#حسن_کربلا
السلام علیک یا قاسم بن الحسن علیهماالسلام
سردار بی زره، حسن کربلا برو
آهسته از کنار من و عمّه ها برو
خالی نبود جای حسن وقت بودنت
حالا دوباره بی حسنم کرده رفتنت
قاسم اگر که پشت سرت گریه می کنم
بر غربت تو و پدرت گریه می کنم
تو یک تنه به سمت سپاهی روان شدی
مثل پدر اسیر جفا، بی امان شدی
بابای تو امام بدون سپاه بود
مسموم زهر کینه بدون گناه بود
ظلم و جفای همسر او داغ من شده
باران تیر و پیکر او داغ من شده
حالا تو می روی وسط بغض لشکری
ای یاس من چگونه ببینم که پرپری
ای قدکشیده زیر سُم مرکب عدو
کم دست و پا بزن جلوی دیده ی عمو
زخم هلالی تن تو می کشد مرا
در خون تپیده، دیدن تو می کشد مرا
فهمیدم از جراحت لب های خونی ات
شد سنگ، پاسخ دم ِ (اِن تَنکُرونی )ات
از نعل تازه پیکر تو چنگ خورده است
در جوی خون تمام تنت رنگ خورده است
اعضای پیکرت شده قاسم چه زیر و رو
در پهلوی تو مانده چرا نیزه ی عدو
در هرکجا نشان ز تن بی گناه توست
گویا تمام کرب و بلا قتلگاه توست
هم قدّ تو کشیده شده زیر دست و پا
هم قدّ من خمیده از این محنت و بلا
ای تو ورق ورق شده قرآن مجتبی'
حالا چگونه من ببرم تا حرم تو را
قبل از رسیدن لب ِخنجر به حنجرم
کشته شدم ز داغ تو و داغ اکبرم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
شب هفتم
حضرت علی اصغر علیه السلام
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر
ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر
شد دیدن جمال تو شرط حیات ما
آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما
آقا بیا که مثل تو شیعه شده غریب
دیگر شده برای وصال تو بی شکیب
رفته قرار منتظران ِ ظهور تو
دنیا شود بهشت فقط با حضور تو
وقت مرور روضه ی آب است العجل
ماتم برای داغ رباب است العجل
ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب
بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب
او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد
پس سایه را به روی سر خود حرام کرد
حالا شده ست زمزمه ی لای لای او
شرح تمام مقتل کربوبلای او
گهواره ای گرفته به روی دو دست خود
گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود
ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب
شرمنده است مادر تو از نبود آب
رفته عمو به علقمه و برنگشته است
شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است
حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه
از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله
لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود
با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود
در راه شام و کوفه شده قاتل رباب
بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب
✍عبدالمحسن
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#مزار_طفل_رضیع
#تدفین_رضیع
#پشت_خیمه
اینجا مزار پیکر خونین اصغر است
یا قتلگاه مادر این یاس پرپر است
وقتی که رفت روی لبش زخم بود و حال
زخمی عمیق بر همه ی طول حنجر است
زخم اُذُن اِلَی الاُذُن او سبب شده
سریک طرف وپیکر او سمت دیگر است
نزد فرات بوده و آبش نداده اند
حالا چرا میان یم خون شناور است
رود فرات بر لب زخمش شدی حرام
با خون ِحنجرش لب زخمی او تر است
لعنت به حرمله که نگفته به خود دمی
او بی گنه ترین پسر آل حیدر است
تیر سه شعبه خورده به کام علی ولی
انگار زخم تیغ و یا زخم خنجر است
ای نیزه دار پشت خیامم میا دگر
اینجا مزار مخفی خونین اصغر است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
@abdolmohsen158
#یک_سحاب
السلام علیک یا علی اصغر علیه السلام
زبان حال حضرت رباب با شش ماهه علیهماالسلام
در آسمان کرب و بلا یک سحاب نیست
یعنی دعای مادر تو مستجاب نیست
باران که هیچ، بر لب زخم تو اصغرم
