#ولادتی_شهادتی
#حضرت_باقر_علیه_السلام
#مهدوی
حضرت باقر علیه السلام فرمودند:
اَما اِنِّی لَوْ اَدْرَکْتُ ذلِکَ لاَءَسْتَبْقَیْتُ نَفْسی لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ»؛ «مطمئناً بدان! اگر من آن روزگاران را درک کنم، جانم را برای فداکاری در رکاب حضرت صاحبالامر عجل الله تعالی فرجه الشریف تقدیم میدارم».
راوی کربوبلا یا باقرالعلوم
گوهر بحر ولا یا باقرالعلوم
صبر تو در کودکی، رسواگر یزید
فاتح شام بلا یا باقرالعلوم
تو هفتمین نور بهشت اطهاری
از حسین و هم از حسن، نسب داری
شرح توحید و آیه های قرآنه
هر روایت که از زبون توس جاری
ای نور چشمای زین العابدین
شده بقیع تو جنت ِزمین
یه روز می سازه مهدی برات حرم
به کوری چشم دشمن لعین
سیدی، مولانا باقرالعلوم....
🌸🌸🌸🌸🌸
عالِم آل علی، یا باقرالعلوم
وجه جمال علی، یا باقرالعلوم
از طرفی وارث نام پیمبر و
داری جمال علی، یا باقرالعلوم
چون مجتبایی تو کریم و بخشنده
شمشیر نطق توس همیشه کوبنده
در شجاعت هستی تو وارث حیدر
کربلا با عزم تو مونده پاینده
تویی برای عالم، باب نجات
قبوله با حبّ تو صوم و صلات
با حبّ تو تنها می کشم نفس
تو سینه ام دارم بغض دشمنات
سیدی، مولانا باقرالعلوم....
🌸🌸🌸🌸🌸
ما همه در ظلمتو،تو چشمه های نور
روح احادیث تو، داده به سینه شور
دادی نشون شیوه ی عشق امام عصر
ما رو امید داده ای با وعده ی ظهور
فرمودی از عهد ِعدالت مهدی
از شمشیر عدل وشجاعت مهدی
گفتی که ما باید ثابت قدم باشیم
در آخر الزّمان با نصرت مهدی
فرمودی «لَوْ اَدْرَکْتُ» به شیعیان
خواستی بگی که در آخرالزمان
باید باشیم نوکر امام عصر
اینجوری هستیم از فتنه در امان
سیدی، مولانا صاحب الزمان....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
بیست و نهمجمادی الثانی
شهادت حضرت امّ کلثوم علیهاالسلام
لطفا روی هشتک ها ضربه بزنید و با فلش بالا به شعر مورد نظر برسید.
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام1
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام2
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام3
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام4
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام5
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام6
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام7
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام8
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام9
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام10
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام11
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام12
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام13
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام14
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام15
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام16
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام17
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام18
#مناجات_مهدوی_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام1
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
ای روضه خوان صبح و مساء،صاحب الزّمان
ای داغدار کربوبلا ، صاحب الزمان
صاحب عزای عمّه ی قامت خمیده ای
خون، جای اشک، بین عزایش چکیده ای
وقت مرور ِ داغ ِ روی داغ ِ عمّه هاست
گویی که خیمه ات لب ِ گودال کربلاست
داری شبیه عمّه به خود لطمه می زنی
بشکسته از جراحت ِ رگ های گردنی
در بین خاک وخون، بدنی دست و پا زده
او را عدو برای رضای خدا زده
