eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
97 عکس
57 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
فراز اول لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَی بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَی أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًی😭😭😭 ای کاش می دانستم خانه ات در کجا قرار گرفته، بلکه می دانستم کدام زمین تو را برداشته، یا چه خاکی؟ آیا در کوه رضوایی یا در غیر آن، یا در زمین ذی طوایی؟  کجا بگردیم دنبالت آقا در بین کوهی یا که در صحرا کدوم زمین تو رو بغل کرده چقد زمونه با تو نامرده در کوه رضوا خیمه ای داری؟ آیا کنارت هست دلداری؟ حقّ تو نیس که ذی طُوا باشی چرا باید از ما جدا باشی کدوم زمین با اشک توس خونی داری همیشه روضه میخونی ای گل میون خار صحرایی چرا نداری بین ما جایی وقتی می بینی خار صحرا رو یادت میاد پای اسیرا رو دویدن گلها به روی خار داشتن نشونه بر روی رخسار وقتی می بینی آقاجون خاری یاد رقیه و شب تاری نیمه ی شب چقد کشید آزار با ضرب سیلی او شده بیدار او بود و زجر بی حیا ای وای به مرگ خود شده رضا ای وای یارب به روضه ی رقیه جان به غیبت مهدی بده پایان تا کی باید صحرانشین باشه نزار دیگه بی کس و تنها شه یارب به حق حضرت زهرا بنما ظهورشو دیگه امضا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
فراز دوم أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ كجاست آنكه خون شهيد كربلا را انتقام كشد. در انتظار توس، شاه غریب کربلا عمّه به روی تل، داره میگه مهدی بیا بیا مرهم بزار، به زخم پیکر حسین جلو شمرو بگیر، جدا نشه سر حسین بیا نزار تنش بره به زیر دست و پا جلوی خواهرش، سرش به روی نیزه ها فقط روز ظهور، آروم میگیره قلب او بدجور توو کربلا، سوزونده قلبشو عدو دلش شکسته از ؛ داغ علی اکبرش مجروحه قلبش از ؛ زخم گلوی اصغرش یه عمره جدّ توس،شرمنده از بی بی رباب اونو راحت کن از، این غصه های بی حساب از حنجر علی، سه شعبه رو چطور کشید وای از دل رباب، سرش روروی نیزه دید یاربنا فرج، به حقّ ناله ی رباب نذار که منتقم با روضه ها بشه عذاب دیگه بزار بیاد،راحت بشه از کوه درد چقد تو روضه ها،از دل کشیده آه سرد یارب دیگه بسه، گریه های روز و شبش خون گریه میکنه، با داغ عمّه زینبش یاربنا فرج، به حقّ زینب صبور یارب رقم بزن، امروز بشه روز ظهور ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
فراز سوم مَتَى نُغَادِیکَ وَ نُرَاوِحُکَ.... چه زمان با تو صبح و شام‏ مى‏کنیم کی میشه کنار من تو صبح و شام باشی بر روی سرم سایه ی مستدام باشی باشی کنارم وقتی گرفت دلم بهونَت باشم همه دم زائر خال ِروی گونَت غم نیست توو دلم وقتی مقابلت بشینم من سیر نمیشم هر چی جمالتو ببینم خوشبختی اونه وقتی که من قرار ندارم یک لحظه سرم رو روی دامنت میزارم وقتی که تو باشی چه نیازیه به جنّت با تو میشه باز به روی من درای رحمت بابای قشنگ و مهربون بگو کجایی خسته شده ام خدا میدونه از جدایی یک لحظه نشد جمال زیباتو ببینم از خاک کف پای تو گلبوسه بچینم از دور آقاجون ببین همش میدم سلامِت آقا به فدای روضه های صبح و شامِت داری دوباره برای عمّه، خون می باری با یاد مصائبش همیشه بی قراری می بینی تو داغ ِروی داغشو دمادم انگار که تموم سال توس ماه محرّم گویا که زمین خورده مقابلت مکرّر از زخم زبون شامیا شده مکدّر ناموس خدا رو برده اند میون بازار در بزم شراب شامیان رفته با اجبار یارب برسون منتقمو به حقّ زینب از غصه شده قلب امام ما لبالب تا کی پسر فاطمه، بی پناه باشه در بین بیابونا یه بی گناه باشه در بین دعای ندبه میخونیم: یارب عجل لولیک الفرج بحق زینب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
با زدن روی هشتک زیر به فرازهای قبلی مراجعه فرمایید.(دوشعر قبلی ویرایش شده)
فراز چهارم هَلْ إِلَیْکَ یَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَى آیا به جانب تو اى پسر احمد راهى هست، تا ملاقات شوى هَلْ إِلَیْکَ، سَبِیلٌ فَتُلْقىٰ راه ِخیمه ی تو کجاس آقا بازم چشمام از هجر تو شد خیس چرا راهی به خیمه گاهت نیس یه عمره که خیمتو گم کردم کجایی که به دورت بگردم کدوم صحرا، منزل و مأواته خوش به حال اونی که باهاته تنها تویی چاره ی هر سختی تنها تویی، معنی خوشبختی قشنگ ترین بابای دنیایی اما چرا اینقده تنهایی طردت کردند، شیعیان نامرد با التماس، میگم دیگه برگرد رها شدی، بین کوه وصحرا خائف شدی، ای پسر زهرا تو اسیری، توو زندون غمها بی پناهی مثل جدّت موسیٰ ای روضه خون برا ساق مرضوض میبینی میخوره کتک هر روز در زندونا، جونش رسید بر لب عجّل وفاتی میخونه هر شب یارب به حقّ ناله ی موسیٰ بنما ظهور مهدی رو امضا به حق موسی بن جعفر یارب دیگه بیاد منجی این مکتب این ذکرماست نشون ِهم عهدی عجل علی ظهورک المهدی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
