eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.9هزار دنبال‌کننده
121 عکس
73 ویدیو
356 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا امّ کلثوم علیهاالسلام او غصب حقّ مرتضی را دیده حتماً تنهایی شیر خدا را دیده حتماً او درک کرده غربت اوّل ولی را خانه نشینی از جفا را دیده حتماً بسته میان بند ظلم و بی وفایی دست وصی مصطفی را دیده حتماً در بین چل نامرد و بغض کوچه ی تنگ ضرب غلاف بی هوا را دیده حتماً او هم کنار غسل پهلوی شکسته یک استخوان جابه جا را دیده حتماً هم بر پدر هم بر حسن در شهر غربت زخم زبان آشنا را دیده حتماً هم تیرباران برادر را شنیده هم تشت و خون مجتبی را دیده حتماً او پا به پای خواهرش امّ المصائب دریای داغ کربلا را دیده حتماً بر حنجر شش ماهه ای تیر سه شعبه یک ارباً ارباً بر عبا را دیده حتماً از دور ، بین انتظار ِ آب خیمه بوسه به دستان جدا را دیده حتماً از روی تل زینب ولی او پای خیمه رأس بریده از قفا را دیده حتماً در زیر نعل اسب های ده حرامی یک پیکر ِ در خون رها را دیده حتماً وقت عبور از گوشه ی گودال مقتل مجروح شمشیر و عصا را دیده حتماً از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام زخم رئوس نیزه ها را دیده حتماً از ترس کعب نیزه و آزار دشمن آن ناله های بی صدا را دیده حتماً بگذشته از دروازه ساعات با درد دشنام قوم بی حیا را دیده حتماً او در جواب ناله های یا حسینش رقص و نی شام بلا را دیده حتماً در مجلس نامحرمان شام رفته او هم سر وتشت طلا را دیده حتماً وقت نزول خیزران بر لعل قاری خون لب نورالهدی را دیده حتماً ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا امّ کلثوم علیهاالسلام او غصب حقّ مرتضی را دیده حتماً تنهایی شیر خدا را دیده حتماً او درک کرده غربت اوّل ولی را خانه نشینی از جفا را دیده حتماً بسته میان بند ظلم و بی وفایی دست وصی مصطفی را دیده حتماً در بین چل نامرد و بغض کوچه ی تنگ ضرب غلاف بی هوا را دیده حتماً او هم کنار غسل پهلوی شکسته یک استخوان جابه جا را دیده حتماً هم بر پدر هم بر حسن در شهر غربت زخم زبان آشنا را دیده حتماً هم تیرباران برادر را شنیده هم تشت و خون مجتبی را دیده حتماً او پا به پای خواهرش امّ المصائب دریای داغ کربلا را دیده حتماً بر حنجر شش ماهه ای تیر سه شعبه یک ارباً ارباً بر عبا را دیده حتماً از دور ، بین انتظار ِ آب خیمه بوسه به دستان جدا را دیده حتماً از روی تل زینب ولی او پای خیمه رأس بریده از قفا را دیده حتماً در زیر نعل اسب های ده حرامی یک پیکر ِ در خون رها را دیده حتماً وقت عبور از گوشه ی گودال مقتل مجروح شمشیر و عصا را دیده حتماً از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام زخم رئوس نیزه ها را دیده حتماً از ترس کعب نیزه و آزار دشمن آن ناله های بی صدا را دیده حتماً بگذشته از دروازه ساعات با درد دشنام قوم بی حیا را دیده حتماً او در جواب ناله های یا حسینش رقص و نی شام بلا را دیده حتماً در مجلس نامحرمان شام رفته او هم سر وتشت طلا را دیده حتماً وقت نزول خیزران بر لعل قاری خون لب نورالهدی را دیده حتماً ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا امّ کلثوم علیهاالسلام او غصب حقّ مرتضی را دیده حتماً تنهایی شیر خدا را دیده حتماً او درک کرده غربت اوّل ولی را خانه نشینی از جفا را دیده حتماً بسته میان بند ظلم و بی وفایی دست وصی مصطفی را دیده حتماً در بین چل نامرد و بغض کوچه ی تنگ ضرب غلاف بی هوا را دیده حتماً او هم کنار غسل پهلوی شکسته یک استخوان جابه جا را دیده حتماً