eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
850 دنبال‌کننده
34 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدی چقدر در به درم، ایها الرئوف دیدی که سوخته جگرم، ایها الرئوف خواندی مرا به سوی حرم، ایها الرئوف منت گذاشتی به سرم ایها الرئوف آلوده را روانه ی دربار کرده ای بر خود، مرا دوباره بدهکار کرده ای ای نور لم یَزالِ دلم، شمع انجمن ای نظم در صدای تپش های قلب من جمع وجود آل عبا، جمع پنج تن هستی همیشه صاحب من، یا ابالحسن عشقت نجات داده مرا از مسیر کج مهمان خانه ات شده ام ثامن الحجج هستند انبیا همه در طوف مرقدت کل ملک، فقیر عنایات بی حدت جنت کجاست؟! گوشه ای از شهر مشهدت با چشم خیس خیره شدم سوی گنبدت تا که دل سیاه مرا شست و شو کنی با یک نگاه قلب مرا زیر و رو کنی من عاجزم به گفتن و وصف صفات تو محتاجم ای کریم به حبل نجات تو زر می کند وجود مرا التفات تو عمرم تمام، پرشده از معجزات تو یادم نمی رود جلوات خدایی ات الطاف بی نهایت موسی الرضایی ات ذکری نداشتیم به جز یا رضا و بس افتاده ایم در طلبت بر نفس نفس چشم امید ماست فقط بر شما و پس... "لطفی کن ای کریم به فریاد ما برس" حالم بد است، حال مرا روبراه کن وجه خدا، به بی سروپا یک نگاه کن دلگرمی ام به مرحمتِ بی بهانه ات احساس کردنِ نظر عاشقانه ات بوسه زدن به تربت بر آستانه ات مجنون شدن به نغمه ی نقاره خانه ات دل را خراب لطف رئوفانه می کند بیتاب یک نگاه عطوفانه می کند بیمارم از گناه، شفای مرا بده لطفی نما، جواب صدای مرا بده پاسخ به التماس دعای مرا بده برگ برات کرب و بلای مرا بده چندی است دورم از حرم و درد می کشم از سینه، آه غمزده و سرد می کشم فهمیدم از سفارشِ "إن کُنتُ باکیاً..." باید فقط گریست بر آن شاه بی کفن بر آن غریب تشنه لبِ دور از وطن یک کوه تیر و نیزه و شمشیر و یک بدن؟! گفتی حسین با لب تشنه شهید شد با ضربه ی مکرر دشنه شهید شد کار غریب فاطمه بالا گرفته بود نیزه میان پهلوی او جا گرفته بود قاتل به پنجه، گیسوی او را گرفته بود خیلی صدای زینب کبری گرفته بود تنها نه اینکه بر روی جسمش قدم زدند با نعل تازه، نظم تنش را بهم زدند eitaa.com/abdorroghaye
درد ما عشق است و عشق یار تاوانش خوش است دل سپردن نزد جانان، جان به قربانش خوش است eitaa.com/abdorroghaye
هر کسی آمده از شاه و غلام و برده وسط صحن و سرای حرمت بی پرده سر تعظیم به سوی قدمت خم کرده به امیدی به خدا عرض سلام آورده... ...زائری که همه ی دار و ندارش هستی همه جا و همه ی عمر کنارش هستی مرده ام، آمده ام تا که تو جانم بدهی مثل فرش حرمت خوب تکانم بدهی راه گم کرده ام و راه نشانم بدهی به پناه آمده ام تا که امانم بدهی اشتباهات مرا حُسن عمل می گیری مهربانی و مرا زود بغل می گیری عالم آل محمد شدنت را عشق است در شفاخانه زبانزد شدنت را عشق است این همه رحمت ممتد شدنت را عشق است شمس تابنده ی مشهد شدنت را عشق است آمده سائل درمانده ز هر سو آقا خواستی تا نشوی ضامن آهو آقا   عرشیان خاک تو را نقش به رخساره زدند خادمان گوش به فرمان تو نقاره زدند حوض های حرمت یکسره فواره زدند