#ای_پدر
السلام علیک یا باب المراد
یا جوادالائمه علیه السلام
در پشت درب حجره گرفتارم ای پدر
در بند ظلم و کینه ی اغیارم ای پدر
داده چگونه جود مرا همسرم جواب
زهر جفاست پاسخ ایثارم ای پدر
سَم کارگر شده جگرم تیر می کشد
در بین رقص و هلهله بیمارم ای پدر
حالا عطش رسیده و آبم نمی دهند
یاسی غریب در وسط خارم ای پدر
فرزند کوثرم لب خشکم بدون آب
بنگر رسیده است کجا کارم ای پدر
حالا شبیه خلوت هر روز و هر شبم
صاحب عزای مادر و مسمارم ای پدر
من هم شهید ِفصل جوانی چو مادرم
درد آشنای کوچه و آزارم ای پدر
در اصل، من شهید ِغم محسن ِشهید
در بین درب خانه و دیوارم ای پدر
در وقت رقص و هلهله ی اهل خانه ام
من بی قرار ِ داغ علمدارم ای پدر
حالا میان هلهله چون جدّ بی کسم
نزد شهید علقمه می بارم ای پدر
دستی گرفت بر کمر و گفت: یا أخا
بی تو اسیر غربت بسیارم ای پدر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#ای_پدر
السلام علیک یا باب المراد
یا جوادالائمه علیه السلام
در پشت درب حجره گرفتارم ای پدر
در بند ظلم و کینه ی اغیارم ای پدر
داده چگونه جود مرا همسرم جواب
زهر جفاست پاسخ ایثارم ای پدر
سَم کارگر شده جگرم تیر می کشد
در بین رقص و هلهله بیمارم ای پدر
حالا عطش رسیده و آبم نمی دهند
یاسی غریب در وسط خارم ای پدر
فرزند کوثرم لب خشکم بدون آب
بنگر رسیده است کجا کارم ای پدر
حالا شبیه خلوت هر روز و هر شبم
صاحب عزای مادر و مسمارم ای پدر
من هم شهید ِفصل جوانی چو مادرم
درد آشنای کوچه و آزارم ای پدر
در اصل، من شهید ِغم محسن ِشهید
در بین درب خانه و دیوارم ای پدر
در وقت رقص و هلهله ی اهل خانه ام
من بی قرار ِ داغ علمدارم ای پدر
حالا میان هلهله چون جدّ بی کسم
نزد شهید علقمه می بارم ای پدر
دستی گرفت بر کمر و گفت: یا أخا
بی تو اسیر غربت بسیارم ای پدر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#ای_پدر
السلام علیک یا باب المراد
یا جوادالائمه علیه السلام
در پشت درب حجره گرفتارم ای پدر
در بند ظلم و کینه ی اغیارم ای پدر
داده چگونه جود مرا همسرم جواب
زهر جفاست پاسخ ایثارم ای پدر
سَم کارگر شده جگرم تیر می کشد
در بین رقص و هلهله بیمارم ای پدر
حالا عطش رسیده و آبم نمی دهند
یاسی غریب در وسط خارم ای پدر
فرزند کوثرم لب خشکم بدون آب
بنگر رسیده است کجا کارم ای پدر
حالا شبیه خلوت هر روز و هر شبم
صاحب عزای مادر و مسمارم ای پدر
من هم شهید ِفصل جوانی چو مادرم
درد آشنای کوچه و آزارم ای پدر
در اصل، من شهید ِغم محسن ِشهید
در بین درب خانه و دیوارم ای پدر
در وقت رقص و هلهله ی اهل خانه ام
من بی قرار ِ داغ علمدارم ای پدر
حالا میان هلهله چون جدّ بی کسم
نزد شهید علقمه می بارم ای پدر
دستی گرفت بر کمر و گفت: یا أخا
بی تو اسیر غربت بسیارم ای پدر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#ای_پدر