دارد نشان ِ سنگ و عصا روی پیکرش
رفته ز کینه، بر سر ِ سرنیزه ها سرش
اینجا شروع ماتم جانسوز عمّه است
آغاز ِ اشک ِ هرشب و هرروز ِ عمّه است
باید که عمّه همسفر ِ قاتلین شود
در ازدحام کوفه و شام بلا رود
باید میان هلهله ی کوچه های شام
پیش همه شود سپر ِ کینه های بام
باید رود به غربت ِ بازار شامیان
مهمان شود به بزم شراب حرامیان
خون از لبان رأس بریده شود روان
در اصل،قاتلش بشود چوب خیزران
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
مناجات مهدوی
حضرت ام کلثوم علیهاالسلام و حضرت سیدمحمد عموی امام زمان علیهماالسلام
#مناجات_مهدوی_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام2
السلامعلیک یا صاحب الزمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف
باید از جرم و گناه دیده استغفار کرد
چون مرا در محضر تو مانع از دیدار کرد
ای گل نرجس خجالت می کشم از چشمخود
با گناهانش مرا پیش نگاهت خار کرد
توبه از آن سیّئاتی می کنم که روز وشب
رفتنم تا خیمه ی سبز تو را دشوار کرد
عفو کن این نوکری را که پس از هر توبه اش
روبه رویت هر گنه را باز هم تکرار کرد
خوب می دانم اگر در خواب غفلت رفته ام
باز یک گوشه نگاه تو مرا بیدار کرد
کاش برگردی بزودی،ای طبیب دردها
نوکر بیچاره را هجران تو بیمار کرد
بی تو این دنیا نباشد جز جهنم،حق بده
دوری ات قلب مرا از زندگی بیزار کرد
آخر ماه جمادی آمده وقت عزاست
درد های سینه ات، اشک تو را بسیار کرد
داغ عمّه یک طرف، داغ عموجان یک طرف
می دهم حق، روضه ها چشم تو را خونبار کرد
عمّه جانت امّ کلثوم است دیگر محتضر
کربلا تا شام ِمحنت، قلب او را زار کرد
دارد از یک عمر درد و غصّه راحت می شود
روز و شب بر حاجت ِمرگ خودش اصرار کرد
هرگز از یادش نرفته شام و رقص مست ها
گریه ها در کوچه ها از خنده ی اشرار کرد
بود شهزاده ولی بر تن لباس پاره داشت
از چه دشمن عمه ات را راهی بازار کرد
لحظه ی مرگش شده آن موقع که او را یزید
وارد بزم شراب شام با اجبار کرد
چوب می زد بر لب قاری، یزید بی حیا
لعل او را پاره بین شادی انظار کرد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا امینة الحیدر
یا امّ کلثوم
برای از تو نوشتن دلم وضو دارد
که باز لایق مدحت،شود دمی شاید
ولی به وقت نوشتن برای تو باید
قلم و کاغذی از سمت عرش حق آید
بده اجازه که قطره بگوید از دریا
حقیرم و شده ام با محبتت والا
تویی عقیله ی صغری، معلم عفت
شدی تو گوهر بحر نجابت و عصمت
نمی کنم دگر از ازدواج تو صحبت
دروغ محض بُود جمع نور با ظلمت
جداست نطفه ی ناپاک و طینت نیکو
بگو که همسر عون بن جعفری بانو
کم از تو گفته شده دُرّ ِ باشرف هستی
به حق که گوهر نایاب در صدف هستی
برای خلقت عالم تو هم هدف هستی
که نور دیده ی شاهنشه نجف هستی
فدای نام نکویت، امینه ی حیدر
شدی تو مرهم غم های سینه ی حیدر
حیات کربوبلا شد به عزم تو تضمین
شده مصائب آن پیش صبر تو شیرین
نشد شکوه تو کم در مصائب سنگین
شده میان عدو هم حیای تو تحسین
میان پرده ای از نور، سایه ات مانده
و آفتاب ِتو را بین خصم، پوشانده
تو خطبه خواندی و شد عرش، غرق ِدر تکبیر
به لطف خطبه ی تو قلب شام شد تسخیر
نبود تیغ کلام تو کمتر از شمشیر
که شد یزید لعین وقت خطبه ات تحقیر
تویی که ذکر تو داده به انبیا منصب
به حال ما نظری یا شریکة الزّینب
تنی بدون سر و ده نفر چه پردرد است
گلوی اصغر و تیر سه پَر ،چه پردرد است
مقابلت به سر ِ نیزه ،سر، چه پردرد است
کنار قاتل همسر، سفر،چه پر درد است
میان غربت بازار قدّ تو خم شد
به یاد مجلس اغیار عمر تو کم شد
بحقّ عمّه ی مضطر بیا امام عصر
میان هلهله خوانده تو را امام عصر
ببین که چاره ی او در بلا امام عصر
شده برای ظهورت دعا امام عصر
هنوز هم همه ی درد امّ کلثوم است
