eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.5هزار دنبال‌کننده
85 عکس
49 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
مسافرم دارم به سرم باز هوای عرفه خوانده ست مرا کربوبلای عرفه ای کاش ببینم رخ مولایم را در کربوبلا بین دعای عرفه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) حلال بفرمایید در جنت المأوای عتبات عالیات دعاگو ونائب الزیاره ی شما هستم یاعلی
13 روز تا عید ولایت شيخ ابو جعفر صدوق در كتاب عيون اخبار الرضا (عليه السّلام) از حضرت على (عليه السّلام) روايت كرده است كه فرمودند: رسول خدا (صلّى الله عليه و آله و سلّم) خطاب به من گفت: اى على، جمعى از مردان قبيله قريش مرا درباره فاطمه مورد عتاب قرار داده و گفتند: ما او را از تو خواستگارى كرديم ولى نپذيرفتى و او را به ازدواج على (عليه السّلام) در آوردى؟ در جواب آنها گفتم: به خداوند سوگند من نبودم كه خواستگارى شما را رد كردم بلكه خدا خواستگارى شما را نپذيرفت و او را براى على انتخاب كرد، زيرا جبرئيل بر من فرود آمد و گفت: همانا خداى جليل مى ‏فرمايد: اگر من على را خلق نكرده بودم از آدم به بعد شوهرى كه شايسته او باشد در روى زمين يافت نمى ‏شد. (عيون اخبار الرضا، جلد اول، صفحه 225 - عوالم العلوم، جلد یازدهم، صفحه 141 و 142 ) ازدواج نور با نور است و شادی همه شاه بیتی شد به لب های ملائک زمزمه: لعنت حق بر حسودان ِ سقیفه تا ابد نیست هم شأنی برای مرتضی جز فاطمه ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سلام دوستان ایتا خیلی برنامه خرابیه و اجراهای سالهای قبل رو باز نمیکنه باورکنید نمیتونم ۲۲۰ سبک محرم رو توی این بی وقتی از نو اجرا کنم
شما بهتره برای دین اشعار قبلی بیایید تلگرام با همین آدرس کانال
عنایت شده در کاظمین قلب عالم غرق شوره ازدواج نور با نوره بیا آقا تنها با تو بساط شادیمون جوره دلهای شیعیان غرق شور و نواست روز دامادی حضرت مرتضاست پیچیده روی عرش، خنده و هلهله توی دست علی، دست خیرالنّساست تهنیت تهنیت یا صاحب الزّمان..... 🌸🌸🌸🌸🌸 تو شاد و شیطون گریونه دشمن مولا محزونه توی خیمه ی سبز تو جبرئیل نغمه میخونه روز عروسی ِ مادرت فاطمه ست یا مهدی تهنیت،رو هر لب زمزمه ست عیدی ِ ما باشه، تنها دیدار تو دیدارت حاجت ِ روز وشب همه ست تهنیت تهنیت یا صاحب الزّمان..... 🌸🌸🌸🌸🌸 ای که هستی تنها رهبر کی میری بالای منبر میخونیم ما همراه تو ذکر یازهرا، یاحیدر میدونیم آقاجون،که نزدیکه ظهور میکنی جمعه ای، دنیا رو غرق نور می خونیم دم به دم،دعا واسه فرج چشم به راه توایم،با یه قلب صبور العجل العجل یا صاحب الزّمان..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
12 روز تا عید ولایت حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: سه فضیلت به من داده شد که علی علیه السلام نیز در آنها شریک است، و سه امتیاز به علی علیه السلام داده شد که به من داده نشده است. لوای حمد برای من است و علی حامل آن، کوثر ،مال من است و علی ساقی آن، و بهشت و آتش به دست من است و علی تقسیم کننده آن. اما آن سه ویژگی که تنها به علی داده شده و من سهمی از آن ندارم این است که به او پدر زنی داده شده که نظیرش به من داده نشده است، فاطمه همسر اوست و مانند آن به من داده نشده است و به او دو پسر داده شده که مانندشان به من داده نشده است. (بحار النوار ج ۳۹ ص ۹۰) داماد