eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.5هزار دنبال‌کننده
85 عکس
49 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا باب المراد یا جوادالائمه علیه السلام در پشت درب حجره گرفتارم ای پدر در بند ظلم و کینه ی اغیارم ای پدر داده چگونه جود مرا همسرم جواب زهر جفاست پاسخ ایثارم ای پدر سَم کارگر شده جگرم تیر می کشد در بین رقص و هلهله بیمارم ای پدر حالا عطش رسیده و آبم نمی دهند یاسی غریب در وسط خارم ای پدر فرزند کوثرم لب خشکم بدون آب بنگر رسیده است کجا کارم ای پدر حالا شبیه خلوت هر روز و هر شبم صاحب عزای مادر و مسمارم ای پدر من هم شهید ِفصل جوانی چو مادرم درد آشنای کوچه و آزارم ای پدر در اصل، من شهید ِغم محسن ِشهید در بین درب خانه و دیوارم ای پدر در وقت رقص و هلهله ی اهل خانه ام من بی قرار ِ داغ علمدارم ای پدر حالا میان هلهله چون جدّ بی کسم نزد شهید علقمه می بارم ای پدر دستی گرفت بر کمر و گفت: یا أخا بی تو اسیر غربت بسیارم ای پدر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا باب المراد یا جوادالائمه علیه السلام در پشت درب حجره گرفتارم ای پدر در بند ظلم و کینه ی اغیارم ای پدر داده چگونه جود مرا همسرم جواب زهر جفاست پاسخ ایثارم ای پدر سَم کارگر شده جگرم تیر می کشد در بین رقص و هلهله بیمارم ای پدر حالا عطش رسیده و آبم نمی دهند یاسی غریب در وسط خارم ای پدر فرزند کوثرم لب خشکم بدون آب بنگر رسیده است کجا کارم ای پدر حالا شبیه خلوت هر روز و هر شبم صاحب عزای مادر و مسمارم ای پدر من هم شهید ِفصل جوانی چو مادرم درد آشنای کوچه و آزارم ای پدر در اصل، من شهید ِغم محسن ِشهید در بین درب خانه و دیوارم ای پدر در وقت رقص و هلهله ی اهل خانه ام من بی قرار ِ داغ علمدارم ای پدر حالا میان هلهله چون جدّ بی کسم نزد شهید علقمه می بارم ای پدر دستی گرفت بر کمر و گفت: یا أخا بی تو اسیر غربت بسیارم ای پدر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا باب المراد یا جوادالائمه علیه السلام در پشت درب حجره گرفتارم ای پدر در بند ظلم و کینه ی اغیارم ای پدر داده چگونه جود مرا همسرم جواب زهر جفاست پاسخ ایثارم ای پدر سَم کارگر شده جگرم تیر می کشد در بین رقص و هلهله بیمارم ای پدر حالا عطش رسیده و آبم نمی دهند یاسی غریب در وسط خارم ای پدر فرزند کوثرم لب خشکم بدون آب بنگر رسیده است کجا کارم ای پدر حالا شبیه خلوت هر روز و هر شبم صاحب عزای مادر و مسمارم ای پدر من هم شهید ِفصل جوانی چو مادرم درد آشنای کوچه و آزارم ای پدر در اصل، من شهید ِغم محسن ِشهید در بین درب خانه و دیوارم ای پدر در وقت رقص و هلهله ی اهل خانه ام من بی قرار ِ داغ علمدارم ای پدر حالا میان هلهله چون جدّ بی کسم نزد شهید علقمه می بارم ای پدر دستی گرفت بر کمر و گفت: یا أخا بی تو اسیر غربت بسیارم ای پدر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا باب المراد یا جوادالائمه علیه السلام در پشت درب حجره گرفتارم ای پدر در بند ظلم و کینه ی اغیارم ای پدر داده چگونه جود مرا همسرم جواب زهر جفاست پاسخ ایثارم ای پدر سَم کارگر شده جگرم تیر می کشد در بین رقص و هلهله بیمارم ای پدر حالا عطش رسیده و آبم نمی دهند یاسی غریب در وسط خارم ای پدر فرزند کوثرم لب خشکم بدون آب بنگر رسیده است کجا کارم ای پدر حالا شبیه خلوت هر روز و هر شبم صاحب عزای مادر و مسمارم ای پدر من هم شهید ِفصل جوانی چو مادرم درد آشنای کوچه و آزارم ای پدر در اصل، من شهید ِغم محسن ِشهید در بین درب خانه و دیوارم ای پدر در وقت رقص و هلهله ی اهل خانه ام من بی قرار ِ داغ علمدارم ای پدر حالا میان هلهله چون جدّ بی کسم نزد شهید علقمه می بارم ای پدر دستی گرفت بر کمر و گفت: یا أخا بی تو اسیر غربت بسیارم ای پدر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا باب المراد یا جوادالائمه علیه السلام در پشت درب حجره گرفتارم ای پدر در بند ظلم و کینه ی اغیارم ای پدر داده چگونه جود مرا همسرم جواب زهر جفاست پاسخ ایثارم ای پدر سَم کارگر شده جگرم تیر می کشد در بین رقص و هلهله بیمارم ای پدر حالا عطش رسیده و آبم نمی دهند یاسی غریب در وسط خارم ای پدر فرزند کوثرم لب خشکم بدون آب بنگر رسیده است کجا کارم ای پدر حالا شبیه خلوت هر روز و هر شبم صاحب عزای مادر و مسمارم ای پدر من هم شهید ِفصل جوانی چو مادرم درد آشنای کوچه و آزارم ای پدر در اصل، من شهید ِغم محسن ِشهید در بین درب خانه و دیوارم ای پدر در وقت رقص و هلهله ی اهل خانه ام من بی قرار ِ داغ علمدارم ای پدر حالا میان هلهله چون جدّ بی کسم نزد شهید علقمه می بارم ای پدر دستی گرفت بر کمر و گفت:یا أخا بی تو اسیر غربت بسیارم ای پدر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا باب المراد یا جوادالائمه علیه السلام در پشت درب حجره گرفتارم ای پدر در بند ظلم و کینه ی اغیارم ای پدر داده چگونه جود مرا همسرم جواب زهر جفاست پاسخ ایثارم ای پدر سَم کارگر شده جگرم تیر می کشد در بین رقص و هلهله بیمارم ای پدر حالا عطش رسیده و آبم نمی دهند یاسی غریب در وسط خارم ای پدر فرزند کوثرم لب خشکم بدون آب بنگر رسیده است کجا کارم ای پدر حالا شبیه خلوت هر روز و هر شبم صاحب عزای مادر و مسمارم ای پدر من هم شهید ِفصل جوانی چو مادرم درد آشنای کوچه و آزارم ای پدر در اصل، من شهید ِغم محسن ِشهید در بین درب خانه و دیوارم ای پدر در وقت رقص و هلهله ی اهل خانه ام من بی قرار ِ داغ علمدارم ای پدر حالا میان هلهله چون جدّ بی کسم نزد شهید علقمه می بارم ای پدر دستی گرفت بر کمر و گفت:یا أخا بی تو اسیر غربت بسیارم ای پدر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158