eitaa logo
مهدی میرزائی
572 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
433 ویدیو
574 فایل
كانال رسمى حجت الاسلام مهدی میرزائی در زمينه نشر درسگفتارها، مواضع و سخنراني هاى ايشان و ارائه ومعرفی محتویات راهبردی در تربیت انسان تراز در تحقق تمدن مهدوی برای كاربران مي باشد. ▶️https://t.me/alab : ارتباط با ادمین📮 ⇨ @Mahdimir255
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰مباحث پرکاربرد اولیه 🔸آشنائی با منابع رجالی 👈اصول اولیه 👈اصول ثانویه 👈جوامع 👈کتاب های تحقیقی 👈معاجم اسناد وراویان 🔸ساختار اسناد در کتب اربعه 👈مشایخ کلینی 📌عده من اصحابنا 👈اسناد کتاب من لایحضره الفقیه 📌معرفی مشیخه کتاب من لا یحضره الفقیه 📌مشیخه فقیه وتوثیق عام 👈اسناد تهذیب 📌تقسیم بندی سه گانه روایات 👈اسناد استبصار 👈ساختار اسناد وسائل الشیعه 👈اسناد پرتکرار کافی وتهذیبین 🔸ارزش گذاری سند 👈تقسیم روایات از نظر اعتبار در میان قدما ومتاخرین 👈پیش نیازهای ارزش گذاری حدیث 📌عادی سازی سند 🔹تعلیق 🔹اضمار 🔹اشاره 🔹عطف 🔸ارزیابی راویان سند 👈بررسی حجیت توصیفات رجالیون 📌اعتبار شهادت واخبار حسی 📌اعتبار از باب سیره عملی علما 📌اعتبار قول خبره 📌اعتبار ظنون در رجال از باب انسداد صغیر 📌اعتبار مطلق ظنون از باب انسداد کبیر 🔸بررسی وثاقت راوی 📌توثیق خاص 📌توثیق عام 🆔@abhas313
🔰گام های تمهیدی در تحصیل قوه اجتهاد https://eitaa.com/abhas313/6153 🔰فرایند راوی شناسی تحلیلی با تمرکز بر مواجهه فقهی https://eitaa.com/abhas313/6573 🔰روش تدوین مستندات روایی فروع فقهی( پژوهش فقهی حدیث محور در شش گام) https://eitaa.com/abhas313/6615 🔰روش‌شناخت کاربردی در اعتبار سنجی احادیث متخذ در کتاب لمعه https://eitaa.com/abhas313/6581
مهدی میرزائی
#نسل_ستاره_ها یکی از آسیب های تربیتی در زمانه ما بالارفتن سن مسئولیت پذیری است .از سویی نوجوانان ما
🔰پهلوان جنگ مشتاق حضور در جبهه بود با آغاز جنگ تحمیلی در مهرماه سال 1359 با اینکه سن و سال چندانی نداشت بی‌تاب رفتن به جبهه بود. سعید نمی‌توانست ببیند برادرانش یکی پس از دیگری به مناطق جنگی می‌روند و خودش بی‌تفاوت بنشیند. در نهایت توانست با اصرار فراوان رضایت پدرش را جلب کند تا همراه با او و عده‌ای از از باستانی‌کاران برای اجرای حرکات ورزشی در حضور رزمندگان اسلام به مناطق جنگی برود. او آنقدر دلبسته مناطق جنگی شده بود که روحش را آنجا گذاشت و فقط جسمش به خانه و کلاس درس و مدرسه بازگشت. سرانجام شناسنامه‌اش را دستکاری کرد تا سنش را بالا ببرد و عازم مناطق جنگی شود. روزی که از خانه رفت تنها یک کاغذ از او روی طاقچه ماند که نوشته بود «برادر حمید من رفتم منطقه جنگی دنبال من نگردید.» سعید با حضور در پادگان دوکوهه به همراه شهید «عباس دائم‌الحضور» موفق شد تعدادی از رزمندگان را به ورزش باستانی جذب کند و با کمترین امکانات زورخانه‌ای را در اردوگاه برپا کرد. زمانی که در جبهه بود به سعید پیشنهاد شد برای شرکت در مسابقات ورزشی به خارج از کشور برود اما او قبول نکرد. شهید به آنها گفته بود «چه ارزشی دارد من مدال به گردنم بیاندازم و رفقایم تکه تکه شوند؟» در آن زمان یک برنامه آموزشی درباره این شهید والامقام از تلویزیون پخش شد که رزمندگان وقتی از مرخصی برگشتند به سعید گفتند ما تورا در تلویزیون دیده‌ایم. سعید هم در جواب به آنها گفته بود «ولش کن، بگذار همینجور خاکی عین هم باشیم.»