مصطفی، یل خیبرگشا علیست همسر برای حضرت خیرالنساء علیست این فضل را نبی خدا هم نداشته بابای مجتبی و شه کربلا علیست ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا اباجعفر یا محمد بن علی علیهماالسلام ای پنجمین ولی خدا باقرالعلوم هفتم رئوف اهل ولا باقرالعلوم اسلام مانده تا به ابد زیر دِین تو شد زنده با کلام تو یا باقرالعلوم تنها دلیل خلقت عالم ولای توست مِهرت شده دلیل بقا باقرالعلوم شد شرح آیه آیه ی قرآن حقیقتاً بغض عدوی آل شما باقرالعلوم شاهانه در میان همه داد می زنم هستم همیشه بر تو گدا باقرالعلوم باید که گفت تا به ابد از فضائلت شایسته ای به هر چه ثنا باقرالعلوم داری مزار خاکی و سهمت نشد چرا یک بارگاه و صحن وسرا باقرالعلوم از تو جهان به غیر محبّت ندیده بود حقّت نبود زهر جفا باقرالعلوم از کودکی تو درد زیادی کشیده ای داری مقام صبر و رضا باقرالعلوم هستی تو هم شبیه پدر شاهد جفا راوی درد کرب وبلا باقرالعلوم یک نصفه روز شد غم پنجاه سال تو شد کار تو همیشه بکاء باقرالعلوم یادت نمی رود بدن پاره ای که بود پیچیده در میان عبا باقرالعلوم با وعده های آب، عمو رفت وبرنگشت شد فرق او ز کینه دوتا باقرالعلوم یادت نمی رود که به جدّ تو می زدند با سنگ وتیغ و چوب وعصا باقرالعلوم روی ضریح سینه ی او رفت چکمه و رأسش بریده شد ز قفا باقرالعلوم تا رفت روی نیزه سرش روبه روی تو آغاز شد زمان بلا باقرالعلوم با شعله های آتش و بغضش عدو رسید سمت خیام آل عبا باقرالعلوم خوردی کتک شبیه رقیه از آن به بعد از زجرها و حرمله ها باقرالعلوم با ناسزا و مسخره و کعب نی عدو داده جواب آه تو را باقرالعلوم در کوچه ی یهودی شام بلا تو هم خوردی ز بام، سنگ جفا باقرالعلوم شد خاطر تو زخم ز بزم شراب شام با یاد چوب و رأس جدا باقرالعلوم خون می چکید هم ز لب وهم ز گوشه ی چشمان صاحبین عزا باقرالعلوم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا محمد بن علی یا باقرالعلوم علیه السلام از چارسالگی من اگر قدخمیده ام حقّم دهید داغ زیادی کشیده ام آزرده است خاطر پنجاه سال ِ من از داغ های عمّه ی قامت خمیده ام مویم اگر سپید شده وقت کودکی هجده سر بریده سر نیزه دیده ام چون جدّ خود کنار تن زخمی علی من هم صدای هلهله ها را شنیده ام پایین نرفته آب خوشی از گلوی من یاد لبان اصغر ِ در خون تپیده ام هرچند پیش عمّه نبودم به روی تل چون او ز سینه آه غریبی کشیده ام از وقت دیدن سر جدّم به روی نی گویی میان مقتل خود آرمیده ام وقت هجوم و غارت خلخال دختران از خیمه ای به خیمه ی دیگر دویده ام در لحظه ی گذشتنمان بین قتلگاه من جای اشک ،خون ز دو دیده چکیده ام هر شب به یاد عمه و رخسار نیلی اش با خواب زجر پست ز جایم پریده ام مسمومم و شهید ولی چون رقیه من دق کرده از مصائب رأس بریده ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
باموضوع شهادت حضرت باقر علیه السلام السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بین بقیع، زائر تنها ولیّ عصر ای صاحب دو دیده ی دریا ولیّ عصر آتش زده به سینه ی تو غربت بقیع درد عزای باقر و این خلوت بقیع در التهاب ِ رفتن حُجّاج ِمستطیع نه سینه زن نه گریه کنی مانده در بقیع داری به دل شرار غم باقرالعلوم روی لبت نشسته دم باقرالعلوم پیش مزار خاکی جدّت نشسته ای صاحب عزای صاحب ِقلب شکسته ای قلبی که زخمی از غم کرب وبلا شده در کودکی اسیر هزاران جفا شده