السلام علیک یا باب المراد
یا جوادالائمه علیه السلام
در پشت درب حجره گرفتارم ای پدر
در بند ظلم و کینه ی اغیارم ای پدر
داده چگونه جود مرا همسرم جواب
زهر جفاست پاسخ ایثارم ای پدر
سَم کارگر شده جگرم تیر می کشد
در بین رقص و هلهله بیمارم ای پدر
حالا عطش رسیده و آبم نمی دهند
یاسی غریب در وسط خارم ای پدر
فرزند کوثرم لب خشکم بدون آب
بنگر رسیده است کجا کارم ای پدر
حالا شبیه خلوت هر روز و هر شبم
صاحب عزای مادر و مسمارم ای پدر
من هم شهید ِفصل جوانی چو مادرم
درد آشنای کوچه و آزارم ای پدر
در اصل، من شهید ِغم محسن ِشهید
در بین درب خانه و دیوارم ای پدر
در وقت رقص و هلهله ی اهل خانه ام
من بی قرار ِ داغ علمدارم ای پدر
حالا میان هلهله چون جدّ بی کسم
نزد شهید علقمه می بارم ای پدر
دستی گرفت بر کمر و گفت: یا أخا
بی تو اسیر غربت بسیارم ای پدر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#ای_پدر
السلام علیک یا باب المراد
یا جوادالائمه علیه السلام
در پشت درب حجره گرفتارم ای پدر
در بند ظلم و کینه ی اغیارم ای پدر
داده چگونه جود مرا همسرم جواب
زهر جفاست پاسخ ایثارم ای پدر
سَم کارگر شده جگرم تیر می کشد
در بین رقص و هلهله بیمارم ای پدر
حالا عطش رسیده و آبم نمی دهند
یاسی غریب در وسط خارم ای پدر
فرزند کوثرم لب خشکم بدون آب
بنگر رسیده است کجا کارم ای پدر
حالا شبیه خلوت هر روز و هر شبم
صاحب عزای مادر و مسمارم ای پدر
من هم شهید ِفصل جوانی چو مادرم
درد آشنای کوچه و آزارم ای پدر
در اصل، من شهید ِغم محسن ِشهید
در بین درب خانه و دیوارم ای پدر
در وقت رقص و هلهله ی اهل خانه ام
من بی قرار ِ داغ علمدارم ای پدر
حالا میان هلهله چون جدّ بی کسم
نزد شهید علقمه می بارم ای پدر
دستی گرفت بر کمر و گفت:یا أخا
بی تو اسیر غربت بسیارم ای پدر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#ای_پدر
السلام علیک یا باب المراد
یا جوادالائمه علیه السلام
در پشت درب حجره گرفتارم ای پدر
در بند ظلم و کینه ی اغیارم ای پدر
داده چگونه جود مرا همسرم جواب
زهر جفاست پاسخ ایثارم ای پدر
سَم کارگر شده جگرم تیر می کشد
در بین رقص و هلهله بیمارم ای پدر
حالا عطش رسیده و آبم نمی دهند
یاسی غریب در وسط خارم ای پدر
فرزند کوثرم لب خشکم بدون آب
بنگر رسیده است کجا کارم ای پدر
حالا شبیه خلوت هر روز و هر شبم
صاحب عزای مادر و مسمارم ای پدر
من هم شهید ِفصل جوانی چو مادرم
درد آشنای کوچه و آزارم ای پدر
در اصل، من شهید ِغم محسن ِشهید
در بین درب خانه و دیوارم ای پدر
در وقت رقص و هلهله ی اهل خانه ام
من بی قرار ِ داغ علمدارم ای پدر
حالا میان هلهله چون جدّ بی کسم
نزد شهید علقمه می بارم ای پدر
دستی گرفت بر کمر و گفت:یا أخا
بی تو اسیر غربت بسیارم ای پدر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158