شهید مهرداد عزیز اللهی نوجوان کم سن و سالی است که با یک مصاحبه تلویزیونی معروف شد. او در این مصاحبه با تواضع فراوان حرف های شگفت آوری میزند آن هم لابلای همرزمان بزرگسالش. دانش آموز شهید «مهرداد عزیزاللهی» در مهرماه سال 1346 در شهر اصفهان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. دوران کودکی خود را در کنار برادر خویش مسعود که او نیز به فیض شهادت نایل شده، سپری کرد . تحصیلات راهنمایی را به پایان نرسانده بود که با جثه‌ای کوچک ولی روحی بلند و شجاعتی وصف ناپذیر به جبهه اعزام شد و همزمان با حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل، در سنگر علم و دانش و تا قبل از شهادت درس خود را تا سال سوم هنرستان در رشته برق الکترونیک ادامه داد . شهید «مهرداد عزیز اللهی» در سال 1364، در عملیات کربلای 4 در جزیره «ام الرصاص» در حال غواصی به شهادت رسید و جاودانه شد.
🔰ابرقهرمان کوچک بهنام محمدی هم نوجوان مدافع خرمشهر کسی بود که در نخستین روزهای جنگ به شهادت رسید. او هم به عنوان یک نوجوان 13 ساله در همان روزهای نخست کارهای بزرگی انجام داد. بهنام محمدی در تاریخ 12 بهمن ماه 1345 در منزل پدر بزرگش در خرمشهر به‌دنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار. در مقاومت خرمشهر به همراه سایر مدافعین حضور اثرگذاری داشت. بهنام می‌رفت شناسایی. گاهی گیر عراقی‌ها می‌افتاد. چند بار گفته بود: «دنبال مامانم می‌گردم، گمش کردم.» عراقی‌ها فکر نمی‌کردند بچه 13 ساله برود شناسایی؛ رهایش می‌کردند. یک‌بار رفته بود شناسایی، عراقی‌ها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند. وقتی بر می‌گشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود؛ هیچ‌چیز نمی‌گفت فقط به بچه‌ها اشاره می‌کرد عراقی‌ها کجا هستند و بچه‌ها راه می‌افتادند.
🔰مسافر کربلا وقتی می خواست بیرون برود با صدایی بغض آلودگفتم: «علی جونم، کی برمی گردی؟!» مکثی کرد، برگشت به سمت من، خیلی مصمم گفت: «ما مسافر کربلاییم، راه کربلا که باز شد بر می‌گردیم!! روزی که اولین کاروان به سوی کربلا عزیمت می‌کرد، پیکرش بازگشت.
شهید علیرضا محمودی پارسا، در سال 1348 متولد شد و در سن 13 سالگی، سال 1361 به شهادت رسید. او عکس معروفی دارد که چندی قبل از شهادتش گرفته شده است و گویای معصومیت اوست.عکس نوجوان رزمنده‌ای است که اسلحه‌اش را به آغوش کشیده و کنار «شنی» تانک، آرام خوابیده ‌است. این شهید نوجوان یک توبه نامه معروف هم دارد که متن آن از دل پاک و زلالش خبر می دهد.