مرهم به جز حرارت این آفتاب نیست
خیمه به خیمه در طلب آب رفته ام
امّا برای کام تو یک قطره آب نیست
هاجر شدم که چشمه ی آبی رقم زنم
اینجا ولی برای تو غیر از سراب نیست
ناخن نکش به سینه ی من با عطش علی
در سینه ی شکسته به جز اضطراب نیست
رفتی به سوی دشمن و می دانم ای علی
بر زنده ماندن تو حساب و کتاب نیست
یک تن میان لشکر دشمن به خود نگفت
خنده به اشک کودک تشنه ثواب نیست
آب فرات مهریه ی مادر تو است
لازم به خواهش پسر بوتراب نیست
اسمت علی ست کینه ی حیدر سبب شده
اشک تو را به غیر سه شعبه جواب نیست
قلب حسین و حنجر تو شد نشان تیر
بر آن سه شعبه بهتر از این انتخاب نیست
حالا حسین مانده و خجلت ز روی من
بدتر از این برای دل او عذاب نیست
گهواره ی خیالی تو عایدم شده
ذکری به روی لب به جز(اصغر بخواب)نیست
هر کس که دید رأس تو را روی نیزه گفت:
سوزنده تر ز آتش قلب رباب نیست
دارم دعا به دست نیفتی ز روی نی
چاره برای دست میان طناب نیست
راحت شدی علی تو ندیدی اسارتم
شکر خدا که درد تو بزم شراب نیست
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#آغاز_عطش
#شب_بستن_آب
#علی_اصغر_علیه_السلام
شد اولین شب عطش ِکاروان ما
شد تشنگی شروع ِغم ِ بی کران ما
آب ست مِهر مادر ما از چه بسته اند
آب فرات را به روی کودکان ما
از این به بعد گریه ی اصغر،غم رباب
گردد دلیل اصلی اشک روان ما
گردد لبان اصغر ما پُر ترک ولی
باران نمی چکد دگر از آسمان ما
در کم نمودن ِغم اصغر از این به بعد
از دست می رودهمه تاب و توان ما
آه از دمی که حرمله با کینه می شود
تا وقت مرگ علت داغ گران ما
بر حنجر علی بزند یک سه شعبه و
صدشعبه می زند به تن نیمه جان ما
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
@abdolmohsen158
#تیر_سه_شعبه
السلام علیک یا رضیع الحسین
یا علی اصغر علیه السلام
تیر سه شعبه شعله برای جگر شدی
با ضربتی برای دو ریشه تبر شدی
حنجر بهانه ات شده و قلب من هدف
بر سینه ام مسبّب داغی دگر شدی
گویی که تشنه تر ز لب اصغر منی
با خون پاک حنجر این تشنه، تر شدی
یک جرعه آب خواهش من بودو در جواب
جوشش برای چشمه ی اشک بصر شدی
قبل از غروب زندگی ام ای طلوع مرگ
بر شام درد طفل رضیعم سحر شدی
این نیمه جان ِ من که نیازی به تو نداشت
خنجر چرا به حنجر این محتضر شدی
با این اُذُن اِلَی الْاُذُن ِ زخم شعبه هات
یک فاصله میانه ی این جسم و سر شدی
سر می شود جدا دم بیرون کشیدنت
در بودن و نبودن خود دردسر شدی
چشم رباب،رأس علی،کوچه های شام!
آه ِ ملامت دل هر رهگذر شدی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
@abdolmohsen158
#لم_ترحمونی
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
(لَم تَرحَمونی) ِ پدرت بی جواب شد
آب از خجالت لب عطشانت آب شد
باران نیامد و خبر از ابر جود نیست
بهر لبت دودیده ی من چون سحاب شد
قلب من وگلوی تو گردیده یک هدف
بر هر دو زد اگر چه گلو انتخاب شد
گویا که آب آب تو بوده دعای مرگ
(عجّل وفاتی) تو کنون مستجاب شد
ای بی گنه که تیر سه پر ریخت بر همت
آبادی من و تو چگونه خراب شد
مویی که از مصیبت اکبر شده سپید
حالا ز خون حنجر پاکت خضاب شد
زخم روی لبان تو خون گریه می کند
از خنده های روی لبت دل کباب شد
از بس که ذبح تو، شرر جان گداز بود
در قلب دشمن از غم تو انقلاب شد
راز نفس به سینه ی من بودی و کنون
دیگر نفس کشیدن من هم عذاب شد
ماندم میان خیمه و میدان، کجا روم
شرم از رباب دارم وغم بی حساب شد
زین پس به روی نیزه شود خیره مادرت
افتادنت ز نی سبب اضطراب شد
📝عبدالمحسن
کانال اشعار:
@abdolmohsen158
#رأس_رضیع
از زبان حضرت رباب علیهاالسلام
تو روی نیزه و سبب اشک قافله
من پای نیزه و وسط ساز و هلهله
تو روی نی اسیر هزاران تمسخر و
من هم اسیر زخم زبان های حرمله
نیزه سوار هستی و من هم سوار بر
یک ناقه ی برهنه و سر رفته حوصله