شعله ی عشق به جان من بیچاره زدند برسان بر لب خشکیده ی ما پیمانه بده پیمانه ای از کوثر سقاخانه هر که بر پای تو افتاد بها می گیرد  "یا رضا خانه ات آباد" نوا می گیرد با نخ پنجره فولاد شفا می گیرد وسط صحن گوهر شاد دعا می گیرد وا شده هر گره کور به نام پسرت ای فدای تو و این لطف و مرام پسرت خجل از روی تو هستم به جوادت سوگند مست گیسوی تو هستم به جوادت سوگند حاجی کوی تو هستم به جوادت سوگند همه جا سوی تو هستم به جوادت سوگند تا که شد سفره ی تو پهن، وفادار شدم بی بها بودم و در صحن، بهادار شدم نور رحمانی حق هستی و تابان هستی تو برای من قحطی زده باران هستی تا ابد شاه رئوفی و رضاجان هستی تو مرا جانی و جانانی و سلطان هستی بی تو من دلهره ی کرب و بلا را دارم با تو من تذکره ی کرب و بلا را دارم جهت گریه ی ما تا به ابد معلوم است بین ما گریه برای دگران مذموم است بیشتر آن چه که در روضه ی ما مرسوم است روضه ی یابن شبیب تو بر آن مظلوم است روضه خواندی و همه اهل مصیبت شده ایم گریه کن های لب جد غریبت شده ایم قدرت بر روی پا، پا شدنش را بردند وقت غارت شد و کل بدنش را بردند ته گودال عقیق یمنش را بردند نیزه داران ز تنش پیرهنش را بردند خون او با جگر بادیه آمیخته شد آیه های بدنش سخت به هم ریخته شد eitaa.com/abdorroghaye
بهشت زمین، صحن های رضاست هوای حریمش عجب جان فزاست به هر درد دشوار، نامش دواست به دل آن که آیینه ی حق نماست علی بن موسی الرضا المرتضاست شدم حاجی از طوف سلطان طوس دخیلم بر انوار شمس الشموس چه نامی است نامش، انیس النفوس یکی هست و با هر دلی آشناست علی بن موسی الرضا المرتضاست قسم بر نم اشک رخساره ها به آقایی صاحب چاره ها عیان است از صوت نقاره ها برای من آن کس که کهف الوراست علی بن موسی الرضا المرتضاست کریم است هم در حسب، هم نسب به ما مرحمت می کند بی سبب به وصف و به عنوان و ذکر و لقب... چه کس عالم اهل بیت ولاست؟ علی بن موسی الرضا المرتضاست شده بهترین ذکر دنیا علی تسلای جان احبا علی "اگر خسته جانی بگو یاعلی" که چون مرتضی آن که مشکل گشاست علی بن موسی الرضا المرتضاست توسل نما کنج صحن عتیق چه سهل است اینگونه طی طریق برات سفر را بگیر ای رفیق کریمی که بانی کرب و بلاست علی بن موسی الرضا المرتضاست به امر رضا گریه کن بر حسین بزن ناله با قلب مضطر، حسین به روی زمین ماند، بی سر حسین امامی که بیتاب آن سرجداست علی بن موسی الرضا المرتضاست به یاد حسین و تن درهمش به یاد حصیر و به یاد غمش دو پلکش شده زخم از ماتمش کسی که دلش خون از آن ماجراست علی بن موسی الرضا المرتضاست eitaa.com/abdorroghaye
هر که ز عشقت شده دلسوخته بر دو جهان مِهر تو نفروخته جز نظر مرحمتت یا رضا نیست مرا توشه و اندوخته سرد نشد آتش عشقی که رب روز ازل در دلم افروخته آهوی آواره ی صحن دلم چشم به لطف نظرت دوخته رحمت حق بر نفس مادرم نوکری ات را به من آموخته عشق، کشانده است مرا سوی طوس عبد توام حضرت شمس الشموس * حل بشود یا نشود مشکلم فرق ندارد، به درت سائلم دار و ندارم فقط این گریه است رد نکن این هدیه ی ناقابلم نقص مرا حال که پوشانده ای با نظر خویش نما کاملم دُر گران است بهای صدف معرفتت هست عیار دلم خواست حق بوده که عبدت شوم ریخته از خاک درت در گلم کاش بماند به سرم سایه ات کاش شوم خادم و همسایه ات * ای که پناه دل هر مضطری هر دو جهان دین مرا محوری کس نخریده است متاع مرا بار یخ عمر مرا می خری؟ حالِ مرا با نفسی چاره کن زیر و رویم کن به دمی حیدری جان جوادت که مراد من است باز مرا کرب و بلا می بری؟ بر رد زخم روی پلکت قسم از همه ی خلق حسینی تری روضه بخوان ابن شبیبت شوم گریه کن جد غریبت شوم *** شرح بده علت جنجال را داغ حسین و غم گودال را چکمه نفهمید مقامات او ریخت بهم آن همه اجلال را خنجر اگر کُند شود، بی حساب زجر دهد تشنه ی بدحال را با که بگویم غم آن سینه ی... زیر سم اسب لگدمال را غارت پیراهن او بس نبود؟! برد کسی از کمرش شال را هلهله در معرکه تا پا گرفت خولی ملعون سر او را گرفت https://eitaa.com/abdorroghaye
گرچه میان مُلک رضا رعیتی بدم اما هنوز خیره سوی عکس گنبدم هجر حرم صدای مرا در می آورد با چشم خیس، پاره گریبانِ مشهدم دیشب شکست بغض من و در تخیلم... در صحن جامعِ رضوی اش قدم زدم با چشم خیس جامعه خواندم نفس نفس رفتم به پایبوسی سلطان قدم قدم وقتی نسیم، روی سرم دست می کشید شاید خودش رسید برای خوشامدم ریزه خورِ رضایم و بیچاره می شوم... یک دم خدا نکرده اگر که نخواهدم با ذکر یا امام رضا کیف می کنم هر صبح و شام بر صلواتش مقیدم در آرزوی خدمت و سلمانی اش شدن در انتظار پیچشِ زلفی مجعدم کفر است اگر که عشق رضا، رافضی منم دین گرکه مهر و عشق رضا نیست، مرتدم آقاست آن قدر که می آید سه مرتبه هر مرتبه به سوی خراسانش آمدم هربار پشت پنجره فولاد مانده ام از شهر طوس کرب و بلا گشته مقصدم یابن الشبیب خوانده ام و سال های سال از غربت حسین پر از داغ بی حدم https://eitaa.com/abdorroghaye
آقا سلام امام رضا، أیها الرئوف برگشته ام به سوی تو یا أیّها الرئوف   زانو زدن، زمان رسیدن سعادت است سجده به سوی گنبدت اوج لیاقت است   بر صورتم همینکه غبار حرم نشست بغضم میان هق هق طفلانه ام شکست   مانده اگرچه بر رخ زردم نشانِ شرم آرام شد دلم، دمِ باب الجواد گرم   شرمنده ی تو مانده ام و گریه می کنم اذن دخول خوانده ام و گریه می کنم   وقتی دلم شکست، چه مرغوب می شود آشفتگی و حال بدم خوب می شود   خالی است دست من کرمت را نشان بده یک کنجِ دنج، از حرمت را نشان بده   من آمدم نگاه رئوفانه ام کنی عقل از سرم بگیری و دیوانه ام کنی   بیمار نفسم و به تو رو کردم ای طبیب مثل غریبه ها به تو رو کردم، ای غریب   گفتم غریب و سوخت دلم یاد غربتت لعنت به مردمی که شکستند حرمتت   آزار دادنِ تو فقط بود ذکرشان لعنت به واقفیه و آن طرز فکرشان   اصلا نبود این همه طعنه سزای تو خیلی دلت شکست، بمیرم برای تو   از دست خشک مغزی آن ناسپاس ها آخر شدی اسیر قیافه شناس ها   لعنت به هر کسی که نفهمید کوثری از نسل مادری و ز اولاد حیدری   مأمون کجاست تا که ببیند امیر کیست؟! شاهی که هست وارث یومُ الغدیر کیست   مأمون کجاست تا که ببیند شبانه روز طوف حرم کنند مریدان تو هنوز   ما کیف می