در نصف روز موی سر او سپید شد گویی کنار جدّ غریبش شهید شد او هم کنار آب ،عطش را کشیده است آه ِ رباب و اصغر او را شنیده است او دیده است پیکر صدپاره بر عبا یک قدکشیده زیر سُم ِمرکب از جفا او انتظار آب کشیده ست در حرم لطمه زنان شده دم ِ افتادن علم دیده وداع آخر شاه غریب را بوسه به زیر حنجر شیب الخضیب را (اُسقونی) از میانه ی مقتل شنیده است همراه عمه آه ز سینه کشیده است رأس بریده بر سر نی دیده است او با یک تن بدون کفن گشته رو به رو پیش حسین نغمه ی شادی سروده شد ای وای! کهنه پیروهنش هم ربوده شد او دیده است آتش دامان دختری در زیر پای اسب عدو یاس پرپری گردیده است همسفر خولی و سنان همراه کاروان ِ اسیران ِقدکمان او هم به روی ناقه ی عریان سوار شد بر زخم تازیانه ی دشمن دچار شد در کوچه های شام سرش سنگ خورده است او را عدو به مجلس اغیار برده است هرچند او شهید شد از کینه ی هشام اما شده ست کشته ی بزم شراب شام پنجاه سال ِ او به غم خیزران گذشت هر لحظه با مرور غم کاروان گذشت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
رزق نجف سبک مهدوی تویی اون شاه غریبی که نداره یاری میون این همه مدّعی برات ناصر نیست داری با دوچشم دریا می بینی این روزا زائری به دور قبر حضرت باقر نیست می بینی نداره حرم مزارش توی ایّام شهادت نیس یه روضه خون کنارش تو شبها نداره شمع و چراغی میون آفتاب سوزان نیس یه گنبد و رواقی یا صاحب الزّمان العجل العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دوباره کنار قبر راوی کربلا تداعی میشه تموم روضه های ارباب دل تو میره به همراه امام باقر کنار تلظّی های اصغر و قحط آب قحط آب به رباب چه ها گذشته عمو رفته آب بیاره ولی دیگه برنگشته قحط آب رو زده حسین به دشمن اما با تیر سه شعبه علی رو از شیر گرفتن یا صاحب الزّمان العجل العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 حالا با زهر جفا ، رها شد از بند غم دیگه از خاطره های شهر شام راحت شد از همون چارسالگی که دیده داغ شامو روضه ی بزم شراب روی لبش عادت شد بزم شام بردن ناموس حیدر تنها با قصد جسارت میون یه مشته کافَر بزم شام خیزرون و لعل قاری خون لب،پیش سکینه شده قطره قطره جاری یا صاحب الزّمان العجل العجل.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عنایت شده در نجف سنتی مهدوی ای زائر قبر امام باقر قبری که ندارد جز تو یک زائر حائر ندارد ذاکر ندارد یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 قبر نورالهدی، بی سایبان است در روز شهادت،بی روضه خوان است چه سوت و کور است پر از مأمور است یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 راوی کربلا از غم رها شد مرهم بر درد او، زهر جفا شد محنت کشیده قدّش خمیده یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 گرچه در ذی الحجّه راحت شد از غم در اصل، شد شهید از داغ محرّم کشته شد گویا ظهر عاشورا یا صاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 او هم نالیده از وداع آخر دیده عمّه زده بوسه بر حنجر دیده در صحرا شاه تنها را یا صاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 او جدّش را دیده در خون تپیده دشمن سرش را از قفا بریده رفته از جفا زیر دست پا یا صاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 دیده وقتی سر جدّش جدا شد بر سر عمّامه ی او دعوا شد شد ارباً اربا زیر مرکبها یا صاحب الزّمان آجرک الله..... 