هم بر پدر هم بر حسن در شهر غربت زخم زبان آشنا را دیده حتماً هم تیرباران برادر را شنیده هم تشت و خون مجتبی را دیده حتماً او پا به پای خواهرش امّ المصائب دریای داغ کربلا را دیده حتماً بر حنجر شش ماهه ای تیر سه شعبه یک ارباً ارباً بر عبا را دیده حتماً از دور ، بین انتظار ِ آب خیمه بوسه به دستان جدا را دیده حتماً از روی تل زینب ولی او پای خیمه رأس بریده از قفا را دیده حتماً در زیر نعل اسب های ده حرامی یک پیکر ِ در خون رها را دیده حتماً وقت عبور از گوشه ی گودال مقتل مجروح شمشیر و عصا را دیده حتماً از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام زخم رئوس نیزه ها را دیده حتماً از ترس کعب نیزه و آزار دشمن آن ناله های بی صدا را دیده حتماً بگذشته از دروازه ساعات با درد دشنام قوم بی حیا را دیده حتماً او در جواب ناله های یا حسینش رقص و نی شام بلا را دیده حتماً در مجلس نامحرمان شام رفته او هم سر وتشت طلا را دیده حتماً وقت نزول خیزران بر لعل قاری خون لب نورالهدی را دیده حتماً ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا امّ کلثوم علیهاالسلام او غصب حقّ مرتضی را دیده حتماً تنهایی شیر خدا را دیده حتماً او درک کرده غربت اوّل ولی را خانه نشینی از جفا را دیده حتماً بسته میان بند ظلم و بی وفایی دست وصی مصطفی را دیده حتماً در بین چل نامرد و بغض کوچه ی تنگ ضرب غلاف بی هوا را دیده حتماً او هم کنار غسل پهلوی شکسته یک استخوان جابه جا را دیده حتماً هم بر پدر هم بر حسن در شهر غربت زخم زبان آشنا را دیده حتماً هم تیرباران برادر را شنیده هم تشت و خون مجتبی را دیده حتماً او پا به پای خواهرش امّ المصائب دریای داغ کربلا را دیده حتماً بر حنجر شش ماهه ای تیر سه شعبه یک ارباً ارباً بر عبا را دیده حتماً از دور ، بین انتظار ِ آب خیمه بوسه به دستان جدا را دیده حتماً از روی تل زینب ولی او پای خیمه رأس بریده از قفا را دیده حتماً در زیر نعل اسب های ده حرامی یک پیکر ِ در خون رها را دیده حتماً وقت عبور از گوشه ی گودال مقتل مجروح شمشیر و عصا را دیده حتماً از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام زخم رئوس نیزه ها را دیده حتماً از ترس کعب نیزه و آزار دشمن آن ناله های بی صدا را دیده حتماً بگذشته از دروازه ساعات با درد دشنام قوم بی حیا را دیده حتماً او در جواب ناله های یا حسینش رقص و نی شام بلا را دیده حتماً در مجلس نامحرمان شام رفته او هم سر وتشت طلا را دیده حتماً وقت نزول خیزران بر لعل قاری خون لب نورالهدی را دیده حتماً ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا امّ کلثوم علیهاالسلام او غصب حقّ مرتضی را دیده حتماً تنهایی شیر خدا را دیده حتماً او درک کرده غربت اوّل ولی را خانه نشینی از جفا را دیده حتماً بسته میان بند ظلم و بی وفایی دست وصی مصطفی را دیده حتماً در بین چل نامرد و بغض کوچه ی تنگ ضرب غلاف بی هوا را دیده حتماً او هم کنار غسل پهلوی شکسته یک استخوان جابه جا را دیده حتماً هم بر پدر هم بر حسن در شهر غربت زخم زبان آشنا را دیده حتماً هم تیرباران برادر را شنیده هم تشت و خون مجتبی را دیده حتماً او پا به پای خواهرش امّ المصائب دریای داغ کربلا را دیده حتماً بر حنجر شش ماهه ای تیر سه شعبه یک ارباً ارباً بر عبا را دیده حتماً از دور ، بین انتظار ِ آب خیمه بوسه به دستان جدا را دیده حتماً از روی تل زینب ولی او پای خیمه رأس بریده از قفا را دیده حتماً در زیر نعل اسب های ده حرامی یک پیکر ِ در خون رها را دیده حتماً وقت عبور از گوشه ی گودال مقتل مجروح