چرا حسین زمانه غریب و مظلوم است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#دیده_حتما
السلام علیک یا امّ کلثوم علیهاالسلام
او غصب حقّ مرتضی را دیده حتماً
تنهایی شیر خدا را دیده حتماً
او درک کرده غربت اوّل ولی را
خانه نشینی از جفا را دیده حتماً
بسته میان بند ظلم و بی وفایی
دست وصی مصطفی را دیده حتماً
در بین چل نامرد و بغض کوچه ی تنگ
ضرب غلاف بی هوا را دیده حتماً
او هم کنار غسل پهلوی شکسته
یک استخوان جابه جا را دیده حتماً
هم بر پدر هم بر حسن در شهر غربت
زخم زبان آشنا را دیده حتماً
هم تیرباران برادر را شنیده
هم تشت و خون مجتبی را دیده حتماً
او پا به پای خواهرش امّ المصائب
دریای داغ کربلا را دیده حتماً
بر حنجر شش ماهه ای تیر سه شعبه
یک ارباً ارباً بر عبا را دیده حتماً
از دور ، بین انتظار ِ آب خیمه
بوسه به دستان جدا را دیده حتماً
از روی تل زینب ولی او پای خیمه
رأس بریده از قفا را دیده حتماً
در زیر نعل اسب های ده حرامی
یک پیکر ِ در خون رها را دیده حتماً
وقت عبور از گوشه ی گودال مقتل
مجروح شمشیر و عصا را دیده حتماً
از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام
زخم رئوس نیزه ها را دیده حتماً
از ترس کعب نیزه و آزار دشمن
آن ناله های بی صدا را دیده حتماً
بگذشته از دروازه ساعات با درد
دشنام قوم بی حیا را دیده حتماً
او در جواب ناله های یا حسینش
رقص و نی شام بلا را دیده حتماً
در مجلس نامحرمان شام رفته
او هم سر وتشت طلا را دیده حتماً
وقت نزول خیزران بر لعل قاری
خون لب نورالهدی را دیده حتماً
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#آشناترین
السلام علیک یا شریکة الزينب يا ام کلثوم علیهاالسلام
هستم غریبه ای به همه آشنا ترین
من یاس حیدرم که شکسته شداین چنین
بالا نشین عرشم و با کعب نیزه ها
در وقت بردنم به جفا خورده ام زمین
از خجلت و ندامت کوفه شده عیان
آن خطبه های کوفه ی من بوده آتشین
با کثرت کبودی و زخم و دل کباب
گامم بزرگ بوده برای حیات دین
شد قامتم خمیده وگیسوی من سپید
از گریه ی رباب و غم طفل مه جبین
بعد از وداع آخر و آن بوسه بر گلو
با گریه های روز وشبم گشته ام قرین
حالا میان بستر پرواز من شده
این روضه ها قرار نفس های آخرین
از خاطرم نرفته حسین مرا زده
باهر چه داشت در کف خود دشمن لعین
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#ای_اهل_کوفه
یا اهل الکوفه انّ الصّدقه علینا حرام😭
خطبه ی حضرت ام کلثوم علیهاالسلام در کوفه
ای اهل کوفه اشک شما باد مستدام
با این خیانتی که نمودید بر امام
نامه نوشته اید بیا ای حسین و بعد
شد کشتنش برای شما بهترین مقام
نیزه سوار شد سر مهمانتان چرا
این است رسم معرفت و مردی و مرام
*خرما و نان به آل علی از چه می دهید
نامردمان ، تصدّق ِ بر ما بُود حرام
از لحظه ای که اصغر تشنه شهید شد
دیگر نمانده خواهش و میلی به هر طعام
در گوش ماست ناله ی(اُسقونی) ِحسین
ترجیح می دهیم بمانیم تشنه کام
چشمی ندیده سایه ی ما را ولی کنون
هستیم در معابر و در بین ازدحام
با دست بسته در به در ِکوچه ها شدیم
بر ما نموده اید جفا جای احترام
دیگر همیشگی شده اشک نگاه ما
داغ درون سینه ی ما شد عَلَی الدَّوام
دل های ماست زخمی یک نیم روز تلخ
با مرگ ،زخم سینه ی ما گیرد التیام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
*روایت شده که پس از ورود اسرا به کوفه، کوفیان با خرما و نان به استقبال اسرا آمدند و از روی ترحم و دلسوزی آن را به کودکان میدادندکه حضرت ام کلثوم علیهاالسلام این غذاها را از دست و دهان کودکان میگرفت و بر زمین میانداخت و خطاب به کوفیان فریاد میزد: «یا اهل الکوفه ان الصدقه علینا حرام؛ ای اهل کوفه همانا صدقه بر ما حرام است.»
