهه که هس پور زانیه حسن به عالم چاره س حسن به عرش گوشواره س بیادبه خونش هرکی غریبه و آواره س حسن کریم یثرب منم سگ و او صاحب با او نمازه مقبول محبتش شد واجب حسن کریم زهرا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 وضو گرفتم که بگم حسن استادرزم،تک یل صف شکن ضربت او خاتمه ی جمل یکسره کرد کار امّ الفتن حسن دلیر هاشم به قلب شیعه حاکم تو باغ او روییده دلاوری چون قاسم داره یه دنیا مجنون به وجهش عالم مفتون میاد تا توی کوچه به پامیشه راه بندون حسن کریم زهرا... 🌸🌸🌸🌸🌸 داره به ذاتش جودبی مثل حیدر صفت،یاقوت بی بدل هنگام صلح،فاتح میدون و هنگام جنگ،ناقه کُش جمل حسن چه زیبا منظر کشیده به پیغمبر امیره توی قلباس اگر چه هس بی لشکر حسن صراط الیقین کپی حبل المتین به کوری دشمناش مُعزّه بر مسلمین حسن کریم زهرا... 🌸🌸🌸🌸🌸 پرچم عشق تو به اهتزاز به درد شیعه ای تو چاره ساز ازبس کریمی ،درب خونته حتی برای دشمن تو باز حسن تو عشق نابم مسبب الاسبابم تازنده ام غلامت سگ ابوترابم آقا به حق زهرا بقیعمو کن امضا ازاونجا کن راهیم به جنت کربلا حسن کریم زهرا..... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g چند مدح استفاده شده در شعر👆👆👆 درمورد حضرت مجتبی علیه السلام فرمودند: 🌸امامین حسن و حسین علیهماالسلام دوگوشواره ی عرش هستند 🌸ازبس امام حسن علیه السلام جمیل بودند از کوچه که گذر میکردند راه بندان می شد و همه محو جمال ایشان می شدند 🌸ازبس کریم بودند حتی دشمنان هم سرسفره ی ایشان می نشستند 🌸هرکس در مدینه وارد می شد و جایی وغذایی نداشت و غریب بود به خانه ی ایشان می آمد،روایته دشمنان زیادی بخاطر این جود ایشان،شیعه واقعی شدندودست از بیعت با معاویه برداشتند. 🌸بعداز صلح معاویه،یاران کوته فکر ایشان را مذل المومنین خطاب می کردند درحالی که روایات ایشان را معزالمسلمین خوانده است وصلح ایشان را امر خداوند 🌸درجنگ جمل وقتی محمدحنفیه نتوانست کاری از پیش ببرد،امیرالمومنین علیه السلام ،یک تنه امام حسن علیه السلام رابه میدان فرستاد که به قلب لشکردشمن زد وشتر عایشه را پی کرد وام الفتن را سرنگون کرد ویک تنه جنگ جمل را فتح کرد.اینجا محمدحنفیه ناراحت بود که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود محمد ناراحت نباش که حسن پسر زهرا علیهماالسلام است وباهمه فرق دارد 🌸هرکس بغض حسنین علیهماالسلام را داشته باشد بغض پیامبر صلوات الله علیه وآله را داشته وباصورت درآتش جهنم است.بنابر روایات آن دو زن بدکاره پیامبر،بغض ایشان را داشته است
السلام علیک یا رحمة للعالمين يارسول الله صلوات الله علیه واله وسلم زبان حال حضرت زهرا با پدر بزرگوارشان علیهماالسلام قبل از شهادت پدر بعد از تو حال فاطمه ات زار می شود همسایه ی قدیم گلت خار می شود هرکس که در مدینه بدهکار لطف توست در پشت درب خانه طلبکار می شود دستان کینه باز شود بعد تو ولی بسته دو دست حیدر کرار می شود بعد از گرفتن فدک از دست غاصبان دیگر گذر ز کوچه چه دشوار می شود این دیده ای که بوسه زدی روز وشب برآن در کوچه در کنار حسن تار می شود