eitaa logo
ختم قران و صلوات حضرت رقیه س 🌹
343 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
211 فایل
🌹این کانال با هدف برگزاری ختم قران صلوات، زیارات، ادعیه و اشتراک گذاری کلیپ و متون مذهبی،مداحی در قالب فیلم،عکس" به صورت شبانه روزی فعال می باشد. 🌹راه ارتباطی" 🆔️http://eitaa.com/bandekhod http://eitaa.com/joinchat/1055129624C01eb321c2f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
16.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای شیطون زشت وناقلا🤢 قصه گو: حاج آقای مدبری ، بچه ها❤️ بهمراه زیبای بسم الله
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
27.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(ویژه ی عیدغدیرخم) 💫 سرود زیبای امیر عالم 📽تولید شده در گروه سرود سفیران کریمه اهلبیت (سلام الله علیها) مرکز نوجوانان فاطمی حرم حضرت فاطمه ی معصومه(سلام الله علیها)
🌸 🌸: 📖 رمان « _شیعه_اهل_ سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت اول صدای قرائت آیت الکرسی مادر، بوی اسفند، اسباب پیچیده در بار کامیون و اتاقی که خالی بودنش از پنجرههای بیپردهاش پیدا بود، همه حکایت از تغییر دیگری در خانواده ما میکرد. روزهای آخر شهریور ماه سال 91 با سبک شدن آفتاب بندر عباس، سپری میشد و محمد و همسرش عطیه، پس از یکسال از شروع زندگی مشترکشان، آپارتمانی نوساز خریده و میخواستند طبقه بالای خانه پدری را ترک کنند، همچنانکه ابراهیم و لعیا چند سال پیش چنین کردند. شاید به زودی نوبت برادر کوچکترم عبدالله هم میرسید تا مثل دو پسر بزرگتر به بهانه کمک خرج شروع زندگی هم که شده، زندگیاش را در این خانه قدیمی و زیبا شروع کرده تا پس از مدتی بتواند زندگی مستقل را در جایی دیگر تجربه کند. از حیاط با صفای خانه که با نخلهای بلندی حاشیه بندی شده بود، گذر کرده و وارد کوچه شدم. مادر ظرفی از شیرینی لذیذی که برای بدرقه محمد پخته بود، برای راننده کامیون بُرد و در پاسخ تشکر او، سفارش کرد : «حاجی! اثاث نوعروسه. کلی سرویس چینی و کریستال و... » که راننده با خوشرویی به میان حرفش آمد و با گفتن «خیالت تخت مادر! » درِ بار را بست. مادر صورت محمد را بوسید و عطیه را گرم در آغوش گرفت که پدر با دلخوری جلو آمد و زیر گوش محمد غرّی زد که نفهمیدم. شاید ردّ خرابی روی دیوار اتاق دیده بود که مادر با خنده جواب داد: «فدای سرشون! یه رنگ میزنیم عین روز اولش میشه! » محمد با صورتی در هم کشیده از حرف پدر، سوار شد و اتومبیلش را روشن کرد که عبدالله صدا بلند کرد: «آیت الکرسی یادتون نره! » و ماشین به راه افتاد. ابراهیم سوئیچ را از جیبش در آورد و همچنان که به سمت ماشینش میرفت، رو به من و لعیا زیر لب زمزمه کرد: «ما که خرج نقاشی مون هم خودمون دادیم ... » لعیا دستپاچه به میان حرفش دوید: «ابراهیم! زشته! میشنون! » اما ابراهیم دست بردار نبود و ادامه داد: «دروغ که نمیگم، خُب محمد هم پول نقاشی رو خودش بده! » همیشه پول پرستی ابراهیم و خساست آمیخته به اخلاق تند پدر، دستمایه اوقات تلخی میشد که یا باید با میانجیگری مادر حل میشد یا چاره گریهای من و عبدالله. این بار هم من دست به کار شدم و ناامید از کوتاه آمدن ابراهیم، ساجده سه ساله را بهانه کردم: «ساجده جون! داری میری با عمه الهه خداحافظی نمیکنی؟ عمه رو بوس نمیکنی؟ » و با گفتن این جملات، او را در آغوش کشیده و به سمت مادر و پدر رفتم: «با بابابزرگ خداحافظی کن! مامان بزرگ رو بوس کن! » ولی پدر که انگار غُر زدنهای ابراهیم را شنیده بود، اخم کرد و بدون خداحافظی به داخل حیاط بازگشت. ابراهیم هم وارث همین تلخیهای پدر بود که بیتوجه به دلخوری پدر، سوار ماشین شد. لعیا هم فهمیده بود اوضاع به هم ریخته که ساجده را از من گرفت و خداحافظی کرد و حرکت کردند. عبدالله خاکی که از جابجایی کارتونها روی لباسش نشسته بود، با هر دو دستش تکاند و گفت : «مامان من برم مدرسه. ساعت ده با مدیر جلسه دارم. باید برنامه کلاسها رو برای اول مهر مرتب کنیم. » که مادر هم به نشانه تأیید سری تکان داد و با گفتن «برو مادر، خیر پیش! » داخل حیاط شد. ساعتی از اذان ظهر گذشته و مادر به انتظار آمدن عبدالله، برای کشیدن نهار دست دست می‌کرد که زنگ خانه به صدا در آمد. عبدالله که کلید داشت و این وقت ظهر منتظر کسی نبودیم. آیفون را که برداشتم، متوجه شدم آقای حائری، مسئول آژانس املاک محله پشت در است و با پدر کار دارد. پدر به حیاط رفت و مادر همچنان به انتظار بازگشت عبدالله، شعله زیر قلیه ماهی را کم کرده بود تا ته نگیرد. بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌸 🌸: 📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دوم کار آقای حائری چندان طول نکشید که پدر با خوشحالی برگشت و پیش از اینکه ما چیزی بپرسیم، خودش شروع کرد: «حائری برامون مستأجر پیدا کرده. دیده امروز محمد داره اسباب می‌بره، گفت حیفه ملک خالی بیفته.» صورت مهربان مادر غرق چروک شد و با دلخوری اعتراض کرد: «عبدالرحمن! ما که نمی‌خوایم با این خونه کاسبی کنیم. این طبقه مال بچه‌هاست. چشم به هم بذاری نوبت عبدالله میشه، شایدم الهه.» پدر پیراهن عربی‌اش را کمی بالا کشید و همچنانکه روی زمین می‌نشست، با اخمی سنگین جواب داد: «مسئول خونه الهه که من نیستم، عبدالله هم که فعلاً خبری نیس، شلوغش می‌کنی!» ولی مادر می‌خواست تصمیم پدر را تغییر دهد که از آشپزخانه خارج شد و گفت: «ما که احتیاجی نداریم که بخوایم مستأجر بیاریم. تو که وضع کارت خوبه الحمدالله! محصول خرما هم که امسال بهتر از هر سال بوده. ابراهیم و محمد هم که کمک دستت هستن.» که پدر تکیه‌اش را از پشتی برداشت و خروشید: «زن! نقل احتیاج نیست، نقل یه طبقه ساختمونه که خالی افتاده! خدا رو خوش میاد مال من خاک بخوره که معلوم نیست تو کی میخوای عروس بیاری؟!!!» مادر غمزده از برخورد تلخ پدر، نگاهش را به زمین دوخت و پدر مستبدانه حکم داد: «من گفتم اجاره میدم. حائری رفته طرف رو بیاره خونه رو نشونش بده.» و شاید دلخوری را در صورت من هم دید که برای توجیه فوران خشمش، مرا مخاطب قرار داد: «آخه همچین مادرت میگه مستأجر، خیال می‌کنه الآن یه مشت زن و بچه می‌خوان بریزن اینجا. حائری گفت طرف یه نفره که از تهران برای کار تو شرکت نفت اومده بندر. یه اتاق می‌خواد شب سرش رو بذاره زمین بخوابه. صبح میره پالایشگاه شب میاد. نه رفت و آمدی داره نه مهمونداری.» که صدای باز شدن در حیاط و آمدن عبدالله بحث را خاتمه داد و من و مادر را برای کشیدن غذا روانه آشپزخانه کرد. چند لقمه‌ای نخورده بودیم که باز زنگ خانه به صدا در آمد. پدر از جا بلند شد و با گفتن «حتماً حائریه!» سراسیمه روانه حیاط شد. عبدالله هم که تازه متوجه موضوع شده بود، به دنبالش رفت. مادر که با رفتن پدر انگار جرأت سخن گفتن یافته بود، سری جنباند و گفت: «من که راضی نیستم، ولی حریف بابات هم نمیشم.» و بعد مثل اینکه چیزی بخاطرش رسیده باشد، با مهربانی رو به من کرد: «الهه جان! پاشو دو تا ظرف و قاشق چنگال بیار براشون غذا ببرم. بوی غذا تو خونه پیچیده، خدا رو خوش نمیاد دهن خشک برگردن.» محبت عمیق مادر همیشه شامل حال