هستی همیشه رو به روی دیدگان من
از نیزه دار ِ رأس تو دارم همین گله
از بس نگاه من به تو و روی نیزه بود
از خار و سنگ خورده کف پام آبله
اصغر نیفتی از سر نیزه که دشمنت
با نیزه ات مقابل من کرده هروله
خواهم که لطمه ای بزنم پای داغ تو
شد مانع از ادای عزای تو سلسله
آن روز یک سه شعبه و امروز نیزه ای
انداخت بین پیکر و رأس تو فاصله
✍عبدالمحسن
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
😭😭😭😭
#نیزه_سوار_کوچک
السلام علیک یا رباب علیهاالسلام
نیزه سوار کوچک این کاروان علی
بنگر که پای نیزه منم نیمه جان علی
بودی تو نور چشم تمام مخدرات
حالا برای ما شده ای سایه بان علی
تا که شبیه من نشوی زخمی از غلاف
بالای نیزه های عدویت بمان علی
تا که نیفتی از سر نی دیده ام به توست
گرچه برای دیده نمانده توان علی
آسوده روی نیزه بخواب و نبین شدم
شب تا سحر برای تو مویه کنان علی
تدفین شدی که حنجر پاره شود نهان
حالا شده ست از چه به نیزه عیان علی
در پای نیزه نوحه گرم جای تسلیت
بنگر جوابشان شده زخم زبان علی
می خواستم عصای دم پیری ام شوی
رفتی و شد ز داغ تو قدّم کمان علی
آغاز شد زمان زمین گیری رباب
وقتی که رفت خون تو تا آسمان علی
یک تن نگفت حرمله این طفل نیمه جان
لازم نداشت زحمت تیر و کمان علی
✍عبدالمحسن
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#دودمه
#شب_ششم_محرم
#شهادت_حضرت_قاسم_علیه_السلام
بین میدان سنگباران شد عزیز مجتبی'/
یااباصالح بیا
قدکشیده حضرت قاسم به زیر دست و پا/
یا اباصالح بیا
🌸🌸🌸🌸🌸
شد حسین از داغ قاسم بین میدان نیمه جان/
العجل صاحب زمان
می برد او را به روی سینه با قدّ کمان/
العجل صاحب زمان
🌸🌸🌸🌸🌸
زیر دست و پای مرکب مانده یاس مجتبی'/
یااباصالح بیا
از گلش دارد نشان هر گوشه ی کربوبلا/
یااباصالح بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
https://t.me/abdolmohsen158
#سبک_274_محرم
#زمزمه_جانسوز😭😭😭
#ای_تازه_داماد
#شب_ششم_محرم
#شهادت_حضرت_قاسم_علیه_السلام
ای تازه داماد، موی تو را شانه نموده پای مرکب
ای تازه داماد از چه شده اعضای جسمت نامرتب
ای تازه داماد جانم رسید از آه جانسوز تو بر لب
آه و واویلا
ای تازه داماد،به جای گل شد پیکر تو سنگباران
ای تازه داماد،شد دشمنت با ناله های تو غزل خوان
ای تازه داماد،از چه نشسته بر تنت خاک بیابان
آه و واویلا
ای تازه داماد،با خون زخم رأس تو،مویت حنا شد
ای تازه داماد، همراه مرکب ها تن تو جابه جا شد
ای تازه داماد،حجله ی تو گویا تمام کربلا شد
آه و واویلا
ای تازه داماد،در زیر دست و پا چگونه قد کشیدی
ای تازه داماد،تو شهد ِ بهتر از عسل اینجا چشیدی
ای تازه داماد،رفتی،جسارت بر عروست را ندیدی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
https://t.me/abdolmohsen158
#دودمه
#شب_هفتم_محرم
#شهادت_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
یک سه شعبه گشته سمت حنجر اصغر رها/
یا اباصالح بیا
گوش تا گوش علی گردیده پاره بی هوا/
یا اباصالح بیا
🌸🌸🌸🌸🌸
از گلوی اصغر شش ماهه گشته خون روان/
العجل صاحب زمان
بر روی دستان بابای غریبش داده جان/
العجل صاحب زمان
🌸🌸🌸🌸🌸
رأس پاک طفل شش ماهه شده از تن جدا/
یا اباصالح بیا
روبه روی مادرش رفته به روی نیزه ها/
یا اباصالح بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
https://t.me/abdolmohsen158
مسافرم
گم شده بودم وحالا شده ام پیدایت
معتکف شد دل من در حرم زیبایت
باز هم با نگه شاه خراسان صدشکر
قسمتم شد که شوم زائر عاشورایت
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
در جنت المأوای کربلا دعاگو ونائب الزیاره شما خواهم بود
یاعلی
سلام علیکم
با توجه به اینکه ان شاءالله دقایقی دیگر راهی نجف هستم و ممکنه در این ایام، نت نداشته باشم سبکهای چهارروز آخر دهه را مرور می کنم.