پشت نقاب ، راز مگویم بماند و پنهان ز دیده سرخی رخسار می شود این سینه ای که مخزن انوار ایزدی ست بشکسته از شراره ی مسمار می شود گردد خلیل، دختر تو بعد رفتنت در آتش سقیفه گرفتار می شود در کوچه از عداوت چل مرد بی حیا پیوستنم به سوی تو هموار می شود ازاین دوشنبه کرب وبلا می شود به پا آغاز هر جسارت و آزار می شود از این سقیفه حرمله زد تیر و کربلا اصغر اسیر زخم شرر بار می شود شمر سقیفه رأس حسینم جدا کند بر روی تل عقیله عزادار می شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
بااشک ثبت شد سبک5 بنداول ودوم:زبان حال ایشان با حضرت زهرا علیهماالسلام) بندسوم:زبان حال ایشان باحضرت علی علیهماالسلام واحد،سنگین،زمینه،نزله فاطمه جان گریه نکن ، اول درده دخترم با غُصه ی تو می کشم ، این نفسای آخرم برای سرنوشت تو می باره هی چشم ترم تا زنده ای برام می سوزی گریه کن هر شب و روزی به جای خالی ام رو منبر نگاه ابری تو می دوزی کم از سر تو سایه میشه از گریه هات گلایه میشه آب وضوتو گرچه بردند دشمن تو همسایه میشه ای یاور تنهای سردار! دارم میرم،خدانگهدار فاطمه جان خدا نگهدار....... 🌸🌸🌸🌸🌸 این حرف که میزنم بهت ،بابا بمونه بینمون ازهمه زودتر سوی من،میای ولی با دل خون توسن هیجده سالگی،میشی کمون ومیدی جون یه روز تا از علی میخونی دشمنو از خونه ت میرونی جلوی چشم زار حیدر بین در و دیوار میمونی دستای حیدر بسته میشه چشمای زینب خسته میشه آخه می بینه که تو کوچه بازوی تو شکسته میشه ای یاور تنهای سردار! دارم میرم خدانگهدار فاطمه جان خدانگهدار...... 🌸🌸🌸🌸🌸 💥یه صحبت هم با حضرت امیرالمومنین علیه السلام تنها شدی برادرم، دنیا میشه برات عذاب سلام تودیگه میشه،تواین مدینه بی جواب بستن دست تو علی، برای مردمش ثواب چندروز دیگه تنها امیری زانوی غم بغل می گیری در پشت در ، کنار زهرا ازداغ محسنت می میری می گیره فاطمه ازت رو همش میزاره دست به پهلو موقع غسل میفهمی رازش میرسه دست به زخم بازو ای حیدر و امیر کرار دارم میرم خدانگهدار جانم( یارم) علی خدانگهدار...... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
از تنت بیرون کشیدم تیر ،قدّ من خمید بر کفن هم خون تو هم اشک ِ چشم من چکید یاد پشت در مرا انداختی دیدم حسن تیر از تابوت بگذشت و به پهلویت رسید هم کشیدم تیر و هم درد غریبی تو را خوب شد زینب نبود و تیرباران را ندید من جگرهای لبت را پاک کرده بودم و باز او فهمید و در داغت گریبان را درید پس چگونه گویمش تشییع خونین تو را جای گل جسمت میان تیر دشمن آرمید قامتی که شد خمیده بیشتر خم می شود در کنار عضو عضو جسم سقای رشید‌ موی من در کربلا گردد سپید و موی تو وقت سیلی خوردن مادر به کوچه شد سپید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