فراز پنجم عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لا تُرَى وَ لا أَسْمَعَ [أَسْمَعُ‏] لَکَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَى... بر من سخت است که مردم را مى‏بینم، ولى تو دیده نمى‏شوى، و از تو نمى‏شنوم صداى محسوسى و نه رازونیازی.. عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لا تُرَى به خدا سخته برای ما که ببینیم همه رو ولی تو رو هرگز نبینیم آقا برام سخته آقا نبینم خال سیاهتو روی زیبا و چو ماهتو عمریه ندیده چشم من نور سبز خیمه گاهتو برام سخته آقا محرمم نشد صدات یه بار تا بگیره قلب من قرار واسه زندگی کنار تو می کشم همیشه انتظار برام سخته آقا از جفای اهل دنیا باشی توی دشت و صحرا دل تو باشه پر از درد ما باشیم گرم خوشیها برام سخته آقا نداری یه یار دلسوز گریه می کنی شب و روز بمیرم که میشی مضطر بین روضه های جانسوز برات سخته آقا روضه میخونی همه سال بین روضه میری از حال می زنی لطمه به صورت با مرور ِداغ گودال برات سخته آقا دیدن مصائب شام عمّه ها و ملأ عام می بینی شکنجه میشن بین کوچه ها با دشنام برات سخته آقا دیدن بزم شرابو چوب و درد بی حسابو دیدن لبای زخمی روبه رو چشم ربابو آقای غریبم ذکرمه هر روز و هر شب اِنْتَقِم، اَلسّٰاعه یارب دیگه امضا کن خدایا ظهورو به حقّ زینب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
فراز ششم أَتَرَانَا نَحُفُّ بِکَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلا وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَکَ هَوَانا وَ عِقَابا آیا خواهی دید ما را که بر گرد تو حلقه زده ایم و تو بر مردم امامت کنی در حالی که زمین را پر از عدل و داد کرده ای و به دشمنانت خواری و عقوبت را چشانده باشی کی میشه جمع بشیم به دورتون بین فتنه ها بشی پناهمون کی میشه نصیب ما امامتت شب و روز بیایم برا زیارتت روبه رو بشیم با خال هاشمیت سروری کنیم همه با خادمیت با تو کلّ سالمون، بهار باشه با تو نوکر تو رستگار باشه آقاجون حسرت نشه دیدار تو اجازه بده باشیم کنار تو بیا که نزدیکه وقت مرگمون بیا قبل مرگمون بده امون تو باید که عدل و داد به پا کنی زخم قلب شیعه رو دوا کنی بشه دشمنان تو ذلیل و خوار همه رو نابود کنی با ذوالفقار همگی عذاب بشن مقابلت بعد ِعمری بگیره قرار؛ دلت نذار دشمنا بگن بی صاحبیم به خدا ما خسته از نواصبیم ما شدیم اسیر دولت ریا خسته ایم از دیدن این دشمنا بیا حقّتو از اینا پس بگیر بی تو شیعیان شدن همه فقیر بیا که مادر تو منتظره ناله هاش میون دیوار و دره میگه مهدی پسرم بیا کمک منو میزنن بخاطر فدک بیا محسنم شده نقش زمین بیا زخم روی سینمو ببین منو از میون دشمنا ببر علی تنهاس میون چهل نفر ای خدا به حقّ اشک مرتضی کن مقدّر فرج امام ما ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
فراز هفتم فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ وَ إِیَّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ [فَلْتَدُرَّ] الدُّمُوعُ وَ لْیَصْرُخِ الصَّارِخُونَ وَ یَضِجُّ [یَضِجَ‏] الضَّاجُّونَ وَ یَعِجُّ [یَعِجَ‏] الْعَاجُّونَ.. باید گریه‏کنندکان بگریند، و زارى‏کنندگان‏ بر ایشان زارى کنند، و براى مانند آنان باید اشکها روان شود، و فریادکنندگان فریاد زنند، و شیون‏کنندگان شیون کنند، و خروشندگان بخروشند... فَلْیَبْکِ الْبٰاکُون برای غریبی مهدی باید گریه ها کرد یه دریایی از اشک خون، واسه درداش به پا کرد با شِکوِه و ندبه برای ظهورش دعا کرد فَلْیَبْکِ الْبٰاکُون بزن لطمه و ناله کن، واسه مظلوم حیدر بزن لطمه،شد خائف از دست اعدای کافر چرا ماه زهرا، طرید و شریده و مضطر فَلْیَبْکِ الْبٰاکُون هزار ساله آقای ما ساکن کوه و صحراست شد آواره بین بیابون، بدون یه مأواست بااین غفلت شیعه، بی کس ترین توی دنیاست فَلْیَبْکِ الْبٰاکُون یه عمره که توو دشت و صحرا همش روضه خونه شب و روز توی روضه ها خون چشماش روونه تا کی باشه از شهر خود دور و تنها بمونه فَلْیَبْکِ الْبٰاکُون جلو چشماشه گودی قتلگاهی پر از خون یه خواهر که لطمه زنان اومده بین میدون زده بوسه روی رگ پاره با چشم گریون فَلْیَبْکِ الْبٰاکُون بمیرم همش یاد خاکستر و سنگ بامه دلش پیش عمه ی سادات توی ازدحامه شرار دلش از غم روضه ی بزم شامه فَلْیَبْکِ الْبٰاکُون شده علت گریه هاش، زخم پای رقیه عزاداره با دیدن خار، برای رقیه به لبهاش زده لطمه یاد لبای رقیه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158