eitaa logo
به یاد ابوکوثر
209 دنبال‌کننده
109 عکس
136 ویدیو
1 فایل
مکانی برای دل نوشت... @abokosar110
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5843687315586680588.mp3
1.71M
اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ ... آغازی بر پایانِ خواسته های نَفس . مراقب نفسهایمان باشیم. . @abokosar313
یه‌عزیزی‌میگفت: از‌"خدا‌"نترسید،آدم‌از‌چیزی‌بترسه دیگه‌نمیتونه‌عاشقش‌بشه از‌‌"دور‌شدن‌از‌خدا‌"بترسید تا‌نزدیکش‌بشید،تا‌عاشقش‌بشید(: @abokosar313
حتی مدت خوابیدن و زمان خوابیدن او مثل ساعت دقیق و از روی حساب و کتاب بود اگر بعد از ظهر می خوابید، نیم ساعت خواب استحبابی می کرد و شب ها بیش از دو ساعت نمی خوابید با این حال، روز بسیار سرحال و بشاش نشان می داد هیچ کلمه ای از زبان او بی دلیل صادر نمی شد کم حرف و بدون هر گونه کنایه و عاری از غیبت یقین داشتم که او در تمام عمرش هیچ دروغی نگفته و هیچ گامی، جز برای رضای خدا برنداشته است با اینکه با علی هم سن و سال بودیم، اما در عین رفاقت و صمیمیت، لحظه به لحظه مصاحبت با او برای من درس بود وقتی می‌گفت: «علی جان»، احساس می‌کردم تمام دوستان شهیدم از حبیب مظاهری گرفته تا رضا نوروزی و نادر فتحی مرا صدا می‌کنند برای من خلاصه شهدا بود... 📚وقتی مهتاب گم شد 🌱|@abokosar313
گفتم به دعاي سحري وصل تو خواهم بيهوش شدم ، بوي تو با باد سحر بود اسفندماه 95 ارتفاعات سوریه(جولان)
دشمن رسیده بود بیخ گوششون. شبونه بهمون گفتن خودتون رو برسونید بهشون. تو دلِ تاریکی زدیم به دلِ جاده و وارد راهی شدیم که هیچ چیز ازش نمیدونستیم، فقط اینو میدونستیم که دورتا دور دشمن بود. روز که شد به خطها سر زدیم، وقتی شنیدن ما برای کمک رفتیم پیششون جون تازه گرفته بودن. روحیه شون هزار برابر شده بود. اما تویِ شهر غیر چندتا پیرمرد و پیرزن خبری از کسی نبود. یا از شهر رفته بودن، یا از ترس حمله های خمپاره ای و راکتی دشمن به پناهگاهها خزیده بودن. خبر تو شهر پیچید که نیروهای مقاومت برای کمکشون اومدن. بچه شیعه های عراقی و رزمنده های ایرانی. خبر عین باد تو شهر پیچیده بود. صدای ناقوس کلیساها از شادی به صدا در اومده بود. باور نمیکردن بچه هایِ سیدالشهدائی برای کمک به یه شهر مسیحی نشین بیان تو دل دشمن. کم کم شهر داشت شلوغ میشد. هر کی ما رو میدید از خوشحالی برامون دستی تکون میداد و لبخندی حواله میکرد. شهر مرده زنده شده بود. تو شهر میچرخیدیم که به یه کلیسای کوچک رسیدیم. پیاده شدیم و به تمثال حضرت مریم سلام الله علیها عرض ارادت نظامی کردیم. یکی از اهالی شهر هم عکس گرفت... اون عکس، اون روزا، مثل یه خبر داغ دست به دست میشد. بچه شیعه های سیدالشهدائی برای کمک به مسیحی نشینا از راه دلای مردم، وارد شهر شدن... و این رمز پیروزیِ ما بود... رمز محبوبیت سیدالشهدائی ها...
