eitaa logo
نمره اشعار من زیر ده است...
113 دنبال‌کننده
17 عکس
2 ویدیو
0 فایل
هر چه دارم همه از لطف حسین ابن علیست(علیهما السلام). بفرمایید شعر . نشر آزاد آزاد آزاد . #سید_حسن_صادقی #روح_الامین_کشاف @abderobaab
مشاهده در ایتا
دانلود
در معصیت گذشت تمام توان من کِی می رسد ز راه طبیب روان من این هفته جمعه آمد و آقا نیامدی یک هفته پیرتر شده ام ای جوان من آمد ندا که پیش تو هستم،نگاه کن شرمنده از خودت بشو کمتر گناه کن معنیّ انتظار فَرَج یاریِ من است تقوی درونِ زندگیَت خرج راه کن
ما مرد نبردیم که بسیار گران است عاجز ز بیان کردن آن فهم و زبان است هر کَس که دراُفتاد به ما ، زود وَر اُفتاد با لشگر حق جنگ؟چه حاجت به بیان است با ذِکرِ علی ، با مدد از حضرت زهرا ریزد به زمین خِیلِ عدو،چون که خزان است ما هِیمنهء دشمنِ غدّار شکستیم این لشگر ما لشگری از شیردلان است صَهیون چو کُند فکر به جنگیدن با ما آن معرکه کوتاه ترین جنگ جهان است
سلبریتی که روزی بود سرباز وطن گشته اسیر به به و چه چه زدن های سعودی ها
چون چشم اهل خانه به مهواره دوختند دین و وطن به قتل رسیدند و سوختند بی بی سی و سعودی اینترناشیونال گنجشک را جای قناری فروختند
شب زمین بدون ولی سَحَر گشته به اهل ارض و سَما شُهره این خبر گشته چو پای فاطمه بنت اسد به رُکن رسید شکست خانه تو گویی که در خطر گشته درون بیت بِرفت و شکاف بر هم شد سه روز و شب اثرش مخفی از بَصَر گشته هزار حور و مَلَک گِرد مادری جمعند همو که مادر والاترین بَشر گشته صدای گریه کودک ز کعبه می آید اگر که کفر بگویم خدا پدر گشته خدا به نام علی نام او مزیّن کرد و او برای محمّد چو تاج سر گشته محلّ زادگهش قبله گاه گردیده حَرَم به خنده ای از نقره مفتخر گشته
فاطمه بودن تو کار به دستت داده یاس زیبارخ حیدر چقدر زرد شدی
انگشتر عقیق شکسته گواه شد با حوصله تو را به شهادت رسانده اند
نوشته روی دل من به خط سبز جلی منم غلامِ غلامِ غلامِ کویِ علی
چشم حرامی آشنا با خیمه ها شد آه از کسی که همسفر با عمه ها شد
به نام فاطمه حساس بوده و هستیم و نام مادر سادات بر جبین بستیم مرا محک نزن ای تجزیه طلب زیرا اگر که پاش بیافتد سلاح در دستیم
نقاب از صورت افتاد و رخ ماهش نمایان شد تو گویی یک فرشتهء زمینی سوی میدان شد همینکه گفت بابایم حسن بوده زدند او را دو شقه گشت فرق او، ندایش ای عمو جان شد
آمدم دیدم که عریانی شدم شرمنده ات نیست چادر همرهم تا که بپوشانم تو را
روزگاری گیس زیبا و بلندی داشتم گوشواره، شش النگو، دستبندی داشتم لیک مویم سوخت و تخت و فراشم گشت خاک کاش تکّه معجری، پوشیه بندی داشتم
مادران به دختران پدران به پسران حاضران به غائبان سینه سینه تا دم آخرِِ موجودیتِ کَون و مکان برسانید که با دست نبی، گشته علی سید و مولای همه، مرد و زن و پیر و جوان
در ساعت یک و بیست در نیمهء شبی سرد زد مرد جبهه ها را نامرد پست مو زرد انسانیت عزادار، ایران همه سیه پوش از یاد ما نرفته تلخی حس آن درد مالک برای حیدر چون کوه بود و او نیز سید علی فراوان رویش حساب می کرد در آسیای غربی پای عدو قلم کرد انگشت در دهان است تاریخ از این عملکرد تحلیلشان فلج شد. زیرا ندیده بودند چندین سپاه و ارتش باشد به دست یک فرد در غرب و شرق گشتند اما نشد بیابند از بهر آن سلیمان حتی یکی هم آورد آنانکه در نهایت او را شهید کردند در هر کجای دنیا هستند تحت پیگرد در انتقام خونش این نکته بس که دشمن با خفت عجیب از شام و عراق شد طرد قاسم بزرگتر از جسمش در این هیاهوست شیطان هراس دارد حتی ز نام آن مرد
کاش عباسم چو تو ده ها برادر داشتم تا که بعد از خود محافظ بهر خواهر داشتم
دلتنگ توام کاش به من لطف نمایی راهم بدهی در حرمت بهر گدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در چوبی که بسوزد اثرش می ماند آه پر معنی این دخترکت را چه کنم
ای مالک اشتر شمایل، مرد میدان ای که بهار ظلم را کردی زمستان مانند قاسم مرگ را سُخره نمودی بودی در اوج اقتدار همچون سلیمان
شب یلدا بدون او ندارد هیچ خوشحالی همه هستند اما جای آقای جهان خالی
صد و ده بار یا زهرا بگفتا زیر لب حیدر پس از آن کند از ریشه در و دروازهء خیبر