#دلنوشته
#واگذاری_موقت
🌱شب پر التهابی را می گذرانم، قرار است فردا برای مصاحبه واگذاری موقت بچه ها بریم و من در کنار استرس و نگرانی شدیدی که دارم، حال آشنایی را در درونم حس میکنم، آخرین بار سه سال پیش این حس را داشتم، وقتی پسر کوچولومون میخواست پا به این دنیا بزاره، خوشحالی بینهایت و ترسی از آن کمتر ولی آنهم بزرگ ....
🌱هیچ وقت فکر نمیکردم به کسی غیر از فرزندان خودم چنین اشتیاقی داشته باشم، اما تمام این چندروزی که انتظار کشیدم این محبت و رغبت رشد کرد و اوج گرفت و احساس میکنم امشب به بلوغ خود رسیده است...
عشق آگاهانه مادری دو فرشته ای که حقشان یتیمی نیست و مثل همه دسته گلهای دیگر این عالم به مراقبت و حمایت نیاز دارند...
🌱میدانم شاید کنار هم بودنمان همیشگی نباشد، اما قطعا غم من هنگام جدایی شان بیشتر از غم آنها از نداشتن خانواده نخواهد بود، که اگر هم می بود،من در تحمل این رنج مقدمم بر روح لطیف این فرشته های خدا....
به امید در آغوش گرفتنشان🦋
نویسنده مطلب: #مامان_گل_دخترا
.
.
.
.
.
.
.
#دیدگاه
#خانواده_جایگزین
#کودک_مهمان
.
.
.
.
.
کانال #پدربزرگ_خوانده در ایتا
https://eitaa.com/abedshahi
#دلنوشته یکی از خانواده ها که دو کودک مهمان خونشون هستن👇👇👇
ناب ترین حس
🌸🌸🌸🌸
یه شب که داشتم کتاب سفر به مشهد به مناسبت عید غدیر براشون میخوندم
سیل سوالها بود که شروع شد
🌹🌹🌹
مامان مسافرت یعنی چی؟
قطار چه جوریه؟
شهر دیگه کجاست؟
ماهم میتونیم بریم مسافرت؟
اونجا قابلمه وقاشق هست؟
چی باید ببریم؟
این همه اشتیاق باعث شد راهی سفر اصفهان بشیم
یعنی لحظه ای که برای اولین مرتبه از نزدیک قطار و دیدن
چهره های معصوم شون خوردنی شده بود
با همهی زورشون با دستای کوچیک ونازشون چمدون و میکشیدن سمت واگن
( مامان قطار ما میز هم داره؟
میشه بیرون و تماشا کنیم؟ )
قشنگترین حس وقتی سراغم اومد که با همهی وجودشون ذوق کردن و لم دادن روصندلی کوپه
برق خوشحالی که تو چشای قشنگ شون بود تا اعماق قلبم نفوذ کرد
وروح زندگی در وجود من تزریق شد
قبلاً فکر میکردم من کار خوبی کردم که مامان این غنچه ها شدم ولی حالا میفهمم که خدای مهربونم لطف بزرگی به من کرده که این گلهای ناز و فرستاده تو زندگی من
الحمدالله خدا رو شکر به خاطر وجود این نعمت با برکت
به خاطر وجود دوتا فرشته ی شیرین زبون آسمونی که مهمون خونه ما شدن❤️❤️❤️
ممنونم از خدا واز همهی بانیان این حرکت قشنگ
مخصوصا آقای عابد شاهی و همه همکاران در موسسه بهرویش؛
و در پایان
خانواده هایی که پای مهمانیه پر برکت و صدای خنده های دلفریب این فرشتههای زمینی رو به خونشون باز نمیکنن
واقعا به خودشون ظلم میکنن 👌
الحمدالله غرق نعمتیم🙏
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
#بهرویش
#فرزندخوانده
#فرزندخواندگی
#کودک
.
.
.
.
.
کانال #پدربزرگ_خوانده در ایتا
https://eitaa.com/abedshahi
پدربزرگ خوانده
به بهانه قدرنهادن «مهربان تر از مادر...» بغض پنهان شده ای در ورای صدایش مشخص بود، شاید هفت هشت بار
39.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پس از انتشار یکی از مطالب کانال که اشاره ای به تخت های آهنی کودکانه در مراکز نگهداری کودکان شده بود، یکی از مادران فرزندپذیر #دلنوشته زیر را ارسال کردند که بی ارتباط با این کلیپ نیست
🔸🔸🔸
#دلنوشته #مامان_محمدهادی
👇👇
تخت آهنی! هربار این کلمه را می بینم یا از جایی می شنوم تمام خاطرات روزهای اولی که کودک یک ساله ام را تحویل گرفتم در ذهنم زنده می شود. این تخت های آهنی سرد و بیروح چه کرده بودند با فرزندم که در یک سالگی سینه خیز حتی بلدنبود چه برسد به چهاردست و پایی و راه رفتن!
فقط میتوانست خودش را بلند کند وچند ثانیه بنشید. آنقدر ناتوان بود که بلافاصله می افتاد! در حالی که کمتر از یک ماه که در کنار ما بود حرکات جسمی اش درست مثل همسالانش شد.
دلم خون می شود وقتی یاد هنرهایی می افتم که تخت آهنی به اجبار یادش داده بود. کودکم برای اینکه اطرافش را ببیند بیشتر از حالت معمولی سر و گردنش را می چرخاند به طوری که من نگران سلامت نخاع و گردنش می شدم. هنر دیگش مثل داغی بزرگ روی دلم مانده. تخت آهنی چه یاد کودک یک ساله داده بود که نیمه شب وقتی در خواب، شیشه ی شیرش را می خورد به سختی خودش را بلند میکرد تا قدری بنشیند و آروغ بزند بعد دوباره بخوابد.کاری که مادرها برای فرزند شیرخوارشان انجام می دهند!
امروز با دیدن پیام کانال پدربزرگ خوانده داغ دلم تازه شد. دلم بی تاب کودکی شد که بزرگ شده اما هنوز اسیر تخت آهنی است
قطعا مادرهای فرزندپذیر زیادی خاطراتی همچون من دارند. به امید روزی که تمام کودکان از این تخت های آهنی سرد و بی روح رها شوند و در آغوشی گرم و مهربان قرار بگیرند
https://eitaa.com/abedshahi