به یاد ابوکوثر
#بسم_الله #قربة_الى_الله دشمن رسیده بود بیخ گوششون. شبونه بهمون گفتن خودتون رو برسونید بهشون. تو
به یاد همسنگر عزیزم ابوعباس که در این عملیات سهم بسزایی داشت دعا کنید برای آزادیش
چند روز بود که قدیر و روح الله (شهيد سرلك و شهيد قرباني) شهید شده بودن دایما توی فکر بود ، همش یه گوشه گیر میاورد و تنهایی با خودش و چشمهای بارونی اش خلوت میکرد میرفتم پیشش ، میگفتم چیه ؟ هنوز درگیری ؟ خودش رو جمع و جور میکرد و میگفت درگیر خودمم نه اونا اونا که شهید شدن و رفتن ، این منم که پام قفلِ زمين شده یه بار بهم گفت ؛ مطمئنم و قسم میخورم این همه مدت تا حالا خالص برا خودِ خدا کار نکردم همش کارهام یه حاشیه هایی داشته و نيت ام پاک و خالص برا خدا نبوده ... شب عملیات رسید منتظر دستور بودیم من و میثم و عمار (شهید محمدحسین محمدخانی) و شيخ مالك (شهيد جابر زهيري) بالای یه ساختمون پیش همدیگه و زیر یه پتو دراز کشیده بودیم و از سرما میلرزیديم خیلی خیلی سرد بود حدود ساعت 2 شب و توی اوج سرما و باد شدید میثم پتو رو زد کنار و پاشد رفت گفتیم خدا رو شکر ، جا باز شد و یه تیکه پتو بیشتر گیرمون اومد چند دقیقه بعد دیدیم رفته وضو گرفته داره نماز شب میخونه عمار به خنده گفت : خوب دیگه میثم هم کارش تموم شد ...فاز شهادت گرفته ، روحت شاد نمازش رو که خوند برگشت پيشمون بخوابه ؛ ما هم شروع کردیم به مسخره بازی که جونِ میثم برگرد یه دو رکعت دیگه بزن بذار ما قشنگ زیر اين پتو صفا کنیم ، این پتو گنجایش نداره و ... خلاصه كلي گفتيم و خنديديم اذان صبح شد و پاشدیم برا نماز همون موقع دستور به شروع رسید نماز رو که خوندیم رفتیم سراغ بچه ها که حرکت کنیم وسط راه یهو شیخ مالک به میثم گفت : هاااان میثم ؛ نیتت صاف شد ؟ خالص شد ؟ میثم با یه لبخند توی اون چهره ی معصوم اش برگشت و گفت : صااااااافِ صاااااااف از اين صاف‌ِ صاف گفتنش تا چند دقيقه بعدش كه اومدم بالای سرش و دیدم چه خوشگل پر کشیده و خدا تمام زيبايي هاي اون چشم و ابروها رو يكجا ازش خريده ، متوجه نشدم که چقدر با خلوص گفته بود صاااافِ صااااف میثم همه ی دنیاش رو طلاق داد طلاق داد و پر کشید شادیِ روح صلوات
سلام و ارادت دعا گوی همسنگران عزیز در حرم مطهر رضوی هستیم باشه که آقا مارو هم به نوکری خودش طلب کنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه قلب مادرا به فکر بچه هاست همیشه چشم فاطمه پی مجاهداس دوباره فاطمه رسید و بچه شو خرید شهید غرق خون کنار مادرش رسید...