کنیم، بیا احتجاج کن اهل کتاب را به سخن هاج و واج کن   بر هر کلام و هر سخنت فخر می کنیم پیش همه به داشتنت فخر می کنیم ما بی خیال جنت و پاداش آخرت شادیم... چون شدیم دو روزی مجاورت   این گریه های باهم ما را قبول کن دل، پهن کرده ایم به پایت، نزول کن   تو قول داده ای که سه جا یاری ام کنی در لحظه های سخت هواداری ام کنی   روضه بخوان که پای نفس هات دق کنم یابن الشبیب را به خودم منطبق کنم   گفتی عزیز فاطمه شد دور از وطن گفتی که جد بی کس من ماند بی کفن   گفتی گرفت روضه اش از دیده هام خواب با کام تشنه ماند میانِ دو نهر آب   وقت نبرد، خدعه و نیرنگ می زدند از هر طرف به سوی تنش سنگ می زند   در دست های خولی و شمر و سنان چه بود؟! گفتی زدند جد مرا با هر آنچه بود https://eitaa.com/abdorroghaye
أینَ لِیَ النَّجاة؟! که حیران رسیده ام از راه دور سوی خراسان رسیده ام جانم به لب رسید و به جانان رسیده ام شکر خدا که محضر سلطان رسیده ام   گریان شدن دلیل سبک بالی ام شده باب الجواد رافعِ بد حالی ام شده   پاسخ به اشکِ دیده و آهم نمی دهی؟! از دست خود پناه بخواهم، نمی دهی؟! یاذالکرم مجالِ نگاهم نمی دهی؟! راهم کسی نداد... شما هم نمی دهی؟!   افتاده ام زمین سرِ زانو نگاه کن من را شبیه بچه ی آهو نگاه کن   هم شادم از رسیدن و هم ضعف کرده ام پای شکستگیِ پرم ضعف کرده ام گفتی بیا، قدم به قدم ضعف کرده ام در گوشه ی رواق حرم ضعف کرده ام   الطاف تو دوباره قوی می کند مرا نقاره خانه ات علوی می کند مرا   گفتم رضا و رحمت و رأفت به من رسید صدها هزار لطف و عنایت به من رسید زحمت به تو رسید، شفاعت به من رسید مثل قدیم ها برکاتت به من رسید   ای منتهای حاجت و بغض صدای من روحی فداک حضرت موسی الرضای من   جان را به جز برای تو آقا نمی دهم صحن و سرات را به دو دنیا نمی دهم اصلا به رفتن به جنان پا نمی دهم در سینه ام به غیرِ تو را جا نمی دهم   حیف از دل است تا که شود خرج این و آن آقا همیشه در دلِ تنهای من بمان   گوشه نشین صحن گوهرشاد می شوم بیمارِ پشت پنجره فولاد می شوم از دل نرو که طعمه ی صیاد می شوم باشد دخیل روضه ی اولاد می شوم   تا که مرا به یک نفست زیر و رو کنی فکری به حال نوکر بی آبرو کنی   جان تمام شیعه نثار جوادتان رنگ خزان گرفت بهار جوادتان آه از غریبی و دل زار جوادتان خیلی شلوغ بود کنار جوادتان   روضه تمام... هلهله شد، خاک بر سرم دورِ امام هلهله شد، خاک بر سرم   ای وای از حسین و علی اکبر حسین پُر گشته بود هلهله دور و بر حسین آتش گرفته بود دل مضطر حسین گریه کنید بر دل شعله ور حسین   سر را به روی صورت پیغمبرش گذاشت دیگر حسین آرزوی زندگی نداشت https://eitaa.com/abdorroghaye
جهت سهولت در دسترسی مخاطبین محترم، تقسیم بندی اشعار موجود در کانال صورت پذیرفت: ۱_ اشعار مربوط به ایام فاطمیه: ۲_ اشعار مربوط به ایام محرم و صفر: ۳_ سایر اشعار: https://eitaa.com/abdorroghaye
حتی نوای ساعتش مُحیِ القُلوب است زنگش چنان زنگار از قلبم زدوده زاغ سیاهی در حرم فهماند بر من اینجا فقط جای کبوترها نبوده https://eitaa.com/abdorroghaye