البته ان شاءالله اگه توفیق شد و در کربلا اشعار وسبکهای جدیدی روزی حقیر شد هرجوری هست در کانال تقدیم میکنم.
حلال کنید
درسته امسال ۵۴ سبک جدید به اضافه اشعار و دو دمه های هرشب توفیق حقیر شد ولی باز کمکاری کردم
ان شاءالله توانسته باشم دل غریب عصر امام زمان علیه السلام را خشنود کنم وقدمی در امر تعجیل در فرج ایشان برداشته باشم.
حتما دعاگوی شما خواهم بود.
تنها زیر قبّه یه دعا دارم و آن اینکه اربعین امسال ،همگی همراه با امام زمان علیه السلام راهی کربلا بشیم😭😭😭
این سفرم به نیت ظهور امام زمان علیه السلام به نیابت از حضرت ام کلثوم علیهاالسلام هست ان شاءالله
التماس دعای فرج
یاعلی مدد
پرسیدند.....
عارضم خدمتتون:
سعی کنید هر سفر کربلا را به نیابت از حضرات علیهم السلام مشرف بشید تا توفیقاتتون بیشتر بشه.
زیارت کربلای حقیر بعد از ۱۴ معصوم علیهم السلام
به ترتیب به نیابت از
حضرت زینب،حضرت عباس،حضرت رقیه،حضرت نرجس،حضرت معصومه،حضرت علی اکبر،حضرت علی اصغر،حضرت رباب علیهم السلام بوده
و اکنون به نیابت از حضرت امکلثوم علیهاالسلام می باشد.
یاعلی مدد
شب هشتم
حضرت علی اکبر علیه السلام
شعر 49
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
تنها قرار دیده ی زهرا بیا دگر
ما را امام و رهبر و مولا بیا دگر
در پشت ابر ، نور هدایت دگر نمان
تنها نشان عالم بالا بیا دگر
در جمعه ی ظهور تو آقا فقط شود
زخم قلوب شیعه مداوا بیا دگر
حاضر که نیستی که بیایم به محضرت
عقده ز قلب غمزده بگشا بیا دگر
مقدور نیست دیدن تو با گناه من
بنگر که دیدنت شده رویا بیا دگر
ما را همیشه راز و نیاز شبانه ات
از هر گناه کرده مبرّا بیا دگر
تا کی درون خیمه ی خالی ز مستمع
هستی همیشه بی کس و تنها بیا دگر
صاحب عزای ماه محرم ،امام عصر
مجلس بدون تو شده برپا بیا دگر
بنگر گریز روضه به پایین ِ پا رسید
بین عزای اکبر لیلا بیا دگر
بنگر حسین آمده با حال احتضار
در جستجوی ثانی ِ طاها بیا دگر
قرآن پاره پاره ی جدّ غریب تو
افتاده در تمامی صحرا بیا دگر
صورت به صورت علی ِ اکبرش گذاشت
شد قامتش ز غُصّه ی او تا، بیا دگر
دشمن به آه جدّ تو خندیده وای من
او را چگونه داده تسلّی' بیا دگر
از داغ اکبرش شده گیسوی او سپید
جان داده بین هلهله گویا بیا دگر
✍عبدالمحسن
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#عبای_خونی
السلام علیک یا عَلیٌّ الْکَبیر
یاعلی اکبر علیه السلام
با زانوان خسته کنارت رسیده ام
یعنی در این مسیر خودم را کشیده ام
در هر کجا نشان تو را دیده ام ولی
یک عضو سالمی به تن تو ندیده ام
حرفی بزن برای دل من نفس بکش
صد لخته از دهان تو بیرون کشیده ام
ای تو عصای پیری بشکسته ام علی
بنگر کنار جسم تو قامت خمیده ام
ناله زدم کنار تو و در جواب آن
از دشمن تو هلهله حالا شنیده ام
دیگر توان پاشدنم از بر تو نیست
در پای داغ هجر تو شمعی چکیده ام
حالا محاسنی که به خونت خضاب شد
گشته سپید از غمت ای نور دیده ام
تا که شوی دوباره علی روی این عبا
هر عضو را به همره صد ناله چیده ام
✍عبدالمحسن
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#نفس_بکش
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
صورت به صورت تو گذارم نفس بکش
اکبر به خاطر دل زارم نفس بکش
حالا که ناله ام شده با هلهله جواب
آرامشی به جز تو ندارم نفس بکش
باهرچه داشت زد به تو دشمن خزان شدی
ای تو گل همیشه بهارم نفس بکش
ای تو قرار زندگی پر غم حسین
بی تو رود تمام قرارم نفس بکش