اعراب عربستان شمالی کلمات را صحیح تلفظ می کردند؛ ولی ایرانیان و اهل شام قادر به تلفظ صحیح کلمات عرب نبودند و نماز را غلط می‌خواندند و آیات قرآن را غلط قرائت می کردند عمر بن الخطاب از علی (ع) چاره جویی خواست و آن مرد که دانشمند بود و ریشه کلمات عربی را می‌دانست، اختراعی کرد که از حیث اهمیت مساوی است با اختراع الفبا در دنیای اسلامی و آن اینکه برای کلمات زبان عربی اعراب وضع کرد و دستور زبان عربی( موسوم به علم نحو) را تدوین نمود و بر اثر همین اختراع علی (ع)است که امروز هر کودک مبتدی مسلمان از جزایر خالدات واقع در مغرب گرفته تا جزایر اندونزی واقع در مشرق می تواند کلمات قرآن را بخواند و کلمات نماز را صحیح تلفظ نماید 📚خداوند علم و شمشیر 🌱|@abokosar313
سلام دوستان پیج محمودرضا متاسفانه از دسترس خارج شده و این پیج بنده اس گاها مطلب میزارم و فعلا فعالیت تو این پیج در اینیستاگرام هست لینک مستقیم ورود به پیج آیدی پیج:abokosar313 https://www.instagram.com/abokosar313?igsh=MXJrMGUxOXNibGZ0cQ==
علی بن ابی طالب (ع)، در دوره خلافت عمربن الخطاب رئيس بيت المال بود و متخصص مسائل مالی به شمار می آمد و بعد از اینکه خلیفه شد، حساب های بیت المال را از نظر گذرانید و مشاهده کرد که نیمی از درآمد بیت المال بابت مستمری به کسانی تأدیه می شود که احتیاج به دریافت کمک از بیت المال ندارند؛ زیرا دارای بضاعت می باشند و اولین اقدام علی (ع) بعد از خلافت این شد که مستمری ها را قطع نمود تا اینکه درآمد بیت المال به مصارفی برسد که برای مسلمین فایده داشته باشد
به یاد ابوکوثر
علی بن ابی طالب (ع)، در دوره خلافت عمربن الخطاب رئيس بيت المال بود و متخصص مسائل مالی به شمار می آمد
دو نفر از کسانی که مستمری شان قطع شده بود، موسوم بودند به (طلحه) و (زبیر) این دو می دانستند علی(ع) بعد از آن که تصمیمی گرفت و آن را به موقع اجرا گذاشت، از تصمیم خود عدول نمی کند و آنها نباید امیدوار باشند که علی (ع) مستمری آنها را برگرداند اما فکر کردند که شاید بتوانند در عوض مستمری قطع شده، مزیتی دیگر بگیرند و برای اینکه بتوانند بدون حضور ارباب رجوع با علی (ع) صحبت کنند، هنگام شب به خانه اش رفتند و وارد شدند و سلام کردند
به یاد ابوکوثر
دو نفر از کسانی که مستمری شان قطع شده بود، موسوم بودند به (طلحه) و (زبیر) این دو می دانستند علی(ع) ب
علی (ع) که مشغول محاسبه بود، سر برداشت و جواب سلام آن دو را داد و گفت بنشینند آن دو جلوس کردند و علی (ع) پرسید: «آیا با خود من کار دارید؟ طلحه گفت: «بلی» علی (ع) برخاست و چراغی را که در گوشه اتاق بود آورد و آن را با نور چراغی که در کنارش بود، مشتعل کرد و بعد چراغ اول را خاموش نمود طلحه حیرت زده پرسید: «یا علی برای چه چراغ را تغییر دادی؟ علی گفت: «قبل از ورود شما من مشغول رسیدگی به حساب بیت المال بودم؛ لذا چراغ بیت المال را روشن کردم و اینک که شما با خود من کار دارید،من نمیتوانم روغن چراغ بیت المال را برای کار خصوصی خود به مصرف برسانم طلحه و زبیر بعد از شنیدن این حرف نظری معنی دار با هم مبادله کردند و به زبان حال به هم فهماندند که کنار آمدن آنها با چنان مردی خیلی دشوار است... 📚 خداوند علم و شمشیر 🌱|@abokosar313
حاج عماد متدین بود به نماز اول وقت توجه داشت و مواظبت می‌کرد که قرارهای جلسات به وقت نماز نخورد در جلسات هم از آن دست فرماندهان نظامی نبود که نیروهایش برای صحبت با او مجبور به رعایت سلسله مراتب باشند اینجا نه خبری از «قربان» گفتن زیر دست ها بود و نه از هر کلمه دیگری که ارتباط ساده معمولی را خدشه دار کند همه می‌توانستند پیشنهادها را به نقد بگذارند وقتی وارد اتاق میشد، لازم نبود از جایشان بلند شوند، لازم نبود وقتی صحبت می‌کند همه سکوت کنند تیمی که با او کار می‌کردند را به انجام کار تشویق و روحیه ابتکار و روح همکاری را در آنها تقویت می کرد تا از هر کس بیشترین بازدهی را بگیرد... 📚فرمانده در سایه 🌱|@abokosar313
إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَجَعَلْنَا مِنۢ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَٰهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ يا علي مدد ✊🏼
اطلاعیه سپاه پاسداران از حمله به سرزمین‌های اشغالی بسم الله الرحمن الرحیم "إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ" ملت شریف و شهیدپرور ایران اسلامی! در پاسخ به جنایت‌های متعدد رژیم خبیث صهیونیستی از جمله حمله به بخش کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق و به شهادت رساندن فرماندهان و مستشاران نظامی ایران، در نخستین ساعت بامداد امروز ( یکشنبه ۲۶ فروردین ماه) دلاورمردان نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با همراهی سایر نیروهای این نهاد انقلابی و مردمی، به عنوان بخشی از تنبیه آن رژیم نامشروع و جنایتکار طی عملیات "وعده صادق" با رمز مقدس "یا رسول الله (ص)" با موفقیت اهدافی را در داخل سرزمین‌های اشغالی با ده‌ها فروند موشک و پهپاد مورد اصابت قرار دادند. جزئیات این عملیات که با مصوبه ی شورای عالی امنیت ملی و زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح و با حمایت و همراهی غیورمردان ارتش جمهوری اسلامی و پشتیبانی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح انجام پذیرفت ، به زودی به استحضار مردم قهرمان ایران و آزادگان جهان خواهد رسید. وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ @abokosar313
اطلاعیه سپاه پاسداران از حمله به سرزمین‌های اشغالی بسم الله الرحمن الرحیم "إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ" ملت شریف و شهیدپرور ایران اسلامی! در پاسخ به جنایت‌های متعدد رژیم خبیث صهیونیستی از جمله حمله به بخش کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق و به شهادت رساندن فرماندهان و مستشاران نظامی ایران، در نخستین ساعت بامداد امروز ( یکشنبه ۲۶ فروردین ماه) دلاورمردان نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با همراهی سایر نیروهای این نهاد انقلابی و مردمی، به عنوان بخشی از تنبیه آن رژیم نامشروع و جنایتکار طی عملیات "وعده صادق" با رمز مقدس "یا رسول الله (ص)" با موفقیت اهدافی را در داخل سرزمین‌های اشغالی با ده‌ها فروند موشک و پهپاد مورد اصابت قرار دادند. جزئیات این عملیات که با مصوبه ی شورای عالی امنیت ملی و زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح و با حمایت و همراهی غیورمردان ارتش جمهوری اسلامی و پشتیبانی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح انجام پذیرفت ، به زودی به استحضار مردم قهرمان ایران و آزادگان جهان خواهد رسید. وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ @abokosar314
اسرائیل الان مثل آدمی است که کتک خورده و افتاده گوشه رینگ، ولی می گوید اگر بلند شوم، پدرت را در می آورم! آقا محمودرضا بیضائی نوزده سال پیش این حرف رو زدن... 🌱|@abokosar313
آخرین بار سر مزار محمودرضا دیدمش راه بسته شده بود برام(سوریه) بهش گفتم پَکَرَم داش مرتضی... گفت (میثم) پکر نباش جنگ اصلی جلو رومونه که همین محمودرضاها آرزووی حضور تو اون جبهه رو خواهند داشت... منتظر اون روزم داش مرتضی
کاشکی حرف مرا گوش کنی برگردی دلم اندازه یک شهر برایت تنگ است... جمع بچه های مشتی سیدالشهدا برای آزادی رفیق عزیزمون ابوعباس دعا کنید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم فُکَ کلّ اسیر 💬 برای اسیر مدافع حرم و وطن «ابوعباس» که بیش از ۴۰۰ روز در بند اسارت شیطان بزرگ سر خم نکرده است؛ دعا کنید برای آزادی‌اش... @abokosar313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسیر ما هستیم در دست روزمرگی های مان تو پای عقیده ات ایستادی... @abokosar313
به یاد ابوکوثر
اسیر ما هستیم در دست روزمرگی های مان تو پای عقیده ات ایستادی... #ابوعباس @abokosar313
برای آزادی رفیق و برادر عزیزم محمدرضانوری«ابوعباس» که بیش از ۴۰۰ روزه که تو چنگال شیطان بزرگ آمریکا هست دعا کنید «میثم»