شمشیر و عصا را دیده حتماً از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام زخم رئوس نیزه ها را دیده حتماً از ترس کعب نیزه و آزار دشمن آن ناله های بی صدا را دیده حتماً بگذشته از دروازه ساعات با درد دشنام قوم بی حیا را دیده حتماً او در جواب ناله های یا حسینش رقص و نی شام بلا را دیده حتماً در مجلس نامحرمان شام رفته او هم سر وتشت طلا را دیده حتماً وقت نزول خیزران بر لعل قاری خون لب نورالهدی را دیده حتماً ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا امّ کلثوم علیهاالسلام او غصب حقّ مرتضی را دیده حتماً تنهایی شیر خدا را دیده حتماً او درک کرده غربت اوّل ولی را خانه نشینی از جفا را دیده حتماً بسته میان بند ظلم و بی وفایی دست وصی مصطفی را دیده حتماً در بین چل نامرد و بغض کوچه ی تنگ ضرب غلاف بی هوا را دیده حتماً او هم کنار غسل پهلوی شکسته یک استخوان جابه جا را دیده حتماً هم بر پدر هم بر حسن در شهر غربت زخم زبان آشنا را دیده حتماً هم تیرباران برادر را شنیده هم تشت و خون مجتبی را دیده حتماً او پا به پای خواهرش امّ المصائب دریای داغ کربلا را دیده حتماً بر حنجر شش ماهه ای تیر سه شعبه یک ارباً ارباً بر عبا را دیده حتماً از دور ، بین انتظار ِ آب خیمه بوسه به دستان جدا را دیده حتماً از روی تل زینب ولی او پای خیمه رأس بریده از قفا را دیده حتماً در زیر نعل اسب های ده حرامی یک پیکر ِ در خون رها را دیده حتماً وقت عبور از گوشه ی گودال مقتل مجروح شمشیر و عصا را دیده حتماً از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام زخم رئوس نیزه ها را دیده حتماً از ترس کعب نیزه و آزار دشمن آن ناله های بی صدا را دیده حتماً بگذشته از دروازه ساعات با درد دشنام قوم بی حیا را دیده حتماً او در جواب ناله های یا حسینش رقص و نی شام بلا را دیده حتماً در مجلس نامحرمان شام رفته او هم سر وتشت طلا را دیده حتماً وقت نزول خیزران بر لعل قاری خون لب نورالهدی را دیده حتماً ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا امّ کلثوم علیهاالسلام او غصب حقّ مرتضی را دیده حتماً تنهایی شیر خدا را دیده حتماً او درک کرده غربت اوّل ولی را خانه نشینی از جفا را دیده حتماً بسته میان بند ظلم و بی وفایی دست وصی مصطفی را دیده حتماً در بین چل نامرد و بغض کوچه ی تنگ ضرب غلاف بی هوا را دیده حتماً او هم کنار غسل پهلوی شکسته یک استخوان جابه جا را دیده حتماً هم بر پدر هم بر حسن در شهر غربت زخم زبان آشنا را دیده حتماً هم تیرباران برادر را شنیده هم تشت و خون مجتبی را دیده حتماً او پا به پای خواهرش امّ المصائب دریای داغ کربلا را دیده حتماً بر حنجر شش ماهه ای تیر سه شعبه یک ارباً ارباً بر عبا را دیده حتماً از دور ، بین انتظار ِ آب خیمه بوسه به دستان جدا را دیده حتماً از روی تل زینب ولی او پای خیمه رأس بریده از قفا را دیده حتماً در زیر نعل اسب های ده حرامی یک پیکر ِ در خون رها را دیده حتماً وقت عبور از گوشه ی گودال مقتل مجروح شمشیر و عصا را دیده حتماً از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام زخم رئوس نیزه ها را دیده حتماً از ترس کعب نیزه و آزار دشمن آن ناله های بی صدا را دیده حتماً بگذشته از دروازه ساعات با درد دشنام قوم بی حیا را دیده حتماً او در جواب ناله های یا حسینش رقص و نی شام بلا را دیده حتماً در مجلس نامحرمان شام رفته او هم سر وتشت طلا را دیده حتماً وقت نزول خیزران بر لعل قاری خون لب نورالهدی را دیده حتماً ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158