نگذار دشمنت بشود شاد این که من
بر داغ رأس پاره دچارم نفس بکش
سخت است گر که بردن تو سوی خیمه ها
آید عبای کهنه به کارم نفس بکش
در احتضارم و نرسی گر به داد من
اینجا شود شبیه مزارم نفس بکش
وقتی رسید عمه کنارم به گریه گفت:
ای تو تمام دار و ندارم نفس بکش
✍عبدالمحسن
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
شب تاسوعا
شهادت حضرت عباس علیه السلام
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
در کجایی ای تمام هست ما یابن الحسن
ای امید شیعیان ،ذُخر ِخدا یابن الحسن
ای که عمری بی کس و تنها درون خیمه ات
می کنی خون گریه هر صبح و مسا
یابن الحسن
دیده ی آلوده ام،یک لحظه رویت را ندید
لایق دیدار خود کن دیده را یابن الحسن
من گنه کردم ولی توبه نمودی جای من
چشم پوشیدی همیشه از خطا یابن الحسن
با نگاه تو رود بالا دعای نوکرت
بر ظهور خود تو هم بنما دعا یابن الحسن
گفته ای هر جا شود حرف از عمویت حاضری
پس به بزم روضه ی سقّا بیا یابن الحسن
بر زمین خورده به صورت در کنار علقمه
چون که دست او شده ازتن جدا یابن الحسن
تیرباران شد عمویت در میان علقمه
در یم خون زد ز کینه دست و پا یابن الحسن
تیر از چشمش کشیده،جدّ تنهایت حسین
شد قدش در علقمه از غُصه تا، یابن الحسن
رأس او از تن جدا و بر روی سرنیزه رفت
پیکرش در بین صحرا شد رها یابن الحسن
✍عبدالمحسن
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
کنار بدن حضرت عباس علیه السلام
ماه، شد صدها هلال و بردنش مقدور نیست
نیست یک ناصر، بساط بردن او جور نیست
او اگر گفته نبر خیمه مرا،دانسته است
بردنش تا خیمه کار این تن رنجور نیست
✍عبدالمحسن
@abdolmohsen158
شد دلیل ماندنت در علقمه شرم از رباب
خواستی روی لب اصغر نبینی درد آب
با سِقایت ساختی اینگونه امّا ای کفیل
بر سر نیزه چه خواهی کرد با داغ طناب
✍عبدالمحسن
@abdolmohsen158
نه عبا مانده نه یک یاور برای بردنت
نه دگر تاب و توان ِ از زمین برچیدنت
خواهشی کردی من ِ شرمنده را خیمه نبر
هست آیا چاره ای دیگر به غیر از ماندنت
✍عبدالمحسن
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#چرا_اخا
#علقمه
#حضرت_عباس_علیه_السلام
لب تشنه ای کنار دو دریا چرا اخا
افتاده ای تو گوشه ی صحرا چرا اخا
بابا مقابلم به دو چشم تو بوسه زد
حالا در آن سه شعبه شده جا چرا اخا
بودی همیشه پشت و پناه حرم ولی
پشت مرا شکسته ای حالا چرا اخا
بنشسته اند منتظرت کودکان و تو
در علقمه نشسته ای از پا چرا اخا
قسمت به قسمت ِ بدنت را نموده ام
در جای جای ِ علقمه پیدا چرا اخا
هم فرق تو شکسته وهم گونه ات کبود
افتاده ای مگر تو ز بالا چرا اخا
این اشک ِ روی گونه ی تو از برای کیست
پیچیده بوی مادرم اینجا چرا اخا
✍عبدالمحسن
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#دیر_آمدم
یا کاشف الکرب عن وجه الحسین
یاعباس علیه السلام
دیرآمدم دو دست تو از تن جدا شده
هر واژگان پیکر تو صد هجا شده
خوردی زمین به صورت خود بین علقمه
با یک عمود، فرق سر تو دوتا شده
این دیده ای که کاشف ِ کَربَم همیشه بود
بسته ز تیر حرمله ی بی حیا شده
یک سو دو دست و سوی دیگر مشک پاره ات
گویی که مقتلت همه ی کربلا شده
از بس که خورده پیکر تو زخم روی زخم
گویا ز خون، تمام تن تو حنا شده
بودی عصای پیری من بعد اکبرم
بنگر برادر تو دگر بی عصا شده
حقّم بده که پیش تو قامت خمیده ام
وقتی جواب ناله ی من خنده ها شده
✍عبدالمحسن
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158