همه می شد، حتی مستأجری که آمدنش را دوست نداشت. چادرش را مرتب کرد و با سینی غذا از اتاق بیرون رفت. صدای آقای حائری می‌آمد که با لحن شیرینش برای مشتری بازار گرمی می‌کرد: «داداش! خونه قدیمیه، ولی حرف نداره! تو بالکن اتاقت که وایسی، دریا رو می بینی. تازه اول صبح که محل ساکته، صدای موج آب هم می‌شنوی. این خیابون هم که تا تَه بری، همه نخلستون‌های خود حاجیه. حیاط هم که خودت سِیر کردی، واسه خودش یه نخلستونه! سر همین چهار راه هم ماشین داره برا اسکله شهید رجایی و پالایشگاه. صاحب خونه‌ات هم آدم خوبیه! شما خونه رو بپسند، سر پول پیش و اجاره باهات راه میاد.» و صدای مرد غریبه را هم می‌شنیدم که گاهی کلمه‌ای در تأیید صحبت‌های آقای حائری ادا می‌کرد. فکر آمدن غریبه‌ای به این خانه، آن هم یک مرد تنها، اصلاً برایم خوشایند نبود که بلاخره آقای حائری و مشتری رفتند و سر و صداها خوابید و بقیه به اتاق برگشتند. ظاهراً مرد غریبه خانه را پسندیده و کار تمام شده بود که پدر با عجله غذایش را تمام کرد، مدارک خانه را برداشت و برای انجام معامله روانه بنگاه شد. عبدالله نگاهش به چهره دلخور مادر بود و می‌خواست به نحوی دلداری‌اش دهد که با مهربانی آغاز کرد: «غصه نخور مامان! طرف رو که دیدی، آدم بدی به نظر نمی‌اومد. پسر ساکت و ساده‌ای بود.» که مادر تازه سرِ درد دلش باز شد: «من که نمی‌گم آدم بَدیه مادر! من می گم اینهمه پول خدا بهمون داده، باید شکرگزار باشیم. ولی بابات همچین هول شده انگار گنج پیدا کرده! آخه چند میلیون پول پیش و چندرغاز کرایه که انقدر هول شدن نداره!» سپس نگاهی به سینی غذا انداخت و ادامه داد: «اون بنده خدا که انقدر خجالتی بود، لب به غذا هم نزد.» با حرف مادر تازه متوجه سینی غذا شدم. ظرفی که ظاهراً متعلق به آقای حائری بود، خالی و ظرف دیگر دست نخورده مانده بود. عبدالله خندید و به شوخی گفت: «شاید بیچاره قلیه ماهی دوست نداشته!» ✉️ بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌴 🌴 نجم الدين جعفر بن زهدرى مى گويد: به بيمارى فلج مبتلا شدم، پس از مرگ پدرم، مادر بزرگ پدريم کمر همّت به علاج من بست، او با تمام توان به معالجه من پرداخت، ولى اثرى نبخشيد. به او گفتند: از پزشکان بغداد کمک بگير. او از پزشکان بغداد دعوت به عمل آورد، وآنها مدّتى طولانى در حلّه مرا تحت معالجه قرار دادند اما سودى نبخشيد. تا اين که به او گفتند: او را به قبّه شريف منسوب به امام زمان (عليه السلام) در حلّه ببر تا شفا يابد. شبى همراه مادر بزرگم به زير گنبد شريف حضرت (عليه السلام) مشرف شده ودر آنجا بيتوته کرده بودم، ناگاه به ديدار حضرت موفّق شدم.🌹 حضرت رو به من کرد وفرمود: برخيز! عرض کردم: آقا جان! يک سال است که نمى توانم از جا برخيزم. فرمود: برخيز! به اذن خدا.🌹 ومرا برى برخاستن يارى نمودند. هنگامى که مردم از شفى من مطّلع شدند چنان برى ملاقاتم هجوم آوردند که چيزى نمانده بود که کشته شوم. آنها تمام لباس هايم را به عنوان تبرّک تکه پاره کردند، وبر من لباس ديگرى پوشانيدند، آنگاه به خانه باز گشتم، ولباس خود را عوض کرده ولباس آن ها را برايشان فرستادم.🌻 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان تکان‌دهنده و اعترافات تلخ شیخ طارق یوسف المصری (عالم و دعوتگر اهل سنت) در مورد حدیث غدیر! 👈 شیخ طارق یوسف المصری: به خداوند قسم ما امتی هستیم که علی [علیه السلام] را تنها گذاشتیم!/ برخی از صحابه پس از بر ضدّ حضرت علی توطئه کردند و ایشان را از خلافت کنار گذاشتند و راه بغض و کینه را نسبت به وی در پیش گرفتند!