سبک6 زمزمه،نوحه..... من و دیده ای زار و محزون تو و طشتی از لخته ی خون با این هق هق روی سینه دلم را برادر مسوزون بگرفته جان تو را بغض همسر اما شدی از غم کوچه پرپر راحت شدی آخر از داغ مادر امان از غم و درد کوچه... ای کشته ی بغض همسر،حسن جان... یا ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان... یا مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 تو هم دیده ای پشت آن در خزان شد گل باغ حیدر تو هم دیده ای که مغیره زده تازیانه به مادر خورده نگاهت گره سمت دیوار چشمت شده ابری از یاد مسمار از کوچه رفتن، تو بودی دل آزار امان از نگاهت به قنفذ... ای کشته ی بغض همسر،حسن جان... یا ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان... یا مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 ببین از غمت گشته ام پیر شدم بی تو از زندگی سیر چه طور زنده ام بعد از آنکه کشیدم من از پیکرت تیر با قدّ خم آمدم من به بالین قلبم ز ظلم به تو گشته غمگین دیدم که تابوت تو گشته خونین امان از غم تو برادر... ای کشته ی بغض همسر،حسن جان... یا ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان... یا مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
سبک 7 زمزمه،واحد،نزله،زمینه.... در۵ بند بنداول ودوم: احساسی ومدح بندسوم وچهارم: مصیبت بند پنجم: بقیع وکربلا تو آقای کریمی که به دشمن هم عطا کردی همه دار وندارت رو سه جا وقف خدا کردی منم هستم غلام تو ز جود خود نگاهم کن اگر چه من بدم اما تو آقا رو به راهم کن الهی که دلم از هر چی غیرتوس بشه خالی بده آقا به سمت خود به این نوکر پرو بالی میدونی مولا،به تو محتاجم ز دربار ‌خود ، مکن اخراجم مدد مجتبا... 🌸🌸🌸🌸🌸 گدا اومد ، بهت رو زد ،تو دنیاتو بهش دادی کنیزی گل به دستت دادبه او گفتی تو آزادی منم آقا، گدا هستم،که بی تو بی کس وکارم حقیرم من،ولی تنها تویی آقا خریدارم حسن جانم، کریمیو،منم کلب( عبد) سرای تو بزن امضا،فداییت شم، بدم جونم، برای تو به عشقت آقا ، ببین زنجیرم یه روز میشه که،تو رات میمیرم مدد مجتبا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 آقا عمری بلا دیدی گل روتو خزون کرده بایاد اون غم کوچه دلت مولا پر از درده تو که مهرت میده عزت میشه باتو گدا آقا عدوازچه تورو خونده مذل المؤمنین مولا چرا بر تن تو می بستی زره بین همه یارات نداشتی تو وفاداری،بشه مونس توی دردات غریب زهرا برات گریونم زدردات آقا ببین دلخونم مددمجتبا( غریب مجتبا)... 🌸🌸🌸🌸🌸 غریب آقا شه تنها یه گُل بودی توی صحرا( خارا) تو خونه هم نداشتی یه انیسی که بشه مأوا تو هم مثل بابات حیدر،ز حق خود شدی محروم بمیرم که به تو همسر خیانت کرد شدی مسموم به جای گل، روی تابوت،یه بارون تیر نثارت شد بازم گریون حسین نالون ز قلب پر شرارت شد کشیده تیر از ، بدن واویلا قدش خم نزد،حسن واویلا مددمجتبا( غریب مجتبا)..... 🌸🌸🌸🌸🌸 برام سخته حسن جانم ببینم بی حرم باشی نه یه گنبد نه گلدسته چرا تو بی علم باشی نه خادم نه یه زائر که برا دردات کنه شیون نه شمعی نه چراغی که مزارت رو کنه روشن یه روز میشه میاد مهدی میسازیم ما حرم آقا میریم مشای ز مرقدت علم بر دوش تا کربلا آقاقسمت کن،صراط الیقین پیاده سوی حرم اربعین (آقا هستی تو،کریم طاها بده تذکره ، برا کربلا) مددمجتبا... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g