https://eitaa.com/abdolmohsen158
شد نام ؛ امینه، کنیه؛ امّ کلثوم
معصومه شده ست دختر دو معصوم
بی چاره شود روز قیامت ولله
آن کس که شد از محبت او محروم
***نام اصلی حضرت ام کلثوم علیهاالسلام امینه می باشد👆🏽
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
(روضه خوانی حضرت ام کلثوم وگریز به روضه ی حضرت رقیه علیهماالسلام)
باز هم بر پا شده بزم عزا
در میان خانه ی امّ البنین
در حیاط خانه زیر آفتاب
سفره ای شد پهن بر روی زمین
در کنار سفره بین ازدحام
هر دلی از ناله ی زینب شکست
در میان روضه ی گودال باز
زینب ِ قامت کمان از پا نشست
تا که زینب خسته شد،شد نوبت ِ
روضه های امّ کلثوم ِ حزین
گفت: دیدم کربلا تا شام، من
داغ روی داغ ای امّ البنین
نیم روزی باغ گلهای علی
روبه روی چشم من رفته خزان
روی نیزه رأسشان را دیده ام
کربلا تا شام بودم نیمه جان
بس دویدم روی سنگ وخارها
بر کف پایم نشسته آبله
شد جواب ناله هایم روز وشب
خنده های تلخ زجر و حرمله
وای از بازار شام و بزم می
ما کجا و مجلس نامحرمان
روبه روی دختران بی گناه
خون دندان حسینم شد روان
خارجی خواندند ما را شامیان
شد خرابه،خانه ی ما روز و شب
دم به دم آزارها دیدیم ما
از نگهبانان بی شرم و ادب
در میان قحطی آب و غذا
کودکان بودند تشنه،نیمه جان
وای من از لحظه و از ساعتی
که رقیه خواست از من آب و نان
گفتم ای شیرین زبان ِ کاروان
کام عطشانت مرا داده عذاب
من فدای لعل خشکیده ی تو
نیست آب و نان دگر اینجا بخواب
او بهشتی بود روی دامنم
خلق و خویش بود مثل مادرم
هر زمان دلتنگ مادر می شدم
می شد او آرامش چشم ترم
هر زمانی که سخن می گفت او
بوی جنت از دهانش می وزید
هر زمان که دست من را می گرفت
تازه می شد در دل ِخونم امید
او شبیه مادر من فاطمه
قدکمان چونلاله ای پژمرده بود
مثل او از کینه های مرتضی
از عدوی پست،سیلی خورده بود
بس که او طعنه شنید از شامیان
شد میان کوچه ها مویش سپید
شد شکسته از مصیبتها ولی
قامتش از هجر بابایش خمید
آن زمان که در خرابه ناگهان
نیمه شب بی تاب شد از هجر او
از جفای شامیان در بین اشک
با سر بابای خود شد روبه رو
گفت بابایی فدای حنجرت
دشمن از چه رأس پاکت را برید
با چه جرمی ای امام مهربان
پیکرت در بین خاک و خون تپید
لعل تو زخمی،لب من سالم است
دیدمش که خورد چوب خیزران
می زنم لطمه به لب تا که شود
مثل تو خون از لب خشکم روان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
25.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خودمون رو فریب ندیم
تمام روایات ظهور داره یکی یکی محقق میشه
بحث این نیست که زمان ظهورو مشخص کنیم که خدای نکرده جزء« کَذَبَ الْوَقَّاتُون» قرار بگیریم
ولی طبق روایت باید ظهورو نزدیک بدونیم و آماده باشیم