متروی تهران انقدر آلوده است که خود ویروس کرونا وقتی میخواد واردش بشه ماسک میذاره😂
حالا سال تا ماه یه سرفه هم نمیکردیم ولی تو همین مدت که گفتن یکی از علائم کرونا سرفه‌س همه چی تو گلومون گیر میکنه😐😂
بدون اون نمیتونم نفس بکشم💔 دماغ‌نیست😐 وای‌فای‌خونست😒😂
-اسم پسرتو چی میذاری؟ +علی. -پسر بعدیت؟ +امیرعلی. - بعدیش؟ +محمدعلی. - چهارمیش چی؟ +علی اصغر. - ای بابا، بعدش؟ +علی اکبر. - یه چیز بذار توش علی نباشه. +حیدر😎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
اصلا حسین جنس غمش فرق می کند این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند 🌺🌿
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
💚 در این بساط زندگیَم قدری آه نیست بی اشک روضه زندگیَم رو براه نیست تنها تویی فقط که مرا گفته ای بیا ورنه که جای همچو منی پیش شاه نیست 🌺🌿
🔺کلاغ پَر کریستف هملمن نماینده بهداشت جهانی در ایران 🗣پَر ملک زاده معاونت تحقیقات وزارت بهداشت 🗣پَر مینو محرز عضو کمیته علمی منحله ستاد کرونا 🗣پَر خود کمیته علمی ستاد ملی کرونا 🗣پَر پَر چند روز دیگه نمکی و جهانپور و زالی و روحانی و حریرچی و مرندی و ولایتی و طبرسی 🗣پر 🗣🗣اینا که پر ندارن 🗣🗣ارباباشون خبر ندارن
✍کم بود آب خوزستان دروغ بود سدها رو بسته بودند تا هواسها از بزرگترین نسل کشی تاریخ ایران پرت بشه ده میلیون نفر رو واکسن زدن توی همین چند روز مثل گوسفند به صف میکنند و کارگرها مردم رو واکسن میزنن.
✉️ نامه ی جمعی از پزشکان،اساتید دانشگاه و حوزه و برخی اندیشکده های حوزوی و دانشگاهی به رئیس جمهور منتخب بسم اللّه الّرحمن الّرحیم حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای حاج سید ابراهیم رئیسی منتخب دوره سیزدهم ریاست جمهوری سلام علیکم گروهی از پزشکان،اساتید دانشگاه های مختلف کشور و پژوهشگران و اساتید حوزه های علمیه، پس از ماه ها پژوهش، مطالعه و تحقیق و ارزیابی از وضعیت نظام بهداشت، درمان و سلامت کشور پیشنهاداتی به منظور اصلاح سیاست ها، اجرای دقیق قوانین و بکارگیری نیروهای خدوم در این حوزه ارسال می دارند. امید است با عنایات باری تعالی و روحیه ی تحولی و جهادی جنابعالی این پیشنهادات به منصه ی اجرا برسد: ١) طبق بند ١-٢ سیاست های ابلاغی رهبر معظم انقلاب در حوزه سلامت در سال ١٣٩٣، بایستی سیاست ها و مقررات ابلاغی وزارت بهداشت با لحاظ تقدّمِ پیشگیری بیماری بر درمان صورت پذیرد لکن بی توجهی مسئولین بهداشت و درمان کشور به این اصل مهم و دینی، منجر به آسیب های جدیدی به سلامت مردم شده است به طوری که امروز اندک شمارند خانواده ای که در آن عضوی سالم و بدون رنج و درد بیماری یافت شود. وضعیت اسفناک سلامت مردم را در آئینه آمار و ارقام های مستند وزارت بهداشت بهتر می توان مشاهده نمود. به عنوان نمونه در سال ١٣٩٧ از مجموع ٣٩٠ هزارفوتی کشور،علت فوت قریب به ۴٠ درصد، بیماری های قلبی و عروقی بوده است یعنی چیزی معادل به روزانه ۴١٩ نفر. در همین سال بیش از ١٠ درصد از هموطنان به علت سرطان فوت کردند، به عبارتی معادل روزانه ١١٧ نفر. امروز حدود ١٠درصد از جمعیت کشور به بیماری دیابت دچار هستند. آیا مستحضر هستید طبق آمار وزارت بهداشت در هر سه دقیقه یک پا در ایران به علت این بیماری قطع می‌شود؟ آیا می دانید در ایران سالانه ١٠٠ هزار نفر به علت فشارخون فوت می‌کنند؟ آیا این وضعیت دردناک بیماری ها حاصل از یک نظام تغذیه ای سالم و پیشگیرانه است؟! آیا بهتر نیست بجای ساختن بیمارستان با اصلاح نظام سبک زندگی برای مردم سلامتی و حیات به ارمغان بیاوریم؟ آیا رخداد روزانه بیش از ١٠٠٠ سقط جنین، حاصل یک نظام بهداشت و درمان مبتنی بر ارزش های اسلامی است یا میراث نظام های طاغوتی گذشته و حاصل از نفوذ فرهنگ غربی است؟ ٢- پیشنهاد می شود در مسئولیت های مربوط به این حوزه افرادی را به خدمت منصوب نمایید که به علت فعالیت در بخش تولید یا واردات دارو و تجهیزات پزشکی دچار تعارض منافع نشوند. متأسفانه نادیده گرفتن این مهم، موجب عدم اجرای قوانین و رسیدن آسیب جدیدی به سلامت مردم شده است. البته صورت دیگر تعارض منافع زمانی است که نان گروهی از پزشکان به بیمار شدن مردم وابسته است، آنگاه اگر عنصر ایمان و تقوا در آن ها قوی نباشد، دیگری تلاشی برای اجرای سیاست های مربوط به پیشگیری از بیماری صورت نمی گیرد. ٣-به مسئولین امر در این حوزه تأکید شود به جای قرائت و اجرای سیاست ها و برنامه های سازمان های بین اللملی تحت نفوذ استکبار جهانی از جمله سازمان جهانی بهداشت (WHO) که سابقه ی خباثت هایشان در مسئله کنترل جمعیت، سقط جنین و تألیف و اجرای بخش هفتم سند توسعه پایدارِ ٢٠٣٠ در بسیاری از کشورها از جمله ایران، بر همگان روشن است،از ظرفیت پزشکان بومی،متخصص و مؤمن کشور استفاده شود. ۴- مستند به بند ١٢ سیاست های ابلاغی رهبری در حوزه سلامت در سال ٩٣، وزارت بهداشت مکلف به"بازشناسی، تبیین،ترویج،توسعه ونهادینه کردن طب سنتی" می باشد؛ پیشنهاد می شود به جای ادامه ی برخی بی توجهی ها و لجاجت های غیر استدلالی و غیر علمی که بعضاً ریشه در به خطر افتادن منافع برخی افراد دارد،از ظرفیت طب اسلامی-سنتی که از مزیّت هایی چون تقدم پیشگیری بر درمان،عوارض بسیار ناچیز،هزینه کم درمانی و تشخیصی برای مردم و کشور و منطبق بودن با اصول و مبانی دینی برخوردار است، در دولت حضرتعالی بهره گیری حداکثری صورت گیرد. در دولت های یازدهم و دوازدهم نه تنها طب اسلامی-سنتی هیچ سهمی در بودجه ی کشور نداشته است، بلکه با ایجاد برخی از موانع،از خدمت رسانی این جریان به سلامت مردم جلوگیری شده است.امید داریم اقدامات دولت سیزدهم در راستای حمایت از طب سنتی و اسلامی منجر به سلامت مردم،پیشگیری از بیماری و جلوگیری از هدر رفتن منابع مالی کشور و کاهش هزینه های درمانی مردم عزیز شود. ۵- باتوجه به وجود آموزه های بسیار وغنی وحیانی درحوزه ی سلامت، امید است دولت سیزدهم به عنوان یک دولت اسلامی، با بهره گیری از پژوهشگران حوزه های علمیه، بتواند زمینه را برای تولید و عملیاتی شدن نظام سلامت اسلامی که با محوریت وحی و حاصل یک جریان تقومی بین اندیشه های وحیانی،تجربی و عقلی است، فراهم کند و ان شاءالله این گام، قدمی مؤثر در تحقق تمدن نوین اسلامی باشد. در آخر برای حضرتعالی و همه ی مسئولین نظام مقدس جمهوری اسلامی آرزوی اخلاص و عاقبت بخیری می کنیم. ٣ مردادماه ١۴٠٠ 🆔@howzehenghelabi
🔴 سالمترین راه خنک شدن ♻️ بازهم و بازار گرم نوشیدنی های خنک و و هندوانه از راه رسیده و هرکسی بسته به ذائقه ش دنبال یکی از انواع روشهای خنک کننده و بعضا تمام اونها میره... تو هوای گرم یکی با آب آلبالو و به جگرش صفا میده و یکی با و بستنی و آب هندوانه... اما آیا خوردن و آشامیدن این حجم از و آب و مایعات یخ، هیچ عوارضی برای بدن و بویژه کبد نداره؟ مسلما اگر کبد به مقاومت سنگ هم باشه دراثر این همه گرم و سرد شدن آسیب میبینه و حداقل نتیجه ش میشه یا یا ... پس با این گرمای کلافه کننده راهکار چیه؟ 🛁 ... بله یکی از بهترین و راهکارهای خنک کردن بدن در هنگام شدت گرما راهکار هست که جلوی ورود اون حجم از سردی به بدن رو میگیره و از عوارض بعدیش پیشگیری میکنه. ❗️مفید برای افراد گرم مزاج در تابستان و برای افرادیکه دارای هضم ضعیف، آبریزش بینی، خلط پشت حلق(نزله) هستن. البته الان با بسته بودن استخرها به دلیل ، توصیه به میشه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا بشکند دست امثال تو را که خط نشان میکشد به دستگاه اهل بیت علیهم السلام و با بهانه رهبری و مراجع به جنگ با اسلام پرداخته است. چشمانتان همیشه کور باد که تجمع در مترو و مراسمات غیر مذهبی مانند تدفین شجریان تدفین بازیگران فوتبال جشن ها و فستیوال ها را نمی بینید چشمانات کور باد . شمارش معکوس نابودی شما شروع شده است.
💠 امام رضا علیه‌السلام: 🅾 «تَمُّوزُ أَحَدٌ وَ ثَلاَثُونَ يَوْماً فِيهِ شِدَّةُ اَلْحَرَارَةِ وَ تَغُورُ اَلْمِيَاهُ وَ يُسْتَعْمَلُ فِيهِ شُرْبُ اَلْمَاءِ اَلْبَارِدِ عَلَى اَلرِّيقِ وَ يُؤْكَلُ فِيهِ اَلْأَشْيَاءُ اَلْبَارِدَةُ اَلرَّطْبَةُ وَ يُكْسَرُ فِيهِ مِزَاجُ اَلشَّرَابِ وَ تُؤْكَلُ فِيهِ اَلْأَغْذِيَةُ اَللَّطِيفَةُ اَلسَّرِيعَةُ اَلْهَضْمِ كَمَا ذُكِرَ فِي حَزِيرَانَ وَ يُسْتَعْمَلُ فِيهِ مِنَ اَلنَّوْرِ وَ اَلرَّيَاحِينِ اَلْبَارِدَةِ اَلرَّطْبَةِ اَلطَّيِّبَةِ اَلرَّائِحَةِ.» 💢تموز ۳۱ روز است(حدودا ۲۲ تیر-۲۱ مرداد)؛ 📍گرما شدید و آب‌ها تبخیر و کاهش می‌یابد. 🏷در این برج، آب سرد ناشتا استفاده شود، و 🏷چیزهای سرد و تر خورده شود(کاسنی، خرفه، خیار و...)، 🏷 غذاهای لطیف و زودهضم خورده شود همانطور که در برج حزیران ذکر شد(گوشت بز ۲ و ۳ ساله، مرغ، تیهو، دراج، لبنیات، ماهی تازه)، و 🏷 از بوی شکوفه و گل‌های سرد و تر و خوشبو استفاده شود. 📚 منبع : بحارالأنوار ج ۵۹، ص ۳۰۶ ┗━━━✨ 🌷 ✨━━━┛