🔰قهرمان دهه هشتادی ها علی لندی نوجوان قهرمان ایذه‌ای است قهرمانی کوچک جثه اهل ایذه که با دلی بزرگ همچون قهرمانان افسانه‌ای در داستان‌های شاهنامه در اقدامی فداکارانه دل را برای نجات جان انسان‌ها به آتش زد. «علی لندی» پسر ۱۵ ساله‌‌ی ایذه‌ای قهرمان این روزهای ماست. علی لندی، نوجوان ۱۵ساله در ایذه، استان خوزستان، بعد از اینکه خانه‌‌ی همسایه آتش گرفت، برای نجات دو زن به خانه‌‌ی آتش‌‌گرفته می‌رود و موفق می‌شود آنها را از آتش بیرون بکشد، اما خودش به‌‌‌شدت دچار سوختگی می‌شود. ماجرا از این قرار است که علی، زمانی که در محلّه‌‌ی خاله‌‌‌‌اش درحال بازی بود، ناگهان صدای انفجار از خانه‌‌ی یکی از اهالی به گوشش می‌رسد. دو انسان، یک پیرزن و یک زن میان‌‌سال، وقتی مشغول تهیه‌‌ی ناهار با استفاده از پیک‌‌نیک بودند، آتش در خانه‌‌شان زبانه می‌کشد. صدای جیغ‌وداد زنان همه‌‌جا را فرامی‌گیرد و فریاد کمک سرمی‌دهند. علی لندی، سیاوش‌‌وار و قهرمانانه، تنش را به آتش می‌زند و برای نجات دو زن از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند؛ پیک‌‌نیک را از خانه‌ای که آتش گرفته، در طبقه‌‌ی دوم، به پایین پرتاب می‌کند، اما زبانه‌‌های آتش او را گرفتار می‌کند
🔰عارف ۱۲ساله صدور فرمان امام برای تشکیل بسیج ۲۰ میلیونی، رضا در پایگاه بسیج مسجد محل ثبت نام کرد. یک شب از مسجد با پای برهنه به خانه برگشت. وقتی داخل خانه شد، دیدم پایش را شسته گمان کردم که طبق عادت روزانه عمل کرده است. وقتی خواب رفتم که کفش‎ها را جمع و جور کنم، متوجه شدم، کفش‌های رضا نیست. پرسیدم: مامان کفش‌هایت نیست. گفت: اگه حقیقت ماجرا را بگویم ناراحت نمیشی؟ گفتم: از دروغگویی ناراحت می شوم. گفت: کفش‌هام را دادم به یکی یکی از نمازگزاران نوجوان مسجد که کفش‎هاش توی مسجد گم شده بود. توضیح داد که او را نمی‎شناخته ولی راضی نشده بود که او با پای برهنه به منزل برگردد. این را که گفت، بغلش کردم و بوسیدمش. گفتم: مامان، کار خیلی خوبی کردی.خدا تک‌تک قدم‌هایت را دیده و با این کار رضایت خدا را جلب کرده‌ای. گفتم فردا باهم میریم و برایت یک جفت کفش دیگه می‌خرم توجه به دیگران را بهش یاد داده بودم حتی گفته بودم اگر دوتا لباس داشتی و دیدی کسی لباس مناسب ندارد، حتما یکی از لباسهایت را به او بده.
🔰رهبر امام ومردم صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه‌های خود اعلام می‌کند که نوجوانی 13 ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است. امام قدس سره در پیامی جملات معروف خود را پیرامون او می‌فرمایند: «رهبر ما آن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.»
زیارت آل یاسین مسجد حضرت علی اکبر ع.mp3
4.36M
🔰زیارت آل یاسین 🔸مسجد حضرت علی اکبر ع شهرستان قرچک 🆔@abhas313