eitaa logo
گلهای سرخ مدافعان حرم حضرت زینب سلام الله علیه
419 دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
12.9هزار ویدیو
47 فایل
برای ارتباط با ما به این لینک پیام ارسال نمایید: @Abozahra1403
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴عبور غیر مسئولانه از کنار بازار گل آلود ارز ✍محمد ایمانی ◀️ آقای روحانی امروز گفت "مشکلات اقتصادی با بگیر و ببند حل نمی‌شود؛ باید فضا آرام بشود و اعتمادسازی کنیم... قیمت دلار قطعا پایین می آید... مردم از سامانه نیما ارز نمی خرند؛ تا خرید ارز انجام شود". 🔹"دستور دادم" دقیقا یعنی چه؟! بازار ارز8-9 ماه است که متلاطم است و نرخ دلار در این 9 ماه، 300 درصد افزایش داشته است. اگر ایشان با یک دستور (بدون تدبیر و تدارک و تلاش شبانه روزی) می توانست تنظیم بازار کند و آرامش بدهد، چرا دریغ کرده است؟ هفت ماه زمان برد تا آقای روحانی دوباره در 15 مرداد97 به تلویزیون بیاید و فقط چند جمله با مردم بزند. ♦️نکته بعدی، ژست همیشگی مخالفت با بگیر و ببند است. چرا برخورد با مفسدان اقتصادی - که استثنا و عارضه ای در میان اکثریت فعالان سالم اقتصادی هستند- برخی مدیران را نگران می کند؟ نقش برخی مدیران در مفاسد و رانت های بزرگ پدید آمده (مثلا واگذاری 18 میلیارد دلار ارز با رانت 130 هزار میلیارد تومانی) چیست؟ اگر سوء مدیریت یا زد و بند این مدیران نباشد، فساد های بزرگ، امکان تحقق دارد؟ 🔹آقای روحانی مانند یک منتقد بیرون از دولت حرف می زند، حال آن که مسئول ارشد اجرایی است. قطعا، اولویت مقابله با آشفتگی و مفاسد و رانت ها، اصلاح رویه های مدیریتی دولتمردان است و برخورد قضایی (به قول مخالف خوان ها "بگیر و ببند"!)، گام بعدی است. اما نمی شود دولت خود نخواهد یا ناتوان از تدبیر و اصلاح رویه باشد و رانت خواران هم مشغول در شیشه کردن خون مردم باشند، و در این میان، رئیس دولت فقط ژست تنزه طلبی و مخالفت با مبارزه علیه مفسدان را بگیرد. ♦️بسم الله؛ اگر بگیر و ببند را نمی پسندند، خود پیشاپیش، مجاری زد و بند و لفت و لیس و رانت خواری های چند ده میلیارد دلاری را ببندند. وگرنه ، همان ضرب المثل شتر مرغ می شود که نه حاضر بود به سیاق مرغ ها بپرد و نه به سبک شتر ها بار ببرد. نه این و نه آن! 👌👌
⚠️از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه ڪردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه ڪردی؟ جوابی نداشتم و از از ڪوچه گذشتم... 🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند! گفت: و در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌷🍃به چهارمین ڪوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم! ڪردی؟! برای خودت چه ڪردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نڪردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... ڪم آوردم... گذشتم... 🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در خطر لغزش و تهدیدشان میڪرد! را دیدم... از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌷🍃هشتمین ڪوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوڪی هم ڪنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میڪردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میڪردند،برایشان... ⚠️اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم ڪه با چه ڪردم! تمام شد... 💢 از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫 هم @abozahra1