*پنج نکته درباره قرائت نماز* ۱. باید قرائت نماز به گونه ای باشد که تلفظ محسوب شود و خود شخص باید آنچه را می خواند ، بشنود (البته در فضایی که سر و صدا در آنجا نیست) . ۲. در حال استقرار و آرامش بدن باشد . ۳. باید جهر (بلند خواندن) و اخفات (آهسته خواندن) رعایت شود . توضیح اینکه نماز گزار اگر مرد است ، باید قرائت نماز مغرب و عشا و صبح را بلند بخواند و همه نمازگزاران (زنان و مردان) باید قرائت نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند . ۴. باید اول حمد خوانده شود ، بعد سوره و اگر عمدا سوره را پیش از حمد بخواند ، نمازش باطل است . ۵. قرائت نماز باید صحیح خوانده شود ، اگر نماز گزار یکی از کلمات نماز را عمدا نگوید یا به جای《ض》،《ظ》بگوید یا تشدید و حرکت کلمات را به گونه ی اشتباه بگوید ، نمازش باطل است .
ابزار شیطان تزیین کار زشت لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ (حجر، 39) من کار بد رو براشون تزیین میکنم طوری که دیگه زشت نباشه مثال: 👈تقلب تو امتحان رو اسمشو عوض میکنه میگه چه اشکال داره کمک به دوسته ، آدم که نباید خسیس باشه 🔰یا مثلا 👈به راحتی پشت کسی غیبت🚫 میکنه میگه من باید از خودم دفاع کنم اون در مورد من خیلی بیشترم گفته ✍شیطان متخصص ترین موجود دنیاست به اندازه طول عمر کل بشریت تجربه داره ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
🔹 اصلاح جامعه و درمان فساد جنسی، ریشه اش در خانواده و حفظ عفت و حریم هاست! 🔹 از همان کودکی، حسابی مراقب باشیم که چشم و گوش فرزندان مان، باز نشود به حریم زناشویی و خلوت های گاه گاهی همسرانه! 👈 پس بنابراین كودكان بايد پاكدامنى را از محيط خانه بياموزند.  👇👇👇👇 🌴 آیه 58 سوره نور 🌴 🕋 یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَئْذِنكُمُ... الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ... ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ 💐 اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! غلامان و فرزندانى كه به سنّ بلوغ و احتلام نرسيده‌اند، در سه وقت براى ورود به اتاق از شما اجازه بگيرند: 1⃣ پيش از نماز صبح 2⃣ و هنگام نيمروز، كه لباس از تن بيرون مى‌كنيد، 2⃣ و بعد از نماز عشا. 👆 اين سه وقت، هنگام خلوت شماست، اما در غير اين سه وقت، بر شما و بر آنان گناهى نيست كه بدون اذن وارد شوند، زيرا آنان پيوسته با شما در رفت و آمد هستند و بعضى بر بعضى وارد مى‌شوند. 👌 خداوند آيات خود را اين گونه براى شما بيان مى‌كند و خداوند دانا و حكيم است.