🌸🌸🌸🌸🌸 او هم عطشان بوده بین دو دریا دویده روی خار ،در بین صحرا گردیده مضطر بین یک لشکر یا صاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 او هم رفته تا شام با قلب پردرد خورده تازیانه از خصم نامرد با اشک بسیار رفته به بازار یا صاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 او طعنه شنیده از مردم شام او سنگباران شده از بالای بام با دست بسته سرش شکسته یا صاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 دیده ناموسش را در بزم دشمن شد نقش لب او ،دعای مردن از لب قاری گشته خون جاری یا صاحب الزّمان آجرک الله.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
11 روز تا عید ولایت امام باقر علیه السلام در ضمن روایتی فرمودند: هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله دست امیرمؤمنان علیه السلام را در غدیر گرفتند و فرمودند: « من کنت مولاه فعلي مولاه، شیاطین (از فرط ناراحتی) بر سر خود خاک می ریختند. سپس حضرت نقل کردند که شیطان آنها را دلداری داده و گفت : اطرافيان پیامبر به من قولی داده اند و هرگز خلاف وعده نمی کنند! 📚تفسیر قمی ج ۲ ص ۲۰۱ تاویل الآیات ج ۲ ص ۴۷۴ عوالم ج ۱۵ ص ۱۲۵_۱۲۶ در غدیر خم، علی بر هر عمل میزان شده پایبندی بر ولایش، محور ایمان شده از احادیث گهربار امام ِ باقر است: غاصب حق علی،هم دست با شیطان شده ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
مکتوب در نجف زمزمه،روضه،سنتی... مناسب دسته گوشواره: العجل یا مهدی... یا ادرکنی یا باقر.... یا یامظلوم یا باقر.... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 دلیل زندگیمه ، عشق امام باقر تمومی هستی ام رو، زدم به نام باقر مرجع اصلی من، امام پنجمینه مزار بی حریمش،جنّت رو زمینه 🌸🌸🌸🌸🌸 خاک بقیعه ولله،عرش برین دلها حرم نداره امّا،بهشته واسه دنیا روح الامینه هر دم ،ذاکر قبر باقر ملائکَن نوبتی ، زائر قبر باقر 🌸🌸🌸🌸🌸 از کودکی همیشه، خیلی جفا کشیده تو کودکی قامتش، تو کربلا خمیده تو کربلا شبیه ِ همه عطش کشیده صدای ناله های شیش ماهه رو شنیده 🌸🌸🌸🌸🌸 دیده توی خیمه گاه، اکبرو ارباً اربا آوردنش با ناله، با کمک ِ یک عبا عمو به علقمه رفت ولی دیگه برنگشت دیدی چه ها به روز ِ گلهای تشنه گذشت 🌸🌸🌸🌸🌸 دیدی که میره جدّت تنها به سوی میدون دیگه براش یاوری ،نمونده تو بیابون دیدی که وقت وداع، قامت عمّه خمید جلوی تو با گریه، زیر گلوشو بوسید 🌸🌸🌸🌸🌸 رفت توی میدون و بعد،اسبش اومد بی سوار سرش رو دیدی رو نی ،رفت از دل تو قرار دیدی که عمّه دوید به سمت قتلگاهش خنده ی دشمنا شد جواب اشک و آهش 🌸🌸🌸🌸🌸 دیدی با شعله میان،سمت حرم دشمنا دویدی بین غربت، به روی خار صحرا بابات توی خیمه بود، میون آتیش و دود چی به روزش می رسید،اگر که عمّه نبود 🌸🌸🌸🌸🌸 شدی مسافر شام، همسفر قاتلین باضرب کعب نیزه ،خوردی به روی زمین قسمت تو هم شده ،جسارت شهر شام سر تو هم آقاجون،شکسته با سنگ بام 🌸🌸🌸🌸🌸 تا وقت مرگ آتیش ِ سینَتِه آزار شام یادته با نوامیس،رفتی به بازار شام تو بزم باده رفتی، دیدی جفا بی امون روی لب حسین خورد،جلوی تو خیزرون 🌸🌸🌸🌸🌸 مهدی میاد یه جمعه،برات حرم میسازیم به پرچم (یا باقر) رو گنبدت می نازیم باز میکنه مو به مو ،پرونده های شامو میندازه توی آتیش،قاتل تو هِشامو ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا