eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.5هزار دنبال‌کننده
85 عکس
49 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
به خدا قسم به خدا قسم یک عمر اشتباه رفتیم ما امام غریبمون رو توی صحراها رها کردیم حتی در مجالس محرم که خودایشان حضور دارند نامی از ایشان نبردیم خواهش میکنم خواهش میکنم به یه مناجات اول و دعای فرج آخر اکتفا نکنید در اوج روضه ومقتل واشک، مستمعین رو وادار کنید به دعا برای فرج باید این دودمه های مهدوی چه اشعار حقیر چه دودمه های مهدوی دیگر شعرا چاپ بشه برسه به دست میاندارها و مداحین وصاحبان مجالس که دیگه دودمه ها مسیرشون در جهت ظهور غریب عصر علیه السلام باشه. دیگه عصر این دودمه های سنتی نیست به خدا با تمام وجودم میگم که اگر در مجلسمون اشعار و مداحی ها نره به سمت فرج و یاد امام زمان علیه السلام به ایشان جفا کردیم و بایدجوابگوی حضرت زهرا علیها السلام باشیم ما دعا نکردیم گذشتگان دعا نکردند که امام ما نزدیک به ۱۲۰۰ ساله در زندان غربت و غیبت هستند. ظهور نزدیکه بیایم کاری کنیم نام ما هم در سپاه ایشان نوشته بشه و یه کاری کنیم که لبخند حضرت زهرا علیهاالسلام روبخریم و با نزدیک شدن فرج پسر مظلومش قلبشو شاد کنیم. ان شاءالله
پس سبک دهتایی بیستم به این صورت شد
دهتایی بیستم دودمه مهدوی قابل اجرا با سبک نوحه، واحد،نزله، شور جهت استفاده برای دودمه فقط بندهای دوم و سوم به کار بسته شود برای اجرای سبکهای دیگر از بند اول هم که ثابت برای شبهاست استفاده شود تا سه بندی شود 👇👇👇👇
... بند اول ثابت جهت اجرای سبکهای دیگر به غیر از دودمه: ای صاحب این روضه ها کجایی؟ رسیده باز ماه عزا کجایی؟ حسین چشم به راه است بین قتلگاه است ای چاره ی خون خدا العجل منتقم کربوبلا العجل یارب بِالْحُسَین، عجّل لولیک الفرج... یا به حقّ الحسین، عجل لولیک الفرج... 🌸🌸🌸🌸🌸 دسته اول: آقا بیا سفیر خون خدا شده اسیر مردم بی وفا شده غرق غربت شنیده جسارت آقا ببین خون می چکد از دو عین چون که می آید سمت کوفه حسین بحقّ مسلم عجل لولیک الفرج..... 🌸🌸🌸🌸🌸 دسته دوم: مسلم شده با لشکری روبرو پاره شده لب های عطشان او غریب است و تنها شکستند سرش را شده سر سفیر جدّت جدا منتقم حضرت مسلم بیا بحقّ مسلم عجل لولیک الفرج..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
دسته اول: یابن الحسن امید زینب بیا جدّت حسین رسیده به کربلا شروع شد مصیبت أبانا تسلیت به سمت خیمه شد روانه زینب بیا به لب رسیده جان زینب بحقّ زینب عجّل لولیک الفرج..... 🌸🌸🌸🌸🌸 دسته دوم: خون از دو چشم عمّه ات چکیده وقتی که پایش به حرم رسیده شد آغاز ِداغش محنت و فراقش باید که سر بر روی نی ببیند از حنجر بریده بوسه چیند بحقّ زینب، عجل لولیک الفرج..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
دسته اول: آقا بیا خرابه غرق عزاست از داغ عمّه بزم ماتم به پاست بین آه و ناله داده جان، سه ساله با خون ِدل، دیده سر ِبریده از داغ ِبابایش، شده شهیده جان ِرقیه عجّل لولیک الفرج..... یا حقّ ِرقیه عجّل لولیک الفرج...... 🌸🌸🌸🌸🌸 دسته دوم: یابن الحسن، برس به داد ِ زینب در قبر خود گل را نهاده زینب بیا که نیمه شب تو را خوانده زینب منتقم سه ساله دیگر بیا برای دفن گل پرپر بیا جان ِرقیه عجل لولیک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
دسته اول: آقا بیا که پا به پای زینب گریه کنیم بر لاله های زینب لاله ها شکستند بین خون نشستند شد هستی اش فدایی برادر جان داده اند چونان علی اکبر به حقّ زینب عجّل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دسته دوم: آقا بیا به اضطرار زینب شده ظهور تو قرار زینب غم دو جوانش شرر زد به جانش آقا به یک دعای زینب بیا به حق بچه های زینب بیا به حقّ زینب، عجّل لولیک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
دسته اول: آقا بیا جدّ تو غرق آه است طفل حسن راهی ِقتلگاه است جدا شد دست او روبه روی عمو ندای عبدالله ِبی گناه است مهدی بیا جدّ تو بی پناه است به اِبْنُ الْحَسَن، عجّل لولیک الفرج... یا بحق الحسن عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دسته دوم: آقا بیا که روبه روی عمو به سینه اش نشسته تیر عدو العجل العجل به کشته ی مقتل آقا بیا به حقّ اِبْنُ الْحَسَن که شد شبیه جدّ تو بی کفن به اِبْنُ الْحَسَن، عجّل لولیک الفرج... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
دسته اول: آقا بیا که نوجوان حسن افتاده زیر پای اسب دشمن جدّ تو رسیده با قدّ خمیده گردیده جدّت بی قرار قاسم تو رو صدا زده کنار قاسم به حقّ قاسم عجّل لولیک الفرج... 🌸🌸🌸🌸🌸 دسته دوم: آقا بیا که قد کشیده قاسم در بین خاک و خون تپیده قاسم به زیر دست و پا شد اعضایش جدا بیا که دامادی او عزا شد سرش جلوی مادرش جدا شد به حقّ قاسم عجّل لولیک الفرج... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
دسته اول: یابن الحسن بیا به حقّ اصغر آبی برای کودکان بیاور تشنه لب، اصغر است مادرش مضطر است در خیمه ی جدّ تو قحط آب است (عجّل فرج) روی لب رباب است به حقّ اصغر عجل لولیک الفرج..... 🌸🌸🌸🌸🌸 دسته دوم: آقا بیا اصغر کنار دریا لب تشنه جان داده جلوی بابا سه شعبه رسیده سرس را بریده آقا بیا جدّت با اشک دیده تیر از گلوی اصغرش کشیده به حقّ اصغر عجّل لولیک الفرج..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
دسته اول: یابن الحسن ببین علی اکبر در بین میدان گشته پاره پیکر بیا ماه لیلا گشته ارباً اربا در بین دشمنان رسیده زینب از غصه جان او رسیده بر لب به حقّ اکبر عجّل لولیک الفرج..... 🌸🌸🌸🌸🌸 آقا بیا برس به داد ارباب تا پیش اکبر، جان نداده ارباب تن صدپاره را چیده روی عبا تو را صدا زده عزیز زهرا میان ناله های امّ لیلا به حقّ اکبر عجّل لولیک الفرج..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
دسته اول: یابن الحسن بیا پناه عباس مانده به راه تو نگاه عباس تو را خوانده عمو جدا شد دست او بیا که هستی چاره ی ابالفضل به حقّ مشک پاره ی ابالفضل به حقّ عبّاس عجّل لولیّک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دسته دوم: آقا ببین جدّت با اشک دیده سه شعبه از چشم عمو کشیده طعنه ها شنیده قامتش خمیده جدّت صدا زده تو را العجل به حقّ دستان جدا العجل به حقّ عبّاس عجّل لولیّک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
دسته اول: یابن الحسن بیا کنار زینب شد آخرین شب قرار زینب شام فردا دگر ندارد برادر امشب ببیند روی اطهرش را فردا ببیند روی نی سرش را بحقّ الحسین عجّل لولیک الفرج... 🌸🌸🌸🌸🌸 دسته دوم: یابن الحسن بیا که عصر فردا تنها رود جدّت میان اعدا جلوی خواهرش جدا گردد سرش آقا بیا به حقّ کام عطشان به حقّ پیکری که مانده عریان بحقّ الحسین عجّل لولیک الفرج... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
اللهم عجل لولیک الفرج (34).mp3
1.53M
/stاللهم عجل لولیک الفرج
شب ششم محرم السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای امید هل أتی'،یا حجت بن العسکری وارث خون خدا ،یا حجت بن العسکری یابن طاها العجل،شیعه شده بی تو ذلیل یا معزّالاولیا ،یا حجت بن العسکری نیست غیر از تو کسی،لایق برای رهبری شیعیان را مقتدا ،یا حجت بن العسکری از چه طولانی شده شام فراق روی تو می رسد کی انتها ،یا حجت بن العسکری شد جهنم این جهان، بی تو برای شیعیان ای بهشت قلب ما، یا حجت بن العسکری ای شه صحرانشین،خیمه به خیمه گشته ام در کجا جویم تو را،یا حجت بن العسکری هیئتت برپا شده ،آقا بیا روضه بخوان صاحب این روضه ها،یا حجت بن العسکری سوز دل را تازه کن مجلس برای قاسم است آن عزیز مجتبی،یا حجت بن العسکری بی زره رفت و شده، بال و پرش از کینه ها زخمی از سنگ جفا ،یا حجت بن العسکری ارباً اربا شد تنش ،آن پیکر صد پاره اش مانده زیر دست و پا ،یا حجت بن العسکری شد میان ازدحام و زیر نعل اسب ها عضوعضوش جا به جا ،یا حجت بن العسکری قد کشیده قاسم و قامت کمان شد جدّ تو شد به راه او فدا ،یا حجت بن العسکری ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
شب هفتم محرم السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر شد دیدن جمال تو شرط حیات ما آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما آقا بیا که مثل تو شیعه شده غریب دیگر شده برای وصال تو بی شکیب رفته قرار منتظران ِ ظهور تو دنیا شود بهشت فقط با حضور تو وقت مرور روضه ی آب است العجل ماتم برای داغ رباب است العجل ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد پس سایه را به روی سر خود حرام کرد حالا شده ست زمزمه ی لای لای او شرح تمام مقتل کربوبلای او گهواره ای گرفته به روی دو دست خود گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب شرمنده است مادر تو از نبود آب رفته عمو به علقمه و برنگشته است شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود در راه شام و کوفه شده قاتل رباب بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
شب هشتم محرم السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها قرار دیده ی زهرا بیا دگر ما را امام و رهبر و مولا بیا دگر در پشت ابر ، نور هدایت دگر نمان تنها نشان عالم بالا بیا دگر در جمعه ی ظهور تو آقا فقط شود زخم قلوب شیعه‌ مداوا بیا دگر حاضر که نیستی که بیایم به محضرت عقده ز قلب غمزده بگشا بیا دگر مقدور نیست دیدن تو با گناه من بنگر که دیدنت شده رویا بیا دگر ما را همیشه راز و نیاز شبانه ات از هر گناه کرده مبرّا بیا دگر تا کی درون خیمه ی خالی ز مستمع هستی همیشه بی کس و تنها بیا دگر صاحب عزای ماه محرم ،امام عصر مجلس بدون تو شده برپا بیا دگر بنگر گریز روضه به پایین ِ پا رسید بین عزای اکبر لیلا بیا دگر بنگر حسین آمده با حال احتضار در جستجوی ثانی ِ طاها بیا دگر قرآن پاره پاره ی جدّ غریب تو افتاده در تمامی صحرا بیا دگر صورت به صورت علی ِ اکبرش گذاشت شد قامتش ز غُصّه ی او تا، بیا دگر دشمن به آه جدّ تو خندیده وای من او را چگونه داده تسلّی' بیا دگر از داغ اکبرش شده گیسوی او سپید جان داده بین هلهله گویا بیا دگر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا قاسم بن الحسن علیهماالسلام سردار بی زره، حسن کربلا برو آهسته از کنار من و عمّه ها برو خالی نبود جای حسن وقت بودنت حالا دوباره بی حسنم کرده رفتنت قاسم اگر که پشت سرت گریه می کنم بر غربت تو و پدرت گریه می کنم تو یک تنه به سمت سپاهی روان شدی مثل پدر اسیر جفا، بی امان شدی بابای تو امام بدون سپاه بود مسموم زهر کینه بدون گناه بود ظلم و جفای همسر او داغ من شده باران تیر و پیکر او داغ من شده حالا تو می روی وسط بغض لشکری ای یاس من چگونه ببینم که پرپری ای قدکشیده زیر سُم مرکب عدو کم دست و پا بزن جلوی دیده ی عمو زخم هلالی تن تو می کشد مرا در خون تپیده، دیدن تو می کشد مرا فهمیدم از جراحت لب های خونی ات شد سنگ، پاسخ دم ِ (اِن تَنکُرونی )ات از نعل تازه پیکر تو چنگ خورده است در جوی خون تمام تنت رنگ خورده است اعضای پیکرت شده قاسم چه زیر و رو در پهلوی تو مانده چرا نیزه ی عدو در هرکجا نشان ز تن بی گناه توست گویا تمام کرب و بلا قتلگاه توست هم قدّ تو کشیده شده زیر دست و پا هم قدّ من خمیده از این محنت و بلا ای تو ورق ورق شده قرآن مجتبی' حالا چگونه من ببرم تا حرم تو را قبل از رسیدن لب ِخنجر به حنجرم کشته شدم ز داغ تو و داغ اکبرم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
شد اولین شب عطش ِکاروان ما شد تشنگی شروع ِغم ِ بی کران ما آب ست مِهر مادر ما از چه بسته اند آب فرات را به روی کودکان ما از این به بعد گریه ی اصغر،غم رباب گردد دلیل اصلی اشک روان ما گردد لبان اصغر ما پُر ترک ولی باران نمی چکد دگر از آسمان ما در کم نمودن ِغم اصغر از این به بعد از دست می رودهمه تاب و توان ما آه از دمی که حرمله با کینه می شود تا وقت مرگ علت داغ گران ما بر حنجر علی بزند یک سه شعبه و صدشعبه می زند به تن نیمه جان ما ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا رضیع الحسین یا علی اصغر علیه السلام تیر سه شعبه شعله برای جگر شدی با ضربتی برای دو ریشه تبر شدی حنجر بهانه ات شده و قلب من هدف بر سینه ام مسبّب داغی دگر شدی گویی که تشنه تر ز لب اصغر منی با خون پاک حنجر این تشنه، تر شدی یک جرعه آب خواهش من بودو در جواب جوشش برای چشمه ی اشک بصر شدی قبل از غروب زندگی ام ای طلوع مرگ بر شام درد طفل رضیعم سحر شدی این نیمه جان ِ من که نیازی به تو نداشت خنجر چرا به حنجر این محتضر شدی با این اُذُن اِلَی الْاُذُن ِ زخم شعبه هات یک فاصله میانه ی این جسم و سر شدی سر می شود جدا دم بیرون‌ کشیدنت در بودن و نبودن خود دردسر شدی چشم رباب،رأس علی،کوچه های شام! آه ِ ملامت دل هر رهگذر شدی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
(لَم تَرحَمونی) ِ پدرت بی جواب شد آب از خجالت لب عطشانت آب شد باران نیامد و خبر از ابر جود نیست بهر لبت دودیده ی من چون سحاب شد قلب من وگلوی تو گردیده یک هدف بر هر دو زد اگر چه گلو انتخاب شد گویا که آب آب تو بوده دعای مرگ (عجّل وفاتی) تو کنون مستجاب شد ای بی گنه که تیر سه پر ریخت بر همت آبادی من و تو چگونه خراب شد مویی که از مصیبت اکبر شده سپید حالا ز خون حنجر پاکت خضاب شد زخم روی لبان تو خون گریه می کند از خنده های روی لبت دل کباب شد از بس که ذبح تو، شرر جان گداز بود در قلب دشمن از غم تو انقلاب شد راز نفس به سینه ی من بودی و کنون دیگر نفس کشیدن من هم عذاب شد ماندم میان خیمه و میدان، کجا روم شرم از رباب دارم وغم بی حساب شد زین پس به روی نیزه شود خیره مادرت افتادنت ز نی سبب اضطراب شد 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
اینجا مزار پیکر خونین اصغر است یا قتلگاه مادر این یاس پرپر است وقتی که رفت روی لبش زخم بود و حال زخمی عمیق بر همه ی طول حنجر است زخم اُذُن اِلَی الاُذُن او سبب شده سریک طرف وپیکر او سمت دیگر است نزد فرات بوده و آبش نداده اند حالا چرا میان یم خون شناور است رود فرات بر لب زخمش شدی حرام با خون ِحنجرش لب زخمی او تر است لعنت به حرمله که نگفته به خود دمی او بی گنه ترین پسر آل حیدر است تیر سه شعبه خورده به کام علی ولی انگار زخم تیغ و یا زخم خنجر است ای نیزه دار پشت خیامم میا دگر اینجا مزار مخفی خونین اصغر است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا علی اصغر علیه السلام زبان حال حضرت رباب با شش ماهه علیهماالسلام در آسمان کرب و بلا یک سحاب نیست یعنی دعای مادر تو مستجاب نیست باران که هیچ، بر لب زخم تو اصغرم مرهم به جز حرارت این آفتاب نیست خیمه به خیمه در طلب آب رفته ام امّا برای کام تو یک قطره آب نیست هاجر شدم که چشمه ی آبی رقم زنم اینجا ولی برای  تو غیر از سراب نیست ناخن نکش به سینه ی من با عطش علی در سینه ی شکسته به جز اضطراب نیست رفتی به سوی دشمن و می دانم ای علی بر زنده ماندن تو حساب و کتاب نیست یک تن میان لشکر دشمن به خود نگفت خنده به اشک کودک تشنه ثواب نیست آب فرات مهریه ی مادر تو است لازم به خواهش پسر بوتراب نیست اسمت علی ست کینه ی حیدر سبب شده اشک تو را به غیر سه شعبه جواب نیست قلب حسین و حنجر تو شد نشان تیر بر آن سه شعبه بهتر از این انتخاب نیست حالا حسین مانده و خجلت ز روی من بدتر از این برای دل او عذاب نیست گهواره ی خیالی تو عایدم شده ذکری به روی لب به جز(اصغر بخواب)نیست هر کس که دید رأس تو را روی نیزه گفت: سوزنده تر ز آتش قلب رباب نیست دارم دعا به دست نیفتی ز روی نی چاره برای دست میان طناب نیست راحت شدی علی تو ندیدی اسارتم شکر خدا که درد تو بزم شراب نیست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
😭😭😭😭 السلام علیک یا رباب علیهاالسلام نیزه سوار کوچک این کاروان علی بنگر که پای نیزه منم نیمه جان علی بودی تو نور چشم تمام مخدرات حالا برای ما شده ای سایه بان علی تا که شبیه من نشوی زخمی از غلاف بالای نیزه های عدویت بمان علی تا که نیفتی از سر نی دیده ام به توست گرچه برای دیده نمانده توان علی آسوده روی نیزه بخواب و نبین شدم شب تا سحر برای تو مویه کنان علی تدفین شدی که حنجر پاره شود نهان حالا شده ست از چه به نیزه عیان علی در پای نیزه نوحه گرم جای تسلیت بنگر جوابشان شده زخم زبان علی می خواستم عصای دم پیری ام شوی رفتی و شد ز داغ تو قدّم کمان علی آغاز شد زمان زمین گیری رباب وقتی که رفت خون تو تا آسمان علی یک تن نگفت حرمله این طفل نیمه جان لازم نداشت زحمت تیر و کمان علی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
از زبان حضرت رباب علیهاالسلام تو روی نیزه و سبب اشک قافله من پای نیزه و وسط ساز و هلهله تو روی نی اسیر هزاران تمسخر و من هم اسیر زخم زبان های حرمله نیزه سوار هستی و من هم سوار بر یک ناقه ی برهنه و سر رفته حوصله هستی همیشه رو به روی دیدگان من از نیزه دار ِ رأس تو دارم همین گله از بس نگاه من به تو و روی نیزه بود از خار و سنگ خورده کف پام آبله اصغر نیفتی از سر نیزه که دشمنت با نیزه ات مقابل من کرده هروله خواهم که لطمه ای بزنم پای داغ تو شد مانع از ادای عزای تو سلسله آن روز یک سه شعبه و امروز نیزه ای انداخت بین پیکر و رأس تو فاصله ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158