💠💠 🌴 🍁آیه ۴۰ توبه را که به پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله از مکّه به مدینه و پناهنده شدن حضرت و ابوبکر در اشاره دارد، « آیه » گفته‌اند : * إِلاّ تَنصُروهُ فَقد نصره الله اذ اخرجه الّذین کفروا ثانی اثنین اذ هما فی الغار اذ یقول لصاحبه لا تحزن انّ الله معنا فانزل الله سکینته علیه و ایّده بجنود لم تروها * 🌼 این آیه همواره مورد توجه شیعه و سنی بوده و هر یک برداشت های گوناگون از آن داشته اند . 🍁در بنی از همین آیه برای به خلافت رساندن ابوبکر استفاده شد و ابوبکر و خویشاوندان او نیز همواره از آن یاد کرده اند . 🌼 اهل سنت فضایل بسیاری را از این آیه برای ابوبکر استفاده کرده‌اند . 🍁فخر رازی می گوید : خداوند ابوبکر را * * پیامبر صلی الله علیه وآله دانسته و او را با خطاب * لا تحزن انّ الله معنا * مفتخر ساخته است که نشان از همراهی خدا با آنان دارد و خداوند خویش را بر او نازل ساخت . 🌼در برابر برداشت اینگونه ، پاسخ داده شده که تعبیر * * در قرآن فقط به معنای مطلق و همراهی بکار رفته است ؛ مانند * و ما صاحبکم بمجنون * و فضیلتی بشمار نمی‌آید . 🍁تعبیر * انّ الله معنا * نیز به معنای پیامبر صلی الله علیه و آله و دین اسلام است . و در مقام فضیلتی برای اشخاص نیست . 🌼 درباره نزول نیز گفته شده که ضمایر مفرد مذکر در آیه که همگی به پیامبر صلی الله علیه و آله باز میگردند و تعبیر * انزل سکینته علی رسول * در آیات دیگر ، موید این نظر است که خداوند از نزول بر پیامبر صلی الله علیه و آله خبر می‌دهد ، نه ابوبکر . 🌼 از این رو برخی از عالمان ، این آیه را بر ضد ابوبکر شمرده اند ؛ زیرا در آیات دیگر در کنار نام پیامبر صلی الله علیه و آله از مومنان نیز یاد شده : * و انزل الله سکینته علی رسوله و علی المومنین * 🍁اما در این آیه ، فقط از نزول بر پیامبر صلی الله علیه و آله سخن به میان آمده است . ادامه دارد .......
✅یادت میاد گفتم بعضی جاها تو قرآن منظور از ستاره اهل بیت هست حالا این آیه رو ببین : فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ *وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ* واقعه75/76 قسم میخورم به «جایگاه ستارگان» این قسم بزرگیه اگه بدونی ✍خدا تو قرآن به همه چیز قسم خورده، خورشید، ماه، آسمانها، زمین،.... فقط به «مواقع النجوم» میرسه میگه این قسم بزرگیه. تو، هم با من موافقی که باز هم، صحبت از جایگاه اهلبیت
🌸🍃﷽🌸🍃 🔻راستی و صداقت🔻 ✍ چیزی که فردای به درد ما میخوره، و به ما نفع می‌بخشه، اینه: 👈. 🕋 قَالَ اللهُ: هَذَا یَوْمُ یَنفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ (مائده/۱۱۹) 💢 روز قیامت خداوند می‌فرماید: «این همان روزی است که صادقان، به آنها سود می‌بخشد.» ❌ «صِدق» رو معمولاً به «راستگویی»، و «صادق» رو به «راستگو» ترجمه می‌کنند. امّا این ترجمه برای این دو تا کلمه خیلی ناقصه. «راستگویی»👈 بیشتر در موردِ زبان و در زمینه‌ی گفتن به کار میره. آدم راستگو به کسی میگن که زبانش دروغ نمیگه.. در حالی که حیطه‌ی "صدق" از زبان و گفتن خیلی وسیع‌تر هست. «صِدق»👈 یک کیفیّتِ وجودیِ والاست، که تمامِ لایه‌های وجود آدم رو شامل میشه. ➖ صدقِ نیّت.. ➖ صدقِ احساس و اندیشه.. ➖ صدقِ نگاه.. ➖ صدقِ عمل.. ➖ صدقِ گفتار.. و... مراتب و مصادیقِ «صِدق» خیلی وسیعتر و فراتر از راستگویی است. «صِدق» تمامِ زندگیِ آدم رو در بر می‌گیره. اگر کسی اینگونه «صادق» بود، قیامت مشمول این خطابِ الهی میشه که می‌فرماید:😌 هَذَا یَوْمُ یَنفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ. ✔ برنده قیامت کسانی هستند که اهل کَلَک نباشند: ➖ با خودشون صادق باشند.. ➖ با مردم صادق باشند.. ➖ و از همه مهمتر با خدای خودشون صاف و صادق باشید