🌱طلبه قم نشین 🌱
❗️مرداب و مردگان متحرک❗️
✍صحنه عجیبی بود. مسیر همیشگی از حرم تا پردیسان که اغلب با اتوبوس می رفتم؛ اول حرکت، صندلی خالی زیاد بود تقریبا همه راحت نشستند به جز آن مرد که تمام مسیر را ایستاده و میله اتوبوس را محکم چسبیده بود. وقتی گفتم چرا راحت روی صندلی نمی نشینی جواب داد: « آدم باید زرنگ باشد. چند دقیقه دیگر همین میله هم گیرمان نمی آید.»
اصلا امروز چیزهای عجیب و غریب زیاد دیدم. سر سفره، امیرعلی یک تکه استخوان ران مرغ دستش گرفته بود و می مکید. هر چه تلاش میکردم از دستش بگیرم و به جایش یک تکه استخوان پر گوشت بدهم قبول نمی کرد و استخوان خالی را محکم چسبیده بود. یاد داستان کوهنوردی افتادم که از ترس سقوط، یک شاخه را چسبیده بود و همان جا یخ زد فردا که پیدایش کردند دیدند فاصله اش از زمین نیم متر هم نمی شود اما از ترس سقوط، شاخه را رها نکرده و تلف شده است.
نمی دانم چرا اینها به ذهنم می رسید؟ شاید خدا پیامی داشت... .
از وقتی راجع به رفتن یا ماندن در قم شروع به تحقیق و تفکر کردم، از این دست اتفاقات برایم زیاد افتاده که با کمی تأمل ربطش را یافتم. دوست داشتم بروم در حیاط مجتمع قدم بزنم،از پنجره چنتا از اهالی را دیدم که دارند با هم حرف می زنند. پشیمان قدم زدن شدم.
خیلی حال و حوصله مجتمع را ندارم، روزهای اول چقدر خوشحال بودم که در یک مجتمع طلبگی زندگی می کنم اما الان انگار در یک مرداب بی روح هستم. مردابی که مرده های متحرک مانند من، در آن بسیار است. و خیلی ها ادای زنده ها را در می آورند ولی آنها هم مرده اند.
اهالی دقیقا پای پنجره ما ایستاده بودند، صدایشان می آمد. یکی سررسید تمدید اجاره اش بود و دو دل بین ماندن و رفتن و چنتای دیگر در حال متقاعد کردن او برای ماندن.
مرد مردد می گفت : «می خواهم بروم شهرستان خانه پدری ام خالیست، مسجد هم هست، کشاورزی هم داریم و ...»
همسایه ای می گفت: «مگر بیکاری، کجا بهتر از اینجا، محیط خوب همسایه های خوب، اساتید خوب، همه چیز خوب... سریع تمدید کن تا نپریده.»
شاید برای شما بی ربط باشد اما برای من همه اتفاقات امروز بهم ربط داشتند. حکایت خیلی از ما قم نشین ها حکایت همان مرد ایستاده در اتوبوس، امیرعلی استخوان به دست و کوهنورد یخ زده است.
پیش خودمان فکر می کنیم خیلی زرنگیم، دلمان نمی آید میله را ترک کنیم، می ترسیم شاخه را رها کنیم. و همین از محله ما مرداب و از خود ما مردگانی متحرک ساخته است.
#طلبه_قمنشین
#ابقی
@abghaa